|
من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا مینویسم
|
|
|
اصولا خداوند در قرآن برای جذب انسانها در عمل به واجبات(معروف ها) ریباییهای بهشت را تصویر میکشد، و برای تنفر از حرام ها(منکرات) خطر زشتیهای آن از عذاب جهنم، تصویر سازی مینماید. همان گونه که پیروان نظریه گشتالت، یادگیری را عبارت از کسب بینش دانسته و عقیده دارند اگر افراد آن چه را که میآموزند واقعا بفهمند و نسبت به آن بصیرت حاصل کنند به آسانی میتوانند به موقعیتهای جدید انتقال دهند، صاحب نظران تعلیم و تربیت اسلامی نیز به آموزش براساس فهم و آگاهی بخشی تأکید میکنند، بلکه برخی با تمایز بین مفهوم فهم و بصیرت با حفظ کردن و به خاطر سپردن، معتقدند فهم یا بصیرت پایه و اساس یاد گیری را تشکیل میدهد. ازدیدگاه شهید مطهری، هدف در تعلیم و تربیت اسلامی باید دادن رشد فکری به افراد باشد. بنابراین، آن چه باید درجریان انتقال مفاهیم اخلاقی و دینی به افراد، مورد توجه قرارگیرد، تأکید بردرک و آگاهی مفاهیم است، ضمن این که حفظ و تکرار و تلقین شرط لازم آموزش در سنین کودکی است ولی کافی نیست.
این حقیقت را میتوان در کلام امیرالمؤمنین علیه السلام یافت که میفرماید: «فَضْلُ فِکْروَتَفَهّم اَنْجَعُ مِنْ فَضْلِ تِکْراروَدِراسَة»؛ یادگیری ای که براساس تفکّرو فعالیت فکری مخاطبان باشد، به مراتب مفید تر از تکرار و مرور آن است.
نقش هنر در انتقال مفاهیم اخلاقی
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1397-09-11] [ 06:10:00 ب.ظ ]
|
|
با کمی چاشنی گذشت، می توان افراد را به سفره اخلاق جذب کرد، البته به غیر از افراد لجوج که به هیچ لطایف الحیلی رام نمی شوند. در سیره معصومین علیهم السلام بسیار سفارش شده است، که اگر با زبان نمی توانید همسایه یا فامیل بد خُلق را بر سر سفره محبت بنشانید؛ با هدیه، افسار محبت را بر گردنش بیاویزید و او را رام کنید. انسبنمالک مى گوید: روزی عربی وارد مسجد شد، یکراست رفت سراغ پیامبر صلی الله علیه و آله و شروع کرد به کشیدن ردای حضرت، به حدی فشار آورد که رنگ چهره حضرت کبود شد. اطرافیان به طرف مرد عرب هجوم بردند تا ایشان را از دست او نجات دهند. رسول خدا با اشاره آنها را منع کرد. مرد عرب عقب نشست و پیامبر خدا را رها کرد. رسول خدا دست او را گرفت با خودش به خانه برد به او غذا داد، و مقداری آذوقه هم در خانه بود همراه او کرد . فرمود: همین مقدار داشتم. مرد عرب عذر خواهی کرد و رفت. حضرت به مسجد بازگشت، اصحاب عرض کردند، چرا اجاز ندادید ما او را تنبیه کنیم؟ فرمود: وقتی شتر رم می کند، صاحبش او را رها می کند، وقتی آرام شد افسارش را می گیرد. این مرد مانند شتر رم کرده بود. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج16، ص230.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1397-09-10] [ 05:15:00 ب.ظ ]
|
|
مردک قر می داد و می رقصید، ودایره زنگی هم داشت و آهنگ می زد. مرد سلمانی گفت:خجالت بکش برو، مردک حیا نکرد، مرد سلمانی به آقا سید گفت: آقا شما ناراحت نشو.
این مردک از اول جوانی ناجور بوده است. آقا سید گفت زودتر سرم را اصلاح کن بروم داخل اتاق.روکرد به رقاص گفت:مرد به خودت رحم کن! مردک گفت:نمی توانم ول کنم، خیلی بهم می چسبه این رقص، پول زیادی بهم دادند تا برقصم برات! آقا سید گفت:پس دوست داری برقصی؟ الهی همیشه برقصی !
کار اصلاح سر آقا سید تمام شد، و او رفت داخل اتاقش ولی مردک همچنان دیوانه وار می رقصید!
مرد سلمانی به مردک نهیب زد خجالت بکش دیوانه شده ای؟
او هم رفت به خانه اش، مردک تا نیمه شب همچنان می رقصید و دایره میزد! همسایهها به خانواده اش خبر دادند که بیایید او را ببرید. مردک بیچاره یک هفته همچنان رقصید تا مرد!
شهید مدرس در کاشمر تبعید شده بود و این مزدور برای آزار رساندن پول می گرفت و جلوی شهید مدرس می رقصید که به نفرین مدرس گرفتار شد.
موضوعات: تاریخ
لینک ثابت
[جمعه 1397-09-09] [ 07:14:00 ب.ظ ]
|
|
مدرس الگوى واقعی نماینده مردم ایران * شنبه دهم آذر ماه مصادف است با سالروز شهادت شهید سیدحسن مدرس كه در سال ۱۳۱۶ بدست عمال رضاخان در سن ۶۷ سالگى به شهادت رسید.شهید مدرس یكى از پنج مجتهد طراز اول ناظر مجلس دوم مشروطه بود و پس از آن نیز ۵ دوره به عنوان نماینده در مجلس شوراى ملى آن دوران حضور داشت.
هرچند مدرس در مجلس همفكر و همراه نداشت و در غربت بود، اما ویژگى هاى فردى خاص این شهید بزرگ و مجموعه فعالیت هاى برجسته وى طوری بود كه در تاریخ ایران ماندگار شد و به همین دلیل روز دهم آذر ماه به نام «روز مجلس» نامگذارى شده است. * آیت الله مدرس، مردانه در مقابل ستم و ظلم ایستاد و در راه دفاع از اسلام به شهادت رسید تا سمبلی براى تمامى مبارزان تاریخ باشد كه در عرصه سیاست فعالیت دارند و می خواهند به عنوان نماینده ملت و در مجلس جمهورى اسلامى خدمت كنند. * مهمترین ترین اندیشه سیاسى شهید مدرس یعنی «عدم جدایى دین از سیاست» بهترین راهکار برای سیاستمداران است. او معتقد بود كه وقتى دینداران متفکر از سیاست فاصله گرفتند، تفكر جدایى دین از سیاست رواج یافت.
بنابراین تنها راه نجات از این مشكل، اعتقاد نظرى و عملى دین و سیاست و حضور فقها و علمای مسلمان در صحنه سیاسى است؛ اندیشهای كه خود بر آن معتقد بود و در راستاى عملى نمودن آن «سیاست سلبى و موازنه عدمى» را مطرح كرد. * یكى از ویژگىهای مهم و كلیدى شهید مدرس كه باعث مى شد با صداى بلند حرف حق خود را بیان و در عمل دنبال كند، شجاعت وى بود. نماینده مطلوب، مرعوب نیست. فضاى سیاسى، رسانه اى، تهدید، هجمه و فشار روى وى تأثیرى ندارد و باعث عقب نشینى وى از موضع برحق خود نمى شود. این ویژگى در حیات و سیره سیاسى شهید مدرس بسیار برجسته بود. * امروزه لازم است نمایندگان ملت همچون شهید مدرس با بصیرت و شناخت برنامههاى دشمنان نظام اسلامى در راستاى تعالی ارزشهاى اسلامى و انقلابى گام برداشته و با توجه به مصالح كشور و ملت، از معامله با استعمارگران و دشمنان اسلام و ملت بپرهیزند. خوش بینى و سازش با غرب از بزرگترین خطرهایى است كه راه سلطه و نفوذ دشمن را فراهم مى سازد.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-09-08] [ 05:24:00 ب.ظ ]
|
|
محور بحث در امنیت خانواده بود، که چرخ زیرین محور خانم خانه است. یک خانم باید هوشیار، خلاق و موقعیت شناس باشد. با توجه به کلی نگری مردان که از ویژگی روحی آنها است، با جزئی نگری بانوان کامل می شود. از این رو بانوان باید مراقب خود و اطرافیانشان باشند. با مثال موضوع را توضیح دادیم، تا کاملا جا بیفتد. گفتیم:از اول به فرزندان دختر آموزش مراقبت بدهید. شب ها موقع خواب، حتی در منزل خودتان بگویید پشت در اتاق مانعی بگذارند یا با کلید در را قفل کنند. وعلت آن را اینگونه توضیح دهید، مهمان یا هر مردی که در خانه ما استراحت می کند، به چند علت ممکن است که اشتباهی به اتاق شما وارد شود. خصوصا که توالت های این دوره در کنار اتاق ها قرار دارد، واحتمال ورود اشتباهی مهمان را زیاد می کند. علت دیگر، ممکن است مهمان مشکل خوابگردی داشته باشد، در این خوابگردی وارد اتاق شما شود و در رختخوابتان بخوابد. و علت سوم که ممکن است شیطان اورا فریب دهد و وارد اتاق شما شود. اینجا بود که یکی از خانم ها گفت: این قسمت سومی را دوستم تجربه کرده است. اتاقشان با یک پرده تقسیم شده بود. همسرش هم کنار دوستان و با مهمانان خوابیده بود، که نیمه شب می بیند مردی در کنار او خوابیده است، اعتراض می کند؛ مهمان با غلتیدن از زیر پرده به اتاق مردان می رود!
فردا ماجرا را به همسرش توضیح داد، او باور نکرد. آموزش این رفتار ها در احادیث معصومین سفارش شده است. امام علی علیه السلام می فرماید: سه صفت است که بر مردان زشت و برزنان حسن است، که ترس از آن اوصاف است.
ترسی که امیرالمومنین برای زنان بهترین صفت معرفی می کند؛ ترس از سوسک و موش …نیست، بلکه همان بدبینی زن نسبت به نامحرمان و مکانهای غریبه است.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
عبرتهای سفر
به خانمها هشدار می دادم که در سفر ها، هر جایی را برای استراحت انتخاب نکنید. مراقب فرزندان دختر و پسرتان باشید.
مثلا اگر مسافرخانه یا هتل می روید، مراقب پنجره و سوراخ کلید در و دوربین ها، خصوصا کلیدهای قدیمی که گشاد است باشید.
در یک اردویی که طلاب را برده بودم قم، در نزدیکی حرم زائرسرایی بود که رایگان اسکان دوروزه می داد.
وقتی از اطاق مان بیرون آمدم دیدم که خدمتکار زائرسرا خم شده و از سوراخ کلید داخل اتاقی را نگاه می کند، بنده خدا آنقدر محو تماشای منظره داخل اتاق بود که صدای سرفه من را نشنید.
یکی از خانمها حادثه خطرناکی را تعریف کرد. گفت:در سفر کنار میدان شهر چادر زدیم و داخل چادر خوابیدیم. برای اینکه طلا و جواهراتم را دزد نبرد گذاشتم توی کیفم، کیف را هم محکم در دستم گرفتم. صبح که بیدار شدم دیدم کیفم نیست و پنجره چادرهم باز است .با شگفتی نگاه کردم دیدم پنجره نیست بلکه به اندازه یک برگ A4 بریده شده است.
با این خاطره ترسناک یاد عموی خدابیامرزم افتادم که در گذشتههای دور، رفته بود مشهد چون شناسنامه همراهش نبود، کنار صحن خوابیده بود و برای اینکه کفشهایش درامان بماند، از آنها به جای بالشت استفاده کرده بود. وقتی صبح که بیدار شده بود از کفشها خبری نبود!
موضوعات: تحریر دروس استاد نخعی, فرهنگی
لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-09-07] [ 01:49:00 ب.ظ ]
|
|
عبدالله بن عمر بن خطاب یا ابنعمر(۳ بعثت- ۷۳ق) از صحابه پیامبر(ص) و فرزند خلیفه دوم. عبدالله عمر با امام علی (ع) بیعت نکرد، با اینکه از فضیلت امام علی بسیار می گفت. حتی امام حسین (ع) را از رفتن به کوفه منع کرد.
بعدها درباره بیعت عبدالله بن عمر با حجاج نوشته اند، او شبانه برای اینکه مردم او را نبینند به خانه حجاج برای بیعت میرود و حجاج هم به همین دلیل پایش را از زیر تشک بیرون میآورد و به او میگوید که با پایش بیعت کند.[1] منابع اهل سنت او را شخصیتی ضعیف و ساده معرفی کردهاند که اعتراض علیه حاکم فاجر را جایز نمیدانست. او با سه خلیفه اول بعد از پیامبر(ص) بیعت کرد. عمر او را به عنوان مشاور برای تعیین خلیفه بعد از خود مشخص کرد. عثمان به او قضاوت را پیشنهاد داد اما نپذیرفت. [2] پ ن اینگونه بیعتها را در روزگار خود می بینیم، و سرنوشت شومشان را هم تماشا می کنیم. وقتی شیخ نمر با شمشیر قساوت قصابان سعودی مانند امام و مقتدایش به عند ملیک مقتدر رسید، جمال خاشقچی روزنامه نگار عربستانی؛ کلمه ای از مظلومیت او ننوشت؟
همیشه این گونه معروف بوده است که خبرنگاران و روز نامهنگاران باید آزاداندیش باشند و واقعیتها را به قلم بیاورند. و اخیرا یکی از مسؤللان انصارالله یمن، فاش کرد که خاشقچی گفته بود باید یمن را تکه تکه کنیم تا پیرزو شویم. ولی خداوندی که خیرالماکرین است، خاشقچی را به دست دوستانش تکه تکه کرد.
1.بلاذری، انساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱۰، ص۴۴۷. 2.ابن اثیر، اسد الغابة، ۱۴۰۹ق، ج ۳، ص۲۳۶.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
از مراقبت هایی که برای حیثیت یک خانم لازم است، سفارش می کردم. اگر به منزلی برای میهمانی می روید؛ بالای مجلس را برای نشستن انتخاب نکنید، جایی بنشیند که پشت تان به در باشد. با تعجب پرسیدند: چرا؟ گفتم: در اتاق که دائما باز است و میزبان در حال رفت و آمد، و شما هم که برای راحتی چادر از سر برمی دارید. خانه میزبان هم مرد دارد که نامحرم است و هر از چند گاهی از جلوی در گذر می کند و شما با دستپاچگی باید چادر به سر کنید که دیگر یک نظر که سهل است چندین نظر دیده می شوید.
بعد یک تجربه را برایشان گفتم: همسایه غریبی داشتم که به خانه ما رفت و آمد داشت. اغلب برای حل مشکلاتی که از جانب همسرش پیش میآمد.
و اصرار زیادی داشت که من هم به خانه اش بروم، با شناختی که از همسرش داشتم از رفتن امتناع می کردم.
تا اینکه از همسایگی ما رفتند، بعد از مدتها مرا دید و فهمیدم که بچه دارشده است . طبق معمول باز اصرار کرد که بیا، و گفت: من میدانم شما به شوهرم اعتماد نداری نمی آیی!
باز التماس کرد که حتما بیا و صبح تا ظهر شوهرم خانه نیست.
من هم به خاطر غربتش کادو برداشتم و رفتم هرچه اصرار کرد بالای اتاق بنشین که روبروی در بود ننشستم، پشت در اتاق نشستم.
دائما هم یاداوری می کرد که شوهرم تا ظهر کلاس دارد .هنوز 10 دقیقه نشده بود که ناگهان در اتاق باز شد، و شوهرش وارد اتاق شد تا به ما خوشامد بگوید!
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
17ربیع الاول، زادروز فرخنده رئیس مكتب شیعه حضرت امام جعفر صادق(ع)؛ صادق آل محمد(ص)؛ رئیس مذهب تشیع و مروج علوم اهل بیت(ع) •صبح روز جمعه۱۷ربیع الاول سال۸۳ ه. ق، مدینه منور به طلوع خورشیدى دیگر در سپهر ولایت و میوهاى بابركت از شجره طیبه امامت شد كه با تجلى جمال خود مسیر هدایت را نورافشانى كرد و چراغ راه عاشقان سیرت علوى شد؛ نوگلى كه خانه سراسر نور امام محمد باقر(ع) را منورتر كرد و ملائكه مشتاقانه به استقبال و خوش آمدگویى او به زمین آمدند و نرگس چشمان خود را میزبان قدوم مبارك آن عزیز بزرگوار كردند. آن حضرت هنگامى متولد شدند كه پدر بزرگوار ایشان، امام محمّد باقر(ع) براى كارى خارج از مدینه به سر مى بردند. پس از تولد، نوزاد را در پارچه سفیدى پیچیدند و به نزد جد گرانقدرشان امام سجاد(ع) آوردند؛ حضرت زین العابدین (ع) نگاهى توأم با نشاط و امید بر او افكندند و پس از قرائت آیاتى از قرآن و ذكر و دعا فرمودند: «امید است قدمش مبارك باشد.»
زندگانی امام صادق(ع)
موضوعات: تاریخ
لینک ثابت
[جمعه 1397-09-02] [ 10:38:00 ق.ظ ]
|
|
این جشن میلاد بزرگ به قول اهل سنت در12 ربیع الاول برگزارمی شود ولی شیعیان17ربیع الاول را جشن می گیرند.و تاریخچه ی این این جشن ها برای اولین بار به صورت عمومی در مصردرسال1100میلادی اواخرقرن پنجم هجری برگزارشد.12ربیع الاول سالگردمتولد شدن پیامبر مصادف است با هفته وحدت در یک شب پر از ستاره خداوند عالمیان عنایت بزرگی به زمین و زمان نمود و نورمهربانی را به شهر خرافات و تعصبات بیهوده نازل کرد. ناجی فقر او پدر ایتام و پیامبر حق و دوستی و عدالت و مهربانی پای کوچک اما قامت بلندش رابر این دنیای پراز التهاب نهاد ومرهم سینه ی داغ دیده ی مادر گشت.
یه روزی از روزها آمدبه دنیا نور خدا توتب و تاب دنیا میون بت هابت شکنی تبر به دست میون بت پرست هاپدرندیده اما مهرش همیشه تازه،زاییده ام العشق آمنه،آمدآن مردخورشیدبه چهره از غار حرا با کتابی به زیبایی عالم بسی علم نهفته در آن، بر گیتی و گیتی پرستان،حدیث عبرت نهاده.عرب جاهل و نادان را فی سبیل الله نهاده.
نعمت اللهی
موضوعات: دلنوشته
لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-09-01] [ 06:57:00 ب.ظ ]
|
|
رویدادهای عجیبی در زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله رخداده، وقتی حضرت عبدالله و آمنه سلام الله علیها زندگی مشترک خود را شروع کردند آمنه سلام الله علیها پس ازمدتی باردار شد آن موقع حضرت عبدالله برای تجارت به شام رفته بود که موقع بازگشت درمدینه بیمار شد از دنیا رفت.
زندگی برای آمنه سلام الله علیها بسیار سخت گذشت تنها امیدش در زندگی کودکی بود که در رحم داشت، در دوران بارداری بارها بشارت آسمانی می شنید و به او می گفت ای آمنه فرزندی که در شکم داری که بهترین خلق خداوند و اخرین پیامبر خداست. در سحرگاه جمعه هفدهم ربیع الاول عام الفیل پس از طلوع فجر پس از طلوع خورشید محمد در مکه در منزلی نزدیک خانه خدا چشم به جهان گشود موقع که پیامبر به دنیا آمد همه بت ها از جا کنده شدن و سرنگون شدند و آب دریاچه ساوه در زمین فرو ریخت و خشک شد .هنگام ولادت حضرت محمد صلی الله علیه و آله نور سبز رنگی تمام وجود آمنه سلام الله علیها را فرا گرفت و فروغی درخشنده از بالای سرش تا آسمان بالا رفت و در ان نور افشانی آمنه کاح بصری را در شام دید هنگام تولد محمد ندای از طرف خداوند به آمنه سلام الله علیها آمد که می گفت نام او را محمد بگذارید و گفت: بگو پناه می برم به خدای یکتا از گزند و آسیب هرکسی که حسادت می کند.
عصمت پناه زاده
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
شب از نیمه گذشته بود، و آمنه همچنان بیدار ، این اولین شبی نبود که خواب از چشمانش گریخته بود!
بعد از عبدالله این کار هرشبش بود!
اکثر شبها با خاطرات خوش کوتاه عبدالله زندگی می کرد . با خود می گفت چه روزهای کوتاهی بود اما خوشی اون روزهای کوتاه لذتی طولانی را برایش درپی داشت!همین خاطرات بود که غم فراق او را برایش آسان می کرد خصوصا و قتی که جوانه ای که یادگار شوی عزیزش بود در شکمش شروع به رشد کرد! عبدالله شجاع ترین، زیباترین، پاک ترین، پسر عبدالمطلب، همانی که آرزوی دختران قریش بود تا به همسری او در آیند که همای سعادت بر روی سر آمنه نشست و عروس خانه اش شد! در همین افکار خوش بود که درد زیبای بدنیا آمدن فرزند را احساس کرد! نگاهی به آسمان کرد و از خدای آسمان کمک خواست!ستارگان را آماده بزم دید!
نسیم لذت بخشی سرزمین تفتدیده مکه را خنک کرد.درد آمنه شدیدتر شد.
همه کائنات به جنبش در آمده بودند،سینه خوشرنگ دریا با موج های زیبا در رقص شادی بودند. لرزش کوه ها شروع شد، و بتها به لرزش افتادن و آتش بتکده ها رو به خاموشی گذاشت و 14 کنگره طاق پرغرور کسری آماده فرو ریختن شد!
آب در یاچه ساوه در حال فرو رفتن و چشمه ها در وادی خشک ساوه شروع به فوران کرد ونوید برکه زیبا را می داد.سرزمین مکه بعد از قحطی طولانی جوانه دار می شد.
عرب بیابانی به آسمان می نگریست و منتظر رخداد مهمی بود.آمنه عطر خوشی را استشمام کرد! و به ناگاه خود را در میان چهار زن ناشناس یافت، اورا در آغوش گرفتند و فرزندش بدنیا آمد و نور او تمام مکه روشن کرد.
همه مردم جهان دنبال گذشته روشنی برای خود میگردند تا از آن به عنوان تاریخی با آبرو حفظ کنند.به همین خاطر سازمانهایی بین المللی در دنیا تاسیس شده است تا این گونه موارد را ثبت کند. برای همین خاطر دور دنیا می کردن وکاوش می کنند واز زیر خروارها خاک باقیمانده زندگی گذشتگانشون را می یابند و به نمایش جهانین می گذارند و از سود مادی هم می برند! و شگفت انگیز است که قریش برای فخر خودش به جمعیت بسیار به شمارش قبرهایشان تلاش می کرد که آیه الهکم التکاثر در شانشان نازل شد که این چه فخر فروشی است که می کنید نه فایده معنوی دارد ونه سود مادی!
واکنون بازماندگان همان نسل قریش این سعودی های عقب مانده، خانه ای که ختم رسل پیامبر بزرگ اسلام در آن متولد شدبود را هم نابود کرد!
علامه مجلسی بحار الانوار
موضوعات: تاریخ
لینک ثابت
ابن عباس گفته است: «رسول خدا صلی الله علیه و آله برروی زمین چهار خط كشید و فرمود آیا میدانید این چیست؟گفتند: خدا و رسولش دانا ترند.پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بهترین زنان اهل بهشت چهار تن هستند: خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد، مریم دختر عمران وآسیه دختر مزاحم زن فرعون. بِسَنَدَینِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ خَطَّ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَرْبَعَ خُطَطٍ فِی الْأَرْضِ وَقَالَ أَتَدْرُونَ مَاهَذَا قُلْنَااللَّهُ وَرَسُولُهُ أَعْلَمُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَفْضَلُ نِسَاءِالْجَنَّةِأَرْبَعٌ خَدِیجَةُبِنْتُ خُوَیلِدٍوَفَاطِمَةُبِنْتُ مُحَمَّدٍصلی الله علیه و آله وَمَرْیم ُبِنْتُ عِمْرَانَ وَآسِیةُبِنْتُ مُزَاحِمٍ امْرَأَة ُفِرْعَوْنَ.» این روایات شاهد بر این است که پیامبر صلی الله علیه و آله و اهلبیت علیه السلام برای انتقال مفاهیم دینی به دیگران از روش طراحی استفاده کردهاند.ارزان ترین و سهل ترین نوع محسوس کردن مفاهیم، روش طراحی است که در هر موقعیتی میتوان در قطار یا ماشین و… در کنار همسفر خود، با یک برگه کاغذ از این روش استفاده کرد.
بحار الانوار، ج8، ص178.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[سه شنبه 1397-08-29] [ 06:03:00 ب.ظ ]
|
|
ناراحت بود، می گفت: هم از نداشتن فرزند اندوهگین هستم هم این حدیث مرا افسرده می کند! ادامه داد، وقتی حدیث می فرماید: از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است فرمود: آیا خبر ندهم شما را به بدترین زنها، و آن زنی است که.بداخلاق.و عقیم .و مهر او سنگین باشد و در روايات اسلامي، زن نازا را مذمت كرده اند، در حالي كه گناهي از من سر نزده است تا اين گونه مورد مذمت واقع گردم. گفتم: عزیزم این بدی شامل زنانی می شود که با توجه با زایا بودن از بدنیا آوردن فرزند خود داری می کنند. گفتم: سرنوشت این گونه خانوادهها مثل قوم نوح است، حضرت نوح علیه السلام، وقتی از هدایت امتش مایوس شد، از خداوند خواست تا آن ها را عقیم کند؛ تا در زمان نزول بلا فرزندان کفار وجود نداشته باشند. در حدیث آمده است که وقتی خداوند خواست قوم نوح را عذاب کند، تا چهل سال زنان را عقیم کرد تا فرزندی تولّد پیدا نکند.
موضوعات: فرهنگی, باز آفرینی محتوای دینی
لینک ثابت
ما بعد از سال ها نذر و نیاز و توسل به حضرت ابالفضل، با لطف خداوند صاحب پسری شدیم . امسال تصمیم گرفتیم به سفر اربعین برویم . در راه با چند نفر از اهالی کرمان دوست شدیم ؛ یک جمع کوچک و صمیمی . همگی سبکبار بودیم به سرعت حرکت می کردیم و عمودها را پشت سر می گذاشتیم . در قسمتی از مسیر به مادری برخوردیم که بر روی ویلچر بود و دختر نوجوانش به سختی او را هل می داد و هر از چند گاهی می ایستاد و کمرش را می گرفت و دوباره حرکت می کرد . دلمان برایش سوخت .کمی عربی دست و پا شکسته بلدم ، تعارف کردیم که کمکشان کنیم . البته تعارفمان حسابی گرفت و من و دوستانم مجبور شدیم تا خود کربلا آن ویلچر را ببریم . ان شااللّه که خدا قبول کند . ☺ در طول مسیر بقیه ی اعضای خانواده ی آنها نیز به ما پیوستند ولی همه شان زن بودند و هیچ مردی نداشتند که ویلچر را به او بسپاریم . آنها که دیده بودند من کمی عربی بلدم از من سوالاتی در مورد فرهنگ مردم ایران می پرسیدند . از سخنانشان فهمیدم که خیلی به ایران علاقه دارند . همان دختر نوجوان با تعجب از من پرسید چرا مردان ایرانی یک زن می گیرند ولی در عراق مردان بیش از یک زن دارند ؟
او می گفت که در عراق زن اول خود اقدام به زن گرفتن برای شوهرش می کند تا مقام اجتماعیش بالاتر برود و بتواند در خانه سروری کند و به طور مثال در صندلی جلوی ماشین بنشیند و در خانه کمتر کار کند .
من که عربی زیادی بلد نبودم که بتوانم برایش توضیح بدهم که ای بابا در ایران زنها همینطوری هم در خانه سروری می کنند و نیازی ندارند که برای اثبات این موضوع ، برای خودشان هوو بیاورند و خودشان را از هستی ساقط کنند؛ برای همین با عربی دست و پا شکسته گفتم : اللّه واحد، زوجه واحد .?
موضوعات: فرهنگی, خاطرات
لینک ثابت
[دوشنبه 1397-08-28] [ 05:07:00 ب.ظ ]
|
|
دشمنان وحدت نگاهى به دشمنان وحدت در میان مسلمانان نیز خود آموزنده و روشنكننده حقایق فراوانى است. دشمنان وحدت مشخصا كسانى هستند که در جهت نابودی اسلام و صدمه به اصل آن حركت مى كنند. در حال حاضر دشمنان جهان اسلام از جمله رژیم صهیونیستى، آمریكا و انگلیس در راس دشمنان وحدت نیز قرار دارند و بسیارى از دیگر حركتهاى ضد وحدت در داخل و خارج از كشورهاى اسلامى را اینان رهبرى و مدیریت مى كنند. حركتى ضد وحدت و به نفع ایجاد خون ریزى میان مسلمانان را نمى توان یافت مگر آن كه مورد حمایت همین سران استكبار و شرك عالمى قرار دارند و مستكبران عالم به طرق مختلف در جهت تقویت آنها مى كوشند. حتى گروهك هاى تروریستى ضد وحدتى مانند داعش نیز مورد حمایت آمریكا و رژیم صهیونیستى و دیگر كشورهاى ضد اسلامى بودند. دشمنان جهان اسلام و اندیشه ى دینى از آن جهت بر طبل تفرقه و دشمنى با وحدت مى كوبند كه شكل گیرى هر مرتبه و سطحى از وحدت منافع و خواسته هاى آنها در جهان اسلام را تهدید مى كند و اصولا با جلوگیرى از وحدت است كه آنها مى توانند منافع و خواسته هاى خود را در كشورهاى اسلامى و در منطقه دنبال كنند. تلاش این كشورها در مقابله با وحدت را به خوبى مى توان از طریق رسانه هاى وابسته به آنها در نقاط مختلف جهان اسلام مشاهده كرد. رسانه هاى وابسته به آمریكا و انگلیس و اسرائیل تلاش مى كنند ازهر مسأله اى براى ایجاد اختلاف و درگیرى و كشتار میان مسلمانان استفاده كنند و از سوى دیگر هر نقطه ى وحدت و اشتراكى را در میان مسلمانان مورد هجمه قرار دهند. در میان دشمنان وحدت در رتبه ى بعدى دست نشاندگان و حاكمان وابسته در منطقه قرار دارند كه از اربابان خارجى خود خط مى گیرند و وحدت اسلامى به معنى ریشه كن شدن آنها و از میان رفتن منافع اربابانى است كه آنها را در جهان اسلام حاكم قرار دادهاند. آل سعود و برخى دیگر از خاندان هاى فاسد و وابسته حاكم در منطقه نمونه هایى مشخص از این دشمنان وحدت هستند كه خون مسلمانان در كشورهاى مختلف ازجمله یمن و سوریه و عراق از چنگال سفاك آنها مى چكد. علت اصلى دشمنى این خاندان هاى فاسد با وحدت آن است كه بقاى خویش را در حمایت آمریكا و انگلیس مى بینند و مى دانند كه متحد شدن مسلمانان و تضعیف سلطه ى آمریكا و غرب به معنى سرنگونى آنها خواهد بود.
پ ن
فتنه گرانی مثل مفتی های قمه گردانی، و خلق دهه های محسنیه … همه ریشه اش خواسته یا ناخواسته ضد وحدت است.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1397-08-25] [ 11:18:00 ق.ظ ]
|
|
ذلک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین
بعد گذشت حدود 2000 سال، از طی طریق سلمان که توفیق «سلمان منا» از قول پیامبراعظم یافت، دوباره در عصر سقوط انسانیت جوانی از جنس سلمان را به نظاره می نشینیم. زندگی شگفت بعضی از آقازاده ها انسان را متحیر می کند. یکی چون سلمان فارسی که با داشتن ثروت و رفاه برای یافتن حقیقت، همه گونه فشار، تهدید و زندان را به جان می خرد. تا سرانجام به معشوقش می رسد. و این دیگری ادواردو آنیلی تک پسر ثروتمندترین کارخانه دار ایتالیا است. ادواردو آنیلی زمانی که فقط بیست سال بیشتر نداشت، با مطالعه قرآن، آنهم در آمریکا، کشوری با منحط ترین فرهنگ، عاشق خدای شیعیان می شود . و در این راه روشن زندان و تهدید و فشارهای روحی و روانی را تحمل می کند. شهید آنیلی بعد از انقلاب موفق به دیدار امام خمینی و مفتخر به بوسه ایشان بر پیشانیش می شود. و سرانجام بدست یهودیان به شهادت می رسد.
شادی روح زلالش صلوات
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-08-24] [ 10:18:00 ب.ظ ]
|
|
همیشه می شنیدیم که پسر نوح با بدان بنشست و خاندان نبوتش گم شد! و با کمال تاسف اکنون فرزندان بزرگان و به قولی آقازادگانی را می بینیم که هیچ شباهتی با پدران بزرگوار خود ندارند.این خانواده ها به کدام یک از آیات دستوری پروردگار عمل نکردند و یا از آن غافل شدند؟
تربیت مذهبی ارسال رسل و انبیا امکان اصلاح انسان را نوید میدهد. اصولا باید و نبایدها، اوامر و نواهی دینی، سفارش به توبه، همه نشاندهنده امکان تربیت انسان و مطلوبیت اصلاح است. و سفارش قرآن به خانوادهها با این بیان است که «قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ نارا ا » اى كسانى كه ايمان آورده ايد، خودتان و كسانتان را از آتشى كه سوخت آن، مردم و سنگهاست حفظ كنيد: بر آن [آتش] فرشتگانى خشن [و] سختگير [گمارده شده] اند. از آنچه خدا به آنان دستور داده سرپيچى نمى كنند و آنچه را كه مامورند انجام مى دهند. پیامبران میآیند تا نشانههای خدا و راه خوشبختی را به مردم نشان بدهند؛ این یعنی که انسان اصلاح شدنی است و درآیه دیگر میفرماید:« قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها»، كه هر كس آن را پاك گردانيد، قطعاً رستگار شد. خداوند برای تربیت و اصلاح به پیامبرش دستور میدهد که اول از خانواده شروع کن «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها» كسان خود را به نماز فرمان ده و خود در آن كار پافشاری کن. و بعد دستور میدهد که فامیل و اقوامت را تربیت نما«وَ أَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الْأَقْرَبين َ خويشاوندان نزديكت را بترسان، در نهایت به او فرمان میدهدکه به هدایت و تربیت مردم اقدام نما«وَ أَنْذِرِ النَّاسَ » مردم را از آن روز كه عذاب فرا مى رسد بترسان. متاسفانه در جامعه ما بر خلاف این دستور عمل شده است، یعنی اول از مردم شروع شده است؛ در این مسیر هم دام ها ی شیطان فراهم بوده است که حتی مربیان را هم از خودشان غافل نموده .1
1-کتاب تاثیر محیط اجتماع بر تربیت
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
در قرآن برای ایام الله سفارش بسیاری شده است. و ایام الله را روزهایی معرفی می کند که در آن روزها انسان های بزرگ کارهای بزرگی برای نجات بشر انجام داده اند. و تاکید فراوان شده است که چنین روز ها را یاد کنید و زنده نگه دارید.
معمولا ما دچار افراط و تفریط می شویم، به قول معروف یا از این ور بام میافتیم، یا از آن ور بام. زنده نگه داشتن یاد و خاطره حوادث تاریخ اهل بیت زیبا است. اما نباید این حفظ و حراست ها را شبیه ماه محرم نمایش دهیم. بگذاریم دهه محرم، اربعین همانطور که از گذشته های دور حرکتی عظیم، و دشمن شکن بوده است، هر سال پر شکوه تر ادامه یابد.
مراسم عزاداری سالار شهیدان، امام حسین (علیه السلام) در روایت متواتر آمده است که باید زنده نگه داشته شود. یک وقت طوری نباشد، محبت بی شائبه شیعیان باعث شود که عظمت عزادری ماه محرم تحت شعاع عزاداری های دیگر قرار بگیرد و زمینهساز به حاشیه رفتن مراسم عظیم عاشورای حسینی و موجب رویگردانی جامعه از بزرگداشت مناسبتهایی شود که اساس دین و اسلام ناب است. خصوصا باید ظرفیت عوام را هم تخمین زد، این چنین کارها باعث می شود که دشمنان برای شبهه افکنی دست بکار شوند،آهای مردم برای شماها زمان شادی نگذاشته اند، کی می توانید مراسم جشن و عروسی هایتان را برگزار کنید. و کمترین اثر این گونه دهه ها باعث می شود که متدینین در سختی بیفتند، اگر جشن بگیرند دچار وجدان درد می شوند که ما در ایام محسنیه گناه کردیم.
####
«استاد ازغدی: مراجع گفتند کل سال را عزاداری نکنید، هی ایام خلق نکنید، کاری نکنید که عزادری برای مردم عادی شود. اگر نصف سال را عزداری کنیم قداست زدایی از اهل بیت می کند باید کاری کنیم که وقتی ایام عزاداری می شود مردم با شور و رغبت در عزاداری شرکت کنند. نباید طوری شود که وقتی شنیدند که عزاداری شروع شده است، بگویند ای بابا بازهم که عزاداری شروع شد. آن روز دیدم یک کتاب قطور برای حضرت محسن نوشتهاند، کسی که به دنیا نیامده است. امام صادق(ع) فرمود مرد مسلمان همسایه مسیحی را می خواست مسلمان کند. برای نماز صبح او را به مسجد برد، مسیحی بلند شد که برود؛ دستش را گرفت و گفت: الآن ظهر می شود، نماز ظهر را بخوانیم . بعد از ظهر او را برای نماز مغرب و عشا نگه داشت. فردا صبح وقتی رفت سراغش، گفت:معلوم است که مسلمان ها بیکار هستند .»
به تازگی استفتائی از آیتالله مکارم شیرازی صورت گرفته و از این مرجع تقلید پرسیده شده: نظر حضرتعالی در مورد برگزاری مراسم ایام محسنیه چیست؟ آیتالله مکارم شیرازی در پاسخ نوشته است: «توسل به ذیل عنایت معصومین (علیهمالسلام) و فرزندان آنها کار بسیار خوبی است ولی بهتر این است که برنامههای جدیدی که در میان شیعه سابقه نداشته است ترتیب داده نشود.»
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
اوایل مدیریتم بود .از طلبه های مدرسه یکی از شاگرد هایش را معرفی کرد و گفت: سؤال دارد. گفتم بفرست،. گمان کردم برای مشاوره ی خانوادگی و یا برای فرزندش مراجعه کرده است . گفتم : بفرمایید ! گفت : خانم من هر وقت نام ائمه را می شنوم ، گریه ام می گیرد . پرسیدم کجاها و کِی می شنوی که به گریه می افتی ؟ گفت : در کلاس درس نهضت سوادآموزی ، وقتی معلم هنگام درس دادن از ائمه نام می برد ، من به گریه می افتم . قضیه برایم جالب شد که چرا این خانم در کلاس درس و در مقابل چشم بقیه ی شاگردان و در مکانی که جای گریه کردن نیست به گریه می افتد . گفتم : خب، من الان نام ائمه را برایتان می گویم تا ببینم که حال شما چگونه عوض می شود؟
فوری حرف را عوض کرد و گفت : من با اینکه سواد ندارم اما قرآن را حفظ هستم . گفتم : پس من اسم سوره را می گویم ، شما هم بخوان . جواب داد آیت الکرسی را حفظ هستم . گفتم : این را که کودکان در شکم مادرشان حفظ می کنند . دوباره حرف را عوض کرد و گفت : ما اتاقی در خانه داریم که پنجره ی کوچکی دارد و هر روز از آن پنجره نوری وارد اتاق می شود و با من سخن می گوید ! ( نه دیگه نشد ، این جوریشو نداشتیم ، قرار نیس دو سه تا شاگرد را تو کلاس نهضت با این حرف ها مُرید خودت کردی فکر کنی بقیه هم گول می خورن ) گفتم : پس معلوم می شود ، مشکل شما جدی است . فردا بیا دعای ضد اجنه برایت می نویسم تا مشکلت حل شود . تا این سخن را شنید فرار را بر قرار ترجیح داد و رفت و دیگر آن طرفها پیدایش نشد . بیچاره مدعی تازه کار بود.
موضوعات: خاطرات
لینک ثابت
[سه شنبه 1397-08-22] [ 02:48:00 ب.ظ ]
|
|
اربعین امسال به همراه همسرم و پسر دو ساله ام عباس با اتوبوس از مرز جلفا به سمت مرز مهران حرکت کردیم . یک ساک پر از اسباب بازی های کوچولو و لوازم التحریر نیز تهیه کردم تا بین کودکان عراقی پخش کنم تا خاطره ی خوبی از ماها برایشان بماند .
خلاصه حرکت کردیم و برخلاف تصورم که فکر می کردم پسرم قرار است در اتوبوس گریه کند، کاملاً آرام بود و خیلی هم خوش سفر بود. وقتی به مهران رسیدیم با دیدن دریایی از جمعیت شوکه شدم. ما چگونه می توانیم از مرز رد شویم، کاملاً غیر ممکن به نظر می رسید.
انگار که راه پیمایی بزرگی به یک نقطه ختم شده باشد و تمامی هزاران نفر جمعیت آن در مقابل یک گذرگاه جمع شده باشند و بخواهند از آن جا رد شوند.
هرگز فکرش را هم نمی کردم با چنین وضعی روبرو شوم. به هر حال وسایل را همسرم برداشت و من بچه را بغل کردم و در قسمت خانم ها به انتظار ایستادم. من در آخر جمعیت بودم ولی پس از چند لحظه من در وسط جمعیت قرار داشتم و صف طویلی نیز پشت سرم تشکیل شده بود.
هوا گرم بود و فشار جمعیت آن را گرمتر هم می کرد . پسرم تپل مپل است ( ما شا اللّه )? و تحمل وزنش آن هم برای شش ساعت کمرم را به شدت به درد آورده بود . تمام مدت برایش در آن وضعیت قصه تعریف می کردم تا دچار هراس نشود و حوصله اش هم سر نرود و گریه نکند. دیگر تحمل خودم هم تمام شده بود مخصوصا وقتی که می دیدم جایم در صف تغییر محسوسی نکرده است و همچنان دریایی از جمعیت در مقابلم قرار داشت، آهی از ته دل کشیدم و برای شهدای این مسیر که راه کربلا را باز کرده اند صلواتی فرستادم و از امام حسین خواستم عبور از مرز را برایم آسان کند. ناگهان پسرم جیغی از ته دل کشید و شروع به فریاد زدن بی وقفه کرد، طوری که رنگ سبزه اش به سیاهی گرایید.
ترسیده بودم که چه شده است ؟ بقیه ی خانم ها نیز ترسیده بودند و می گفتند الان است که این بچه در اثر جیغ زدن شدید از دست برود.
ناگهان در بین جمع ولوله ای افتاد و انگار که عصای حضرت موسی به رود نیل خورده باشد، مردم برایم راهی باز کردند و مرا دست به دست به جلو راندند و من همچون توپی غلطان بر روی امواج جمعیت به سمت جلو حرکت می کردم . آری در عرض چند لحظه جمعیت مرا همچون گلوله ای به سمت درب عبوری شلیک کردند و من در کمال ناباوری خیلی سریع از مرز رد شدم . همینکه رد شدم، گریه ی عباس هم تمام شد.
حالا حکمت گریه ی ناگهانی فرزندم را می فهمیدم. امام شهیدان مرا از مرز رد کرده بود.
موضوعات: خاطرات
لینک ثابت
[دوشنبه 1397-08-21] [ 03:55:00 ب.ظ ]
|
|
. خاطره ی من از سفر اربعین مربوط به سه سال قبل است .
در آن زمان، دانش آموز سال آخر دبیرستان بودم و به همراه اقوام و چندنفر از مردان فامیل به سفر اربعین رفتیم . بعد از زیارت کربلا تصمیم گرفتیم که به سامرا هم برویم . به ما گفته بودند که راه سامرا بسته است ولی ما هر طور شده میخواستیم برویم بنابراین سوار یک ماشین وانت بدون اتاقک شدیم . همگی سوار شدیم و از شانس خطرناکترین قسمت ماشین به من رسید که درست منتهی الیه ماشین بود و در هر دست انداز و پیچی، نزدیک بود از ماشین به بیرون بیفتم.
و چیزی که از رانندگی در عراق فهمیدم این بود که اگر در جادههای آنجا، راننده ای قوانین و مقررات رانندگی را رعایت کند حتما تصادف میکند چون ماشین ها همگی در سمت مخالف رانندگی میکردند و رانندهی ما هم همینطور و فقط در آخرین لحظات برخورد با ماشین روبرو، جاخالی میداد و خطر را رد میکرد .
دست آخر هم ما را کنار جاده پیاده کرد و گفت که از این بیشتر نمیتواند برود و ما باید بقیهی راه را پیاده میرفتیم . در آن گرما بدون آب در یک جاده ی ناشناس کار سختی بود . با دیدن هر ماشینی که از دور میآمد سریعاً به درختان و نیزارهای کنار جاده رفته و پنهان میشدیم چون به ما گفته بودند که اگر گرفتار پلیس بشوید که دیگر هیچ و دستگیر و بازگردانده میشوید و اگر گرفتار داعش بشوید که دیگر هیچ، دستگیر و به آن دنیا بازگردانده میشوید . خلاصه پس از مدتی راه رفتن در اثر گرما و تشنگی و خستگی و البته ترس مجبور شدیم همهی راه را برگردیم و به کربلا پناه ببریم . راستی چیزی که در این سفر خیلی جالب بود این بود که من میتوانستم بدون نظارت مادرم از هر غذایی که دوست داشتم بخورم ، چه بهداشتی و چه غیر بهداشتی . مثلا در موردی یک پسربچهی ده ساله ، برایمان فلافل درست کرد، آن هم چه فلافلهای خوش مزهای، جایتان خالی. البته جای مامانم هم خالی که میدید چطور یک پسربچه دست در تشت خمیر میکرد و فلافل درست میکرد . خلاصه خدا قسمتتان کند، سفری است پر از مهربانی و مهمان نوازی . در ضمن چیزی که برایم عجیب بود این بود که من در این سفر تا وقتی در عراق بودم، سالم بودم و وقتی که به سر کوچه ی خودمان رسیدم، سرما خوردم گویی که از دایرهی امن زیارت امام حسین خارج شده بودم .
موضوعات: خاطرات
لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-08-16] [ 12:17:00 ب.ظ ]
|
|
رحلت پیامبر اكرم؛ وفات یا شهادت؟! آنچه كه در خصوص رحلت پیامبر اسلام(ص) قابل تامل است این است كه آن حضرت با توجه به روایات اسلامى و شواهد تاریخى به مرگ طبیعى از دنیا نرفتند، بلكه توسط منافقان و دشمنان دیرین آن حضرت شهید شدند. دلایل بسیارى وجود دارد كه رحلت پیامبر اكرم(ص) ناشى از خوراندن سم به آن حضرت بوده است. این دلایل و روایات، از تواتر معنوى برخوردارند و از مجموع آنها مى توان رحلت پیامبر اكرم از طریق شهادت را ثابت نمود. ازجمله امام صادق(ع) مى ادامه »
موضوعات: تاریخ
لینک ثابت
[سه شنبه 1397-08-15] [ 07:24:00 ب.ظ ]
|
|
امام حسن مجتبى(ع)؛ آیئنه تمام نماى صفات نبوى •امام حسن مجتبى(ع) در شب نیمه رمضان سال سوم هجرى در مدینه چشم به جهان گشود و حدود هفت سال از دوران زندگى پیامبر اكرم(ص) را درك كرد و پس از آن حضرت حدود سى سال با پدر بزرگوارشان على بن ابى طالب(ع) ملازمت داشت. بعد از شهادت امیرمؤمنان(ع) به مدت ده سال عهده دار مقام امامت بودند و بنابه نقلى در ۲۸ صفر سال پنجاه هجرى در سن ۴۷ سالگى به دستور معاویه بن ابى سفیان و به دست جعده دختر اَشْعَثِ بنِ قِیس مسموم شد و بر اثر همان زهر به شهادت رسیدند. فضائل و مكارم امام حسن مجتبى(ع) وجود امام حسن مجتبى(ع) براى امت اسلام وجودى پر از خیر و بركت است؛ چنانكه حضرت رسول اكرم(ص) به مناسبتهاى مختلف در توصیف این وجود بابركت امام حسن مجتبى(ع) سخن گفته اند؛ ازجمله فرموده اند: «اگر قرار بود عقل به صورت یك انسان تجسم پیدا كند به صورت امام حسن(ع) ظاهر مى شد.» حضرت امام حسن(ع) به گونه اى در دامان وحى و خاندان عصمت و طهارت پرورش یافته بودند كه آینه تمام نماى جدبزرگوار خویش بودند. روزى رسول خدا(ص) خطاب به امام حسن فرمودند: «اَشْبَهْتَ خَلْقى و خُلْقى.» صفحات: 1 · 2
موضوعات: تاریخ
لینک ثابت
غروب اندوه بار شمس الشموس آسمان امامت و ولایت •هشتمین خورشید آسمان امامت و ولایت حضرت امام على بن موسى الرضا(ع) در یازده ذیقعده ۱۴۸. ق در شهر مدینه چشم به جهان گشود. پدر بزگوار آن حضرت، امام موسى كاظم(ع) نام مبارك او را هم نام جدبزرگوارش، «على» گذاشت. كنیه آن «ابوالحسن» و مشهورترین لقبشان «رضا» است. درباره علت نام گذارى آن حضرت به رضا چنین گفته اند: «او را رضا ملقب گردانیده اند براى آن كه پسندیده خدا بود در آسمان و پسندیده رسول خدا(ص) و ائمه(ع) بود در زمین براى امامت.» وجه دیگرى كه براى آن بیان داشته اند این است كه «آن حضرت به رضاى پروردگار راضى بود و این خصلت ارزشمند را كه مقامى بالاتر از مقام صبر است، به طور كامل داشت.»
امامت در شرایط سخت سیاسى و اجتماعى
صفحات: 1 · 2
موضوعات: تاریخ
لینک ثابت
شیخ محمد باقر مکی از بعضی موثقین نقل میکند:«وقتی به مسافرت میرفتم، و کشتی روی دریا شکست و من به جزیرهای افتادم. در آن جزیره میمونی را دیدم که از چاهی آب میکشید و در حوضی که آنجا بود می ریخت! در این حال مشاهده کردم، فیلی از دور پیدا شد و تا کنار چاه آمد و آن میمون را با زجر و عذاب کشت و زیر پاهای خود له کرد و تمام آب حوض را خورد و رفت.
ادامه »
موضوعات: آموزنده
لینک ثابت
پیامبران هم از هنر برای تبلیغ دین خدا استفاده میکردند. به طور نمونه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله از هنرهای سمعی و بصری استفاده میکردند. نقل شده که روزی پیامبرصلی الله علیه و آله از خانه خارج شد در حالی که در یک دست طلا و در دست دیگر ابریشم داشت و میفرمودند:«این دو بر مردان امت حرام و برزنان آنان حلال است»أَنَّهُ خَرَجَ وَفِی إِحْدَى یدَیهِ ذَهَبٌ وَالْأُخْرَى حَرِیرٌوَقَال َإِنَّ هَذَینِ مُحَرَّمَانِ عَلَى ذُكُورِأُمَّتِی حِلٌّ لِإِنَاثِهَا یا برای آموزش نماز میفرمودند:«به نماز من بنگرید وهمان گونه که من نماز میخوانم نمازبخوانید ، صَلُّواكَمَا رَأَیتُمُونِی أُصَلِّی
گاهی برای تفهیم یک موضوع و القاء یک ایده، مؤثرترین راه، «نمایش» است و ایجاد صحنه ای که آن محتوا به عینیت بنشیند.در قرآن کریم نیز از این گونه تمثیلها و نمایشها و بیان قصههای عبرت آموز، فراوان یاد شده است. خمیرمایۀ نمایش، در قالب بیان غیر مستقیم، یا باید تربیتی و آموزشی باشد یا به تفکر وادارد و یا بینش و بصیرتی بدهد
منبع:کتاب نقش هنر
مجلسی محمد باقر، بحارالأنوار،ج 82،ص279.
محدث نوری، مستدركالوسائل، ج 3، ص.219
موضوعات: فرهنگی, آموزنده
لینک ثابت
از مدرسه آمد با خوشحالی گفت: مامان سلام! یه خبر خوب! از آشپز خانه بهش نگاه کردم،
_سلام عزیزم، چه خبر خوبیه که آنقدر تورا خوشحال کرده؟
_ مامان قراره بریم تماشای کنسرت.
_کنسرت!
_کجا؟!
_سالن اداره ارشاد.
_کنسرت، اداره ارشاد!
_چیه مامان چرا این جوری جواب میدی؟!
_مگر چه جوری جواب دادم؟
_آخه خوشحال نشدی!
_دخترم باید باهم درباره کنسرت حرف بزنیم!
_مگه کنسرت عیبی داره؟
_گفتم که باید با هم حرف بزنیم!
_کی حرف میزنیم، من عصری باید برم مدرسه تا با دوستانم برم کنسرت.
_ عزیزم اول باید غذا بخوریم بعدش که غبراق و سرحال شدیم و فکرمون کار افتاد برایت توضیح می دهم.
بعد از غذا؛
_ گفتم عزیزم من با کنسرت رفتن تو مخالف نیستم، ولی راضی نیستم در هر کنسرتی شرکت کنی!
مثلا کنسرت حماسی که اشعار و معانی آن انقلابی و استکبار ستیز باشد را دوست دارم چون انسان را به حرکت و تلاش وامیدارد!
اما این کنسرت هایی که ارشاد مجوز می دهد موسیقی آن رقص آور است، تا حدی که مرد و زنی که تماشا می کنند، بی اختیار به هیجان می آیند و همانجا رقاصی می کنند.
_ مامان پس چرا اداره ارشاد جمهوری اسلامی این کنسرت را اجرا می کنند.
_ گفتم مشکل اینجاست که ما چهار چوب حکومت اسلامی را تشکیل داده ایم ولی افرادی که این ادارات را به عهده گرفته اند تربیت انقلابی نشده اند.
_بلند شد رفت جلوی تابلوی عکس بابا ایستاد گفت: بابا اگر تو شهید نشده بودی، وزیر ارشاد می شدی و دستور می دادی تا کنسرت های حماسی اجرا کنند، آنوقت من هم می تونستم برم تماشا کنم.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1397-08-13] [ 03:32:00 ب.ظ ]
|
|
اربعین باید سبک زندگی باشد . اربعین پاسخ به هل من ناصر حسین برای همیشه تاریخ است، هل من ناصری که امام حسین برای امام زمان یاور می طلبد. زائر اربعین کسی است که به این فریاد پاسخ مثبت داده است. اربعین یعنی تا قیامت باید با ظلم مبارزه کرد. اربعین یعنی که امام حسین پیروزاست و با شهادتش فرج را نزدیک کرده است. زائر اربعین باید همان سبک زندگی را در برگشت به وطنش ادامه دهد. دوست دار و غم خوار مردم باشد، باید تلاش کند همان سبک و روش را در میان کوچه و محله خود جاری سازد. باید موانع زمینه ساز ظهور را برطرف کند؛ و شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل را ورد زبان خود سازد.
اربعین تمدن سازی می کند، تمدنی علیه تمدن منفعت طلبی مادی غرب. اگر این تمدن اربعینی به جهان برسد، تمدن های مادی غربی که صفر تا صدش بر اساس منفعت است را زیر رو می کند.
وقتی که فرمانده اربعین یاور جذب می کند از میان کسانی که شمشیر به فرزندانش کشیده بودند، پس آماده باش تویی که شمشیر نکشیده ای حتما جذبت خواهد کرد.
پس آماده باش تا در این فراخوان تاریخی ثبت نام کنی.
موضوعات: فرهنگی, دلنوشته
لینک ثابت
[سه شنبه 1397-08-08] [ 01:20:00 ب.ظ ]
|
|
پیاده روى اربعین؛ حركت عشق و ایمان پیاده روى اربعین؛ احیاء شهداء الهی جاودانگى قیام عاشورا در اربعین اربعین؛ شكل گیرى جبهه فرهنگى در مقابل دستگاه تبلیغاتى دشمن اربعین؛ نماد عزّت اسلامى
موضوعات: آموزنده
لینک ثابت
[شنبه 1397-08-05] [ 05:11:00 ب.ظ ]
|
|
شب تا صبح یک ریز گریه کردم، ما بین مرز مهران و عراق بودیم. با خودم فکر می کردم جواب التماس دعاها و سلام های فامیل را چه بگویم. از همانجا همه سلام ها را از کوله بار دلم به محضر امام حسین علیه السلام عرض کردم، و گریستم و عرض کردم آقا جان همه التماس ها را از همین جا می گویم. از مدت ها قبل آماده سفر بودم، سفر اربعین. در طول سفر از هر شهر مرزی عبور می کردیم تابلوی تا کربلا …کیلومتر را خوانده بودم. بعد از 10 ساعت انتظار با کودک در بغل در صف عبور برای امضای گذرنامه، با شیون جگرخراش کودکم و ریش ریش شدن قلوب زائران خسته، مرا از ته صف به جلو شلیک کردند. و سرانجام مهر و امضا ورود به عراق بر صفحه پاسپورتمان زده شد. تازه شروع ماجرا بود، من و همسرم از گیت رد شده بودیم ولی بقیه کاروان هنوز در پس آن صف طولانی بودند. گریه های پسرم شروع شد؛ متوجه شدم که تب کرده است، قرار شد در نماز خانه مابین مرز تا صبح بمانیم و به ایران برگردیم . خیلی برایم سخت بود بدون خداحافظی با اهالی کاروان به صورت مخفیانه به طرف گیت خروج از عراق حرکت کردیم. فقط به یکی از مردان کاروان گفتیم که به راننده بگو که ما برگشتیم. وقتی به دیدن پدر رفتم، گفت: چون به زیارت نرسیدی، دلشکسته ای؛ با این دل شکسته خیلی کارها می توانی انجام دهی. حتما امام حسین علیه السلام باهات کار های زیادی داره که امتحانت می کنه، باید آماده باشی. گفتم: اگر با من نبودش میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی، حتما لیلی بامن است.
شب بعد پدر در خواب دید که رفته کربلا، و تعداد 210 نفر خانم در یک سالن حضور دارند که من و عباس کودکم هم در میان آنها بودیم.
بابی انت و امی و نفسی یا حسین
1397/8/4
موضوعات: خاطرات
لینک ثابت
[جمعه 1397-08-04] [ 10:19:00 ب.ظ ]
|
|
چگونه بنویسم ! و چقدر سخت است نوشتن! می خواهم با اخلاص بنویسم! اما چگونه! نوشتن در این زمانه سخت شده است! می خواهی توجه دیگران را نبینی! می خواهی لایک شدن ها را نبینی! چگونه تقوای رسانه را حفظ کنم! و چگونه گرفتار شرک رسانه نشوم! می ترسم، نگرانم، انگار که همه کس و همه چیز در پی آن هستند تا اخلاص تو را محک بزنند! اگر کسی هم تورا لایک نکند، ابزار وسایل رسانه تو را شمارش و جزء اولین های تولید محتوا می نگارد؛ و نا خود آگاه شیطان را به مخیله تو نفوذ می دهد. کم کم به این خطر فکر می کنم که مبادا در این مسیر علاوه بر این که ثوابی برایم حاصل نشود، باید پاسخ گو هم باشم. خدایا به اخلاص بندگان پاکت قسم ما را از کید پنهان شیطان محفوظ بدار.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
1- راهپيمايى عاشقان حسينى در اربعين سرور و سالار شهيدان يك حركت فرهنگى بزرگ، يكى از شعائر الهى، رمز جاوادنگى نهضت حسينى، پيام رسان كربلا و نماد وحدت مسلمين مى باشد لذا برگزارى با شكوه، امن و آرام اين مراسم خوشايند دشمنان اسلام نبوده و به هر طريقى سعى مى كنند از انعكاس رسانه اى آن خوددارى كنند. ۲- حماسه اربعين امسال در حالى با حضور ميليون ها زائر عاشق از بيش از ۴۰ كشور جهان با شكوه هرچه بيشتر در حال برگزارى است كه رسانه هاى وابسته به استكبار جهانى براى ديده نشدن آن دست به سانسور شديدى زده اند. اين در حاليست كه راهييمايى اربعين بزرگترين رويداد فرهنگى جهان از نظر ارزش خبرى و جذابيت هاى تصويرى به شدت مورد استقبال افكار عمومى جهان قرار داشته و دارد. ۳- اربعين بهترين صحنه و بهترين پديده براى حركت به سمت تمدن نوين اسلامى است. پديده اربعين مى تواند پيام انقلاب اسلامى، پيام تشيع و مكتب اهلبيت علیهم السلام را به اقصى نقاط جهان منتقل كند.
اربعين با نگاه تمدنى، نمايشگاهى از مجموعه ارزش هاى الهى و انسانى است كه مكتب اهلبيت علیهم السلام را به مثابه يك مكتب جهانى و نجات بخش معرفى كند تا زمينه هاى فكرى و رفتارى لازم براى ظهور منجى بشريت را فراهم سازد.
و اين نگاهى است كه ما بايد آن را تبليغ كنيم و امام حسين علیه السلام را به عنوان الگوى انسان هاى آزاده به جهان تشنه حقايق معرفى نماييم. ۴- زيارت اربعين به دليل تأثيرى كه در زنده نگهداشتن قيام عاشورا و ادامه حيات اسلام دارد همواره مورد عنايت و تأكيد امامان معصوم علیهم السلام قرار داشته تا جايى كه امام عسكرى علیه السلام اين زيارت را يكى از نشانه هاى پنجگانه مومنان در كنار نمازهاى هاى واجب و مستحب، انگشتر به دست راست كردن، پيشانى برخاك نهادن و آشكارا گفتن بسم الله برشمرده اند. ۵- اربعين هر سال؛ جريان مكرر پيام رسانى عاشورا و استمرار ماموريت بازماندگان نهضت حسينى در طول تاريخ است تا زمانى كه فرزند آن حضرت و منتقم خون شهيدان ظهور نمايد. اربعين؛ تداوم فرهنگ عاشورايى در گستره تاريخ تا آخرالزمان و زنده نگه داشتن پيام خون خدا براى تمام بشريت است كه هر انسان مومنى بايد در آن ايفاى نقش كند و فرهنگ و تفكر عاشورايى را به تمامى جهانيان معرفى نمايد. ۶- قطعاً تلاش دستگاه رسانه اى غرب در سانسور اين حماسه بزرگ بى نتيجه مانده و افكار عمومى تشنه دنيا به ابعاد اين حركت مسلمانان، ريشه هاى آن در كربلا و عاشورا و علل علاقه و دلدادگى شيعيان به مولايشان اباعبدالله الحسين علیه السلام توجه خواهند نمود.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
اربعین نزدیک است با همان شورحسینی، باهمان بغض گرفته در گلو،با همان اشک های جاری شده بر پهنای صورت. به یاد داری قصه حماسه حسینی را که می گویند حسین قیام کرد. حسین غوغایی در دشت کربلا کرد برای چه و برای چی؟ برای اصلاح امت جدش، برای امر به معروف و نهی از منکر. آن روز در دشت بی انصاف کربلاخون های پاکی ریخته شد، دل برادری شکسته شد، خواهری اسیر شد؛ دختری دغمرگ شد. پس می روم با پای پیاده به همان دشتی که دل مرا همچون آیینه در هم می شکند، همچون گلی پژمرده می کند؛ همچون لاله ای واژگون می سازد. آیا می شنوی صدای پاهای من خسته را، صدای گریه های من در راه مانده را که داغ تو را در دل دارم؟! می گویند اگر حسین نبود کربلا کربلا نبود، سیاه پوشیدنی نبود، دلم کربلا نمی خواست. اگر عباس نبود فرات ارزش نداشت، تشنگی های آن روزها اینقدر جانسوز نبود. اگر زینب نبود، دلسوزی ها چندان در چشم نبود. اکنون چهل می گذرد و هنوز داغ داریم، واین افسوس می سوزاند دلی را هوای کربلا دارد. کاش در سفر اربعین …..
فرهی پایه اول سیکل
موضوعات: دلنوشته
لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-08-02] [ 05:35:00 ب.ظ ]
|
|
طلبه گفت:من مدیون شاهرخ هستم! تعجب کردم،این طلبه جوان با این سن کم چه ارتباطی با شاهرخ و زمان جنگ دارد؟ پرسیدم شما چرا مدیون شاهرخ هستید؟ گفت :بعد از چاپ اول کتاب شاهرخ و خواندن کتاب خیلی از شخصیت شاهرخ خوشم آمد. و در آن سال مشغول درس و کنکور بودم، و شاگرد ممتاز دبیرستان. اما شک و دو دلی من را خیلی آزار می داد، دوستان مسجدی مرا به طلبگی تشویق می کردند و می گفتند اکنون بازار از دکتر و مهندس اشباع شده است. و خانواده من را بسوی دانشگاه می کشاند. در این افکار بودم که رویای صادقه شاهرخ مرا نجات داد. آن شب در خیابان تاریک قدم می زدم و چشم، چشم را نمی دید،نمی دانستم کجابروم.از دور دری باز شد و نور شدیدی بیرون آمد.انگار خانه پر از نور بود.با خوشحالی خواستم وارد شوم که دیدم شخصی کنار در ایستاده . او دستش را جلوی من گرفت و اجازه ورد نداد! سرم را بالا آوردم،دیدم آشناست.بلافاصله او را شناختم، شاهرخ بود با همان هیبتی که در زمان جنگ داشت.بعد دیدم ابراهیم هادی هم در کنار او ایستاده است.شاهرخ رو به من کردگفت:پسرجان اینجا فقط طلبه هارا راه می دهند. صبح روز بعد مسیر زندگیم را مشخص کردم با اینکه رتبه خوبی برای دانشگاه داشتم رشته انتخاب نکردم و به گروه شاگردان امام صادق علیه السلام پیوستم.
کتاب شاهرخ حر انقلاب
پ ن
حتما این کتاب را بخوانید بسیار زیبا است. در این کتاب شما با رویش های انقلاب آشنا می شوید که حضرت امام خمینی ره چگونه جوانان را نجات داد.
موضوعات: آموزنده
لینک ثابت
[سه شنبه 1397-08-01] [ 10:26:00 ب.ظ ]
|
|
وقتی قدم در راه می گذاری، همه واقعیت ها در ذهنت مرور می گردد. حس عجیبی در سر داری، هوای آن دشت، در عصر عاشورا؛ که غوغا بود. گویی همین دیروز بود، خیلی تازه است، و روزبروز تازه ترمی شود.. غم حادثه تلخ عاشورا را می گویم، با اینکه 1440 سال از آن بیرحمی و مظلومیت می گذرد، ولی هر روز چشم اندازی جدید از آن جنگ نابرابر در افق اندیشه جهانیان کشف می شود. نتیجه آن شکوه پیاده روی اربعین است، که به ندای هل من ناصر حسینی لبیک می گویند. و هنوز حسین علیه السلام یار گیری می کند و کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا را یاد آوری می کند. چه عظمتی دارد حسین، چه روح بزرگی دارد حسین، کاش آن روز در کربلا بودم و یاریش می کردم؛ نمی دانم آیا موفق می شدم که آرزویم را به واقعیت تبدیل کنم، و کمترین آرزویم که از حادثه عاشورا فرار نمی کردم!
موضوعات: دلنوشته
لینک ثابت
زیبا ترین تصویر دنیا دیدن حرم دلربایت است. بهترین دوراهی دنیا بین الحرمین است، خصوصا زمانی که بدون کفش با پای برهنه داغی زمین را احساس می کنی و مانده ای که به کدام سمت قدم برداری. بهترین اشک برای مظلومیت امام حسین علیه السلام است و من هنوز دلتنگ نماز زیارت در حرمت هستم. هزار چهارصد و اندی سال از نبودنت می گذرد و حرارت عشقت در دل مردم هر روز داغ تر می شود. و عاشقانت با کوله بارشان آماده حرکت بسویت هستند. واین گونه تماشا می کنیم که این ما هستیم که نستیم و تو همیشه بوده ای و هستی. حتی بعد از سالها و قرون طولانی و من فقط با حسرت نظاره گر مسافران اربعینت هستم فاطمه ذاکری
موضوعات: دلنوشته
لینک ثابت
[دوشنبه 1397-07-30] [ 02:41:00 ب.ظ ]
|
|
سخت گذشت… واقعا درد آور و گران است و گاهی تا حد بسیار زیادی هولناک، اما بلاخره مادرم را راضی کردم که همراه پدر راهی شوم. باورم نمی شد، تردید داشتم که خواب می بینم یا آن چه می بینم حقیقت است. از ذوق و شوق این سفر، فقط دوبال کم داشتم که پرواز کنم .
با هرقدم یاد هزاران اشتباهی که کرده بودم می افتادم و شرمنده تر می شدم و خجالت می کشیدم از گناهان بسیار، که چطور قدم در این سفر بگذارم و با کدام چشم به پرچم سرخ گنبدش نگاه کنم. این افکار مانند تصویر تند یک فیلم از به سرعت در ذهنم مرور شد.
آرزو می کردم کاش زمین دهان باز کند و مرا فرو برد اما در کمال ناباوری حالا من در اتوبوسی نشسته بودم .که می خواست مرا به بهشت برین ببرد.کرامت و محبت مولایم حسین تاثیر زیرورو کننده ای در روح و جان من گذاشته بود، که تصمیم بگیرم و تلاش کنم و خودم را به امام حسین نزدیکتر نمایم. طوری رفتار کنم تا مورد رضایت امام حسین و خون خواه او (ثارلله)باشم. اینگونه می شود که در میان تلاطم دریا سوار کشتی نجات می شوی و به ساحل ایمان می رسی،همانند حربن یزید ریاحی!
طلبه پاییه اول دیپلم
زینب رضایی اقدم
مشق درس ادبیات فارسی
موضوعات: دلنوشته
لینک ثابت
[یکشنبه 1397-07-29] [ 02:54:00 ب.ظ ]
|
|
راست گفتن اگر در بزنی در را برویت باز می کنند،
هر بار که رفتم اجازه بگیرم، اجازه ندادند.
گفتند: غیبت هایت زیاد می شود برای همین نمی توانی به سفر اربعین بروی.
و سرانجام رویای شیرنم به حقیقت پیوست، و عاقبت آقام حسین خودش برات را فرستاد، و از مرکز دستور آمد که هر کسی برود غیبتش را حساب نکنند. و من با پای دل در این سفر خواهم رفت.
موضوعات: دلنوشته
لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-07-25] [ 05:58:00 ب.ظ ]
|
|
السلام ای وادی کرببلا
السلام ای سرزمین پر بلا
السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
السلام ای کشته های بی کفن
نمیدانم چرا هر وقت صحبت از کربلا و اربعین میشه اشک در چشمانم حلقه میزنه شاید این اشک ها از سر شوق رفتن به کربلاست یابه خاطر مصیبت های زینب یا شایدم از روی شرمندگی باشه چرا که حسین حسین گفتیم اما حسینی نشدیم سالها در خدمتت به سر و سینه زدیم اما به راهت توجهی نداشتیم و حواسمان نبود که پیمودن راهت مهمتر از عزاداری برایت است ما را در راهت قرار ده و کاری کن که عزاداریمان خالص و بدون ریا باشد.
چهل روز از اشک های کربلا میگذرد قطراتی که حاوی پیام فتح اند و دلاورمردی در این روز تنها چیزی میتواند در ذهن تداعی شود حدیث خون و پیروزی است.
اربعین که می آید باید از زینب گفت که حاصل زخمها و به نماز نشسته که هنوز عاشقان آن را به یاد دارند.یا سیدی به یاد روشنی شما شمع گونه میسوزیم و گریه سر میدیم برای فاصله های خود و زجر های شما .آرزوی هر ساله ی من پای پیاده آمدن به حرمت است منتهی به شرط قبولت.یا مولا یا سیدی خدا حلالمون و هدایتمون کن، خدا لایق عاشق مهدیمون کن."آمین یا رب العالمین “
محرم ماه غم نیست
محرم ماه عشق است
محرم درد حسین است
اردوی محرم به دلم خیمه به پا کرد
دل را حرم و بارگه خون خدا کرد
. حسین میا به کوفه کوفه وفا ندارد
ای به دل بسته
قدری آهسته
کن مدارا
با زینب خسته.
پورتقی ·
موضوعات: دلنوشته
لینک ثابت
[سه شنبه 1397-07-24] [ 08:58:00 ب.ظ ]
|
|
چهل روزفرشته ها گریستندو یاد خدا در دل زینب شدند سرتاسرجهان سیه پوش ولبیک گویان می روند سمت حسین عباس علمدار دشت بلا و دست علی ست پشت حسین هزاران سال است و اما هنوز هم دشت بلا جوی خون است و خارچشم شیعه ها بازهم اربعین است وپای خسته ودل شاد جان می دهند در راه حسین این شیعه ها بازهم اربعین است وپای خسته بازهم اشکهای به گل نشسته بازهم اربعین است وخاطرات شوم بازهم یاد حسین مظلوم شش گوشه درانتظار است و منتظر شاه پیادست منو تو پای صف هستم و مهدی زهرا شاه صف است اربعین روز همه است روز حاجت روا شدن است عباس نینوا شد فلسطین وداعشیان شمر زمان اربعین تکرارمی شود هر دوازده ماه سالهابدان رقیه هاپابرهنه می دوند در گوچه ها چه کنند که عباس ندارند آه که حران زمان دشنه در آستین ندارند زینب اکنون غرق در غم است و تنها تکرار می شود برایش کرببلا وهب زنده است و سرباز زینب کبری دلم بی وقفه شوق پرواز دارد به سمت تو سوی عمه ی دنیا لبیک یازینب لبیک یاحسین لبیک یا عباس لبیک یا زهرا الهم اجل الولیک الفرج
زهر انعمت اللهی
موضوعات: دلنوشته
لینک ثابت
بنام خالق پیدا و پنهان که پیدا و نهان داند به یکسان
اربعین حسینی در ره یارم ولی قافله ی عشق کجاست
در پی زلف توام صبر و قرارم کجاست
کاروان گم کرده ام باید کجا جویم تورا
به هوای بوی تو باید کجا بویم تورا
باز این دل تنگم غصه و غم هادارد
اربعین آمد ز راه و شوق رفتن دارد
قلم عشق باز شوق نوشتن دارد
اربعین آمد ز راه وشوق رفتن دارد
من زماندن بیزارم یاحسین
دریاب مرا یاری ام کن
دل به سویت دل به سوی کربلا
چشم بر هم زدیم و اربعین از راه رسید، چهل روز عاشقانه را عارفانه گذراندیم باقافله سالارکربلا،در دل خویش همصدا شدیم و یازینب نغمه سر دادیم باناله های سکینه و رقیه.
چه غوغایی برپاست در دشت بلا رقیه ناله میزند پدرم کجاست؟
زینب ندا سر میدهدبرادر سرت را چه کردند، صورت ماهت چه شددست و پایت خونین است چرا؟
زمین و آسمان باز گریه در سر دارد،ملائک غوغا میکنند از داغ یارشان ،کافران دست میزنند بر حالشان،چه غم ها کشیدید ای قافله ی عشق.
همه رفتند زینب ماند و گریه هایش با اسیران کربلا اشک ریختند و خون گریستند ولی دشت بلا را دشت صفا کر دند چون کربلا در آغوش خود زینب داشت،
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود. امید اسیران و صفای کربلا بود چه خوش گفت در جواب کافرانش “مارایت الا جمیلا”براستی که هرچه بود زیبا بود آنان نیز به قافله ی عشق پیوستند،
ولی من هنوز در پی کاروان گم کرده سرگردان یارم . دلم خوش بود این سال کربلا باشم اما نشد،به هوای کوی تو در حرمت باشم نشد،گریه و ناله کنم بر خواهرت زینب نشد،بر بی کسی هایش بر چشمان پر از اشک و خونینش ولی نشد،بر علی اصغر و اکبرت ناله کنم بر گریه های بی امان رقیه ولی باز نشد،سال بعد را آرزو دارم در حرمت باشم،آخر به مهربانی ات امید دارم وبه خوبی ات یقین…
محبوبه نوروزی
موضوعات: دلنوشته
لینک ثابت
اربعین حسینی یاحسین، شنیده ام که هرکس شما را زیارت کند مشکلات دنیویش حل می شود هر کس در سفرش بمیرد فرشته ها او را غسل می دهند درهای بهشت برای او باز می شود.
من سالهاست در انتظار دیدن حرم تو هستم دوست دارم من هم با پای پیاده همراه زائران دل شکسته ات بیایم کنار حرمت تا از نزدیک عرض سلامی کنم و سر بر خاکت بگذارم و در بین الحرمین عاشقانه گام بردارم و از توطلب شفاعت کنم .
من می دانم چه ظلم ها بر تو و اصحاب یاران و فرزندانت روا دانستند و چه درد ها چشیده اید و چه غریبانه شهید شدید.
امان از دلی که عاشق است یا حسین شفاعتم کن، راهی که برایش هزاران پیکان بر جان خریدی را فراموش نکنم، در راهی قدم گذارم که راه توست.
عصمت پناهزاده
موضوعات: دلنوشته
لینک ثابت
شهید مجید شریف زاده
خون از گلویش شتک می زد، توان سخن گفتن نداشت؛ دکتر می خواست با قیچی لباس رزمش را پاره کند تا بتواند او را از مرگ نجات دهد.
که با دستش به لباسش چنگ زد و با اشاره فهماند که نباید لباسم را که متعلق به بیت المال است پاره کنید!
دکتر ناچار شد لباس او را سالم از تن خونینش خارج کند!
به نقل از مادر شهید
پ ن
اینگونه شهیدان از بیت المال مراقبت کردند، و جنگ را در سخت ترین روز های بی کسی ایران در جنگ احزاب به پیروزی رساندند.
این یعنی اسراف نکردن، یعنی حمایت از کالای ایرانی و تولید ملی.
در همین راستا هشت سال در پشت جبهه، کار مادران شهیدان و بانوان بسیجی ابتکار و خلاقیت در بازسازی و مرمت لباس های پاره شده و سوراخ شده رزمندگان و شهیدان بود تا دوباره مورد استفاده قرار گیرد.
حال ما را چه شده است که گمان می کنیم و یا دچار توهم شده ایم که هر روز در بازار های شهر ها دنبال شخصیت و یا هویت جدیدی می گردیم؟!
چرا از شهیدان که بهترین چراغ راه هستند پیروی نمی کنیم؟!
دیگر چه بهانه ای داریم؟!
وقتی از لباس ساده و پاکیزه پیامبر و مولایمان امیرالمومنین و سیده بانوان دوجهان می شنویم ، می گویم که آنها را با چشمان سر ندیدیم تا رفتارشان برایمان یقین بیاورد.
شهیدان را که دیدیم و می بینیم که نزدیک ترین افراد بوده اند، چه جوابی خواهیم داشت؟!
#یادداشت_روز
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1397-07-20] [ 10:40:00 ق.ظ ]
|
|
در منا و عرفات برای هر گروهی چند تاکلمن یخ می گذارند تا شیشه های آب معدنی در آن خنک بماند. تا این جای کارمشکلی ندارد. مشکل از آنجا شروع می شود که هر کسی می آید و دست هایش را تا آرنج داخل کلمن می کند و یک شیشه را برمی دارد! و مشکل بعدی دو نفر خانم مسنی هستند که طرف چپ و راست کلمن نشسته اند. حاجی خانم دست راستی دندان مصنوعی دارد و شب هنگام که همه خوابند برای خشک نشدن دندان آن را داخل کلمن می گذارد! مشکل دیگر آن است که هرکسی که آب می نوشد بتری خالی را پشت کلمن پرتاب می کند! این رفتار ها مشکلات عدیده ای بوجود می آید، چون روشویی ها توسط حاج خانم ها که از لباس احرام در آمده اند تبدیل به رختشو رخانه شده است، بنابراین جایی برای وضو گرفتن نیست. لذا خانم ها از کلمن آب برمی دارند و پشت کلمن وضو می گیرند و مستحبات وضو را(استنشاق و غرره) هم بجا می آورند! حاجی خانم دست چپی از تجمع زباله ها پشت سرش ناله و نفرین سر می دهد، بدون دستکش زباله ها ر ا در کیسه زباله می ریزد، و برای شستن دستهایش از داخل کلمن بتری آب برمی دارد و دست هایش را می شوید.
به این ترتیب حجاج بیمار می شوند و همگی به یک بیماری گرفتار می شوند که تا روز آخر حج در حال مداوا هستند!
حاجی بیمار کیفیت عبادت با نشاط را از دست می دهد. زیرا با خوردن دارو ها دچار خواب آلودگی می گردد. بنابراین اگر انشاءلله به حج مشرف شدید، شما سهمیه بتری آب تان را بگیرید و همانطور آب گرم بنوشید؛ تا از ویروسی که درون کلمن شناور است در کمین بتری آب شما است، به گوارش شما وارد نشود. به خاطر همین کوتاهی های حاجی های گروه مان همگی بیمار شدیم و هتل مان شبیه بیمارستان شده بود. شب تا صبح صدای سرفه حاجی ها فضا را پر می کرد.
موضوعات: خاطرات
لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-07-12] [ 06:03:00 ب.ظ ]
|
|
به گوشه ای دنج می روم تا از دیده ها پنهان شوم، چشمهای خدایم را می بینم.
قلم را بر روی دفترم هدایت می کنم، اشکهای قلمم جاری می شود. می خواهم از عشق به امام از نظر ها غایبم را بنویسم.
نوشته ها و خطوط دلنوشته های جاندارم سکوت سنگین را از بین می برند.
می خواهم از جوانه عشقی سخن بگویم که آمدن مهدی را در دلم همیشه سبز نگه می دارد.
آقاجان می خواهم بگویم دستمان را بگیر و از گردونه گناه نجاتمان ده.
شرمنده ام از اینکه گاه و بیگاه افسار هوای نفسم پاره می شود.
دوست دارم که با کارهای خوبم دل شما را شاد کنم، نیازمند یاری شما هستم.
فاطمه حسن زاده پایه سوم سیکل
موضوعات: دلنوشته
لینک ثابت
دیگر دلتنگی هایمان مخصوص شبهای جمعه نیست،
روز به روز هر لحظه دل تنگ آمدنت هستیم.
آقا جان شما امید ادامه زندگیمان هستی.
تپش های قلب شماست که بی قراری دلهایمان شده است.
آقا بگو که آمدنت نزدیک است.
آقاجان دیگر از انتظار نگو، از وصال بگو، از پایان جمعه های بی تو بگو!
آقا جان بگو که هدهد صبا خبر از آمدنت خواهد داد.
بگو که می آیی و مرهم دل های شکسته و خسته ما می شوی.
بگو که می آیی و قبر بی نشان مادرت زهرا را می یابی.
بگو که که می آیی و اشکهای شبانه ما را پایان می بخشی.
رباب ارکیان پایه سوم سیکل
موضوعات: دلنوشته
لینک ثابت
گفتم شبی به مهدی اذن نگاه خواهم گفتا که من هم از تو ترک گناه خواهم به خدا شرمنده ام که از غم مولایم نمرده ام، با آن که می دانم دوبار در هفته نامه اعمالم را می بیند ولی باز هم گناه می کنم.
آخر انسان هم این قدر سنگدل و بی وفا، من که ادعا دارم از یاران امام زمانم خواهم شد. پس چرا با کارهای بدم او را ناراحت می کنم، یار امام زمان که نباید این گونه باشد. آقا جانم سلام: دلم برایتان تنگ شده است، قول می دهم دیگر کاری نکنم که شما را ناراحت کنم. یعنی می شود مرا ببخشید و جز سربازان خود بپذیرید؟
ولی مطمئن هستم که شما برایم از خدا طلب بخشش می کنید و اشتباهاتم را به حساب جوانیم می گذارید. خودم هم خسته شدم از اینکه توبه شکستم. آقا جان به دادم برس و دستم را بگیر من روسیاه آبرویی برایم نمانده است که از خدا چیزی بخواهم. شما بزرگواری کن از خدا بخواه این بنده نالایق نادان را ببخشد و مورد رحمتش قرار دهد، بلکه به ماهم نظری کند، البته می دانم که خدا همیشه حواسش به بنده هایش هست. ما همیشه در دعاهایمان ظهور شما را می خواهیم، شما هم دعاگوی ما باش که بدجوری محتاج دعا هستیم. ریزه خوار سفره ات فاطمه انتظاری طلبه پایه سوم سیکل
موضوعات: دلنوشته
لینک ثابت
قسمت اعظم یادگیریهایی که شخصیت افراد را تحت تأثیر قرار میدهد نه در فضای معمولی محیطهای طبیعی، بلکه در محیط بسیار پیچیده که به وسیله رفتار افراد دیگر خلق و ایجاد شده است، انجام میپذیرد.
منظور از محیط پیچیده اجتماعی یعنی الگوهای فرهنگی، طبقه اجتماعی، ساختار خانواده، سیستمهای تعلیم و تربیت و الگوهای استخدامی است.
هر کدام از اینها به نوعی تأثیرات خود را روی شخصیت افراد نشان دادهاند. اعضای یک طبقه اجتماعی بر روی نحوه گفتار، نوع پوشش، امکان بازآفرینی فعالیتها، نحوه تلقی از استعدادها و اهداف زندگی تأثیر میگذارد.
آنچه که افراد در دوران کودکی خویش تجربه میکنند، مانند تنبیههای انضباطی والدین، الگوهای غذایی، شیوه بروز احساسات و عواطف، ممانعتها و انتظارات غالبا پایه و اساس شخصیت افراد در سنین بزرگسالی است.
در ارتباط با این موضوع ساختار خانواده هم دخیل است. یعنی تعداد خواهران و برادران، تعداد افراد خانواده، وجود پدر یا مادر، تماما نشان دادهاند که نقش عمدهای در تحول شخصیت کودک به عهده دارند.
در خارج از محیط خانه، شخصیت به وسیله مشخصههای محیط اجتماعی مثل مدرسه، میزان تحصیلات، شغل و محل کار تأثیر میپذیرد.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1397-07-08] [ 04:23:00 ب.ظ ]
|
|
مشکلی که امروز دنیا از آن ضرر میبیند نبود امکانات نیست، بلکه نبود تربیت صحیح و تأثیرگیری کودک و نوجوان ما از افراد تربیت ناشده است. طبق دستور قرآن، انسان حامل دو بعد منفی و مثبت است.خداجو …و هلوع منوع …است. انسانی که ظرفیتی این گونه دارد و با فطرتی پاک آفریده شده است؛ در اختیار خانواده و تحت امر مربیان قرار میگیرد و چنانچه همه در صراط مستقیم باشند میتواند بهترین نتیجه را بدهد. ولی برعکس اگر از یک سو خانواده مؤدب به آداب نباشد و از سوی دیگر مربیانی که از میان همین خانوادههای بیمبالات، مسؤولیت مهم تربیت و مراکز فرهنگی و رسانه را به عهده دارند، اگر کودک و نوجوانی توانست از این هفت خوانهای ویرانگر به سلامت عبور کند نیاز به معجزه دارد؟!
برگرفته از کتابچه قرآنی: تاثیر محیط اجتماع بر تربیت
به قلم نرجس خاتون محمدی
پ ن
بیایید به فکر کودکان و نوجوانان باشیم، نتیجه رها شدن کودک و نوجوان، ریزش ها است که دودش به چشم همه خواهد رفت.
دشمن بیکار ننشسته، هر روز تربیت می کند؛ یکی را مثل ریگی جلاد جانها تربیت می کند یکی دیگر را دزد افکار دختران و پسران مثل مسیح علینژاد.
اینها همه در این کشور متولد شدند، رشد کردند و دست آخر هم سقوط کردند!
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1397-07-07] [ 02:45:00 ب.ظ ]
|
|
|
|
|
|