|
من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا مینویسم
|
|
|

اللهم عجل لویک الفرج
امام صادق (ع) : کسی که منتظر حضرت ( مهدی عج) است از دنیا برود و
حضرت بعد از او قیام کند اجر او همانند اجر کسی است که زمان او را درک
کرده است پس بکوشید و منتظر باشید ، گوارا باد بر شما ای یاران مورد لطف خدا
کتاب نعمانی صفحه ۲۰۰
موضوعات: تحریر دروس استاد نخعی
لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-02-05] [ 07:05:00 ب.ظ ]
|
|

این روزها در باره حمایت از کالای ایرانی در بین دوستان زیاد بحث می کنیم، هرکسی یک علتی بر استفاده نکردن از تولید ملی گفتند، که خلاصه همه حرف و نقلها جلوگیری از ضرر مالی بود .
گفتم: زمانی که جنگ را برما تحمیل کردند، چه کسانی ضرر مال و جانی را برخود هموار کردند از لذت زن و فرزند وپدر ،مادر ،شغل، تحصیلات درآمد مالی دست کشیدن وبرای نجات ایران همه چیز را بخشیدن به حفظ ایران و اسلام.
یعنی شما ها چقدر بی وطن هستید و نسبت به اسلام بی غیرت هستید، و به این آیه قرآن هم بی توجه هستید.لن یجعل الله للکافرین علی مومنین سبیلا ،خداوند اجازه نداده که کفار هیچ راه نفوذی نسبت به مومنین داشته باشند.
خب حالا آیه را بررسی می کنیم، وقتی جنس خارجی استفاده می کنیم این باعث می شود ،که کفار ثروتمند تر شوند هم مردمش در زندگی آسایش باشند و هم دولت های کفار در دفاع از خود و ملتشان قوی تر شوند، در نتیجه مومنین روز به روز فقیر تر شوند و دولت اسلامی هم از نظر مالی ضعیف شود و قتی مردمی فقیر شوند زندگی مردم مختل می شود، بیکاری مردان و طلاق زنان و تاخیر ازدواج و فور فساد به کسی دیگر توان رشد در همه ابعاد نمی دهد و دولت هم در دفاع از کشور اسلامی ناتوان می شود؛ اینجاست که راه نفوذ کفار و سلطه برمومنین شروع می شود.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1397-02-02] [ 10:20:00 ق.ظ ]
|
|

امشب ای اهل دعا روح دعا می آید
پسر خامس اصحاب کسا می آید
مؤمنین گرد هم آئید به محراب دعا
صف ببندید که مولای شما می آید
سر تسلیم به پایش بگذارید همه
که ز ره صاحب تسلیم و رضا می آید
سجدة شکر به درگاه خداوند آرید
که ز ره راهبر و راهنما می آید
مؤمنین هیچ نباشید از این در نومید پرده پوش گنه و جرم و خطا می آید
آن خدا جوی که چون پای به محراب نهد طاق محراب به برش گشته دو تا می آید
آن که بگرفته ز حق سید سجاد لقب امشب از غیب به تأیید خدا می آید
آن که از جای کند ریشه طغیان یزید آن که حق را کند از خدعه جدا می آید
آن که بیند به صف کربُبلا روی زمین پیکر بی سر شاه شهدا می آید
آن که سائل نرود از در او بی حاجت فیض بخشنده به هر شاه و گدا می آید
دست «ثابت»مکش ای دوست به هر صبح و مسا
چون که صاحب او رنگ و لا می آید
خادم الزهرا
موضوعات: شعر
لینک ثابت
[جمعه 1397-01-31] [ 05:23:00 ب.ظ ]
|
|

مقام معظم رهبری(مدظله العالي): مصرف كالاى خارجى داراى مشابه داخلى بايد ضدارزش شناخته شود فروش كالاى خارجى و مصرف كالاى خارجى بايد در جامعه به عنوان يك ضدّ ارزش شناخته بشود، مگر آن جايى كه مشابه داخلى اش نيست.
آنجايى كه مشابه داخلى اش نيست، خب بله، اشكالى ندارد؛ ما كه دور خودمان حصار نكشيده ايم؛ ما با دنيا ارتباط داريم، تعامل داريم.
آنجايى كه ما توليد داخلى داريم و مى خواهيم داشته باشيم و كارگر ما مشغول آن كار است و ارزش افزوده ايجاد مى كند، آن جا ما برويم اين توليد داخلى را كنار بگذاريم، شبيه اين را از خارج بياوريم با قيمت گاهى چند برابر و به خاطر اين كه اين نشان خارجى دارد، نشان فلان كارخانه معروف فلان كشور اروپايى را دارد، اين را مصرف بكنيم؟! اين بايد ضدّ ارزش شمرده بشود. (۸/۲/۱۳۹۵) صفحات: 1 · 2
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-01-30] [ 03:47:00 ب.ظ ]
|
|

یعنی ملت بزرگ ایران از مردم آلمان کمتر است؟!
آنها با اهمیت دادن به کالای تولیدی خود اقتصاد خود را سامان دادند، یعنی ایرانی نمی تواند هویت ریشه دار خودرا تقویت کند و از خود باختگی دست بردارد؟!
از غربزدگی دست بردارد و اگر غربزدگی را دوست دارد لاقل به این کارشان توجه کند که آنها کالای تولیدی خودرا دوست دارند هرچند بی کیفیت باشد!
حمايت از كالاى داخلى در آلمان در جريان بحران مالى ۲۰۰۸ غرب كه آمريكا و اروپاى غربى با مشكلات اقتصادى جدى رو به رو شدند، شركت هاى آلمانى به دنبال ركود بيكار شده بودند، به جاى اخراج كاركنان و كارگران خود، آنها را به دوره هاى آموزشى اعزام كردند و در واقع به جاى كار و توليد، به ازاى آموزش و ارتقاى مهارت به كاركنان خود حقوق پرداخت كردند.
كشور آلمان با حدود ۳۹۰۰ ميليارد دلار توليد ملى، در جايگاه چهارم اقتصاد جهان قرار دارد. اين كشور بزرگترين و قدرتمندترين اقتصاد در اروپا و منطقه يورو محسوب مى شود و توانسته در پيشرفت اقتصادى گوى سبقت را از رقباى خود در اروپا بربايد. اما بى شك سياست هاى كلان اقتصادى اين كشور از سويى و فرهنگ عمومى و حرف هاى مردم اين كشور از سوى ديگر نقش مهمى در تقويت توليد ملى در اين كشور داشته است.
به عنوان مثال طى سال هاى بحران اقتصادى غرب (سالهاى ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰) مشاهده مى شود مردم آلمان از مصرف كالاهاى خارجى كه گاهى داراى اختلاف قيمت و كيفيت فاحش نيز هستند به قصد كمك به توليدكننده هموطن خود خوددارى مى كنند. در پايان گفتنى است كه طبق اظهار نظر كارشناسان اقتصادى اگر اقتصاد مقاومتى در ايران اجرايى شود، پيشرفت هايى بيشتر از كشورهايى كه در آن نظام سرمايه دارى حاكم است، حاصل خواهد شد به اين دليل كه اين سياست ما عدالت محور است؛ اما كشورهاى سرمايه دارى اين بخش را ناديده مى گيرند. براى رسيدن به اين هدف، همراهى همه بخش هاى كشور نياز است و نكته مهمتر اينكه بايد در رده مديريتى از افرادى بهره گرفته شود كه اقتصاد مقاومتى را تمام و كمال قبول دارند و آن را در سمت و مسؤوليتى كه دارند به كار مى گيرند.
#کالای_ایرانی
#ایرانی_چطوری
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[سه شنبه 1397-01-28] [ 05:25:00 ب.ظ ]
|
|

چرا اصرار در تقلید از کارهای بیهود و زشت غربیان و اروپاییان داریم؟
چرا از کارهای خوبشان تقلید نمی کنیم؟
بیایید در این کار از تعصب در تولید وحمایت از کالاهاشون ماهم تقلید کنیم و از تولید ملی حمایت کنیم. فرانسه در دوره پس از جنگ دوم جهانى، به منظور بازسازى اقتصادى و صنعتى خود، واردات كالاهاى خارجى را به شدت محدود كرد. فرانسوىها براى حمايت از توليد داخلى و اشتغال كشور خود حتى كالاهاى فرانسوى را با قيمت بالاتر خريدارى كردند اما اجازه واردات را به گمرك هاى خود نمى دادند. براساس گزارشى كه نشريه بلومبرگ در سال ۲۰۱۱ منتشر كرده است، ۵۰ درصد مردم فرانسه حاضرند براى خريد كالاهاى ساخته شده فرانسه، پول بيشترى هم بپردازند. طبق اين گزارش مردم فرانسه براى حمايت از توليد ملى و هم وطنان توليدكننده شان حاضرند ۵ تا ۱۰ درصد قيمت بالاترى را بپردازند. اين در حالى است كه قيمت نهايى كالاهاى توليد شده در فرانسه، بين ۱۵ تا ۲۵ درصد، گران تر از كالاهاى مشابه توليد شده در كشورى مثل چين است.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1397-01-26] [ 03:33:00 ب.ظ ]
|
|

آمريكا با اجراى اقتصاد مقاومتى، اقتصاد برتر دنيا شد آمريكا، كشورى است كه هم اكنون با توليدى معادل يك چهارم كل توليد جهان، رتبه اول اقتصاد جهانى را در اختيار دارد. اين كشور براى تقويت توليد ملى خود طى چند ده سال گذشته تمام اقدامات لازم را انجام داده است. به عنوان مثال اين كشور در دو دوره پيش از جنگ جهانى اول و بين جنگ جهانى اول و دوم تا حد زيادى به صورت برنامه ريزى شده به انزوا رفت تا قدرت اقتصاد ملى خود را با اتكا به منابع داخلى توليد افزايش دهد. همين به اصطلاح انزوا كه با هدف تقويت توليد ملى و خوددارى از واردات كالاهاى خارجى صورت مى گرفت، بازار مصرف مناسبى را براى تقويت توليدات آمريكايى فراهم كرد. بازار مصرف بزرگ و مناسب داخلى به همراه ساير اقدامات اين كشور در راستاى تقويت توليد ملى، زمينه پيشرفت و قدرت اقتصادى اين كشور را فراهم آورد.
پ.ن
ما چه می کنیم اکنون سال هاست که امام خامنه ای فریاد میزند که باید با اقتصاد مقاومتی مشکلات کشور را حل کرد ولی متاسفانه نه به گوش مردم رفت و نه مسئولین تا جاییکه با واردات فاضلاب به کشور، مردم را تحقیر کردند !
لذا تا زمانی که این مردم خرید جنس خارجی را در اولویت خرید هایشان قرار می دهند سزاوار این گونه تحقیر ها هستیم.
اگر غربزده هستیم چرا از کارهایی که آنهارا به استقلال و ثروت رسانده پیروی نمی کنیم!؟
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1397-01-25] [ 03:14:00 ب.ظ ]
|
|
 وقتی دید به بچه های فامیل عیدی ، مداد رنگی ساخت چین هدیه می دهد خیلی ناراحت شد! پرسید: چرا ایرانی نخریدی ؟
- ایرانی اش گرونه باید پول اضافه می دادم. - پول اضافه باعث می شود که یک کارگر سر کار باشه بیکار نشه ولی با این کارشما و تک تک مردم ایران، در -کارخانه ها بسته می شود. بیکاران افرادجامعه زیاد میشود. که نتیجه اش دزدی، قاچاق، اعتیاد، بزه کاری، چک -بی محل ، در این راستا قتل، کیف قاپ زدن … ودر ادامه پر شدن زندانها. -و هزینه زندانها بردوش ملت می افتد که باید با پرداخت مالیات مخارج خوردن و نگهداری زندانی هارا بدهند. -و مصیبت خانواده های زندانیان موضوع بعدی است که عده ای فرزند طلاق و بامشکلات بسیار برای جامعه می شوند -همسران طلاق برای خانواده های متاهل یک مصیبت جدید روز می شود! در حالیکه اگر شما حتی از یک دست فروش یک جنس ایرانی بنجل هم بخری با قیمت بیشتر باز هم به خودت کمک کرده ای تا یک جامعه پاک داشته باشی باز کمتر هزینه کرده ای. شما فکر می کنی برای خرید یک دست مداد رنگی خارجی که ارزانتر از ایرانی بوده سود کرده ای درحالیکه متوجه نیستی چندین برابرآن هزینه می کنی و از طرفی شغل پدرت ،پسرت برادرت و شوهرت هم از دستشان گرفته ای و بیکارشان کرده ای!
وَمَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ 30 شوری
هرمصیبتی به شما می رسد به خاطر اشتباهاتی است که مرتکب می شوید. از ماست که برماست
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-01-23] [ 11:27:00 ق.ظ ]
|
|

پرسیدیم چه عملی انجام دهیم که منتظر باشیم؟!! 1-نماز اول وقت بخوانیم تا مانند مولای غائب از نظر در نماز باشیم. 2-واجبات رامانند حجاب و فروع دین را عمل نماییم. 3- از حرام ها دوری نماییم. 4- از فروع دین جهاد است که باید عمل کنیم، جهاد در راه خدا با جان ومال، این جهاد چند وجهه دارد.
یک روز مقاومت در مقابل دشمن با توپ و گلوله است،
یک روز هم مقابله با جنگ نرم؛
و زمانی با مصرف مال. و خریدن کالای ایرانی هرچند به ندرت شاید به ظاهر اتلاف مال باشد، این همان مصداق جهاد در راه خدا با مال است!!! در صورتی می توانیم بگوییم ما منتظریم که در همه ابعاد زندگی مهدوی عمل کنیم!!!
إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ في سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِکَ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ وَ الَّذينَ .72 انفال
ما کجای این آیه قرار داریم؟!
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1397-01-19] [ 11:10:00 ق.ظ ]
|
|

رفته بودیم منزل یکی از اقوام، از قرار معلوم قبلا که آمده بودن منزل ما دیده بودن که جاروی برقی ما خوب کار نمی کنه،تصمیم گرفتن که به ما لطفی بکنند،
برای همین هم یک جاروبرقی LG برامون خریده بودند، ماهم با کمال جسارت قبول نکردیم!
و این فامیل نزدیک دلخور شد! پرسید چرا هدیه را رد می کنید.گفتیم چون خارجیه!
گفت دندون اسب پیشکش و نمی شمارند!
گفتیم حتی اگر شراب باشه؟!
گفت مگر این شرابه؟!
گفتیم به فرمایش امام خامنه ای خرید کالای خارجی وقتی معادلش در ایران تولید میشه جایز نیست!
موضوعات: فرهنگی, خاطرات
لینک ثابت
من و عبدالله بن ابى يعفور به هر زحمتى بود به خدمت امام رسيديم .
امام براى پذيرايى از ما ميوه آورد، اما عبدالله به او گفت كه براى ناراحتى معده اش نمى تواند چيزى بخورد.
سپس عبدالله به امام گفت ((اى امام بزرگوار، شما مى دانيد كه من همواره از شما اطاعت كرده ام و هر چه گفته ايد نه نگفته ام ، اگر اين انار را نصف كنيد و بگوييد اين نيمه حرام است و نيمه ديگر حلال است من بدون چون و چرا قبول مى كنم ، چون حرف شما حجت است )). امام به او فرمود ((خدا رحمتش را شامل حالت گرداند)). سپس عبدالله بيمارى اش و درمان آن را نيز گفت و پرسيد ((حال چه مى فرماييد)). امام صادق (عليه السلام ) به او گفت ((شراب حرام است ، هرگز شراب ننوش ، اين شيطان است كه تو را وسوسه مى كند و مى خواهد به بهانه شفاى دردت ، شراب به تو بنوشاند، اگر از شيطان نافرمانى كنى ؛ او نيز ماءيوس مى شود و دست از تو برمى دارد)). از اين سخن امام ، عبدالله خوشحال شد و دلش آرام گرفت . از امام خداحافظى كرديم و بازگشتيم . روز به روز حال عبدالله بدتر شد، اقوامش شراب آوردند تا او بنوشد، اما او نخورد. مفضل ، من شنيده ام اگر براى معالجه باشد اشكالى ندارد. اگر اشكال نمى داشت امام صادق او را منع نمى كرد… به هر حال ، روزهاى آخر عمرش را در بستر گذراند، پسر عمويش به او گفته بود ((بيچاره ، بخور اگر شراب ننوشى مى ميرى )). عبدالله نيز در جوابش گفته بود ((به خدا قسم يك قطره هم نخواهم نوشيد)). چند روزى در بستر ماند و درد را تحمل كرد. خداى متعال هم او را براى هميشه شفا داد. واقعا خوشا به حالش ، من نيز غبطه مى خورم ، كاش امام صادق در حق من نيز دعا و از من تعريف مى كرد. مفضل نامه را بست و گفت : واقعا شيعه يعنى عبدالله ابن ابى يعفور كه هر چه امام گفت پيروى كرد و سعادتمندانه زيست و سعادتمندانه مرد.1
پ ن________________________________________________
حالا این ما هستیم پیروی از این حدیث که طبق فرمان مقام ولایت که می فرماید: ورود کالایی که در ایران تولید می شود ممنوع است. یعنی نباید کالای خارجی که معادل ایرانی دارد استفاده کرد. و اگر این فرهنگ را رواج پیدا کند، بیماری اقتصاد معالجه می شود. «ان تنصروالله ینصر کم»استفاده از تولید ملی یعنی اقتدار ملی، یعنی امنیت ملی،یعنی نا امیدی دشمنان ، یعنی جمع ثروت ملی، یعنی امیدواری کارگرو مهندس ایرانی.
1منبع :رجال كشى ،صفحه 247 249)
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
امسال که کلاس پنجمی هستم ،رفتم نماز جمعه که یکی از همکلاسی هایم گفت برای اعتکاف ثبت نام می کنند. باهم ثبت نام کردیم که یکی ار دوستان دیگرمون هم اضافه شد. گوشی یه نفر را گرفتم به مادرم زنگ زدم و اجازه گرفتم، مامانم خیلی خوشحال شد. پرسیدم من میرم اعتکاف شما چرا خوشحالی می کنی؟! گفت برای اینکه توی این سن کم موفق شدی بری اعتکاف، زمانیکه من رفتم اعتکاف طلبه پایه اول بودم!
همون روز اول دوستم آمد و در گوشم گفت که دچار یه مشکل شرعی شده که اولین بارش بود ،نمی دوست چه اتفاقی براش افتاده و ترسیده بود! من که قبلا مامان طلبه ام برام یه چیز هایی را گفته بود بهش دلداری دادم و گفتم الان از مامانم می پرسم که تکلیف توچیه و باید چکار کنی. خلاصه همکلاسیمون جول و پلاسشو جمع کرد و با غصه رفت. ما دونفری ماندیم ، که شبها بیداری داشتیم و روز هاهم تا اذان ظهر در خواب سپری می کردیم با این بهانه که در حال اعتکاف خواب هم عبادت است.
بعد از ظهر ها هم بعد حفظ قرآن و خواندن چند رکعت نماز قضا های صبح که داشتم و از قبل یاداشت کرده بودم مشغول می شدم،برای رفع دلتنگی سرگرمی داشتیم، مثل بازی پانتومییم، که یه خانم مسنی من را در حال پانتومیم دید ،گفت دوربین های خدا عکستون را می گیره روز قیامت آبروتون میره، بلافاصله در جوابش گفتم ،دوربین ها الآن خاموشه!
روز آخر بعد از گوش دادن به دعای ام داوود، خانم ها رفتند به سجده و با گریه دعا هاشون را می کردند که بعضی با صدا و بعضی از حرکت بدنشون معلوم می شد که گریه می کنند.
من هم که مامانم یه لیست بلند بالایی بهم داده بود که دعا کنم. در سجده دعاها را کردم و از خدا خواستم که هرچه سریعتر مستجابشون کنه ولی گریه ام نمی گرفت با دوستم که در کنار هم در سجده بودیم تصمیم گرفتیم که بدنمان را حرکت بدهیم که حالت گریه داشته باشد! شروع کردیم به تکان دادن خودمان در سجده همینطور که ادامه دادیم اولش کمی باخنده بود ولی بعدش تبدیل به گریه شد و حالا گریه تمامی نداشت!
دستمالی هم در کنارم نداشتم ، اشکهایم همراه با آب بینی مثل چشمه سرازیر شده بود و جانمازم خیس شده بود آخرش مجبور شدم همانطور که چادر روی صورتم بود به طرف سرویس بهداشتی بروم.
بعد از افطار که به خانه برگشتم،وارد پذیرایی که شدم، لامپ خانه خاموش بود، تعجب کردم بعد با صدای جیغ برادر کوچولوی یک سال ونیمه ام در فضا پیچید! یه لحظه ترسیدم که چی شده ؟
که معلوم شد برای جذابیت برنامه لامپ هارو خاموش می کنند که داداش کوچولوم از تاریکی می ترسه و جیغ می کشه، چراغ ها روشن شد، دیدم پذیرایی پر از میهمان است همه جا آذین بندی شده و ریسه های چشمک زن و تخم مرغ های رنگین به سقف می خوره و کاغذ های رنگینش روی سرم می ریزه و همه با صلوات از من استقبال کردند. بعدش هم هر کدام نفری بیست هزار تومان بهم کادو دادند.
واین خاطره اولین اعتکافم است.
خاطرات دختر م موحده انتظاری
موضوعات: خاطرات
لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-01-16] [ 11:19:00 ق.ظ ]
|
|
 کتاب جریان شناسی انجمن حجتیه را حتما بخوانید
اگر می خواهید گرفتار آیت الله نما ها نشوید این کتاب را حتما بخوانید. این انجمن در دوره پهلوی با عنوان مبارزه با بهاییت شروع می کند و در این راستا با ساواک همکاری تنگاتنگ دارد. درحالیکه باید با اصل فساد یعنی رژیم پهلوی مبارزه می کرد، این گروه به نام جدایی دین از سیاست می خواست در ظهور امام عصر سرعت ببخشد لذا موافق شاه و مخالف نهضت امام خمینی بود، با این تفکر که فساد شاه باعث می شود زودتر ظهور انجام گردد… وبعد از انقلاب هم به جای مبارزه با استکبار، مبارزه با کمونیسم که دیگر شیر بی یال و کوپال شده بود شد مبنای کارشان … و اکنون هم به جای وحدت شیعه وسنی بر طبل اختلاف می کوبند….
حضرت امام (ره) به عنوان رهبر نهضت اسلامی در دوران شاه، به علّت مشی غیر سیاسی انجمن حجّتیه و تشویق جوانان به شرکت در مبارزات بیخطر با بهائیت به عوض مبارزه با شاه، این حرکت را مورد تأیید قرار نمیدادند. به عنوان نمونه به دنبال برخی توجیهات انجمن برای نفی مبارزه با حکومت طاغوتی، حضرت امام (ره) که در آن زمان به نجف اشرف تبعید شده بود…
حضرت امام خمینی (ره) در سخنرانی مورخ 21/4/1362 با اشاره غیر مستقیم، انجمن را چنین مورد خطاب قرار میدهند: «یک دسته دیگر هم، تزشان این است که بگذارید که معصیت زیاد بشود تا حضرت صاحب بیاید، حضرت صاحب مگر برای چه میآید؟ حضرت صاحب میآید معصیت را بردارد. ما معصیت کنیم که او بیاید؟! این اعوجاجات را بردارید، این دستهبندیها را برای خاطر خدا، اگر مسلمید و برای خاطر کشورتان اگر ملّی هستید این دستهبندیها را بردارید. در این موجی که الآن ملّت را به پیش میبرد در این موج خودتان را وارد کنید و بر خلاف این موج حرکت نکنید که دست و پایتان خواهد شکست»
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-01-15] [ 05:09:00 ب.ظ ]
|
|

سالی که در اعتکاف شرکت کردم،تازه طلبه پایه اول بودم، خیلی پر انرژی و با حرارت برای اجرای برنامه های فرهنگی در مسجد. با دوستان دانشجو و بسیجی هماهنگ شدیم که برای روز میلاد امام علی علیه السلام سرود و تواشیح بخوانیم. بعد از کلی تمرین و زحمت ، وتزئین جایگاه ،به خانم ها خبر دادیم که در برنامه شرکت کنند . خانم های معتکف گروه گروه باهم بصورت ده نفری دور یک باسواد جمع شده بودند ودعاهایی که توسط او خوانده می شد گوش می دادند تا سوابی نسیبشان گردد و این کار برایشان خیلی مهم بود. و حالا همه مجبور شده بودند تا در برنامه ما شرکت کنند. ماهم با مجری و اجرای همه سین برنامه شروع کردیم و سرودمان هم تواشیح عربی بود که بندگان خدا چیزی از آن برایشان مفهوم نداشت. برنامه که تمام شد اکثرا با غرولند رفتند سر جاهاشون نشستند و اعتراض داشتند که در خواندن دعا هاشون وقفه ایجاد شد وحسشون را ازدست دادند!
وقت سحری شد و خواستم که رادیو را روشن کنم و باصدای مناجات همه را بیدار باش بدهم،چون عده ای بیدار در حال باز کردن سفره بودن و عده ای که شب را بیدار بودند هنوز از رختخواب کنده نشده بودند. همین که رادیو را روشن کردم و میکرفن را در کنارش گذاشتم ،صدای اذان پخش شد، بی اختیار با صدای بلند گفتم ای وای اذان شده! همه کسانی که توی رختخواب بودند مثل اینکه اسرافیل در سور دمیده ،ایستادند و کسانیکه مشغول پذیرایی بودند وسط مسجد خشکشان زد، و آنهایی که لقمه در دهان داشتند متحیر بودند که لقمه را چکار کنند! با دستپاچگی موج رادیو را می چرخاندم و انواع اذان ها از میکرفن پخش می شد تا اینکه موج رفت روی رادیوتبریز و صدای مناجات قبل از دعای سحری را پخش کرد. یه نفس عمیقی کشیدم و گفتم خانم ها اذانی که شنیدید مال مشهد بوده ، باخیال راحت سحری بخورید. از شب های بعد از مسئولیت کار فرهنگی مسجد در اعتکاف انصراف دادم.
موحده انتظاری طلبه سطح سه رشته فلسفه
موضوعات: خاطرات
لینک ثابت
[سه شنبه 1397-01-14] [ 01:07:00 ب.ظ ]
|
|

بچه ها اصرار داشتند که آقا نورالدین را دعوت کنیم تا حضوری خاطراتش بشنویم! زنگ زدم به همان لحن آذری گفت : این روز ها برای معالجه راهی بیمارستان هستم ومعذورم! به بچه ها گفتم براش دعا کنید و کتاب را تهیه کردم و در کتابخانه مدرسه گداشتم و گفتم کتاب را بخوانید تا در آینده حضوری توفیق دیدار پیدا کنیم.
«نورالدین پسر ایران» كتاب خاطرات سید نورالدین عافی است؛ پسری شانزده ساله از اهالی روستای خنجان در حوالی تبریز در آذربایجان شرقی كه مانند دیگر رزمندههای نوجوان ایران با تلاش و زحمت فراوان رضایت والدین و مسئولین را برای اعزام به مناطق عملیاتی جلب كرد و از دی ماه 1359 -یعنی تنها سه ماه پس از آغاز جنگ تحمیلی- به جبهههای نبرد با متجاوزان رفت. او حضور در گردانهای خط شكن لشكر 31 عاشورا را به عنوان نیروی آزاد، غواص و فرمانده دسته و در جبهههای مختلف تجربه كرده و بارها مجروح شده است. نورالدین نزدیك به هشتاد ماه از دوران جنگ تحمیلی را علیرغم جراحات سنگین و شهادت برادر كوچكترش سید صادق -در برابر چشمانش- در جبهه ماند و در عملیاتهای متعددی حضور داشت و جانباز هفتاد درصد دفاع مقدس است.
سید نورالدین برای بازگویی خاطرات جنگ در آخرین برگ خاطراتش چنین می گوید: «اصلاً فکر نمیکردم گفتن خاطرات در این زمان اهمیت داشته باشد. هنوز حرف خاطرات جنگ و مصاحبهها مطرح نشده بود. واقعیت این است من هم مرتب درگیر عوارض مجروحیتهایم بودم، اما سال ۱۳۷۳ یک شب خواب دیدم ]امام[ آقای خامنهای ورقههایی در دست دارد که میخواند و گریه میکند. من هم در آن اتاق بودم. کسی گفت اینها خاطرات یک جانباز ۷۰ درصد است که ۸۰ ماه در جبههها بوده و باز میگوید که در مورد جنگ کاری نکردهام … این خواب فکرم را مشغول کرده بود. احساس میکردم وظیفهام در قبال آنچه در روزهای جنگ بر سر این مردم آمد، با گفتن این خاطرهها به سرانجام میرسد. بنابراین خاطرات هشت سال زندگی در متن جنگ را بازگفتم تا یاد آن لحظههای بینظیر برای همیشه زنده بماند.» (ص 632) [۲ ]
کتاب با فصل«کوچه باغهای کودکی» آغاز میشود: «نورالدین سال 1343 در یکی از روستای خلجان در نزدیکیهای تبریز و در خانواده پرجمعیتی متولد شد. زندگی ساده و سختی داشتند، اموراتشان با کشاورزی میگذشت. نورالدین با صادق برادر کوچکترش بیشتر با هم بودند. خاطرات روزهای محرم جزو شیرینترین خاطرات دوران کودکیاش بود. با وجود سختی و شرایط زندگی در روستا دوره ابتدایی را در همان مدرسه روستا به پایان رساند و تصمیم گرفت برای کمک به امرار معاش خانواده برای کار به تبریز بیاید. به هر حال در باطریسازی مشغول به کار شد. چون فاصله تبریز تا روستای خلجان یک ربع تا بیست دقیقه بود گاهی شبها در همان باطریسازی میخوابید. روز های بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به همراه یکی از برادرهایش به تهران آمد و در یک باطریسازی در سه راه افسریه مشغول شد.»
نورالدین، پسری بسیار ساده و از طرفی بسیار اهل شوخی و شیطنت بود، آن هم به خاطر سن و سال کمی که داشت، اواخر روز های شهریور زمانی که در تهران مشغول کار بود، با اتوبوس از میدان امام حسین علیه السلام به سمت میدان خراسان میرفت، از رادیو اتوبوس خبر حمله عراق به شهرهای مرز ی ایران را شنید. در همهمه اتوبوس از زبان یکی از مسافران میشنود که «عراق شوش را هم محاصره کرده» وقتی این حرف را میشنود، از اتوبوس پیاده شده و به خیال خود به سمت میدان شوش می رود ببیند اوضاع از چه قرار است! وقتی به میدان شوش رسید متوجه شد زندگی عادی مردم در جریان است.، این موضوع را با برادرش در میان گذاشت و او توضیح داد که منظور از شوش، شهری است در جنوب کشور… مدتی بعد از شنیدن این خبر عازم زادگاهش تبریز میشود…
«داد زدم: نزن. و گلوله را بغل كردم تا از مسیر آتش عقبه بردارم، اما فندرسكی كه دستش را روی گوشش گذاشته بود، با فشار زانویش توپ را شلیك كرد … شلیك توپ همان و به هوا رفتن من همان! سرعت و فشار آتش عقبه مرا مثل توپ سبكی به هوا پرتاب كرد … هیچ چیز از آن ثانیههای عجیب به یاد ندارم … فقط یادم هست محكم به زمین افتادم در حالی كه گردنم لای پاهایم گیر كرده بود! بوی عجیبی دماغم را پُر كرده بود. مخلوطی از بوی گوشت سوخته، باروت، خون و خاك … بهتدریج صدای فریاد فندرسكی و دیگران هم به گوشم رسید. گریه میكردند، داد میزدند … من تلاش میكردم سرم را از بین پاهایم خارج كنم، ولی نمیشد … احساس میكردم مثل یك توپ گرد شدهام و اصلاً تحمل آن وضع را نداشتم. ناله میكردم: گردنم را بكشید بیرون … اما این كار دقایقی طول كشید. وقتی سرم از آن حالت فشار خارج شد، دیدم همه گوشتهای تنم دارند میریزند. هیچ لباسی بر تنم نمانده بود. حتی نارنجكها و خشابهایی كه به كمرم داشتم، ناپدید و شاید پودر شده بودند. بچهها به سر و صورتشان میزدند و گریه میكردند. من از لحظاتی قبل شهادتین میگفتم، اما هیچ نالهای از من بلند نبود. از بچگی همین طور بودم.» (ص 86)
#کتابخوانی_نوروز
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-01-09] [ 05:18:00 ب.ظ ]
|
|

امانت الاهى همه نعمت هاى خداوندگارى، در دست ما انسانها امانت است و بايد آنرا براى نسل هاى بعد حفظ كنيم و سالم به آنها بسپاريم. يكى از اين نعمتها، طبيعت شگفت اين سرزمين و منابع طبيعى فراوان آن است كه بايد امانتداران خوبى براى آن باشيم. مقام معظم رهبرى، با اشاره به اين امانتدارى خطير مى فرمايد: «بايد همه چيز را كه خداى متعال در اين كشور به وديعه گذاشته است، احيا كنيم و در اختيار نسل كنونى و نسل آينده قرار بدهيم. منابع طبيعى… [و ]طبيعت نيكويى كه در اختيار ماست، ميراث عظيمى كه گذشتگانمان در اختيار ما گذاشتهاند و خيلى چيزهاى ديگرى كه در اختيار ماست، بايد آنها را احيا كنيم و در واقع، نِعَم الاهى را استخراج نماييم.»
حفظ منابع طبيعى همه ما مى دانيم كه منابع طبيعى، محدود است و امكان تمام شدن آن وجود دارد. پس بر ماست كه با برنامه ريزى حساب شده، جلو هدر رفتن و نابودى اين منابع كمياب الاهى را بگيريم و نگذاريم آنها، به اين راحتى از كف بروند.
مقام معظم رهبرى، درباره همين مسأله مى فرمايد: «ما بايد بتوانيم با برنامهريزىهاى دقيق، با مديريت قوى و با اصرار و جديت در كار، خودمان را از تضييع خسارت بار منابع حياتى و طبيعى، مانند درخت و آب و خاك نجات بدهيم». ايشان سپس در ادامه مىفرمايند: «اميدوارم كه انشاءالله همه هم دولت، هم آحاد مردم و هم مسؤولان بخشهاى متفاوت، به مسأله مهم حفظ منابع طبيعى، گياه، درخت، كشاورزى، استفاده بهينه از آب، خاك و امكانات گوناگون ديگر، بهطور جدى بپردازند.» خرافه؛ ممنوع دين مبين اسلام، با خرافه و اعتقاد به نحسى روز سيزده نوروز مخالف است؛ وگرنه، رفتن به دل طبيعت، جلابخش روح است و جان را مصفا مىكند. مقام معظم رهبرى، حضرت آيتالله خامنه اى، در كلامى ارزشمند، با اشاره به اين مسأله مى فرمايند: «ما ايرانىها، عيد نوروز را دوست مىداريم و آنرا جشن مىگيريم، اما جشن ما، يك جشن سالم است…؛ البته بعضى از مراسم هست كه قابل اصلاح نيست. مثلاً اسلام درباره مراسم خرافى از روى آتش پريدن، حرفى ندارد و (آنرا) تأييد نمى كند؛ اما هيچ اشكالى نمى بيند كه مردم، فرض بفرماييد در مناسبتى از مناسبتهاى عيد، به فضاى باز بروند، با سبزه و طبيعت و صحرا ديدارى تازه كنند، و طبيعت را با يكديگر نزديك كنند و لذت صحيح و سالم ببرند؛ (اينها) مانعى ندارد.»
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
قال الجواد علیه السلام:
المؤمِنُ یَحتَاجُ إلَی تَوفیقٍ مِنَ الله، وَ واعِظٍ مِن نَفسِهِ، وَ قَبولٍ مِمَّن یَنصَحُهُ.
مؤمن به سه خصلت محتاج است: توفیق از جانب خدا، واعظی از درون خود و پذیرش نصیحت از هر کس که او را نصیحت نماید.
اگر کسی به امام جواد علیه السلام ایمان داشته باشد، ایمانش کامل است زیرا مومن به پدران بزرگوار او هم ایمان دارد و به فرزندانش امام عسکری و امام زمان هم ایمان دارد.
زیرا در امامت امام جواد هیچ انشعابی بوجود نیامده است.شیعه در اسلام .علامه طباطبایی
میلاد حضرت جواد الائمه را به مولامون آقا علی ابن موسی الرضا وحضرت ولیعصر وتمامی شیعیان پاکش تبریک عرض می نماییم.
امید این که از پیروان راستین آن حضرت باشیم هدیه به ساحت مقدسشان صلوات. اللّهمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
موضوعات: آموزنده
لینک ثابت
[سه شنبه 1397-01-07] [ 07:25:00 ب.ظ ]
|
|

امیه بن علی قیسی از یاران امام جواد علیه السلام میگوید:
با حماد بن عیسی میخواستیم از مدینه خارج شویم و برای خداحافظی به محضر امام جواد علیه السلام رفتیم.
امام به ما فرمود:«تا فردا صبح از شهر خارج نشوید.»
اما وقتی از منزل امام خارج شدیم، حمّاد به من گفت:« من امشب راه میافتم چون بارم از شهر خارج شده است.»من گفتم من امشب را خواهم ماند.حمادهمان شب حرکت کرد و رفت، در راه، سیل آمد و حمّاد غرق شد.
پ ن
___________________________________
همیشه کتک بی بصیرتی را می خوریم ولی باز هم عبرت نمی گیریم. وقتی شناخت مان نسبت به اولیا خدا کمرنگ است، علم آنها را با اندک الف بایی که آموخته ایم مقایسه می کنیم؛ فکر می کنیم که خودمان بیشتر می دانیم، وقتی دچار حادثه می شویم که دیگر وقت گذشته است و فرصت افسوس خوردن هم نداریم.
و چه خوب فرموده خداوند:ان الانسان لفی خسر. در حالیکه خداوند براساس لطف انسان را رها نکرده است و در هر زمانی حجت را برایش معرفی کرده است.
بحار الانوار ج 50 ص43
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت

سلام می کنیم به دوستان وافراد
معنی آن با هلو انگلیسی متفاوت است ،اگر در سال جدید دو گام در اصلاح خودم بردارم،در آخر سال مانند دومینو حتما به چند برابر می رسد.
وقتی امام خامنه ای می فرماید :اگر کسی کار خوب شما را نبیند ،عمل خیر شما در جامعه اثر می گذارد. در دیدار با اعضای خبرگان رهبری
ریشه اصلاح فطری است.
احترام به حقوق دیگران،احترام به کرامت انسان است. شعار تحیت اسلام سلام است
################
اولا نام خداست
دوم جواب سلام واجب است، یعنی قراداد نانوشته است.
سلام معانی بسیاری دارد،
یعنی من دوست تو خیر خواه تو هستم ،
مدافع تو هستم،مواضب تو هستم،
آرزوهایم را با تو شریکم،
سفارش ائمه به اینکه اول برای دیگران دعا کنید بعد برای خود همانطور بانوی دوعالم حضرت زهرا سلام الله علیها چنین عمل می کرد.
در دعاهای من حضور داری،،
راز دارت هستم ،
غیبت مومن مانند خوردن گوشت مرده برادرت می باشد
یعنی غیبتت نمی کنم ،
به تو تهمت نمی زنم،
از تو سخن چینی نمی کنم،
رسوایت نمی کنم،
عیوبت را مخفیانه بهت می گویم.
چرا که خدایم فرموده: قلب مومن عرش الله است
این چنین حالمان خوب می شود.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت

درکنار مسجد الحرام نشسته بودیم، با عباس ابن عبدالمطلب سخن می گفتیم، گروهی از «بنی عبد العزی» هم آنجا بودند. یزیدبن قعنب در حالیکه چشمانش گرد شده بود به عباس گفت : نگاه کن میبینی دیوار کعبه شکافته شد! ای وای نکند دیوار روی آن زن بریزد! براستی او کیست؟ آه نگاه کن وارد کعبه شد! ای وای دیوار کعبه بسته شد!
بیا برویم درب کعبه را باز کنیم! ولی قفل در باز نمیشود! حتما سری دارد و خداوند از سر آن آگاه هست!
براستی آن زن که بود؟
عباس بن عبد المطلب: او فاطمه همسر ابوطالب است و باردار است! در کعبه چه میکند؟ و این خبر در تمام کوچه و خانه های مکه پیچید و اکنون سه روز میشود که چشم به درب کعبه دوختهایم و منتظر خروج فاطمه هستیم!
کعبه و تولد یک کودک در عالم
سرانجام انتظار به پایان رسید و فاطمه با کودک از همان شکاف دیوار که دوباره باز شده بود خارج شد.
همگان به طرف او شتافتند و دور او حلقه زدند و جویای چگونگی حادثه بودند.
فاطمه دختر اسد لب به سخن گشود، هنگام طواف درد وجودم را فرا گرفت، چنگ زدم و پرده کعبه چون دامن خدا را گرفتم و گفتم :پروردگارا من به تو و همه پیامبرانت و کتب آنها ایمان دارم، و گفتار جدم ابراهیم را تصدیق میکنم و به حق کودکی که در شکم دارم ولادت او را برمن آسان گردان.
وارد کعبه شدم و پنج بانو نزد من آمدند، که حوا همسر آدم نبی علیه السلام و ساره همسر ابراهیم خلیل علیه السلام و مادر موسی بن عمران علیه السلام و آسیه و مریم مادر عیسی علیه السلام بود. و به من سلام کردند«السلام علیک یا ولیه الله» زنان بهشتی در برابر من نشستند و با بدنیا آمدن فرزندم او را با ظرف عطری از نقره شستشو دادند.و فرزندم به آن پنج بانو سلام گفت و بعد شهادتین را خواند.
تا اینکه پنج تن از انبیاء الهی وارد کعبه شدند، و فرزندم با دیدن آنها خندید، و آنان بر فرزندم سلام کردند و او را ولی و خلیفه پیامبر نامیدند. آنان حضرت آدم ، نوح، و ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام بودند،که یکی یکی نوزاد را بوسیدن و سپس رفتند.
شیخ صدوق اعلام الوری ص93
موضوعات: باز آفرینی محتوای دینی
لینک ثابت
[دوشنبه 1397-01-06] [ 07:50:00 ب.ظ ]
|
|

پس از سال ها آرزو خودرا در بین الحرمین می یابی! این چه سری است ؟! که بین الحرمین ها همیشه پر از حوادث غمباری هستند که یاد و خاطره پنج تن در آن موج می زند؟! آری چون کارگردان آن فاطمه و فرزندانش علیهما السلام هستند. به قدم هایت شتاب می دهی تا از سخنان معین کاروان استفاده کنی، قدرت ایستادن نداری (دیسک کمر اجازه ایستادن را ازت گرفته است، به خودت شکوه می کنی، وقتی قدرت بدنی خوب و سالم داشتی قدرت مالی نداشتی و حالا که امکان سفر به شهر پیامبر صلی الله علیه و آله را قسمتت کرده ….بگذریم ناسپاسی کردم)
#######
می گوید اینجا کوچه بنی هاشم بوده است ولی همه در توسعه مسجد النبی در آغوش آن قرار گرفته اند. اینجا درب خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها است. صدای خنده های کودکانه حسنین را می شنوی که بدنبال هم می دوند و صدای مادر ملکوت را که آندو را برای خوردن چاشت فرا می خواند! درب خانه زهرا را می بویی، بوی چوب سوخته را از پس قرون احساس می کنی و چادر خاکی را در میان کوچه…! هق هق گریه امانت نمی دهد تا بقیه صدای معین کاروان را بشنوی!
###### همراهانت رفته اند! بلند می شوی با دستی برکمر گرفته از باب علی علیه السلام وارد مسجد می شوی! مسیر روضه نبی را می پرسی،،هر کشوری در دسته خود منتظر نشسته اند، لبنانی، ترکها، یمنی، بحرینی، باید در گروه ایرانی منتظر باشم! آخرین گروه هستیم که اجازه زیارت را می دهند! بازحمت کشان کشان به روضه می رسی که همه در حال بازگشت هستند، خانم ُشرته حتی اجازه خواندن دو رکعت نماز را در کنار ستون توبه نمی دهد! اشگبار باز می گردی! صدای گریه های حضرت فاطمه را می شنوی، و شکایت مردم بی وفای مدینه که یا علی ، به فاطمه بگو یا شبها بگرید یا روزها!
###########
کنار ستونی از ستون های مسجد النبی می نشینی تا کمر دردت کمی آرام بگیرد و بتوانی دنبال گروه بگردی!
راهی بقیع می شوی ،کنار خیابان بقیع می نشینی تا زیارت ائمه بقیع را زمزمه کنی ، یک شرطه با ماشینش به سویت می آید حاجی پاشو پاشو! گریان بلند می شوی تا جایی را پیدا کنی که در خلوت خود اشک بریزی، تابوتی را می بینی که چهار نفر شبانه برای دفن می برند و حسنین و زینب دستی بر دهان گرفته اند تا صدای گریه شان به گوش بی بصیرتان کوچه بنی هاشم نرسد!
######## امروز نوبت زیارت بقیع برای است،در دلت شوری بر پاست که از نزدیک قبور غریب ائمه بقیع را زیارت می کنی، بعد از کلی ایستادن و انتظار نوبتت می رسد ولی تازه متوجه می شوی که از پشت نرده ها باید قبور را از دور ببینی! در بین الحرمین حیرانی که قبر فاطمه سلام الله علیها را کجا بجویی؟!
به روضه پیامبر میروی باز می گردی به بقیع!
########## با مدینه شهر پیامبر صلی الله علیه و آله خدا حافظی می کنی، از کنار نخلستان ها که ابیار مدینه نام دارد می گذری، جاییکه مولا برای دور شدن از شر منافقان به حفر چاه مشغول است. صدای واگوییه های غربت امیرالمومنین را در چاه می شنوی! علی علیه السلام بعد از فاطمه سلام الله علیها با چاه سخن می گوید! هر چه گریه می کنی چشم هایت همچون قنات های مولا لب ریز از اشک است و تمامی ندارد….
موضوعات: خاطرات
لینک ثابت
[جمعه 1397-01-03] [ 10:40:00 ق.ظ ]
|
|

روز های پایانی سال است، دلم حال و هوای غریبی دارد. نمی دانم این چه حسی است، که سر تا سر وجودم را فرا گرفته است. حس غریب و بارانی، آیا این حس از انوار خورشیدی است که کم کم گرمایش برف های درونم را آب می کند و سیل اشک را از چشمانم جاری می سازد. یا اینکه سنگینی بار گناهانم است که فشارش این گونه شانه هایم را به لرزه در آورده است. ای خدای مهربان من با این همه غربت و تنهایی چه کنم، با این همه سردر گمی. ای خدای من در روز های سخت طوفانی به که پناه ببرم. جز تو با تنی رنجور و دلی شکسته و دست خالی به تو رو آوردم. غیر از در لطف تو کدامین در را بکوبم، که لطف و رحمت صاحبش بیشتر از تو باشد معبود من چنان آتشی سر تاسر وجودم را فرا گرفته که اگر دستم را نگیری وجودم را خاکستر خواهد کرد.یا بدیع السموات و الارض، بدعتی تازه در من به رویان که فطرت پاکم را در یابم، و از این ظلمت و تاریکی رهایی یابم. یا مقلب القلوب و الابصار قلبم را به سوی خودت منقلب ساز تا دیگر جایی برای اغیار نباشد. یا محول حول والاحوال، حالات روحی و جسمی مرا به بهترین و نیکوترین حال تغییر بده، مرا به وجود مقدست نزدیکتر گردان. و برای لحظه ای مرا به خود وا مگذار، در همه حال مراقبم باشی همیشه یار ویاورم باشی، که تو خود بهترین یارو یاوری.خدای من! روز های پر از حس و حال زیبا و بارانیم را با توبه به سوی خودت سرشار از محبتت کن، دلم را از هرچه بندگی غیر توست برهان و مرا بنده خالص خودت بگردان آمین یا رب العالمین.
کشور عباسی
موضوعات: دلنوشته
لینک ثابت
[یکشنبه 1396-12-27] [ 06:48:00 ب.ظ ]
|
|

حرکت گروه شروع شد، مقصد سرزمین ستارگانی بود که با جا گذاشتن بدن های پاره پاره و چاک چاکشان به کهکشان سعود کرده بودند.
خلاصه، عبور کاروان به بین الحرمین رسید، روحانی کاروان روضه را شروع کرد. تا این جای سفر حتما دلتان کربلایی شده است و منتظر تلنگری می شوی که تو را به میدان کربلا ببرد.
######
#در این حال و هوا صدای چکاچک شمشیر ها توام با رجز خوانی یاران امام حسین به گوش می رسد، از لابلای پرده اشک و غبار، میدان نبرد را می نگری نوجوان کوچکی که به سن بلوغ نرسیده است می بینی که عمامه اش نیمی از عمامه ی عمواست که بر سر دارد، رجز می خواند و شمشیری که هم قد اوست دور سرش می چرخاند و هماورد می طلبد ، بغض راه گلویت را می بندد!
############
#گروه حرکت می کند، بدنبالشان راه میافتی، بی اختیار دنبال تل زینبیه ای، زینب را بالای تل می بینی ایستاده و نگران به میدان می نگرد، اندوه و اضطراب را پس چشمان خیس از اشکش می فهمی؛ گریه امانت نمی دهد.
سینه به سینه زائری برخورد می کنی با پوزش از او براه میافتی تا از گروه عقب نمانی.
#روحانی گروه از خیمگاه می گوید، کودکان و زنان دلواپس را می بینی که آسیمه سر بین خیمه ها بی هدف رفت و آمد می کنند و از یکدیگر در باره آخر جنگ پرس و جو می کنند.
#دختر کوچکی را می بینی که گریان است ، بهانه می گیرد، عمو رفته بود برایم آب بیاورد.
به صحن رسیده ای متوجه پله ها نمی شوی، نزدیک است که زمین بخوری به دیوار چنگ می زنی تا خودت را از افتادن حفظ کنی.
#در کنار در ایستاده اذن دخول می خوانی، بزرگی می گفت: علامت اذن این است که اشک از چشمانت سرازیر می شود،
با خود می گویی آقاجان مولای سربریده مدتهاست که اذن دخولم داده ای!
#صدای گریه بی تاب کودکی تورا به خیمگاه می برد، رباب اصرار دارد تا علی اصغر سینه بی شیر او را بمکد ولی بی فایده است، او نمی داند علی اصغر شیر نمی خواهد …..بلکه تشنه شهادت است.
#به کنار ضریح می رسی، صدای شرشر آبی که زائری بروی شبکه های ضریح می ریزد تا تبرک کند، عباس را می بینی که وارد شریعه می شود و دستان بزرگش را که بارها امیرالمومنین بر آنها بوسه زده و گریسته است ،به زیر آب برده و خنکای آن را با تمام وجود حس می کندبا اندوه تصویر لبهای تشنه مولایش حسین را در آب می بیند…….
#آب را به نهر زلال می ریزد، دهان تشنه مشک را باز می کند و مشک را سیراب می کند، از شریعه خارج می شود…..، دیگر توان ادامه جریان را نداری ، با آب آبی که بر صورتت می پاشند چشمانت را باز می کنی،چشمه های اشک راه را بر دیدگانت می بندد افراد را تار می بینی و در گوشه ای می نشینی ودوست داری تا قیامت گریه کنی……
سفر نامه اشک
موضوعات: خاطرات
لینک ثابت
[شنبه 1396-12-26] [ 08:54:00 ق.ظ ]
|
|
نور زهرایی پس از آفرینش نور فاطمه علیها السلام آسمانهای هفتگانه و زمین های هفتگانه روشن شد، و فاطمه علیها السلام«زهرا» نامیده شد و خداوند ثواب تسبیح و تقدیس ملائکه را تا روز قیامت برای دوستان فاطمه علیها السلام قرار داد. ارشاد القلوب ج 3 ص4
وقتی فاطمه علیها السلام در کنار مادر و بانوان بهشتی و حورالعین قرار گرفت،در لحظات اول به سخن درآمد و گفت:شهادت می دهم خدایی جز خداوند نیست، و پدرم رسول الله سرور پیامبران، و شوهرم سرور اوصیا و فرزندانم سروران اسباط هستند. کتاب عمر مادرم ص 23
جلالت حضرت فاطمه علیها السلام
در شب عروسیش تا جایی است که با فاصله بسیار کم از خانه عروس تا خانه داماد،رسول خدا صلی الله علیه و آله در کنار عروس با پای پیاده و جبرئیل و مکائیل در طرف راست و چپ و هزاران فرشته بهشتی در اطراف، او را تا خانه داماد بدرقه می کنند. انس بن مالک می گوید :از مادرم از شکل و شمایل فاطمه علیها السلام سوال کردم، گفت :فاطمه علیها السلام همانند ماه شب چهارده بود، یا همانند خورشیدی که با ابر پوشیده باشد یا از زیر ابر بیرون آمده باشد، واو چهره سفید و صاف داشت. بحار الانوار ج 43 ص 43
از طرف خداوند سیب بهشتی بوسیله جبرئیل به رسول اکرم صلی الله علیه و آله اهدا شد. حضرت آن را گرفت و بوسید وروی چشم گذاشت و به سینه چسباند، و به دستور خدا خواست آن را تناول کند سیب را که شکافت نوری از آن درخشید و حضرت از جبرئیل پرسید: ای چه نوری است جبرئیل گفت این نور« منصوره فاطمه است» دختری که از صلب تو خارج می شود . معانی الاخبار ص376
موضوعات: تحریر دروس استاد نخعی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1396-12-17] [ 10:20:00 ب.ظ ]
|
|

میلاد فرخنده وبا سعادت اسوه دو عالم صدیقه طاهره حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) و هفته بزرگ داشت مقام زن و روز مادر را به همه مادران و همسران دلسوز شیعیان دتیا تبریک و تهنیت عرض می کنم. در صفحه ای از دفتر تاریخ روز 20جمادی الثانی آسمان و زمین باهرآنچه که دارند سجده می کنند بر دختر بهشتی. درشهر پیمبر درآن خانه عشق بانوی پاک مکه می آورد به دنیا یک حوری ازحور ان بهشت. درآن شب تاریک خورشید در خانه محمد صلی الله علیه و آله طلوع کرد. خدا کوثر نازل کرد و آمد به قرآن سوره ای این چنین( انا اعطیناک الکوثر فصل لربک وا نحر ان شانک هو الابتر) و زمین را سراسر القاب این نوزاد نورانی با این اسم ها طاهره و صدیقه و طوبی و کوثر و… فرا گرفت. آمد از آسمان نور نبی و یار وصال علی آمده بر قرآن خدا دختری فرشته بال و آسمانی زمین دامن گستردتاکه بروید گل قرآن خدا ابرها سخت در آغوش کشیدند آب دریا ها تا که آب دهند گل های زمین را این فاطمه بنت پیمبر والاست آنقدر که زبان از گفتش عاجز و گوش برشنیدنش تشنه است. پس من ناتوان ازگفتنش عاجزم. *( بانو حلالم کن)* به امید مطلبی دیگر تولیدی : زهرانعمت الهی
موضوعات: متن ادبی
لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-12-16] [ 08:10:00 ب.ظ ]
|
|

چرا حضرت علی علیه السلام عبای خود را گرو نگذاشت؟ چرا لباس حضرت زهرا سلام الله علیهاگرو نگذاشت؟
اولا: که قرار بوده شخصیت حضرت زهراسلام الله علیها را با چادرش که نماد حیا و عفت است، معرفی کند
دوم:لباس یک زن که باید در حجاب باشد و از دید نامحرمان مخفی باشد نباید آشکار شود.
سوم:لباس بیرون یک زن باید کاملا عاری از جذابیت جنسی باشد.
یک بار حضرت علی علیه السلام مقداری جو از یک یهودی به وام گرفت، یهودی در گرو وام چیزی طلبید، علی علی علیه السلام چادری پشمین متعلق به فاطمه سلام الله علیهارا نزد یهودی به گرو نهاد.
یهودی آن را در اطاقی گذاشت و چون شب شد زن او برای کاری به آن اطاق وارد شد و مشاهده کرد نوری در آنجا می درخشد که همه اطاق، از آن روشن است. نزد شوهر خود بازگشت و خبر داد که در آن اطاق نوری بزرگ و درخشان دیده است، یهودی از گفتار زنش شگفت زده شد و فراموش کرده بود که در آن اطاق چادر فاطمه سلام الله علیهااست.
با شتاب برخاست و به آن اطاق آمد و مشاهده کرد نور چادر حضرت زهرا سلام الله علیها است که از هر سو پرتو افکن است، چنان که گویی ماه درخشانی از نزدیک می تابد! تعجب کرد و بیش از پیش در محل چادر خیره شد و دریافت که آن نور از چادر فاطمه سلام الله علیها است.
از خانه بیرون آمد و نزد وابستگانش شتافت و زنش نیز وابستگان خود را خبر کرد و حدود هشتاد تن از یهودیان گرد آمدند و این موضوع را مشاهده کردند و همه به دین اسلام در آمدند.»#
#بحار، ج 43، ص 40
دلیل از احادیث هنگامی که همگان در محشر جمع می شوند،در این هنگام منادی پروردگار به خلائق که از اولین تا آخرین آنان بر صراط گرد آمدهاند، ندامی دهد:
«یَا أَیُّهَا الْمُحِبُّونَ لِفَاطِمَةَ تَعَلَّقُوا بِأَهْدَابِ مِرْطِ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ»# ای دوستداران فاطمه! به رشتههای چادر او در آویزید. با این فرمان، جمع کثیری از آفریدگان که در شمار محبِّین حضرت زهرا سلام الله علیها هستند، با تمسّک به رشتههای چادر آن حضرت، داخل بهشت میشوند. بر اساس این روایت نورانی، در روز قیامت حضرت فاطمه سلام الله علیها چادری دارند که رشتههای مختلف دارد و بهشتیها باید هرکدامشان به یکی از این رشتهها چنگ بزنند و به بهشت بروند. چادر یا پوشش حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها در این روایت، کنایه از شخصیت آن بانوی گرامی در قیامت است. اساساً قرآن کریم چادر را نشانه شخصیت زنان میداند. #تفسیرالإمام العسكری، ج 432
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[سه شنبه 1396-12-01] [ 11:18:00 ق.ظ ]
|
|
:
مشى سياسى حضرت فاطمه سلام الله علیهامشى اعتراض، بى اعتنائى، عدم تأييد دستگاه رهبرى،
مشى به محاكمه و استيضاح كشاندن رهبر و خليفه موجود امت،
مشى مظلوميت و سرانجام كه فرياد به جائى نرسد، گريستن است،
آن هم نه براى عقده دل خالى كردن بلكه براى بيدار كردن و هشيار ساختن اذهان به سوئى كه در آنجا حقى را زنده دفن كرده اند.
مشى سياسى فاطمه سلام الله علیها مشيى آگاهانه، توأم با بينش و بصيرت،
انديشيده و حسابشده، انتخابى و گزينش شده و مبتنى بر ايمان و عقيده است،
هدف آن سعادت انسان ها و نجات از بردگى ها و ذلت ها و تضمين و فراهم آوردن مبادى ارزش هاى معقول در جامعه است.
او مىخواهد جامعه اى بسازد كه در آن انسان ها زندگى كنند نه چون بره تسليم و بیرأى و بى محتوا.
و آنچه در اين راه از شأن و سياست او به دور است، حيله گرى، فريبكارى، وعده هاى تو خالى در دل،
تحميق در استحمار مردم، گندم نماى جو فروش بودن است.
اين سره و خالص بودن بدان خاطر است كه سياست فاطمه سلام الله علیها از اسلام مايه مى گيرد و در اسلام حيله و نيرنگ نيست،
بر سر مردم كلاه گذاردن نيست، با خلق خدا حُقه بازى كردن وجود ندارد،
بايد راست و مستقيم به پيش رفت، چه مردم بپذيرند و چه نپذيرند.
سياست نان را به نرخ روز خوردن سياست نامردمى است و شأن اسلام ازآن پاك و مطهر است.
او در اين سياست كه الهى است، راست و با استقامت به پيش مى رود و در آن باكى از كتك خوردن، بدن خود را به رنج افكندن ندارد.
او درس جرأت وشهامت را از پدر خود گرفته و در مكتب و خانه على علیه السلام و در سايه همگامى با او آن را تقويت نموده است.
براى او هدف الهى مهم است و در دفاع از هدف بايد ايستاد.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1396-11-29] [ 04:55:00 ب.ظ ]
|
|

الف. تهديد غاصبان خلافت به نفرين
پس از رحلت رسول اكرم صلی الله علیه و آله هنگامى كه حضرت على علیه السلام در حال غسل و كفن و دفن پيامبرصلی الله علیه و آله بود، بعضى از بازيگران سياسى با مسموم كردن جوّ، در «سقيفه بنى ساعده» خلافت را غصب كردند و خليفه اى را بر خلاف حديث غدير خم و خط مشى پيامبر صلی الله علیه و آله و رسالت الهى انتخاب نمودند. عده اى از بازيگران سياسى براى مشروعيت بخشيدن به خليفه وقت و مقبوليت خلافت غصب شده و بر حق نشان دادن آن و سرپوش گذاردن بر مسير انحرافى، بيعت گرفتن از خليفه ذى حق را عَلَم كردند و براى بيعت گرفتن از حضرت على علیه السلام به در خانه فاطمه سلام الله علیها آمدند، ولى با امتناع حضرت فاطمه سلام الله علیها در گشودن در مواجه شدند. به همين دليل، دَرِ خانه او را به آتش كشيدند، فاطمه سلام الله علیها را مورد هجوم قرار دادند و او از شدت درد بىهوش شد و فرزند خود را سقط كرد. آنان حضرت على علیه السلام را براى بيعت گرفتن با خليفه وقت به مسجد بردند. زمانى كه حضرت فاطمه سلام الله علیها به هوش آمد، سراغ امام بر حق، على علیه السلام را گرفت.
وقتى متوجه شد كه او را به مسجد برده اند، بلافاصله دست فرزندان خردسالش حسن و حسين عليهماالسلام را گرفت و به مسجد رفت. هنوز مردم عوام جامعه و مهاجران و انصار برخوردهاى باكرامت و بزرگوارانه پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله با فاطمه زهراسلام الله علیهاو سخنان پيامبر را نسبت به دخت گرامىاش از ياد نبرده بودند و احترام و تكريم خود را نسبت به فاطمه زهراسلام الله علیها در باطن ضمير خويش در نظر داشتند. وقتى كه فاطمه زهراسلام الله علیها به مسجد رفت و غاصبان خلافت را تهديد كرد كه اكنون خدا را به يارى مى طلبم، با تهديد او، غاصبان خلافت تا حدى جا خالى كردند و از بيعت گرفتن با حضرت على علیه السلام دست برداشتند و در اين مبارزه، فاطمه زهراسلام الله علیها با پيروزى به خانه برگشت.
ب. مبارزه منفى (گريه كردن) در مرحله ديگر، فاطمه زهرا(س) تاكتيك «گريه» را انتخاب كرد و به عنوان يك حربه سياسى از آن بهره برد.
ج. تبديل تهديد به فرصت حربه سياسى ديگر، سخنرانى با تكيه بر غصب «فدك» بود كه به دنبال غصب آن توسط خليفه وقت،
د. جلب ياور و حمايت سياسى حضرت فاطمه(س) همچون سياستمدارى قهرمان، به تكليف و رسالت الهى خويش عمل مى كرد و براى روشن ساختن افكار عمومى از انحراف مسير امامت، چهل شبانهروز دست حسن و حسين عليهماالسلام را مىگرفت و سوار بر مركبى مى شد و همراه با حضرت على(ع) به درِ خانه مهاجر و انصار مىرفت تا آنها را نسبت به غفلتى كه دچار آن شدهاند و انحراف موجود، بيدار سازد و غافلان و راحتطلبان را هوشيار سازد. ف ه. اعتصاب سخن (سكوت سياسى) در مسير دفاع از حريم ولايت و امامت، فاطمه زهرا(س) شيوه مبارزاتى ديگرى را با سكوت خود آغاز كرد و آن «اعتصاب سخن» با حاكمان وقت بود. صديقه طاهره(س) شيوهاى سياسى را آغاز كرد كه تداومدهنده تاكتيكها و شيوههاى مبارزاتى قبلى آنحضرت بود. تمامى اين شيوهها در راستاى يكديگر معنا مىدهند.
ز. وصيتنامه سياسى تاكتيك كوبنده ديگرى كه صديقه طاهره(س) اتخاذ كرد و ضربه سهمگينى بر حكومت وقت وارد آورد، وصيتنامه سياسى آنحضرت است؛ وصيتنامهاى كه براى بيدار ساختن افكار خفته و توجه افكار عمومى و عدم بهرهبردارى حاكمان سياسى وقت از مراسم سوگوارى و دفن آنحضرت نگاشته شد.
ح. مقابله با توطئه ترور شخصيت على علیه السلام و دفاع از ولايت
گاه از مجاهدت هاى على علیه السلام در لحظه هاى سرنوشت ساز جنگهاى صدر اسلام ياد مى كرد و رشادت ها و جانبازى ها و دلاورى هاى مولى را به خاطر مردم مى آورد و مى فرمود: «هرگاه آتش جنگ را برافروختند، خدا آنرا خاموش كرد يا هرگاه شاخ شيطان سر برآورد يا اژدهايى از مشركين دهان باز كرد، (رسول خداصلی الله علیه وآله، برادرش (على بن ابىطالب علیه السلام را در كام (اژدها و شعله فتنه ها) افكند، و على علیه السلام هم بازنمى گشت مگر آنكه گردن سركشان را پايمال شجاعت خود سازد و آتش آنان را با (آب) شمشيرش خاموش كند.»
ط. اعتراض به مردمان ساكت و خاموش از نگاه فاطمه عليها السلام اگر اصحاب متساهل، كاهلى را كنار نهاده و به طور جدى در برابر انحراف ها ايستادگى می كردند، مشكلات برطرف مى شد و امور طبق روال صحيح جريان مى يافت؛ لذا يكبار در ميان احتجاجات خود عليه خليفه به خاطر غصب فدك، رو به انصار كرد و فرمود: «اى گروه نقباء و بازوان ملت و حافظان اسلام! اين چشم پوشى در مورد حق من و اين سهل انگارى از دادخواهى من براى چيست؟
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1396-11-27] [ 10:57:00 ق.ظ ]
|
|

چقدر جای تو خالی است ؟ چقدر در رسانه حضور فرهنگ فاطمی بیرنگ است؟ ای فاطمه جان الان قرین چهل سال است که جوانان پاک با جانشان این کشور را بیمه کردند تا دشمن نگاه کج به شیعیانت نکند. ولی در ایام شهادتت یک چندتا سخنرانی و روضه خوانی می گذارند و می گذرند. در حالیکه سزاوار و شایسته بود که فرهنگ فاطمی در تمامی برنامه های صدا و سیما پر رنگ می بود. وقتی خانم مجری با رنگ و لعاب جذاب در برابر بینندگان حاضر می شود! این یعنی استفاده ابزاری از زن، آنهم زنی که شیعه می باشد و تمام دنیا او را نظاره می کنند. خصوصا وقتی که برنامه اختتامیه سیمرغ بلورین و بانوان بازیگری بود که هیچ شباهتی به زن مسلمان نداشتند ! مگر نمی شود فیلم های ما تصویر زندگی با فرهنگ فاطمی باشد؟
چرا نمی شود که زن باشد، بازیگر باشد، نماینده تربیت فاطمی باشد.
نمی دانم تا کی این ناهنجاری ادامه خواهد داشت؟!
چرا اهمیت شکل و قیافه زن بازیگر از فیلم نامه و تاثیر آن بر بینندگان مهمتر است؟!
خلاصه حق شما هنوز هم در غربت جاهلیت مدرن مغفول مانده است و تنها کشور شیعه هنوز نتوانسته و یا نخواسته است در نشان دادن الگویی از شما برای مردان و زنان استفاده کند!
خیلی متاسفم و غمگینم دلم می خواهد شب وروز گریه کنم.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1396-11-23] [ 05:40:00 ب.ظ ]
|
|

وقتی که گریه اش را دیدم دلم براش سوخت! چه سرنوشت بدی را برای خود رقم زده بود. وتعجبم وقتی بیشتر شد که گفت:چرا خدا این سرنوشت را برایم رقم زد!؟ گفتم: عزیزم وقتی تو با این پوشش وآرایش در کوچه بازار تردد می کنی، مرد زندگیت هم مثل خودت می شود منتها با طعم خیانت و ارتباط نامشروع ودر نهایت مقتول شدن در خانه معشوقه اشوهر دارش. گفتم مگر تو برای زندگی الگو نداری؟ حضرت زهرا نمی شناسی؟ مگر اورا قبول نداری؟
مگر سخن او را در باره مرز زن و مرد نشنیده ای؟
فرموده بهترین حالت زن زمانی است که نه نامحرمی او را ببیند ونه او نامحرمی را ببیند.
این یعنی اینکه یه زن نباید در هنگام حضور در اجتماع خود را نمایش دهد وجلب توجه کند.
اگر حضرت زهرا سلام الله علیها امروز زنده بود و در کوچه و بازار ما حضور پیدا می کرد چه پوششی را انتخاب می کرد؟ جوابش مثبت بود، هم او را دوست داشت هم قبول داشت. گفتم این چه جور دوست داشتنیه که هیچ شباهتی به ایشان نداری.؟ وقتی کسی را دوست داریم تلاش می کنیم یک نشانه ای از دوستی در رفتار داشته باشیم. مشخص ترین نشانه، چادر و پوشش زن است که در جامعه نماد یک زن دوست دار حضرت زهرا سلام الله علیها است که یک مرد دوست دار حضرت زهرا سلام الله علیها را وا می دارد تا در انتخاب همسر دقت کند که این نشانه را داشته باشد. و شما با توجه به این دوستی که ادعا می کنی ، علاوه بر اینکه این نشان را نداری ،نشانه زنان شیطانی را داری طبیعتا مردی که علاقمند به این گونه افکار است را به خودجذب کرده ای.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1396-11-22] [ 10:37:00 ب.ظ ]
|
|

جوان تورا چه می شود؟! چرا نسبت به لطف پرودگارت غافلی؟! چرا در زندگی سرگردان هستی ، و هیچ چیز تو را راضی نمی کند؟! هر روز به یک مد لباس و آرایش…گرفتاری؟ مگر چند صباح عمر خواهی کرد؟! مگر در اندیشه اینده ات نیستی؟!
مگر دنبال لذت نیستی؟! اگر به زندگی بهشتی فکر می کنی با این روش به بهشت دنیا که نمی رسی هیچ، بهشت آخرت را هم در خواب نخواهی دید! معمولا جوان کنجکاو و جستجو گر است، کمی فکر کن به وضع حال و آینده ات! حتما ته فطرتت نقطه های روشنی سوسو می کند، با همین کورسو هم می توانی شروع کنی راه را پیدا کنی! خصوصا در این روزها ، که یاد غم های مولا علی و فرزندانش در مدینه دهان به دهان و گوش به گوش همراه نسیم در بقیع می گذرد. و می دانم که تو هم می خواهی عزادار بانوی دو عالم باشی! پس بیا در این ایام شهادت نکته هایی را از زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها برداشت کن. زرنگی کن کنجکاویت را برای هر موضوع مبهمی مصرف نکن؟! ببین چرا فاطمه شد چرا زهرا شد چرا ام ابیها شد!؟؟؟ برای بهشت دنیات ازش نقشه بخواه! به پهلوی شکسته اش سوگند، همین که در دلت خطور کند،دستت را می گیرد و راه بهشت دنیا و آخرت را نشانت می دهد!
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
شب های حکومت نظامی ،هیچکس حق نداشت در خیابان تردد کنه، مردم روز که می رفتند سر کار با مغازه غارت شده ربرو می شدند. وقتی به کلانتری شکایت می کردند، آنها هم اظهار بی اطلاعی می کردند. مردم بی پناه نمی دانستند باید به چه کسی حرفشان را بزنند و داد از چه کسی بخواهند. خلاصه یه مشکل بزرگی برای مردم قم شده بود. که نه حکومت جازه می داد که مردم از اموال خودشون حفاظت کنند نه نیرو های دولتی حمایت می کردند. تا اینکه دزد های قم دست بکار شدند و یه اعلامیه بلند بالا نوشتند،و به مردم شریف قم اطلاع دادند که تا نابودی شاه هرگز دزدی نمی کنند ، و هر چه دزدی در این شبهای پر التهاب اتفاق افتاده کار خود ساوک و نیروهای دولت شاه است. ومعلوم شد که که دزدی آن شب ها کار رژیم بوده است.
موضوعات: خاطرات
لینک ثابت
.
وقتی کتاب خاطرات ابراهیم هادی را می خوانی ،رفتار های عجیبی او را می بینی، کسی که نه عرفان خونده نه تفسیر خونده نه استادی برای سیر و سلوک داشته ،کار هایی که در خاطرات بعضی علما می خواندیم مثل این خاطره.
….داخل اتاق نشسته بودیم. مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه آمد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد.شخصی موتور شوهر خواهر او را برداشته ودر حال فرار بود. بگیرش، دزد،دزد ! بعد هم سریع دوید دم در. یکی از بچه های محل لگدی به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمین شد. تکه آهن روی زمین دست دزد را برید. خون جاری شد. چهره دزد پر از ترس بود و اضطراب. درد می کشید. ابراهیم رسید. موتور را برداشت و روشن کرد: سریع سوار شو! رفتند درمانگاه، با همان موتور. دستش را پانسمان کردند و بعد باهم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست؛ چرا دزدی میکنی؟! آخه پول حرام که… دزد گریه می کرد. بعد به حرف آمد: همه اینها را می دانم. بیکارم. زن و بچه دارم. از شهرستان آمده ام و مجبور شدم. ابراهیم فکری کرد. رفت پیش یکی از نمازگزارها و با او صحبت کرد. خوشحال برگشت و گفت: خداراشکر، شغل مناسبی برایت فراهم شد. از فردا برو سرکار. این پول را هم بگیر، از خدا بخواه کمکت کند. همیشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگی را به آتش می کشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد.
خواندن این رفتار ها شرمنده ام می کند .چه زیبا آرزوی امام شهدا آرزو می کرد کاش با بسیجیان محشور شود.
موضوعات: فرهنگی, دلنوشته
لینک ثابت
[پنجشنبه 1396-11-19] [ 09:04:00 ب.ظ ]
|
|

خاطرات من و فرح پهلوی
نویسنده : دلدم – اسکندر
به نظر من نسل چهارم انقلاب از زمان شاه و خفقان و فقر بدبختی ملت ایران بی خبر هستند و مصیبت های آن زمان را ندیده اند و نه شنیده اند و این روز ها در فضای مجازی زمان طاغوت را با انقلاب مقایسه می کنند که بسیار ناسپاسی می کنند ، بنده با اینکه یک سوم عمرم در زمان طاغوت طی کردم و بسیاری از مفاسد تا حدی دیده بودم و می شنیدم با این حال وقتی این کتاب را خواندم بسیار اندوهگین شدم و هر وقت ماجراهای کتاب در ذهنم خطور می کند بغض گلویم را می فشارد، که بر ملت ایران چه گذشته است و پست ترین افراد بر مردم حکومت می کردند.
کتاب سه جلدی, حاوی خاطرات نویسنده از سالها فعالیت در عرصه مطبوعات در دوره پهلوی است که طی آن افزون بر شرح فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود, اطلاعاتی درباره دربار محمدرضا شاه پهلوی و شخصیتهای سیاسی و نظامی آن روز به دست میدهد,
همچنین تصویری از رویدادهای مهم سیاسی و اجتماعی و نیز مبارزات آن دوره فراهم میآورد .حقایق مربوط به ماجرای مقاله موهن به امام خمینی (ره) به امضای احمد رشیدی مطلق, قتل اسرارآمیز مرحوم غلامرضا تختی, مرگ ابتهاج (صاحب کارخانجات گچ و سیمان تهران) در رودخانه هراز, برخی ماجراهای زندگی خصوصی محمدرضا شاه, شاهپور غلامرضا, فرح و اشرف پهلوی از مطالب این مجموعه به شمار میآید, ‘داستان یک شهر ‘…, ‘ساواک’, ‘سرلشکر جاسوس’, ‘کاخ سفید سعدآباد’, ‘قهرمان فساد’, ‘ماجراهایی که هرگز گفته نشد.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت

یادداشتهای علم اهمیت تاریخی دارد؛
باید بخوانید تا برایتان روشن شود که چه کسانی و با چه اعتقادی بر مردم مظلوم ایران حاکم بودند.
و علم تنها کسی در حکومت پهلوی بوده که یادداشتهای خود را به یادگار نهاده است. همچنین وی اغلب اوقات خود را با شاه میگذراند؛ چه در سفرهای تفریحی چه سیاسی. نقش وی در تصمیم گیریهای شاه از اهمیت بسیار ویژهای برخوردار بود. چنانکه خود او چندین بار نیز به این نکته در یادداشتهای خود اشاره کرده است.
وقتی خاطرات علم را از شاه و خانواده اش می خواندم، از اینکه ملت ایران چگونه گرفتار انسان های پست و بی شرفی بودند و سرنوشت آنهارا رقم می زدند.. اندوه بزرگی بر قلبم سایه می افکند ، وبزرگی قیام امام خمینی «ره» را برای ریشه کن کردن این غده سرطانی را هنوز هم درک نمی کنیم، افسوس می خورم.
افسوسم از کسانی است که در آن روزگار نبودند و اکنون زیر آسمان آبی همه چیز را مهیا می بینند و ناسپاسی می کنند، و آرزوی زمان شاه را دارند ، البته اینها بی بصیرتانی هستند که تاریخ شبیهشان را در زمان امیرالمومنین برایمان باز گو کرده است
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-11-18] [ 11:24:00 ق.ظ ]
|
|

کتاب پایی که جا ماند
خاطرات اسارت
سید ناصر حسینی پور
نوجوان 16 ساله
باید این کتاب ها درس و مشق نوجوانان باشد تا سبک زندگی و مردانگی را بیاموزند. و نسل جوان از مخاطرات این روزگار که با اعتیاد و ماهواره تباه می شوند آبدیده شده و حفظ شوند.
مدتی بود دنبال کتاب توی کتابخانه می گشتم ولی از کتاب خبری نبود که نبود. و عطش من برای خواندنش لحظه به لحظه بیشتر می شد.
ولی مطمئن بودم که این کتاب را تهیه کرده ام.خیلی خسته شدم هرچه گشتم کمتر پیدا شد.آخرش به شهدای گمنام شهرمون متوسل شدم.
از آنوقتی که این شهدا به شهرما آمده اند هر مشکلی ، حاجتی ، گمشده ای داشتم با توسل به شهدا حل می شد.دوباره به شهدا متوسل شدم که باید این کتاب را بخونم.
براشون شادی روحشون صلوات فرستادم.، همینکه وارد کتابخانه شدم درست کنار در ورودی روی قفسه کتابخانه گذاشته بودند به طوری که عکس روی جلد دیده می شد یعنی کتاب یرعکس بود.در حالیکه بارها اون قفسه خالی را با چشمانم تست کرده بودم!
….در حالی که سرم پایین بود، کنارم نشست، موهایم را گرفت و سرم را بالا آورد؛ چنان به صورتم زل زد، احساس کردم اولین بار است ایرانی میبیند. بیشتر نظامیان از همان لحظه اول اسارتم ایستاده بودنداطرافم و نمیرفتند. … با تشر یکی از فرماندهان و یا افسران ارشدشان آن جا را ترک میکردند. چند نظامی جدید آمدند. یکی از آنها با پوتین به صورتم خاک پاشید. چشمانم پر از خاک شد. دلم میخواست دستهایم باز بود تا چشم هایم را بمالم. کلمات و جملاتی بین آنها رد و بدل میشد که در ذهنم مانده. فحشها و توهینهایی که روزهای بعد در العماره و بغداد زیاد شنیدم. یکیشان که آدم میان سالی بود گفت: لعنه الله علیکم ایها الایرانیون المجوس. دیگری گفت: الایرانیون اعداء العرب. دیگر افسر عراقی که مودب تر از بقیه به نظر میرسید، گفت: لیش اجیت للحرب؟ چرا آمدی جبهه؟ بعد که جوابی از من نشنید، گفت: بکشمت؟ آنها با حرفهایی که زدند، خودشان را تخلیه کردند.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1396-11-16] [ 02:52:00 ب.ظ ]
|
|

زیباترین کتابی که خواندم کتاب من زنده ام خاطرات دوران اسارت به قلم معصومه آباد در این روزهای اباحه گری وبدعت چهار شنبه سفید، غفلت و فراموشی از روزهای سخت جنگ و دفاع مقدس ، لازم است که کتاب من زنده ام را بخوانیم و با گوشت و پوستمان روز های سخت را حتی اگر یک دهم آن را احساس کنیم.
مهم است، هرچند شنیدن کی بود مانند دیدن، ولی همان یک دهم را هم اگر بتوانی احساس کنی که یک دختر هفده ساله در اسارت چگونه توانسته تحمل کند و ارزشهای اعتقادی خود را حفظ کند و به آن ببالد .درس آموز سبک زندگی است.
…دندان های مان به پوسیدگی می رفت…به قیس فهماندیم که یک مسواک برای چهار نفرمان لازم است….قیس لطف کرد یک مسواک که از میان جوی آب یا فاضلاب پیدا کرده بود آورد…. برای رفع مشکل هرکسی از موهای خود مسواک درست کرد و حتی از موها به عنوان نخ دندان استفاده می کردیم.
ص299
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1396-11-15] [ 09:51:00 ب.ظ ]
|
|

با توجه به فریب خوردگان بسیاری که به علت علاقه شدید نسبت به امام عصر عج و نداشتن اطلاعات لازم در باره ظهور و نشانه های آن خیلی زود فریب می خورند.
بنابراین این کتاب هم شیرین است هم دقیق است و اطلاعات خوبی میدهد.
کتاب که این هفته خوانده ام کتاب عصر ظهور نوشته علی کورانی ترجمه عباس جلالی نویسنده کتاب ،علامه، استاد علی کورانی ، از علمای مبارز و ادیب و خوش ذوق لبنان است از منطقه« جبل عامل» که علاوه بر سوابق مجاهدت و تلاش چشمگیر در لبنان و عراق و کشور های عربی حوزه خلیج فارس ،نقش فعال و پر ثمر امروز او در ارتباط با قضایای انقلاب اسلامی ایران و عراق و….
ایشان از مدتی پیش به ایران آمده و در قم ساکن گشت، و آثاری متنوع و محققانه تالیف کرد که کتاب عصر ظهور یکی از آن آثار است. هدف این کتاب ارئه سیمایی از عصر و ز مان امام مهدی و قیام مقدس آن حضرت است که از آیات وروایات استفاده می شود.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت

وارد صحن طلا شدیم که مادرم به خواهرم گفت :همینجا وایسا اون آقارو نگاه کن، بهش میگن حاج آقا روح الله، من پنج ساله بودم وسط مادر و خواهرم ایستاده بودم؛ اولین بار بود که می دیدمش!!!
________________________________________
امام خمینی آن زمان به حاج آقا روح الله معروف بود.همراه فرزند شهیدش حاج آقا مصطفی و چند نفر دیگر از علما،از صحن آیینه حضرت معصومه به صحن طلا وارد می شدن. از همان روز و همان دیدار، محبت امام در قلبم نفوذ کرد و طعم عشق به انسان کامل را تجربه کردم و همچنان تصویرش در قلبم حک شده است.
السلام علیک یا روح الله
موضوعات: خاطرات
لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-11-11] [ 11:17:00 ب.ظ ]
|
|

تو از هر عیبی به دور هستی، صاحب عزت و شوه هستی، تو همیشه بر جهان، قدرت داری، همه کاره این جهان تو هستی!
خدایا! من تورا حمد و ستایش می کنم، تو بودی که به من نعمت علم و آگاهی دادی. از تو ممنونم که مرا تسلیم قرآن قرار دادی تا دستورات تو را که در کتاب آسمانی امده است، اطاعت کنم، ممنون تو هستم که به دین خود هدایت کردی ونور ایمانرا در دل من قراردادی و مرا از کفر و شرک نجات دادی!
اکنون که در حق من لطف کرده ای و این خوبی ها را به من داده ای، من به لطف تو محتاج ترم، پس لطف خودت را در حق من کامل کن! من از تو می خواهم که مناجات کسانی که زیاد توبه می کنند را به من عطا کنی تا من همانند آنان از گناهانم توبه کنم، آنان چگونه به درگاه تو رو می کنند، اشک می ریزند، با چه سخنانی تو را راضی میکنند، به من توفیق بده همانند آنان به درگاه تو زاری کنم و مثل آنان از تو عذرخواهی کنم، توبه کنندگان واقعی بعد از توبه به عمل رو می آورند و گذشته خود را جبران می کنند، به من هم توفیق جبران گذشته را عنایت کن!
خدایا! کسانی که در راه تو تلاش می کنند به نجات ورستگاری می رسند، مراهم مانند آنان به نجات و رستگاری برسان و ثواب آنان را به من عطا کن!
منبه: دعای مادرم
موضوعات: تحریر دروس استاد نخعی
لینک ثابت

لحظه ای درنگ می کنم و به این جمله فکر می نمایم
«واجعل الموت خیر غایب انتظره»
«خدایا! از تو می خواهم مرا منتظر مرگ قرار بدهی آن گونه که در انتظارآمدن بهترین عزیزانم هستم»!
به راستی فاطمه سلام الله علیها دنیا و مرگ را چگونه می بینید؟
من که مثل بقیه مردم در جستجوی دنیای بیشتر هستم ، فکرمی کنم با ثروت بیشتر به آرامش می رسم،
اما زهی خیال باطل!دنیا به هیچ کس آرامش نداده است،دنیا(این عروس هزار داماد) دل ها را می فریبد و به هیچ کس وفا نمی کند،
وقتی به آن می رسم، از من جدا می شود، و مرا رها می کند و با دلی پر از حسرت، تنها می مانم!
حضرت فاطمه می خواهد من و تو اهل معرفت شویم، خودمان و دنیا را بشناسیم، اگر بفهیم مسافری هستیم که باید به وطن خود بازگردیم، دیگر اسیر دنیا نمی شویم.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
 شعله های آتش زبانه می کشید،در چوبی در حال سوختن بود،فریاد بچه ها از هر طرف به گوش می رسید، یک لشکر برای تصاحب خانه ای آمده اند که محل نزول وحی بود.
مزدوران ایستاده در کوچه،سلاح بر دست برای دستگیری امام امتشان.
کوچه مملو از ازدحام جمعیت،عده ای مشغول جمع آوری هیزم بودند، عده ای هم تماشاگر، بی آن که اعتراضی کنند.
دخت پیغمبر از پشت در با قلبی پر از اندوه برای مردمی که قلبشان قسی تر از سنگ و دل هایشان پر از کینه شده بود،سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله را یادآور می شد،انگار حسادت و لجاجت روی چشمهایشان پرده افکنده که جز باطل چیزی نمی بینند، و گوش هایشان از شنیدن سخن حق کر شده است.
در نیم سوخته با بی حرمتی کوبیده شد و به خانه اهل بیت هجوم بردند.خانه پر شد از مردم مدینه، مردمانی که عهد بسته بودند حافظ خانه و اهل خانه پیغمبر باشند.
آسمان مدینه گرفته بود، دین در اوج مظلومیت بود، خطبه های فاطمه سلام الله علیها،دل هر انسانی را می لرزاند در حیاط خانه علی علیه السلام مردمانی در رفت و آمد بودند که انگار مرده اند،اگر دنیا در چشم انسان بزرگ شود کار را به جایی می رساند که به نور خدا تعرض می کند و نمی داند که راه هدایتش ار این رهگذر است .
مهم نیست انسان چقدر عمر می کند مهم این است که عمر خود را چگونه سپری می کند خداوند انسان را بر سر بزنگاه می آزماید.
نفس گر درست تربیت شود،در راستای حق قرار می گیرد. باشد خدا ما را از مدافعان ولایت و امامت قرار دهد.
پریسا عبادی
موضوعات: دلنوشته
لینک ثابت

خانه مان با خیابون فاصله کمی داشت. برای همین هر اتفاقی توی خیابون می افتاد من بدون اطلاع خانواده بسرعت سر خیابون می رسیدم. خانوم هایی را دیدم که با یک دست قرآن داشتند و با دست دیگرشان به سینه می زدن و شعار می دادن «ما تابع قرآنیم رفراندم نمیخواهیم»،«اسلام پیروز است، استبداد محکوم است.»، «مرگ بر این دولت قانونشکن»، و به طرف حرم حضرت معصومه سلام الله علیها می رفتند.
خانه ما این طرف رودخانه بود و حرم حضرت معصومه سلام الله علیها آن طرف رودخانه. مغازه دارها بلافاصله در مغازه هاشون را بستن و تعطیل کردن.و من دوان دوان آمدم به خواهرم خبر دادم که چه اتفاقاتی رو دیده بودم که بعد از یکی دوساعت باز صدای شعار دادن جمعیت زیادی را شنیدم دوباره به سر خیابون دویدم ،این بار چماقدارهای اوباشی که از طرف شهربانی اجیر شده بودن با شعار جاوید شاه با چماق هایی به طول یک متر و نیم به شیشه ها و درب مغازه می زدن دو همه چیز را می شکستن!!! برای بار دوم به خانه آمدم تا این خبر رو هم به خواهرم بگم، که دیدم همسایه مان آمده توی حیاط و گریه می کند و به سرو صورت خودش می زنه و اسم پسرهاش رو می گه و طبق معمول باز مادرم رفته بود تظاهرات ، و خواهرم که 12 ساله بود بهش دلداری می داد ولی او آروم نمی گرفت و از حال رفت، و با آب قند حالش بهتر شد !!! خواهرم دیگه اجازه نداد برم سرخیابون ،تا اینکه مادرم از تظاهرات برگشت.چون شش ساله بودم خیلی از علت حادثه مطلع نشدم! با تحلیلی که از بزرگترها شنیدم فهمیدم آن اتفاقات مربوط به سوم بهمن و ماجرای رفراندم انقلاب سفید شاه و طرح انجمنهای ايالتی و ولايتی بوده و مردم با فرمان اعتراض امام خمینی به خیابان ریختن و اعتراض به آمدن شاه دارند و می خواهند از تصویب لایحه جلو گیری کنن!که در آن روز طلاب و مردم شهید و زخمی شده بودن.
موضوعات: خاطرات
لینک ثابت
[پنجشنبه 1396-11-05] [ 11:37:00 ب.ظ ]
|
|

با مادرم رفته بودیم بازار سقف دار قم، اون زمان ده سالم بود .سال 1344 بود . چند نفر از مستشار های آمریکایی وارد بازار شدند. به جای شلوار شُرت داشتند، شرتی که بالای رانشون بود . با زنهاشون که با موهای زرد و لباس نیمه برهنه. مردم که از دست شاه و مزدور هاش خسته شده بودند . تازه دو سه سالی از تبعید حاج آقا روح الله می گذشت ،
و بعد از کشتار 15 خرداد، شاه و آمریکایی ها فکر می کردند که حساب مردم را رسیده اند خصوصا مردم قم، دیگه باخیال راحت می آمدند قم و توی بازار گشت گذار می کردند.قم یه شهر مذهبی بود برای آمریکایی چیز دیدنی نداشت ، نه زنهای بی حجاب داشت «چون هر بی حجابی وارد قم می شد کسبه و مردم همه با هم فریاد می زدند و می گفتن (الیوک) مسافر های بی حجاب فوری فرار را بر قرار ترجیح می دادند »نه مشروب فروشی داشت،مشروب فروشی هارو بچه های باغیرت آتش می زدنند«آتش باختیار» من هاج واج قیافه های آمریکایی ها و لباسشون شده بودم و نگاه می کردم، یه مرتبه یه جوون با یه میله آهنی محکم کوبید توی سر مستشار و بلافاصله خم شد و ازلا به لای خانمها که جلوی مغازه پارچه فروشی بودند فرار کرد تا پاسبان هایی که محافظ مستشار ها بودند با خبر شدند ، مردم هم اون جوون را حمایت کردند تا بتواند فرار کند. سر مزدور آمریکایی شکسته بود خون روی صورتش را گرفت! گفتیم وقتی شما در کشور ما علاوه بر حقوق حق توحش هم می گیرید لاقل کتکی بخورید .
موضوعات: خاطرات
لینک ثابت

تحول درونى ملت؛ منشأ انقلاب اسلامى انقلابى كه در ايران واقع شد، قبل از انقلاب مهم كه كوبنده بود، يك انقلابى در باطن مردم حاصل شد. آن انقلابِ گرايش اقشار ملت به اسلامى (بود) كه تا اين عصر خصوصاً در اين سده هاى آخر به طاق نسيان سپرده شده بود و از اسلام جز يك آداب خشك كه هيچ به حال ديگران ضررى نداشت و هيچ در فكر ملت ها نبودند، همين باقى مانده بود. اين ملت به خواست خداى تبارك و تعالى و با عنايات خاصه او، اول منقلب در معنويات شد، جوان ها از آن حال سابق برگشتند به يك حال اسلامى و فهميدند كه اسلام چه بايد باشد و چه بايد بكند، دنبال او آن انقلاب حاصل شد. اگر آن مسأله حاصل نشده بود، انقلاب اينجا هم مثل يكى از انقلاب هاى ديگرى بود كه حالشان را مى بينيد و ديديد. آن چيزى كه در اينجا حاصل شد و بايد او را جزء معجزات حساب بكنيم، همان انقلاب درونى اين ملت بود. انقلاب درونى اين ملت موجب شد كه اين انقلاب پيدا شد و همان انقلاب درونى آنها و شناخت آنها از اسلام و توجه آنها به خداى تبارك و تعالى موجب شد كه در تمام اين دورهاى كه ما در آن هستيم، از اوّلى كه قيام شد و بعد به انقلاب مبدل شد و بعد پيروز شد و تا الآن، روز به روز مى بينيد كه حضور ملت و تعهد ملت رو به افزايش است. اين نه براى انقلاب است؛ براى انقلاب درونى است. ما بايد پيروزى را از انقلاب درونى مردم جستجو كنيم و تا اين معنا حاصل نشود، انقلابها يك انقلابهاى تحويل قدرت از او به قدرت ديگر است و وضع براى ملت همان جور كه بوده، مى باشد.
(صحيفه امام، ج ۱۹، ص ۴۷۹)
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت

ضرورت بازخوانى حقايق تاريخ انقلاب اسلامى در آستانه دهه فجر و سى و نهمين سالگرد ورود امام خمينى(ره) به ميهن و پيروزى انقلاب اسلامى، يادآورى خاطرات دوران انقلاب از دو جهت حائز اهميت است: اوّل - شناخت چهره واقعى رژيم فاسد ستمشاهى كه بيشتر به عمله و نوكرى حلقه بهگوش مي ماند براى غربىها به ويژه آمريكاى جنايتكار تا جايىكه امام خمينى(ره) مى فرمودند: «در ذلت آن روز ملت ايران همين بس كه طبق لايحه كاپيتولاسيون، يك سگ آمريكايى بر شاه ايران شرف داشت و اگر كسى متعرض سگ آمريكايى مى شد بايد محاكمه مى گرديد و اگر يكى از مستشاران آمريكايى به شاه ايران متعرض مى شد، كسى حق دخالت و يا اعتراضى نداشت.» در بيان ذلت و خوارى و بردگى آن روزها متأسفانه كمتر سخن گفته مى شود در حالىكه در سطح كشور حدود ۶۰ هزار مستشار آمريكايى جولان مى دادند و براى غارت ثروت ملى ايران از يكديگر سبقت مى گرفتند و از این گذشته براى حضورشان در ايران حق توحش نيز دريافت مى كردند.
در آن دوران تنها سران و عوامل رژيم و وابستگان به شاه از همه چيز برخوردار بودند و توده ملت به دور از كمترين امكاناتى به اميد نجات از خفقان و ظلم و چشيدن طعم آزادى لحظه شمارى مى كردند. دوم - يادآورى آثار و بركات مادى و معنوى انقلاب اسلامى كه از آنجمله است بازگشت عزت به كشور ايران و ملت سلحشور و غيور آن، توأم با استقلال و رهايى از بردگى قدرتهاى ظالم و زورگو و اقتدارى كه اكنون ايران را بر بام عزت جهانى قرار داده است.
در درك واقعيت اين اقتدار همين بس كه ملت ايران در ۴ دهه مبارزه با آمريكا و رژيم صهيونيستى اسرائيل و اذنابشان، بارها و بارها در عرصه هاى مختلف، بينى آنها را به خاك ماليده است و به فضل الهى نصرت جبهه حق را به رخ دنيا كشيده است.
آنچه در اين راستا لازم به يادآورى است، نقل واقعيت هاى تاريخ براى نسل جوان است. نسلى كه بايد افتخار كند به مجاهدات و مبارزات پدران و پيشينيان خود چراكه اين روزها يكى از اهداف دشمنان ملت ايران، تحريف تاريخ انقلاب و وارونه جلوه دادن آن است.
پ ن
متاسفانه مدت 10 سالی می شود که هر وقت سوار تاکسی وماشین های عمومی می شوم ، از دهان راننده ویا مسافران بی بصیرت سخنانی را می شنوم که قلبم درد می گیرد. «زمان شاه همه چیز ارزون بود با یک ریال باغ می خریدند! پرسیدم شما چند تا باغ یک ریالی خریدید؟ مردک ساکت شد چون همان یک ریال را هم نداشت!» و راننده ای هذیان می گفت که سنش به قبل از انقلاب نمی رسید: می گفت این موشک ها که سپاه ادعای ساختن آنها را دارد ،شاه خودش از آمریکا خریده بود و در انبار هایش برای ملت مخفی کرده بود!! اکنون هم فضای مجازی پر از مزخرفات سلطنت طلبان شده که اختلاس ها و حقوق نجومی بگیران در میان مسئولین را بهانه می کنند و انقلاب را با زمان شاه مقایسه می کنند! واین رفتار ها برای جوانان بی خبر از آن دروه سم مهلکی می باشد، باید نخبگان فکری به حال فضای فرهنگی جامعه بکنند.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
مادرهنوزهم مدارک دستگیری وقراربازداشت های پدر توسط ساواک رانگه داشته،
وهمیشه ازآن روزهامی گوید.
از دل نگرانی ها و اضطراب روزهایی که پدر اعلامیه ها و نوارهای امام را لای پارچه ها از مغازه می آورد،ازمحاصره همیشگی خانه مان بخاطرحضور روحانیان درخانه و از شکستن شیشه های مغازه مان توسط مخالفان و از بالابردن عکس امام وسط عزاداری توسط پدر،
از پرتاب سنگ به خانه توسط مخالفان که یادم هست و از اولین روز خرید تلویزیون که امام را نشان داد. وسرانجام پدر با زخم ها و جراحت هایی که بعد انقلاب در جبهه ها به او اصابت کرده بود به شهادت رسید . اما هرگز اجازه نداد نام او را جزءجانبازان ثبت کنند و وصیت کرد که روی سنگ قبرش هم نام شهید ننویسند.
خدایاشکرت که فرزندپدرو مادرانقلابی هستم.
روحش با امام شهدا شاد باد
معین فر
موضوعات: خاطرات
لینک ثابت
[چهارشنبه 1396-11-04] [ 02:02:00 ب.ظ ]
|
|

قابل توجه افرادی که این روز ها سخنان گمراه کننده ای را برزبان می آورند که نقد کردن امام عصر را مجاز می شمارند، گوینده گمراه گردن خود را برای شمشیر امام عصر آماده کرده است. امام صادق قائم در جریان نبرد خود با مسائلی روبرو خواهد شد که رسول خدا با آن مواجه نشده است .چون زمانی که پیامبر مبعوث گردید ، آنان سنگ و چوب تراشیده (بت)می پرستیدند. اما در زمان حضرت قائم، مردم بر او می شورند و کتاب خدا را برای آن حضرت تاویل وتفسیر می کنند و به همین جهت با او می جنگند. بحار ج 52 ص 363 ومی بینیم که چگونه فرمانروایان و علماء سوء و درباری آنان ، آیات خدا را در رابطه با دشمنی با حکومت زمینه سازان ظهور حضرت مهدی تاویل وتفسیر نمودند و به مبارزه برخاستند. به گفته برخی روایات،حمله شدید حضرت مهدی شامل منافقین، کسانی که در پوشش اسلام خود را مخفی نگه می دارند و چه بسا بعضی از آنان خود را دربین اطرافیان آن حضرت جا زده باشند نیز ، می شود.کتاب عصر ظهور علی کورانی ص 203 امام صادق علیه السلام زمانیکه آن مرد بالای سر قائم می ایستد و او را امر و نهی می کند، حضرت می گوید او را برگردانید پس اورا بر می گردانند، آنگاه حضرت امر به زدن گردن او می نماید و در شرق و غرب جهان چیزی باقی نمی ماند مگر این که از آن بزرگوار ترس و وحشت بدل دارد بحار ج 52 ص 355 در روایت آمده که آن حضرت هفتاد نفر از علما ء ودانشمندان سوءرا که عامل گمراهی و فتنه و آشوب و اختلاف در میان شیعه هستند بقتل می رساند، 1بحار ج52 ص115
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1396-10-29] [ 04:54:00 ب.ظ ]
|
|

هشت مانع بزرگ امر به معروف و نهی از منکر 1-مشخص نبودن معیار های معروف و منکر در حوزه های پژوهشی و آموزش 2-معرف? نشدن مصداق های مهم و معروف و منکر،در میادین اطلاع رسانی و تبلیغی 3- معروف شدن منکر و بی ارزشی معروف نزذ برخی زوشن فکر نمایان 4-نداشتن برنامه ریزی جدی برای مبارزه با منکر در سطح عالی تصمیم گیری. 5- بی اعتقادی بعضی کار گزاران به حاکمیت دین در جامعه. 6- نفوذ نفاق در ارکان نظام. 7- عدم فتوای روشن نسبت به بعضی منکرات اجتماعی 8- مصلحت اندیشی بعضی مسئولان و بیم خارجی
«در علائم ظهور می خوانیم که درفش یمنی ها هذایت بخش تر است از درفش ایرانیان ، در حالیکه بسیاری از از وزیران حضرت ایرانی هستند و کشته های یشان شهید نامیده می شوند.
دلیل هدایت بخش تر بودن یمنی ها به چند نکته مربوط می شود.یک آنها در اداره کشورشان از افراد مخلصی برخوردار هستند و دوم اینکه آنها نسبت به خیانت کارا نشان سختگیر هستن و این رفتار شان به حکومت حضرت مهدی شبیه تر است سوم اینکه از بین الملل و سیاست خارجی تبعیت نمی کنند. ولی ایرانیان برخلاف آنها در اداره کشور بسیار ملاحظه سیاست بین الملل را رعایت می کنند وخیانات کاران را در ملاعام مجازات که نمی کنند بماند دوباره بر سر کار می آورند.
در حالیکه در منشور امام علی علیه السلام به مالک اشتر در خصوص صفات حضرت مهدی عجل آمده است که « نسبت به کارگزارن و کارمندنان خود سختگیر و نسبت به بینوایان مهربان است.»
منبع کتاب عصر ظهور
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1396-10-28] [ 10:46:00 ق.ظ ]
|
|

نواب وتلاش براى اعزام نيرو به فلسطين هنگامى كه جنگ در فلسطين بين اعراب و يهود به خطرناكترين مراحل خود رسيده بود و اخبار دلخراشى از وضعيت مسلمانان آن ديار به گوش مى رسيد، با تلاش فراوان نواب صفوى و ياران فداكارش، قريب پنج هزار نفر براى اعزام به فلسطين نامنويسى كردند و اعلاميهاى با اين مضمون ازطرف فداييان اسلام صادر شد: هو العزيز، نصر من الله و فتح قريب. خونهاى پاك فداييان رشيد اسلام در حمايت از برادران مسلمان فلسطين مى جوشد. پنج هزار نفر از فداييان رشيد اسلام عازم كمك به برادران فلسطينى هستند و با كمال شتاب از دولت ايران اجازه حركت سريع به سوى فلسطين را مى خواهند و منتظر پاسخ سريع دولت مى باشند. از طرف فداييان اسلام.
سيد مجتبى نواب صفوى.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1396-10-24] [ 03:11:00 ب.ظ ]
|
|
|
|
|
|