|
من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا مینویسم
|
|
|
زنان دین گستر، زنان منتظر ظهور را می شناسید؟
در این روزگار دشمنی زیرکانه غرب و اطاعت بیکم و کاست عوام و عالمان و دانشمندان همچون بردگان، بدعتی منحوس را اجرا کردند!تلاشی پیگیر، شبانه روزی در پی برآورده کردن تمنای دشمن به عمل آمد.هنوز هم دستهایی از هرسو در تلاش است که نگذارد جمعیت شیعه افزایش یابد.
به اعتراف پزشکان بهداشت، که با دروغ و فریب مردم را از زادآوری ترساندند. به اعتراف خودشان« خانم دکتر لباف، متخصص زنان و زایمان: در دورهی رزیدنتی(تخصص) به ما گفته بودند زنانی را که بارداری دوم یا سومشان است، بطور مخفیانه عقیم کنید!» با اعتراف بسیار تکان دهنده دکتر اسماعیل اکبری، مشاور عالی وزیر بهداشت در برنامه تلویزیونی از خیانت های انجام شده: «ما در وزارت بهداشت برای کاهش بیسابقه و شگفت انگیز جمعیت، از سازمان بهداشت جهانی جایزه گرفتیم و پزدادیم که پدر مردم را درآوردیم و افتخار هم کردیم! دروغ گفتیم که بارداری زنان زیر بیست سال و بالای چهل سال، خطر دارد! بارداری امری الهی و طبیعی است و غربالگری و سونوگرافی مادران باردار، غلط است»
این دوروغ ها را که زیر بیست سال و بالای چهل سال خطر زایمان ناقص وجود دارد را با بوغ و کرنا در ذائقه خانواده ایرانی تپاندند!
ما در وزارت بهداشت برای کاهش بیسابقه و شگفت انگیز جمعیت، از سازمان بهداشت جهانی جایزه گرفتیم و پزدادیم که پدر مردم را درآوردیم و افتخار هم کردیم! دروغ گفتیم که بارداری زنان زیر بیست سال و بالای چهل سال، خطر دارد! بارداری امری الهی و طبیعی است و غربالگری و سونوگرافی مادران باردار، غلط است |
این دوروغ ها را که زیر بیست سال و بالای چهل سال خطر زایمان ناقص وجود دارد را با بوغ و کرنا در ذائقه خانواده ایرانی تپاندند!
اکنون هم که قرار است از این فریب دست بردارند، طوفان مصیبت غربالگری، با ترساندن زنان باردار را، به سقط جنین وادار میکنند.
ما فقط ادعا داریم که منتظر ظهور هستیم با کدام عده و جمعیت!!
زنهای تنبل، مردان بیعرضه، برای رسیدن به اهداف کودکانه حاضر نیستند فرزند داشته باشند. از طرفی صاحبخانههای بیمروت به کسی که بیشتر از یک فرزند داشته باشد خانه اجاره نمیدهند. مجلس هم هنوز نتواسته است کار خدا پسندانه ای را انجام دهد.
گویا دشمن پی برده که مسئولین تنبل ایرانی برای اینکه حاضر نبودند، اقتصاد کشور را پویا و مقاومتی کنند. گزینه کم شدن جمعیت را پیشنهاد دادند تا با جمعیت اندک بتوانند برق و آب و گاز آنهارا تامین کنند.
در حالیکه نقشه دشمن کاهش جمعیت شیعه که از مولفههای مهم نابودی استقلال هست را در تیر رس هدف قرار داده است.
در این میانه تعداد معدودی از خانوادههای منتظر ظهور هستند که نهمین نفرزندشان را جشن می گیرند و سپاس گزار خداوند هستند.
متاسفانه زنانی که خود را فرهیخته حوزوی میدانند هم، از زادآوری دست کشیده اند. باید به این زنها گفت وقتی عرضه انجام چند تا کار ندارید برای چی هدف اصلی زن بودنتان را فرموش میکنید.
با کمال تاسف چنین زنانی را هم در مراکز حوزوی بر مصدر کار گمارده اند که چه بشود!؟
خانم دکتر لباف، متخصص زنان و زایمان: در دورهی رزیدنتی(تخصص) به ما گفته بودند زنانی را که بارداری دوم یا سومشان است، بطور مخفیانه عقیم کنید |
تا سخن از فرزند آوری میشود، ناله تربیت، اقتصاد ضعیف خانواده را پیش میکشند. پس چگونه قبل از انقلاب خانوادهها توانستند با وضع فلاکت بار اقتصادی زمان طاغوت و فرهنگ شوم آن زمان فرزندانی قوی و شجاع با تعداد زیاد داشته باشند.
در حالیکه امکانات تربیت فرزند و اقتصاد خوب اکثریت خانوادهها در این زمان بهترین وضع است.
چگونه میتوان این حرکت نرم کاهش جمعیت را در فرهنگ جامعه آشکار کرد؟!
پ ن به نظر میرسد، که به این نسل نمیتوان امیدوار افزایش جمعیت بود، کرونا آمده است، تا کار نابودی جمعیت و قطع نسل که خودمان رقم زده ایم و برایش تلاش میکنیم، سرعت ببخشد!!!
موضوعات: تحریر دروس استاد نخعی
لینک ثابت
[یکشنبه 1400-05-24] [ 04:54:00 ب.ظ ]
|
|
“زُریر خزاعی ” بازرگان جوان غریبی بود، می گوید: در بازار عسقلان بودم، دیدم مردم شادی می کنند و به یکدیگر تبریک می گویند؛ پرسیدم: چه خبر است؟ گفتند : همه مخالفان یزید را که در عراق پرچم مخالفت برافراشته بودند، کشتند و اکنون زنان و کودکانشان با سرهای بریده وارد شهر می شوند.
یعقوب عسقلانی از امرای شام بود، یکی از لشکرییان عمرسعد بود. او دستور داد تا شهر عسقلان را آراستند و به یکدیگر تبریک بگویند. و در همین حالت سرها و اسرا را وارد شهر کردند.مردم در حالی که شادی می کردند، اهلبیت وارد شهر شدند.
زریر پرسید رهبر مخالفین چه کسی بود و پدرش کیست؟ گفتند حسین فرزند علی بن ابی طالب و ماردرش فاطمه زهرا دختر پیامبر است.
زریر با شنیدن این اوصاف ناراحت شد و به طرف هودجها رفت، چشمش به جوانی افتاد، که غل و زنجیر بر دستها و گرد دارد.خوب که دقت کرد دید این جوان را قبلا دیده است.یادش آمد که او امام سجاد علیه السلام است.گریه کرد حضرت فرمود: ای جوان تو کیستی” او گفت: مرد غریبی هستم. امام علیه السلام فرمود: همه مردم خندانند پس تو چرا گریه می کنی؟ زریر گفت:من شما را می شناسم کاش به این شهر نیامده بودم و این منظره را نمی دیدم.
حضرت علیه السلام فرمود: ای جوانمرد از تو بوی آشنا می شنوم، خداوند به تو خیر دهد، پول به همراهت داری، برو به حامل سر مقدس حسین علیه السلام بده، و به او بگو، جلو تر برود، تا مردم به سرها بنگرند، (مردان برای دیدن سر مقدس شهدا به عمه هایم نگاه می کنند،) و بانوان در معرض تماشا نباشند.
زریر رفت پنجاه دینار به حامل سر مقدس داد و او با اسبش به پیش رفت و مردم از اطراف شتر ها دور شدند.زریر به خدمت امام سجاد علیه السلام آمد ،گفت: ای پسر رسول خدا اگر خدمتی دیگری بفرمایی انجام می دهم. امام سجادعلیه السلام فرمود: مقداری پارچه داری زیر غل و زنجیر گردنم که زخمی شده است بگذار. زریر می گوید وقتی زنجیر را بلند کردم خون تازه از گردن امام جاری شد. باز از امام پرسید دیگر چه خدمتی می توانم انجام دهم،امام فرمود: اگر جامه ای داری برای زنان بیاور، زریر فوری رفت و جامه های بسیار آورد و به امام علیه السلام داد و بانوان از آن جامه ها برای پوشش خود استفاده کردند. شمر وقتی متوجه شد، دستور داد زریر را آنقدر زدند تا بیهوش شد، نیمه شب بهوش آمد و در حالی که بدنش زخمی بود خود را پنهان کرد.
پ ن
حالا این زنان و دختران شیعه که خود را عزادار امام حسین علیه السلام و غمگین اسارت حضرت زینب علیها السلام می دانند و برای آنها اشک می ریزند؛ کمی فکر کنند، آیا کار حضرت زینب علیها السلام و بقیه زنان دختران اهل بیت اشتباه بود که خود را از نامحرمان می پوشاندند؟!
یا کار این زنان شل حجاب اشتباه است؟ خیلی راحت می توان به پدیده زشت بی حجابی نظر داد.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1400-05-16] [ 08:39:00 ب.ظ ]
|
|
همیشه غم اندوه از دست دادن تاج ایران در آذربایجان، حقارتی را بر غیرت دینی و ملی مردم این خطه، آزادگان را چون تیغی در گلومانده، دچار رنج دائمی کرده است. دویست سال است که این درد، مانند زخم کهنها ی که مرهمی برای التیام آن در طول زمان پیدا نشده است، نسل به نسل در اعماق وجود آذربایجانیهای ساکن در دو سوی ارس، مانند نیشتر اذیت میکند. اگر چه شیعیان غیور دیندار منطقه تا پای جان ایستادند و برای حفظ دین و وطن، خون دادند تا ناموسشان را از چپاول دشمنان دورکنند، ولی شاهان قاجار با یک امضاء خائنانه سرنوشتشان به گونهای دیگر رقم زدند…..
موضوعات: معرفی کتاب
لینک ثابت
چشم برزخی یا وساوس شیطانی حبیبه جان امروز برایمان شبهه ای نداری؟ -بی بی طوبی اگر بگم حیران میشوید که چه مشکلاتی بعضی از عوام را فریب میدهد! -بگو حبیبه جان.
دختره آمد که چشم برزخی دارم. بعضی افراد را مانند گراز و الاغ میبینم. وقتی به خودشان میگویم، قبول دارند که آن روز مرتکب گناهی شدهاند! پرسیدم این کسی که شکل گراز می بینی چه کسی است؟ -وکیلم بود. قرار است مشکل طلاقم را حل کند. میگوید چون تو چندین سال با شوهرت زندگی کردی و او به تو ظلم میکرد،تو مقاومت کردی و عفت ورزیدی، خداوند این قدرت را به تو عنایت کرده است. تو مانند یوسف پیامبر هستی که درچاه برادران و زندان زلیخا گرفتار بود. -به اوگفتم با این توصیف وقتی خداوند میفرماید: اگر توبه کنید، به زمین و زمان و اعضایی که با آن گناه مرتکب شده اید دستور می دهم تا همه خاطرات گناه شما را فراموش کنند. و آبروی شما را حفظ میکنم؛ و ستارالعیوب هستم. چگونه تحلیل کنیم. - پس این حالت من چیست؟ - این حالت شما وساوس والقات شیطانی است تا شما را منحرف کند. - وکیلم چرا قبول می کند؟ - چون میخواهد اعتماد شما را جلب کند!
پ ن
بله هستند کسانی که به مقامات بالایی می رسند، احتمالا چشم برزخی پیدا کنند؛ ولی هرگز به دیگران ابراز نمی کنند. و احتمالا مصلحتی وجود دارد تا او را هدایت کنند.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
حبیبه جان امروز برق شادی در چشمانت میدرخشد! _بی بی طوبی خوشحالم! _از چی خوشحالی بگو تا ماهم خوشحال شویم! _از اینکه خداوند چقدر برای بانوان حرمت و کرامت قایل شده است! _تعریف کن برایمان! _وقتی حاجی حجش کامل میشود که طواف نسا را بجا آورد. اگر حاجی چه مرد باشد چه زن این طواف و نماز طواف را به جا نیاورد تا آخر عمرش همسرش بر او نامحرم میشوند، چه همسر برای مرد باشد و چه مرد برای زن، نامحرم میشوند و ازدواج جدیدی هم نمی تواند انجام دهد، تا زمانی که دوباره در زمان حج تمتع برود واین نماز را به بجا آورد! _ در کدام دین و کدام مسلک این چنین زن را تکریم کرده و ظرفیتی تا حد حرمت کعبه به او عطا کردهاست؟ وقتی بانوی چون هاجر که کنیز بوده به این مقام می رسد که قبرش بخشی از کعبه می شود و باید هنگام طواف آن را هم طواف کنی ! میرسی به رکن یمانی که باز زنی از سوی پروردگارش به داخل کعبه دعوت میشود! _بله حبیبه جان درست می گوید زنان باید به این تکریم پروردگار شاکر باشند، اما متاسفانه عدهای از دختران و زنان خودرا برده مردان کردهاند، وقتی زنی خود آرایی می کند و در کوچه و بازار به نمایش خویشتن می پردازد و از نمایش بدن و صورتش به نامحرمان لذت می برد ، این یعنی بردگی. چون برده ها هم همیشه دنبال رضایت ارباب هستند تا به او با لبخند نگاه کند و دست مزد بیشتری بدهد یا اینکه او را در بردگی نگاه دارد. اما خداوند این بردگی را برای زنان دوست ندارد ،میخواهد زن با غرور و انسانیت در میان مردان رفت وآمد کند، نه مثل ابزار جنسی، که بعد از مدتی تاریخ مصرفش تمام می شود، و باید دور ریخته شود!
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1400-05-02] [ 11:40:00 ق.ظ ]
|
|
?????
حبیبه خانم یاد یک خاطره افتاده بود. دلش میخواست این ماجرا را با خانمهای جلسه در میان بگذارد و پاسخ آنها را بشنود. برای همین اجازه گرفت تا صحبت کند. “بیبی طوبی! قبل از کرونا برای اعتکاف ثبت نام کرده بودم. وقتی با دخترم که اول راهنمایی بود، وارد مسجد شدیم؛ دخترم پایش را توی یک کفش کرد که باید برگردیم. هرچه ازش میپرسیدم جواب نمیداد. آخر دست گفت که از ریخت و شکل مسجد بدش آمده!”
بیبی طوبی که تعجب کرده بود پرسید:"مگر چه شکلی بود؟” حبیبه خانم نفس عمیقی کشید و گفت: “چی بگم بیبی؟! ساختمان قسمت زنانه قناس مثلث بود. دور تا دور مسجدرا هم با بالشتهای رنگارنگ با اندازههای متفاوت پر کرده بودند که بعضیشان هم از دیوار آویزان بود!” بیبی با تعجب پرسید:"حالا چرا آویزان کرده بودند؟” حبیبه خانم ادامه داد: “خب هرکسی بالشت مخصوص خودش رو داشت. ? خلاصه! یک گوشه مسجد سماور نفتی روشن بود. بوی دود سماور همه فضا را پر کرده بود. نفس کشیدن آنجا سخت بود.”
بیبی که این توصیفها را از مسجد شنید پرسید: “حالا چطور الان متوجه اینها شدید؟ مگر تا حالا مسجد نرفته بودید که دخترت ببیند؟”
حبیبه خانم گفت: ” ما آنجا مسافر بودیم. تازه وارد شهر شده بودیم و آنجا مسجد جامع شهر بود!” بیبی ناراحت شد و گفت:” عجب! حالا طرف مردانه هم همین وضع را داشت؟”
حبیبه خانم سگرمههایش را در هم کرد و گفت: “نه بیبی! طرف مردانه معماری زیبایی داشت و با فرشهای دست بافت و پشتیهای مرتب و لوسترهای زیبا تزئین شده بود. اما چی بگم که هر چی بیل و کلنگ و خرت و پرتِ اضافه بود همه را گذاشته بودند طرف خانمها. در حقیقت مسجد زنانه انباری بود!” بیبی طوبی گفت: “اتفاقا چون روحیه خانمها خیلی حساس هست جزیینگرند باید مراقبت بیشتر باشد. فکر کنم خانم قیاسی، توی این زمینه بتوانند برای ما صحبت کنند.”
خانم قیاسی بلند شد و گفت: “بااجازه خانمها! باید خدمتتان عرض کنم، اگر از جهت روانی به مسئله توجه کنیم؛ این مسائل روی خانمها تاثیر زیادی دارد. خصوصا دختران جوان، که به ز یبایی توجه دارند.
از نظر شناختی خانم ها جزیینگر هستند. مثلا وقتی پردهی مسجد را از طرف زنانه که درز گرفته شده است آویزان می کنند. یک آقا توجهی به این موارد ندارد. اما برای خانم مرتب بودن اینها مهم هست. برای همین است که تدبیر منزل را فطرتا به عهده میگیرند.
متاسفانه ساختار مساجد برای خانم ها مناسب نیست! باید در نظر داشت خانم ها با فرزندانشان به مسجد می روند. اما متاسفانه همیشه بخش زنانه کوچکتر است! یک خانم گاهی باردار هست یا ممکن است چندتا کودک هم داشته باشد. اما مجبور است در یک جای تنگ و خفه بنشیند و تازه کودکان را ساکت نگهدارد!
همین میشود که با هر حرفی که برای ساکت نگهداشتن کودکانش میزند، همه مجلس شلوغ میشود. خب البته بقیه مادران هم همین وضع را دارند!
اما این مسایل از چشم آقایان دور میماند و دائما بانوان را تحقیرمی کنند؛ که مسجد حمام زنانه شده. حالا اگر فقط یک روز آقایان جایشان با خانمها عوض شود و سخنران را هم نبینند، شاید وقتی پرده را کنار بزنند ببینند مسجد خالی است!
از همه بدتر وقتی روز های عید و جشن، نوبت پذیرایی میرسد؛ اول آقایان پذیرایی می شوند! نوبت پذیرایی زنان که هر کدام یکی دوتا بچه در کنارشان هست؛ همیشه دیرتر است. از طرفی بیشتر وقتها به کودکان شیرینی و غذا و میوه داده نمیشود. مادر باید کودک را گرسنه و گریان به خانه برگرداند! اینها روی روحیهی کودکان و مادرانشان تاثیر میگذارد. مادران جوان و فرزندانشان همینطوری با این کارها از مسجد رانده میشوند.
از طرفی مشکل دیگری که در بخش زنانه مسجد هست این است که در طبقه دوم ساخته میشود. پلههای بلند و گاهی تنگ دارد. مادر باردار، کودک، پیر زنی که به سختی راه میرود. این بندگان خدا باید از این پلههای بلند تردد کنند که خطر سقوط برایشان وجود دارد. اینها باعث دور شدن زنان از مسجد میشود که بخش اعظمی از جامعه را تشکیل میدهند. و خب مادری که مسجد نرود چطور بچهاش را مسجدی کند؟! باید برای این امور برنامه ریزی شود. نباید این مسائل جلوی مسجد رفتن جوانان را بگیرد.”
بیبی طوبی گفت: “خانم قیاسی خیلی خوب توضیح دادند. بعد از جوانان گله داریم که چرا اهل مسجد نیستند!؟ اما غافل هستیم از اتفاقاتیکه در کودکی برای آنها پیش آمده و در جوانی بروز میدهند!”
?????
با #حبیبه_خانم و #تجربیات_تلخ_و_شیرین او همراه باشید در #دورهمیهای_خانه_بیبی_طوبی ??
https://eitaa.com/joinchat/4197580908Ca005a3362d
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1400-04-28] [ 12:12:00 ب.ظ ]
|
|
?????
خیلی خوشحالم، هیچ وقت آن روز و لحظه را فراموش نمی کنم. با عبور نَفَس مبارک امام رضا علیه السلام از کنارم، ارزش پیدا کردم. آن روز تکیه گاه مرد بزرگی چون او بودم. هرگز از یاد نمی برم، وقتی دست مبارکش را روی سینهام گذاشت و در حقم دعا کرد. فرمود: “خدایا این را نرم کن تا مردم بتوانند از آن بهره ببرند.” و اکنون هزار و اندی سال از آن روز و لحظه میگذرد. من شادمانه تکههای وجودم را در اختیار مردم این دیار قرار دادهام، تا با فروش رهاورد وجودم؛ نان سفرههایشان شوم. آن روز که امام رضا از کنار روستای کوه سنگی عبور کرد، این افتخار نصیبم شد.
اکنون سالهای متمادی است که من در سر تاسر ایران در اختیار کدبانوی خانهها هستم. حتی به خارج از ایران هم صادر شدهام. این چنین شد که نام نیکم ماندگار شده. دیزی سنگی مشهد هستم.
#داستانک ??
✍️ #محمدی ??
????
#دورهمیهای_خانه_بیبی_طوبی ?
https://eitaa.com/joinchat/4197580908Ca005a3362d
موضوعات: داستانک
لینک ثابت
[جمعه 1400-04-25] [ 08:22:00 ب.ظ ]
|
|
?????
از شادی در پوست خودم نمی گنجیدم؛ احساسی که نمیتوانم توصیفش کنم. تنپوش عروسیِ بهترین دختر دنیا و سرور زنان جهان شده بودم. لحظه شماری میکردم؛ که چشمان بهترین جوانمرد دنیا او را به تماشا بنشیند.
صدای کوبهی در آمد. قلبم از شدت هیجان نزدیک بود توی دهانم بیاید. پرسید که هستی؟ صدایی از پشت در شنیده میشد که میگفت: “من بیکسم. لباس ندارم. لطفا من را بپوشانید.” بانو گفت: “همینجا بایست، برمی گردم.” برگشت داخل اتاقش. همان لباس قبلی را به تن کرد. من را درون بغچهای گذاشت و از پشت در به مسکین داد.
شادیام چند برابر شده بود. خصوصا وقتی شنیدم که پدر مهربانش که اشرف مخلوقات است پرسید: “دخترم لباس عروسیات کو؟” بانو پاسخ داد: ” پدر جان! دادهام به فقیر.” پدر دختر را نوازش کرد وفرمود: “دخترم لباس کهنه ات را چرا ندادی؟” بانو پاسخ داد: ” پدرجان مگر خداوند عزیز نفرموده است از آنچه دوست دارید انفاق کنید؟! لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّي تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ”
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم اشک در چشمانش حلقه زد و زهرا سلام الله علیها را به سینهاش چسباند.
✍️ #محمدی ?
#داستانک ?? #دورهمیهای_خانهی_بیبیطوبی ??
https://eitaa.com/joinchat/4197580908Ca005a3362d
موضوعات: داستانک
لینک ثابت
[سه شنبه 1400-04-22] [ 01:12:00 ب.ظ ]
|
|
??????
بیبی طوبی همهی ساعت چشمش به حبیبه خانم بود. امروز خیلی خوشحال بود و این باعث خوشحالی بیبی طوبی هم میشد. همین شد که کنجکاو شد که بداند چه خبر است. پرسید: “چیه حبیبه جان! امروز خیلی خوشحالی، کبکت خروس می خواند؟!” ?
حبیبه خانم سخن بیبی را با سر تایید کرد و گفت: “آره بیبی طوبی خیلی خوشحالم. رفته بودم عروسی، بعد از مدتها یک عروسی باحال دیدم!”
بیبی طوبی همیشه از شنیدن خبر عروسی خوشحال میشود. اما این خبر واقعا عجیب بود. “چطور؟! مگر تا حالا عروسی نمی رفتی؟” ?
حبیبه خانم با لبخند گفت: “نه ! کجا عروسی می رفتم؟! عروسی های با موسیقی حرام و ر قاصی حرام؟ ? همیشه محروم بودم از عروسی. دلم لک زده بود که بالاخره قسمتم شد.” ?
برای بیبی جالب بود. گفت: “پس برای ما هم تعریف کن تا ما هم شاد بشویم.” حبیبه خانم با هیجان شروع کرد به تعریف کردن: “از در تالار که وارد شدیم، از صدای موسیقی شیطانی خبری نبود. یک موزیک ملایم که زمینه شعری از حضرت مهدی بود، پخش می شد. وقتی عروس وارد شد یک سبد توی دستش بود که پر بود از شکلاتهای بزرگ. دور تالار میگشت و به مهمانها خوش آمد میگفت و از شکلاتهایش تعارف میکرد. وقتی شکلاتش تمام میشد دوباره همراهش برایش پر میکرد. بعدا فهمیدیم که سبد هم کار هنری دست خود عروس خانم است.” بیبی طوبی گفت: ” چه جالب.حالا شکلاتها چی بود؟”
حبیبه خانم لبخند زد و گفت: ” وقتی باز کردیم داخلشان بروشور بود. توی هر برشور درباره رقص زنان برای زنان و موسیقی حرام و بدحجابی و بیغیرتی مردان از روایتها نوشته بود. همه مشغول مطالعه بودند. سالن جشن مثل کتابخانه شده بود. بعد یک مرتبه یک عده با قیافههای عجیب غریب وارد شدند و همان وسط سالن؛ مراسم خوستگاری طنز را اجرا کردند!” ☺️
بیبی طوبی لبخند زد و گفت: “چه جالب بوده! کاشکی ماهم بودیم.”
حبیبه خانم ادامه داد: “تازه بعد از تمام شدن نمایش طنز، یکنفر برای حضرت علی علیه السلام مداحی و دست افشانی کرد. ساعت مراسم تمام شده بود ولی هیچ کسی حاضر نبود، سالن را ترک کند. مدیر سالن میخواست برای شام سالن را مرتب کند اما هرچه با بلندگو خواهش کردند کسی نرفت. برای همین مجبور شدند برق سالن را خاموش کنند. ” ?
بیبی طوبی و خانمها همگی خندیدند و گفتند چه جشن عروسی شاد و مستحبی بوده. خوش به سعادت عروس و داماد.
حبیبه خانم ادامه داد: “مادر عروس خانم میگفت: “عروس حاضر به گرفتن مراسم جشن نبود. گفته به شرطی حاضرم که کار فرهنگی بکنم. اگر کار فرهنگی نباشه این همه هزینه اسراف و حرام میشه.”
جالبتر این بود که همه کسانی که نمایش اجرا کردند و مداح از دوستان طلبه عروس بودند. این برنامهها را افتخاری و به عنوان هدیه به عروس خانم اجرا کرده بودند.”
بیبی طوبی از شنیدن این ماجرا خیلی خوشحال شده بود. دستهایش را بالا برد و برای این عروس و داماد دعا کرد و گفت: ” کاش همهی عروس و دامادهای ما این رسوم غلط را کنار بگذارند و به سنتهای دینی برگردند و مراسم عروسی خودشان را با شادی حلال مزین کنند.”
??????
با #حبیبه_خانم و #تجربیات_تلخ_و_شیرین او همراه باشید در #دورهمیهای_خانهی_بیبیطوبی ??
https://eitaa.com/joinchat/4197580908Ca005a3362d
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1400-04-21] [ 03:44:00 ب.ظ ]
|
|
?????
حبیبه خانم خیلی گرفته بود. مدام آه میکشید و حرفی نمیزد. همین شد که بیبی طوبی ازش سوال کرد. او آه عمیقی کشید و گفت: “بیبی دلم از غصه میترکد!”
بیبی که نگران شده بود پرسید؛ چرا؟ حبیبه خانم آهی از ته قلبش کشید و گفت: “چند روز پیش نوهام از شیراز آمده بود. وقت اذان ظهر که شد با خوشحالی آمد؛ دستم را گرفت و گفت: بریم مسجد؟!”
بیبی که از این خبر خوشحال شده بود لبخندی زد و گفت: “حبیبه جان؛ خدا حفظش کنه. چه خوب تربیت شده!” حبیبه خانم بادی به غبغب انداخت و گفت: “آره بی بی طوبی! ? البته اگر بعضیها تربیت را خراب نکنند!” و بعد دوباره اخمهایش رفت توی هم. بیبی که ناراحتی حبیبه خانم را دید گفت: “روشن بگو ببینم باز چی شده؟”
حبیبه خانم ادامه داد: “چی بگم والا؟! با چه ذوقی بچهام وضو گرفت. فقط ۷سالشه. رفتیم مسجد. هر کاری کردم قسمت زنانه نیامد؛ رفت توی مردانه. اما چشمتان روز بد نبینه. بعد از نماز از مسجد آمدم بیرون؛ دیدم روی پله مسجد نشسته گریه می کنه! نوازشش کردم پرسیدم چی شده مادر؟ همان طور با هق هق گریه اشکهایش را پاک کرد و گفت: “یه آقایی دستم را گرفت از صف نماز بیرون کشید و از مسجد بیرونم کرد! من دیگه مسجد نمیام!”
هیچی دیگه بچهام از مسجد گریزان شده. حالا چکار کنم؟”
بیبی طوبی خیلی ناراحت شد. سرش را برای لحظاتی پایین انداخت و از تاسف سرش را چند باری تکان داد و روی دستش زد. بعد از چند لحظه سر بلند کرد و گفت: “آره حبیبه جان! متاسفانه بعضی از هیئت امنای مسجد اشتباه میکنند و بچههای کوچکتر را از مسجد بیرون میکنند. این بندگان خدا احتمالا بچه های خودشان هم اهل مسجد نیستند.
به نظرم خانم رازی تربیت دینی کودک کار کرده. چه خوب میشه اگر برای ما توضیح بده که این رفتارها چه اثرات بدی در رشد معنوی کودک داره؟”
خانم رازی حرف بیبی را با سر تایید کرد و گفت: “بیبی درست می فرمایند. یک سری از رفتارها در کودکی به شکل روان بنه در ذهن کودک باقی میماند و اثراتش را در بزرگ سالی نشان میدهد. به همین خاطر در معارف دینی سفارش شده با کودکان با مهربانی رفتار کنید.
پیامبر(ص) و اصحاب، بچه های خود را به مسجد میآورند. نه تنها بچههای سه چهارساله بلکه زنان اصحاب با بچههای شیرخوار خود در نمازهای جماعت حاضر میشدند. روایات نشان نمیدهند که پیامبر رحمت (ص)، حتی در یک مورد بر آنان یا بر والدین آنان نهیب زده یا به آوردن بچههایشان به مسجد اعتراض کرده باشند. بلکه برعکس، عکس العملهایی که حاکی از تشویق و رضایت است، از جانب آن حضرت مشاهده میشده است. خصوصا توهین به کودک، برای کار مثبت بیاندازه زشت و غیر قابل بخشش هست. باید بعد از نماز کودک تشویق شود، تا بازتاب شرطی مثبت در روان بنه کودک حک شود. باید فکری برای هیئت امنای مساجد بکنند. حبیبه خانم راست میگویند. توی فامیلمان یک آقایی که 60 سال بیشتر سن دارد؛ از خاطره مکبر شدنش تعریف می کرد. او میگفت اولین بار که خواسته بود مکبر شود هیئت امنای مسجد او را بیرون کرده بوده. همین مساله باعث شده بود که او دیگر هرگز به مسجد نرود. حبیبه جان! از من میشنوی شما این قضیه را رها نکن. فردا پیش امام جماعت مسجد برو و از این حرکت زشت هیئت امنا شکایت کن تا مشکل را حل کنند، مسجد گریزی کودکان تمام شود. با این وضع هر روز یک کودک از مسجد رانده شود، در آینده مساجد خالی میماند.”
?????
با #حبیبه_خانم و #تجربیات_تلخ_و_شیرین او همراه باشید در #دورهمیهای_خانهی_بیبیطوبی ?
https://eitaa.com/joinchat/4197580908Ca005a3362d
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1400-04-20] [ 10:07:00 ق.ظ ]
|
|
اجر مادر، در شیر دادن به کودک پیامبر خدا صلی الله علیه و آله إذا أرضَعَت کانَ لَها بِکلِّ مَصَّةٍ کعِدلِ عِتقِ مُحَرَّرٍ مِن وُلدِ إسماعیلَ، فَإِذا فَرَغَت مِن رَضاعِهِ ضَرَبَ مَلَک عَلی جَنبِها، و قالَ: اِستَأنِفِی العَمَلَ؛ فَقَد غُفِرَ لَک؛
هر گاه فرزند خود را شیر دهد، به هر مکیدن نوزاد، پاداشی به او دهند برابر است با آزاد کردن بنده ای از فرزندان اسماعیل. و هنگامی که از شیردادن فرزند خود فارغ شود فرشته بزرگواری بر پهلویش زند و گوید: اعمال خود را از سر بگیر که خداوند تو را آمرزیده است.
پ ن
?????
حبیبه خانم آمد جلوی مجلس تا یک مسالهای را برای بیبی طوبی تعریف کند. جاگیر که شد رو به بیبی طوبی گفت: “بیبی طوبی! امروز رفته بودم عیادت یک زائو. از تعجب کم مانده بود شاخ دربیارم!”
بیبی طوبی عینکش را مقداری پایین آورد و نگاه محبت آمیزی از بالای عینک به حبیبه خانم کرد و با لبخند گفت: “حبیبه جان مگر چی دیدی؟” ?
حبیبه خانم انگار که یک چیز جدیدی کشف کرده باشد گفت: “عروس یکی از اقوام اولین بچهاش بدنیا آمده بود. حالا بماند که اتاق بیمارستان مثل جشن تولد تزئین شده بود. از همه جاش بادکنک و ریسه آویزان بود. وقتی تزئین اتاق را دیدم از یک جهت خوشحال شدم که برای استقبال از نوزاد خوشحالند. اما وقتی مادر بچه خواست او را شیر بدهد از رفتار عجیبش تعجب کردم! مادرهای الان چرا اینطوری شدهاند؟”
بیبی طوبی هم از سخن حبیبه خانم تعجب کرد و گفت: “خب! مگه چی شده بود؟ مگر شیر دادنش چه عیبی داشت؟” حبیبه خانم با تعجب گفت: “بیبی! زائو همان طور که بچه را بغل گرفته بود با موبایلش بازی میکرد. با یک دستش بچه شیر می داد؛ با دست دیگرش از خودش و بچه سلفی میگرفت تا بگذارد توی صفحهی اینستاگرامش. ? بچه بیچاره تازه میخواست شیر بخورد که خانم خسته شد و با اخم و ناله به مادرش گفت:” بیا بگیرش” بعد هم دوباره مشغول بازی مجازی و اینستاگرامش شد! مادرهای حالا چطوری بچهداری میکنند؟ این بچه چجوری قراره بزرگ بشه!؟ طفلک رو از یک نیاز طبیعی که آغوش مادر و سیر شدن هست هم محروم میکنند.”
بیبی آهی کشید و برای کودکان معصوم این مادرها دلش سوخت. سخنان حبیبه خانم را تایید کرد و گفت: “فضای مجازی هم یک مصیبت شده برای افراد بی جنبه؛ که تازه کودک درونشان بیدار شده. فرصت شیرین با نوزاد بودن را کنار میگذارند تا به کارهای بیاهمیت مجازیشان برسند. فکر میکنم خانم شاهدی باز هم بتوانند ما را راهنمایی کنند.”
خانم شاهدی بلند شد و لباسهایش را مرتب کرد و رو کرد به خانمهای جمع و گفت: “با اجازه خواهران! این مشکلات در کشور ما و جهان سوم به خاطر تاخیر فرهنگی بوجود آمده است. یعنی فناوری وارد بازار شده ولی فرهنگ استفاده از آن را یاد نگرفتهایم. گوشی موبایل یک وسیله ای است برای راحتی ارتباط با کسانی که لازم هست با آنها در ارتباط باشیم. اما متاسفانه گوشی موبایل از مسیر استفاده اصلی خودش خارج شده. از یک ابزار ضروری تبدیل شده به یک ابزار بازی و سرگرمی. البته خاصیت گوشیهای هوشمند همین است. آنها با توجه به نیازهای ما پیشرفتهتر میشوند تا ما را به خودشان نیازمندتر کنند. اما باید دقت داشته باشیم که زندگی ما فقط همین موبایل و فضای مجازی یا بازیهای موبایلی و اینترنتی نیست. پس باید استفاده خودمان از این تکنولوژی را مدیریت کنیم. برای مدیریت این وسیله باید ابتدا فکر کنیم که ما واقعا به کدام نرم افزارها نیاز داریم و کدام برای ما فقط یک سرگرمی است؟ آن برنامهها که واقعا نیاز ماست را حفظ کنیم و باقی موارد را حذف یا دلیت اکانت کنیم. در پیامرسانهایی که عضو هستیم بررسی کنیم و ببینیم به کدام گروهها و کانالها واقعا احتیاج داریم؟ باقی گروهها و کانالهایی را که حتی ماهی یک بار هم به آنها سر نمیزنیم حذف کنیم. گروهها و کانالهای آموزشی فقط تا زمانی مفیدند که ما واقعا از آنها بیاموزیم. وقتی کانالی مورد استفاده آموزشی قرار نمیگیرد آن را حذف کنیم. اگر به لینکهای این گروهها و کانالها نیاز هست آنها را در یک جایی ذخیره کنیم که بعدا اگر لازم شد پیدایشان کنیم. در کل باید برای استفاده از فضای مجازی و رسانه ساعت تعیین کنیم. بیشتر از دو ساعت در روز برای فضای مجازی وقت صرف نکنیم. در آخر به خاطر داشته باشیم فضای مجازی دفتر خاطرات ما نیست. زندگی شخصیمان را با دیگران به اشتراک نگذاریم. برای زندگی خودمان و شخص خودمان و خانواده خودمان ارزش و اهمیت قائل باشیم و حریم آنها را از بین نبریم. خاطرمان باشد آدمهای مجازی دو روز دیگر ما را فراموش میکنند و دنبال مسائل خصوصی کسی دیگر میروند. پس خودمان را به خاطر آنها نابود نکنیم.” بیبی طوبی از این سخنان خانم شاهدی تشکر کرد و به حبیبه خانم گفت: “اینها را برای این عروس خانم تعریف کنید تا او هم مراعات کند و کودکش را از همین الان با بیمحبتی دچار بیماری روانی نکند.”
?????
با #حبیبه_خانم و #تجربیات_تلخ_و_شیرین او همراه باشید در #دورهمیهای_خانهی_بیبیطوبی ??
https://eitaa.com/joinchat/4197580908Ca005a3362d
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-04-16] [ 09:52:00 ق.ظ ]
|
|
#خانه_بیبیطوبی
?????
وقتی خدا میگوید فرد بالغ باید نماز بخواند؛ این نماز یک کار بدنی است. اما کودک در بازی تمام قدرتش در انگشتش بوده. همین میشود که سختش میشود این دستور را انجام دهد. کودک قرار است در زمان روزه خود کنترلی داشته باشد. اما چشمش عادت کرده به صفحات مجازی. چطور میتواند کنترل شود؟ همین میشود که کودک به راحتی دین و دستورات دینی را کنار میگذارد. آن کودک هم که در خانواده معتقد رشد یافته شروع میکند به بهانه تراشی و میگوید چه کسی گفته وقتمان را برای این کار بگذاریم؟ این یک مورد نسبی است. و این میشود حکایت پر غصه زندگی ماست.”
بیبی طوبی با شنیدن این سخنان گفت: “به نظر میرسد ما باید برای مادران کم حوصله ختم امن یجیب بخوانیم.”
????
? @bibituba ?
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1400-04-13] [ 05:02:00 ب.ظ ]
|
|
#بقیه_جلسه_بیبیطوبی
?????
افراد برای اینکه به موفقیت برسند باید بیشترین زحمت را در دنیای واقعی تحمل کنند و در یک مدت طولانی به موفقیت برسند. بچه میتواند این بازیها را انجام دهد. ولی باید کنترل شده باشد. به تناسب سن او میزان زمانش مناسب باشد.
مثال دیگر این است که اگر فردی بخواهد مدرک علمی سطح بالایی دریافت کند؛ باید سالها تلاش کند و زحمت بکشد. یک نوجوان میاندیشد مانند دنیای مجازی بسیار راحت میتواند این موفقیتها را در خود ایجاد کند؛ چرا که در بازی رایانهای موفق بوده. مثلاً مراحل مختلف بازی #کلش_آف_کلنز را جلو رفته. یا در انواع و اقسام بازیها آدم کشته و جایزه گرفته. یا در بازی دنیایی از دلار به حسابش واریز شده. نوجوان فکر میکند؛ زندگی هم همان است که در دنیای مجازی بوده. چرا که بخشی از رشد ذهنیش در آن دنیا شکل گرفته. آنها در دنیای مجازی غرق میشوند و هیجان های کاذب دریافت میکنند. اما در دنیای واقعی کدام کودک است که به سمتش مسلسل گرفته شود و فقط یک دکمه را فشار دهد و نجات یابد؟ قطعاً در دنیای واقعی اگر فردی بر سر بچه فریاد بزند بچه شروع به گریه و فرار میکند. یعنی واکنشها مناسب با آن محرک هستند. اما در بازی رایانهای در مقابل هیجان های ایجاد شده تنها بخشی از بدن فرد در مقابل محرکها پیام عصبی دریافت میکند. واکنشها فقط فعال شدن ماهیچه های انگشتان و فشار دادن دکمهها هستند. با اینکه تمام اعصاب و بدنشان تحریک شده و هیجان زیادی دریافت کرده اما پاسخدهی شان به محرک؛ فقط یک درهزار است. این شرایط باعث ایجاد یک استرس دائمی در بچه میشود.
اما حالا یک سوال دیگر پیش میآید. اینکه چرا بچهها بعد از بازی تمایل دارند با فرد دیگری دعوا کنند؟ جوابش این است که ماهیچهها خستهاند و فشار عصبی در آنها جمع شده و میخواهند این فشار را برونریزی کنند. از این رو کودک تلاش میکند با دعوا خودش را تخلیه کند. علاوه بر این فرزندان عادت میکنند به نسبت محرکهای شدید کمترین پاسخ را بدهند. بنابراین زمانی که به فرزند گفته میشود نان بخر؛ این حرف یک دستور است اما چه زمانی به آن پاسخ میدهد؟ قطعا همان لحظه انجام نمیدهد. صبر میکند طرف مقابل عصبانی شود آن وقت تقاضا را میپذیرد و نان میخرد. این کودک که باید چند سال دیگر به دستورات خداوند واکنش نشان دهد با این نوع تربیت مجازی چه خواهد کرد؟
ادامه دارد…
????
? @bibituba ?
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
?????
حبیبه خانم با گریه رو به بیبی طوبی کرد و گفت: “بیبی! میشه برای بچهی مریض فامیل ما یک ختم امن یجیب بخونید؟ ?
بیبی طوبی که نگران شده بود گفت: “چشم عزیزم. آخر دعای توسل می خوانیم اما چه مشکلی دارد؟” ?
حبیبه خانم اشکهایش را پاک کرد و گفت: “نمیدانم. لعنت برشیطان، میگوید هیولا می بیند و تشنج می کند! “
بیبی با تعجب پرسید: “یک دفعه این مریضی را گرفته؟”
حبیبه خانم جواب داد: “مادرش میگفت بعد از بازی رایانهای گرفتار بیماری شده. یعنی همان هیولایی مجازی که توی بازی بوده حالا برایش واقعی شده.
بیبی طوبی گفت: “که این طور. باید مادران رو از تاثیرات رسانه و شبکههای مجازی مطلع کرد تا بچه ها را به حال خودشان رها نکنند. بنظرم خانم شاهدی در باره رسانه اطلاعات خوبی داشته باشند.”
خانم شاهدی حبیبه خانم را دلداری داد و گفت: ” اتفاقا دیروز پای درس استاد رسانه بودم؛ بحث های خوبی داشتند. استاد میگفت: “آثار بد بازی های رایانهای بیشتر از یک مریضی است! مادران کم حوصله بخاطر اینکه خودشان راحت باشند گوشی رو میدهند دست بچه یا بچه رو میگذارند پای تلویزیون و میروند دنبال کارهای دیگر. مادرهای حالا حوصله بازی با بچه و قصه گویی را برایش ندارد. این میشود که بچه در این فضاها همه چیز میبیند و یاد میگیرد. تبلت، موبایل، بازیهای رایانهای، برنامههای شبکه پویا… همهی اینها رشد مجازی میدهند و در واقع بچهها را به مرور دچار آفت زندگی ذهنی میکند. از جهت روانشناسی #شخصیت_ذهنی برای بچهها، باعث میشود بیشترین لذت را در کمترین زمان ممکن ببرند. کودک فکر میکند که در واقعیت نیز اینگونه است؛ در حالی که زندگی واقعی فرق میکند.ادامه دارد….
????
? @bibituba ?
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1400-04-12] [ 06:15:00 ب.ظ ]
|
|
?????
حبیبه خانم خیلی توی فکر بود. بیبی طوبی که صدایش کرد خیلی دیر متوجه بیبی شد. بیبی که این حال حبیبه خانم را دید دربارهی مشکل پیش آمده از او سوال کرد و حبیبه خانم گفت: “بیبی طوبی؛ از فکر این جوانها شبها خابم نمی بره!” بیبی طوبی لبخندی از سر محبت زد و گفت:"چرا عزیزم؟!”
حبیبه خانم آهی کشید و دستش را از زیر چانه بیرون کشید و گفت: ” وقتی جوان بیست ساله، کارش شده کیف قاپی و دزدی، آینده اینها چی میشه؟ حتما وقتی 50 ساله بشن جامعه با یک گروه مافیای دزد روبرو می شود!”
بیبی طوبی هم رفت توی فکر. بعد از کمی تامل سخن حبیبه خانم را تایید کرد و گفت: “خانم فرجامی! شما که امور اجتماعی رو خوب بلدی لطفا برامان درباره این مساله توضیح بده.” خانم فرجامی چشمهایش را به علامت تایید بست و با لبخند شروع کرد به سخن گفتن: “بیبی طوبی، یک اصلی در اسلام داریم، که معصومین فرمودند: الناس علی دین ملوکهم، مردم به دین پادشاهانشان هستند. خب وقتی هشت سال رئیس دولت تدبیر و امید در پاسخ بزرگان که چرا برای وضعیت فرهنگی مردم کاری نمیکنید؟گفت: ما مردم را بزور به بهشت نمی بریم! و از طرف دیگر آقازادگان و اقوام وزرا تا توانستند رانت خواری و اختلاص کردند! و حقوق نجومی گرفتند؛ نوجوان و جوانی که دزدی کرده و پلیس او را گرفته میگوید من را برای یک موبایل که دزدیدم دستگیر می کنی؟! من ناچارم برای سفره مادرم که نونی توش نیست این کار را بکنم! تو چرا کسانیکه میلیاردی دزدی می کنند کارشان نداری؟!”
خانم مشکات در ادامه سخن خانم فرجامی گفت: “با اجازه بیبی؛ من از دید روانشناسی یک نکته در تکمیل سخنان خانم فرجامی بگویم. روانشناسی هم ثابت کرده است که مردم دوست دارند مثل امرا و ملوکشان شوند؛ تا احترام بیشتری داشته باشند. دزدی و اختلاس راهی می شود تا جوان فکر کند که این وزرا که همیشه در تلویزیون در صدر اخبار هستند و فرش قرمز برایشان ولو میکنند، حتما دلیلش حقوق های نجومی و رانت خواری هست!”
بیبی طوبی سخنان خانمها را تایید کرد و گفت: “حبیبه خانم برایت روشن شد، که چرا جوانان گرفتار دزدی می شوند؟! چارهاش این است که بزرگانی که برای این مملکت انتخاب میشوند همگی پاکدست و مومن باشند تا روح ایمان در جامعه نیز منتشر شود.”
حبیبه خانم لبخندی زد و گفت: ” با انتخاب خوب مردم ان شاء الله این مشکلات هم در جامعه حل بشوند. “
?????
با #حبیبه_خانم و #تجربیات_تلخ_و_شیرین او همراه باشید در #دورهمیهای_خانهی_بیبیطوبی ?
╭─┅─•???•─┅─╮ https://eitaa.com/joinchat/4197580908Ca005a3362d ╰─┅─•???•─┅─╯
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-04-10] [ 11:34:00 ق.ظ ]
|
|
?????
حبیبه خانم با بیحوصلگی گفت:” بیبی طوبی، دلم خون شده!”
بیبی طوبی با تعجب و نگرانی پرسید:” چرا حبیبه جان؟ باز کی و برای چی تو را ناراحت کرده؟” حبیبه خانم سری به عنوان تاسف تکان داد و لبهایش را صاف کرد و چشمان ناراحتش را به بیبی دوخت و گفت: ” بی بی طوبی! از دست اشتباهات بعضی ها دلم به درد میاد. پدر بزرگ یکی از نوه هام از دنیا رفته. عروسم به نوهم گفته خدا بردتش پیش خودش. از اون روز نوهم با خدا دشمن شده. میگه من خدا رو دوست ندارم؛ چرا بابابزرگم که من خیلی دوستش داشتم را برده پیش خودش! وقتی رفته بودم مکه و برگشتم؛ آمد در گوشم گفت: “مامان بزرگ! بابابزرگم را ندیدی از خدا بگیریش بیاری؟ من دلم براش تنگ شده.”
بیبی طوبی هم مثل حبیبه خانم متاثر و متاسف شد و رو به خانمهای جلسه گفت: “بله؛ حبیبه جان درست میگه. بعضی اشتباهات مادرها غیر مستقیم باعث دشمنی کودک با خدا میشه. بعضی مادرها برای راحتی خودشان، از خداوند مایه میگذارند. اگر شلوغ کنی خدا می بردت به جهنم! اگر حرف من را گوش ندهی خدا می بردت جهنم! در باره روانشناسی کودک باید به روانشناس دینی مراجعه کنیم. فکر کنم تو جمعمان روانشناس دینی کودک داریم. بنظرم خانم مشکات کارشناس دینی کودک باشند.”
خانم مشکات که تا الان داشت صحبتهای حبیبه خانم را گوش میکرد لبخندی به بیبی طوبی زد و گفت: ” بله بیبی جان. من آماده هستم.”
بعد صدای خودش را صاف کرد و شروع کرد به توضیح دادن پیرامون این مساله:
“ارائه نادرست اطلاعات به کودک زیر 7 سال باعث دوری از اعتقادات دینی می شود. چون کودکان به صورت فطری به خداوند اعتقاد دارند. وقتی حضرت موسی به خداوند عرض کرد؛ پروردگارا! کدام یک از اعمال، نزد تو برتر است؟ خطاب رسید: “محبت به کودکان. چون که من فطرت آنها را بر پایه اعتقاد به یگانگی خودم قرار دادم.”
بنابراین آن چه که ممکن است کودک را در این شناخت دچار مشکل کند؛ افکار خام و نادرستی است که از تجزیه و تحلیل برخی اطلاعات که دیگران به او دادهاند و او با ذهن نامحدود خودش به آنها میرسد بدست میآید.
وقتی کودک زود هنگام و به طور نادرست با عذاب و قهر خداوند روبهرو شود، دچار اضطراب میشود. اضطرابی که در دورههای بعدی تحول آنها، مشکلاتی از جمله وسواس فکری را نتیجه می دهد. این وسواس فکری و تصور قبول نبودن نماز و در معرض عذاب خدا قرار گرفتن، از پندارهای اولیهای حاصل میشوند که از کودکی در ذهن افراد حک شدهاند. مثلا مادری که بچه هایش را تهدید میکند و می گوید، خدا من را از شما بگیرد تا از دست شما راحت شوم؛ در واقع با استفاده از خدا تهدید خود را بر زبان آورده است. متاسفانه ما مادرها نسبت به موضوع تهدید با خداوند سرمایه گذاری منفی زیادی میکنیم.”
بیبی طوبی از پاسخ کامل خانم مشکات تشکر کرد و به حبیبه خانم گفت: “حبیبه جان! حالا به بعد عروست را هم بیار تا روش تربیت دینی را از خواهرهای اینجا یاد بگیرد.”
?????
با #حبیبه_خانم و #تجربیات_تلخ_و_شیرین ش همراه باشید در #دورهمیهای_خانهی_بیبیطوبی ??
╭─┅─•???•─┅─╮ https://eitaa.com/joinchat/4197580908Ca005a3362d ╰─┅─•???•─┅─╯
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1400-04-05] [ 09:23:00 ق.ظ ]
|
|
?????
حبیبه خانم امروز خیلی خوشحال بود. همین شد که بیبی طوبی ازش پرسید: ” چه خبره حبیبه جان؟ امروز خیلی خوشحالی”
حبیبه خانم قند توی دلش آب کرد و لبخند زد و گفت: “بیبی طوبی، امروز سالگرد روزی هست که به امام رئوف متوسل شدم و حاجتم را گرفتم.”
بیبی طوبی هم از شنیدن این سخن خوشحال شد و با شوق گفت: ” برای ما هم ماجراش رو تعریف میکنی عزیزم؟” ?
حبیبه خانم با خوشحالی گفت: ” بله حتما. بیبی جان چند سال پیش، در ایام میلاد حضرت رضا همسرم برای اجلاسیهای به مشهد دعوت شده بود. من هم خیلی دلم تنگ شده بود برای زیارت اما دیسک کمرم اجازه نمیداد که بروم. بیشتر دلتنگیام به خاطر این بود که حاجآقا قبلا هم رفته بود مشهد و من را به خاطر همین دیسک کمر با خودش نبرده بود. همین شد که پایم را کردم توی یک کفش که من هم میایم. هرچه کردم حاج آقا قبول نمیکرد. میگفت فقط اقایان هستند.من هم گفتم باشه من توی حرم می مونم. اما همسرم هرچه تلاش کرد نتوانست بلیت هواپیما برایم بگیرد، و تلاشش برای رزو هتل ولایت که نزدیکترین هتل با حرم است و فقط5 دقیقه فاصله دارد، بی نتیجه بود.
اما من ناامید نشده بودم. گفتم خودم بعد از شما بلیت می گیرم میام مشهد. ولی همسرم قبول نکرد. میگفت تنهایی با حال خرابت و دیسک کمر چجوری بیایی و توی حرم بمانی؟ اون هم روز میلاد که حرم جای سوزن انداختن نیست؟!
آخر دست قرار شده بود همسرم تنها برود که بهش زنگ زدند و گفتند بلیت شما دو نفری است! توی هواپیما با هم سرِ اینکه که کجا بمانم نقشه می کشیدیم تا رسیدیم مشهد. از فرودگاه که بیرون آمدیم آقایی آمد و نامه رزو هتل ولایت را به همسرم داد! بی بی از لطف امام رضا توی پوست خودم نمی گنجیدم. با اینکه از هتل تا حرم پنج دقیقه بیشتر فاصله نیست، ده جا روی زمین می نشستم، تا برای ادامه راه قدرت راه رفتن پیدا کنم. دیسک کمر باعث می شد بعد از دو سه قدم پای راستم باندازه 50 کیلو سنگین شود. زائرها که عبور میکردند میپرسیدند خانم مشکل داری کمکت کنیم؟چرا کف زمین ولو شدی؟ مسیری که میرفتم از ماشین زوار خبری نبود، اگر هم بود بخاطر ازدحام نمیتونستم سوار بشم. وقتی رسیدم به حرم؛ برای خواندن زیارتنامه یک طرف افتادم. خادمها بهم تذکر میدادند که خانم بلند شو. میگفتم الهی هیچ وقت کمردرد نگیری، خدا کمرت را سالم نگه داره مثل من نشوی و خادمها منصرف من میشدند و میرفتند. اما دوبارهدیکی دیگر میامد سراغم. مجبور بودم بلافاصله برگردم هتل. روزی که زیارت وداع را می خواندم به آقا گفتم: “آقا جان من نمی گم که پشت پنجره فولاد شفام بده. ولی کمرم را چاره کن. با این وضع دیگر نه توان آمدن دارم و نه کسی حاضر به آوردنم هست.”
برگشتیم، به هر دکتری مراجعه کردم حاضر به عمل دیسک من نبود. همه میگفتند چون قبلا دوبار عمل دیسک شدهاید، باید همان دکتر شما رو عمل کند. و من چون از عملهای قبلی راضی نبودم نمی خواستم دوباره پیش همان دکتر بروم. کمر همسرم هم مشکل داشت. قرار بود با دوستانش به یک دکتری مراجعه کند. روزی که قرار بود برود من سر کار بودم. بهش زنگ زدم و گفتم عکس ام آر آی من را هم بیاور شاید این دکتر مشکلم را بتواند حل کند. وقتی رسیدم بیمارستان؛ دکتر تازه از اتاق عمل بیرون آمده بود تا همسرم را معاینه کند. دوست همسرم به من گفت:” شما بیرون منتظر باشید.” رفتم طرف نیمکت توی سالن بنشینم، که دکترآمد طرف من و گفت:” بفرمایید توی اتاق.” دکتر جلوتر از همه من را هدایت کرد روی صندلی معاینه و عکس ام آر آی را ازم گرفت. تا به عکس من نگاه کرد گفت “حاج خانم باید فردا عمل شود!” از این اتفاق متعجب شده بودم. گفتم:” آقای دکتر حاج آقا را آوردم تا عمل کنید.”
آقای دکتر گفت:” دوماه بعد از عمل شما حاج آقا بیاد.” دکتر من را عمل کرد. سه میلیون را با بیمه تکمیلی حساب کردیم و قرار شد سه میلیون هم ما بپردازیم. اما وقتی رفتیم حسابداری گفتند پرداخت شده. هرچه اصرا کردم نگفتند کی هزینه عمل من را داده. بیبی طوبی؛ با مزه ترین بخش قضیه اینجاست که دوباره سال بعد برای روز میلاد امام رضا(علیه السلام) برای همسرم دعوت نامه اجلاس آمد. اما این بار برای هر دوی ما بود. من روز میلاد با سلامتی در جشن میلاد امام رضا حرم بودم.”
بیبی طوبی با شنیدن این خاطره از کرامت امام رضا علیه السلام؛ اشک در چشمانش حلقه زد و گفت: “قربون کرم و مهربانیات امام رضا”
?????
#دورهمیهای_خانهی_بیبیطوبی
https://eitaa.com/joinchat/4197580908Ca005a3362d
موضوعات: خاطرات
لینک ثابت
[سه شنبه 1400-04-01] [ 11:43:00 ق.ظ ]
|
|
????
بیبی طوبی از اول مجلس چشمش به حبیبه خانم بود. آخر دست دلش طاقت نیاورد و پرسید: “حبیبه جان چرا چشمات ورم داره؟”
حبیبه خانم آه حزینی کشید و گفت: “بیبی، دست روی دلم نگذارید. یک هفته است شب و روز اشک می ریزم!"?
بیبی که نگران شده بود پرسید: ” چرا حبیبه جان؟”
حبیبه خانم دوباره اشک در چشمهایش حلقه زد ? و گفت: “یکی از دوستانم توی تصادف فوت کرده، خیلی هم جوان بود با چندتا بچه قد ونیم قد.” ?
بیبی با ناراحتی گفت: “خدا بهت صبر بده، چرا این اتفاق افتاد؟”
حبیبه خانم سرش را پایین انداخت و گفت: “خیلی نمی دونم. انگاری تو ماشین با شوهرش بگو مگو میکند و دعوا بالا میگیرد و همسرش تعادل ماشین را از دست میدهد و …” ?
اشکها مثل دانههای مروارید روی صورت حبیبه خانم میغلطید. بیبی او را دلداری داد و گفت: “این یک مشکل اساسیه که خانواده ها اصول رانندگی را نمیدونند و توی ماشین شروع می کنند به بحث و مجادله?
فکر کنم بد نباشه برای آموزش رفتار درست از یک مشاور یا یک روحانی دین آگاه یاد بگیریم. به نظرم خانم سلامت بتواند ما را راهنمایی کند تا دیگر از این اتفاقات ناگوار نداشته باشیم.”
خانم سلامت با سر سلامتی دادن به حبیبه خانم؛ از بیبی طوبی اجازه گرفت تا صحبت کند: “با اجازه بیبی! ببینید عزیزان! معمولا افراد وقتی دچار تغییر می شوند، احساس کلافگی بهشان دست میدهد. همین اتفاق برای نوجوانان هم در دوران بلوغ پیش میاد. چون از جهت فیزیک بدن و افکار تغییراتی را در خودش احساس می کند، باعث پرخاشگری او میشود. خصوصا اگر والدین نتوانند اورا درک کنند. بزرگترها هم ممکن است در برابر تغییرات خسته شوند. وقتی به مسافرت می روند از خانه و زندگی یک نواخت خود دور میشوند. خورد وخوراکشان، استراحتشان و… همه تغییر می کند. این باعث خستگی آنها میشود. برای همین نمی توانند خودشان را کنترل کنند. لذا در زمان رانندگی پی بهانه می گردند. مثلا چرا مادرت به من فلان حرف را گفت؟ و چرا فلان لباس را که گفتم نپوشیدی؟ یا چرا این همه خرج به گردنم انداختی؟… با این گونه رفتارهای ناپسند غیراسلامی دچار عصبانیت میشوند واکثر تصادفات در برگشت از تعطیلات به علت عدم توجه به جلو بوجود میآید. اگر مردم با سبک زندگی اسلامی آشنا باشند، که نباید غیبت کنند، باید سپاسگذار نعمت ها باشند، باید هنگام عصبانیت طرف مقابل صبر داشته باشند؛ این حوادث اتفاق نمی افتد.”
بیبی طوبی در تایید صحبتهای خانم سلامت گفت: “خانم سلامت درست گفتند. بیشتر بگومگوهای مردم سر همین غیبتها و ناشکریهاست. رفتهاند مسافرت، کلی به صاحبخونه زحمت دادند؛ عوض تشکر پشت سرش غیبت می کنند! یا گردش کردند و سوغاتی خریدند؛ به جای شکر، ناشکری می کنند. اصلا برای همین است که خداوند در قرآن برای مشکلاتی که مردم گرفتار می شوند می فرماید: “بما کسبت ایدیهم” همه به خاطر مسائلی هست که خودشان بوجود می آورند. دستت درد نکنه حبیبه جان که یک مشکل اساسی را مطرح کردی تا خانم سلامت یادمان بیاره که چه نعمت هایی داریم و از آنها غافلیم. بیایید شب عیدی دعا کنیم حضرت رضا علیه السلام به دلهای همهی زوجها آرامش عنایت کنند تا دیگر این همه مشکلات خانوادگی و اتفاقات ناگوار پیش نیاید. “
?????
با #حبیبه_خانم و #تجربیات_تلخ_و_شیرین او همراه باشید در #دورهمیهای_خانهی_بیبیطوبی ??
https://eitaa.com/joinchat/4197580908Ca005a3362d
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1400-03-31] [ 04:12:00 ب.ظ ]
|
|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند رحمتگر مهربان
إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ
آنگاه كه نصرت الهى و پيروزى فراز آيد
وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا
و مردم را بينى كه گروه گروه به دين الهى در آيند
فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا
پس سپاسگزارانه پروردگارت را نيايش كن و از او آمرزش بخواه كه او بس توبه پذير است
روحت شاد مرد میدان حاج قاسم، با شهادتت همه رو به میدان آوردی، باید تبریک پیروزی رو به به دستهای بریدهات گفت . این دستهای قلم شدهات بود که دست مردم رو گرفت و در این وانفسای مشکلات کشور و وساوس شیاطین به پای صندوقهای رای آورد. این خون پر برکت تو پیروزیها رو پشت سرهم به ارمغان میآورد. پیروزی فلسطینیها بر اسرائیل، پیروزیهای یمنیها بر عربستان، شکست نتانیاهو، پیروزی ملت ایران در انتخابات.،همه از برکت خون پاک توست؛ که رگهای آزادی خواهان جهان جاری شده است.
این خون پاک تواست که قلب امام زمان رو شاد کرد، خون پاک توست که قلب امام خامنهای را شاد کرد. این خون پاک توست که ملت های مستضعف رو به هیجان آورد.
این خون پاک تو است که چشم دشمنی چون آمریکا را کور کرده است.
خون پاک تو همچون نفس زکیه است. اکنون در جنت با دوستان شهیدت در بزم بهشتی هستی. درسی که مرد میدان داد، و همه را به میدان آورد.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1400-03-29] [ 11:49:00 ق.ظ ]
|
|
?????
“بیبی طوبی! امروز دلم برای زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها پر پر می زنه. آخه از وقتی که این کرونای منحوس آمده هر وقت توفیق پیدا کردم رفتم زیارت؛ نتوستنم ضریح عمه سادات رابغل بگیرم. این همه راه رو با شوق رفتم و با غم واندوه برگشتم. میدونی بیبی؟! وقتی ضریح را بغل می کردم و آرزوهایم را در گوشی زمزمه می کردم، دستهای مهربان بیبی حضرت معصومه (سلام الله علیها) را روی قلبم احساس می کردم. اما بعد از کرونا هروقت رفتم زیارت، خادم حرم اجازه یک دقیقه هم نداده تا من یه سلام در شان حضرت بکنم. ?
حالا دوست دارم که امروز از حضرت معصومه برایم بگویید.”
اینها سخنان حبیبه خانم بود که داشت با بیبی درد و دل میکرد. بیبی طوبی گفت: “باز شما الحمد لله قسمت شده بری حرم. ما که همین مقدار هم نصیبمون نشده این دو ساله.” ? بعد رو کرد به خانم صالحی که تحصیلاتی حوزوی دارد و گفت: “خانم صالحی جان لطفا به خواهش حبیبه جان جواب بدید.”
خانم صالحی خانم با کمالاتی است. پژوهشهای دینی بسیاری انجام داده است. سخنان شیرینش را اینطور آغاز کرد: “با اجازه بیبی طوبی و بقیه دوستان!
حضرت معصومه سلام الله علیها معشوق بهشت است.
چون حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله فرمودهاند: «یَا عَلِیُّ! اَلْجَنَّةُ تَشْتَاقُ إِلَیْکَ وَ إِلَى عَمَّارٍ وَ إِلَى سَلْمَانَ وَ أَبِیذَرٍّ وَ الْمِقْدَادِ.»(الخصال، ج2، ص303)
این فرمایش حضرت رسول صلوات الله علیه و آله و سلم به این معنا است که اعمالی که باعث ورود به بهشت میشود یکسان نیست.
بعضی از عملهای خیر، باعث میشود انسان به بهشت راه پیدا کند و بعضی از اعمال خیر، سبب میشود که بهشت در اختیار او قرار بگیرد؛ نه او در اختیار بهشت.
بهشت محصول عقیده، اخلاق و عمل صحیح است. و عقیده و اخلاق و اعمال؛ جزء شئون انسان است.
یعنی وجود انسان در حقیقت، عمل خود است و انسان با اینها، حقیقت خود را میسازد.
به تعبیر آیت الله حسن زاده آملی: “هرکس زرع و زارع و مزرعه خود است.”
در مقام تمثیل؛ انسان مثل یک سفالگر، گِل وجودِ خویش را شکل و صورت میدهد. و یا مثل یک قالیباف که در کارگاه خود، بر تاروپود وجود فرش نقش میزند؛ به وجود خودش بافت و رنگ میدهد.
به قول شاعر تو کوزهگر وجود خویشی در بافت تار و پود خویشی
بنابراین بهشتی که در روایات، به عنوان اثرِ زیارت حضرت معصومه(س) ذکر شده در اثر عقیده و خُلق و عمل صالح است و زائر حضرت به دخاطر تحصیل عقیده و اخلاق و اعمال این بهشت را بدست میآورد.
اما موضوع اشتیاق بهشت به کسی و اینکه انسان مالک بهشت میشود به این معنا است که آن انسان ولی الله است و گاهی وسعت ولایت الهی یک انسان به آنجا میرسد که نه تنها بهشت مملوک اوست، بلکه میتواند بهشت را به تملک دیگران درآورد و سایر افراد را بهشتی کند. سرّ اینکه وجود مبارک امام هشتم و امام نهم سلام الله علیهما تصریح دارند که هرکس به زیارت حضرت کریمه اهل بیت حضرت معصومه سلام الله علیها مشرف شود، بهشت برای او است؛ به این جهت است که ایشان اهل ولایت است.
بله. حضرت معصومه سلام الله علیها هم ولی خداست. بلکه آن ولی اللهی که نه تنها بهشت مشتاق او است؛ بلکه قدرت الهیاش به این تعلق گرفته که اشتیاق بهشت را به سایر افرادی که دوستدارش هستند گسترش بدهد.”
خب حبیبه جان زیارت کردی؟ قبول باشه.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1400-03-21] [ 06:19:00 ب.ظ ]
|
|
?????
حبیبه خانم دوباره آمده بود تا دربارهی #تجربیات_تلخ_و_شیرین ش با خانمهای همسایه صحبت کند. البته از اتفاقات پیش آمده ناراحت بود. برای همین رو به بیبی طوبی کرد و گفت: “بیبی طوبی؟! آخه چرا من هر دفعه باید از مشکلاتی که تو فامیل دارم براتون بنالم؟! دیروز رفته بودم برای عقد کنون یکی از دختران فامیل. خانوادهی عروس خانم مدام نق میزدن که :"ما رای نمیدیم؛ چون دختر و پسرمون نمیتونن ازدواج کنن.
براشون گفتم، مگر قراره رئیس جمهور به پسرهاتون زن بده یا دخترهاتون رو شوهربده؟! خلاصه من هرچی که گفتم اونها یک سوال بنی اسرائیلی گذاشتند توی بشقاب!”
بیبی طوبی همین طور صبورانه سخنان حبیبه خانم را گوش میکرد و با خودش فکر میکرد که چرا خانوادهها همهی مشکلات خودشان را گره میزنند به دولتها؟ اما دلش میخواست خانم منادی پاسخ این سوال را بدهد. چون او پیرامون مسائل کشور تحقیق زیادی کرده است. برای همین رو به خانم منادی کرد و گفت: “خانم منادی جان؛ دخترم! بیزحمت شما برای حبیبه جان بگو که به این خانواده چی بگه تا بتونه قانعشون کنه. خدا خیرت بده مادرجون. متشکرم.”
خانم منادی بلند شد و در وسط جمعیت ایستاد تا همه صدای او را بشنوند. لباسش را مرتب کرد و گفت: “با اجازه بیبی! باید به این خانوادهها آموزش داد که نباید در مساله ازدواج فرزندانشون چشم و همچشمی داشته باشند. وقتی برای کم نیاوردن پیش فامیل مهریه زیاد انتخاب می کنند و بعد یک دروغ بزرگ به آن میبندند که “کی داده و کی گرفته” ؛
بعد بر خلاف دستور دین توقع جهیزیه زیاد دارند؛ آن هم جهیزیهای که برای یک خانواده 10 نفری لازم هست.
خُب مشخص هست که به مشکل بر میخورند.
اینها در حالی است که یک عروس و داماد میخواهند زندگی را شروع کنند. آنها دو نفر هستند و خُب بالتبع نیاز به وسایل زیادی ندارند. شاید بشود گفت با یک دست ۶ نفرهی ظروف هم میشود وسایل آشپزخانه آماده کرد. شاید اصلا نیازی به ظروف گران قیمت کریستال بوفهای پیدا نکنند. یا قابلمههای زیادی به دردشان نمیخورد اول زندگی. در این دوره زمانه هم که کسی انقدر مهمان زیادی به خانهاش نمیرود که توی خانه دیگ و آبکش و وسایل آن چنانی لازم داشته باشد. هر وقت هم یک مهمان دارند اکثرا از بیرون غذا می گیرند. بنابراین میبینید که چقدر از این ظروف برای همیشه توی کابینتها و دکورها دست نخورده باقی میماند.
یا الان با وجود گازکشی؛ خانهها گرم است. زمستان از لحافهای آنچنانی استفاده نمیشود. رخت خواب زیادی هم لازم ندارند. چون این روزها کسی شب را مهمان خانه عروس و دامادها نمیشود.
بعضیها هم معتقدند باید اول زندگی همهی وسایل برقی را تهیه کنند. شاید اول زندگی قهوه ساز به درد عروس خانم نخورد؛ چون اصلا قهوه خور نیستند. یا سرخ کن لازمشان نشود. چون تابههای جدید کار سرخکن را انجام میدهد. یا یک دستگاه همه کاره بتواند جای هزارتا دستگاه ریز و درشت را بگیرد که هر کدام قیمت گزافی دارد. پنکه هم که این روزها اصلا استفاده نمیشود و الی ماشاء الله از این دست وسیلهها.
من خیلیها را میشناسم که بعد از دو سال از شروع زندگی؛ همهی وسایل اضافی را یا به مسجد و حسینیه محلشان اهدا کردهاند یا به سمساری میفرشند. حالا هم که مُد شده در دیوار می گذارند برای فروش.
واقعیت این هست که ما خودمان زندگی را سخت میگیریم و بعد تقصیر را گردن دولت و حکومت و رئیس جمهور می اندازیم. بعضی که پا را فراتر میگذاریم و با خرید جنس خارجی؛ همان دامادی که در کارخانه مهندس یا کارگر بوده را بیکار میکنیم. اینجوری تازه دعوای عروس ودامادها شرو ع میشود.
حالا البته باید گفت این بلای جهانی کرونا باعث شده یک سری غلط های زندگی مردم خود بخود پاک شود.
آمارها نشان میدهند که ازدواج زیاد شده، چون جوانها از مخارج بیهوده نجات پیدا کردهاند. تازگی اقبال به ازدواج شده. حبیبه جان بنظرم فعلا همینهارا براشون توضیح بده انشالله که قانع شوند؛ که رای دادن به ازدواج دختر و پسرشان ارتباط نداره. بلکه باید سبک زندگی مسرفانه را درست کنند.
?????
ما را در پیامرسان ایتا دنبال کنید. ?
#دورهمیهای_خانهی_بیبیطوبی ??
?? @bibituba ??
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-03-19] [ 02:47:00 ب.ظ ]
|
|
?????
آن روز حبیبه خانم گرفته بود. بیبی طوبی که از سکوت حبیبه خانم تعجب کرده بود پرسید: “چی شده حبیبه جان؟ انگار امروز حوصله نداری؟ میخوای دربارهش صحبت کنی تا دلت باز بشه؟”
حبیبه خانم که انگار منتظر بود تا بیبی از او علت ناراحتیاش را بپرسد فوری جواب داد: ” بیبی؛ دیروز کلی حرص خوردم! با یکی از اقوام، درباره رای دادن حرف می زدیم. میگفت:” برای چی رای بدم؟ وضع کشورمون هی بدتر می شه!”
هرچی براش دلیل و علت آوردم قانع نشد. موندم که چی بهش بگم؟! من برای کشورمون غصه میخورم که بعضیها با این حرفها خودشان را از سرنوشت کشورشان جدا میکنند.”
بیبی هم از این خبر ناراحت شد. رو کرد به خانم منادی و گفت: “خانم منادی شما برامون بگو که چجوری این افراد رو قانعشون کنیم؟”
خانم منادی خودش را جا به جا کرد و رو به بیبی طوبی گفت: “با اجازه شما بیبی!” بیبی سری به علامت تایید تکان داد و با لبخند گفت:"بفرمایید عزیزم. متشکرم.”
خانم منادی رو کرد به دیگر خانمها و ادامه داد: “من چند روز پیش همین بحث رو با خواهر شوهرم داشتم و الحمد لله او قانع شد. من برای او گفتم اگر به بهترین رئیس جمهور هم رای بدهیم، ولی کمکش نکنیم؛ نمیتونه گرانی را چاره کنه! می پرسید چرا؟ چون گرانی زمانی چاره میشه که کارخانهها فعال باشند. کارخانه وقتی فعال میشه که جنس تولیدیش به فروش برسه.
تاجری که رای داده و بعد میرود و از خارج جنس وارد میکند و بقیه رای دهندگان هم دوست دارند جنس خارجی بخرند؛ در گرفتاری مردم سهیم هستند. چون جنس ایرانی تو انبار میمونه و به تبع اون کارخونه هم تعطیل میشه و کارگرها بیکار.
یا بعضی دوست دارند دلار خرید و فروش کنن. اونها فکر نمیکنن که با این کارشون بازار رو به گرانی میکشونند. بلکه فقط به سود خودشون فکر میکنند.
یا بعضی میخواهند با احتکار کالاهای اساسی مردم به سود بیشتر برسند. یا با دلالی فقط میخوان خودشون به یک جایی برسن.
بخش اقتصادی که قراره رئیس جمهور حل کنه بدون کمک رای دهندگان درست نمیشه. اگر امام زمان علیه السلام هم بیاد و من و شما بهش رای بدهیم که رئیس جمهور بشود؛ اگر کمک نکنیم ایشان هم موفق نمیشوند. همینطور که مردم به امام علی علیه السلام رای دادن تا بر آنها حکومت کند؛ ولی کمکش نکردند و برای بقیه معصومین هم همین اتفاق افتاد.
قرار نیست که یک نفر بجای همه کار کند. آنهم همه کسانی که دائم کارها رو خراب می کنند. این مثل باغی است که باغبانش درخت بکارد و از طرفی عده زیادی از مردم بیایند و درختان باغ را بکنند.
با این توصیف اگر بخواهیم رئیس جمهور موفق داشته باشیم باید بهش کمک کنیم. به قوانینش عمل کنیم. در مسیر راهش حرکت کنیم.”
حرفهای خانم منادی هنوز تمام نشده بود اما اذان ظهر بود. برای همین بقیهی بحث ماند برای زمانی دیگر. حبیبه خانم و دیگر خانمها همینطور که به حرفهای خانم منادی فکر میکردند رفتند تا به نماز اول وقتشان برسند.
?????
با #حبیبه_خانم و #تجربیات_تلخ_و_شیرین ش همراه باشید در #دورهمیهای_خانهی_بیبیطوبی ??
https://eitaa.com/joinchat/4197580908Ca005a3362d
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1400-03-15] [ 04:53:00 ب.ظ ]
|
|
?????
حبیبه خانم امروز حال دلش خوب نبود. با بیحوصلگی و ناراحتی رو کرد به بیبی طوبی و گفت: ” بیبی طوبی! امروز حالم خیلی بده."? بیبی مثل همیشه با مهربانی مادرانهاش رو به حبیبه خانم کرد و گفت: ” چرا حبیبه جان؟"? حبیبه خانم نفس عمیقی از سر عصبانیت کشید و گفت: “یکی از اقواممون، گرفتار کینه توزی شده.? نمیدونم چجوری کینه را از دلش بیرون کنم. کینه توزی باعث شده از همه فامیل بریده. برای همین افسرده شده. دیشب میگفت شبها خواب نداره!”
بیبی طوبی حبیبه خانم را دلداری داد و رو کرد به خانمهای حاضر در مجلس و گفت: “خب عزیزان! همگی شنیدید. حبیبه جان برای مشکل فامیلش ناراحته. کسی پیشنهاد و راهنمایی داره برای حبیبه جان؟ خانم آرامش! شما میتونی راهنمایی کنی؟”
خانم آرامش گفت: “با اجازه بیبی طوبی! من سخنم رو با حدیث امام سجاد علیه السلام شروع میکنم. ایشان درباره کینه توزی فرمودهاند:
الحِقدُ اُمُّ العُیوب. کینه مادر همه عیوب است.
ما باید سعی کنیم هر طور شده کینه را از قلبمان بیرون کنیم. این کار را میتوانیم زمانی انجام بدهیم که در یک حالت معنوی قرار داریم. مثل نماز شب، یا شب جمعه، یا در زیارتها. به این ترتیب که شخصی را که از او ناراحت هستیم، در مانیتور ذهنمان تصور کنیم. بعد از خدا برای او غفران و گذشت بخواهیم. با این عنوان که “خدایا من از او گذشتم. تو هم از من بگذر.”
با دعا در حق کسی که از او ناراحتیم؛ کم کم کینه از دلمان بیرون میرود و آرامش پیدا میکنیم. چون کینه مثل خوره روح انسان می خورد. در ارتباط با همین موضوع خاطرهای به ذهنم رسید که جالب هست بشنوید.
یک روز با حاجی سوار تاکسی بودیم. راننده از حاجی پرسید پروازتان چه ساعتیه؟ وقتی متوجه شد وقت زیادی داریم، اجازه گرفت که نماز اول وقت را در مسجدی که در همان نزدیکی بود بخوانیم. بعد از نماز گفت:حاجی میدونی چرا هر وقت صدای اذان را می شنوم، باید نماز بخونم؟ این شرط مسافرکشی من شده. اگر وقت اذان بود به مسافر میگم که اول نماز بعد شما را میرسونم. اگر قبول کرد؛میرسونمش اگر نه سوارش نمیکنم. میدونید علت این کارم چیه؟ اینها همه به خاطر اتفاقیه که توی زندگیم افتاد.
همسرم، زن خیلی مومنی نبود. به خاطر یک بیماری سخت رفت توی کما. یه روز از کما خارج شد و باعجله گفت: “همه بچه ها و خواهر برادرام را جمع کن که وقت ندارم، باید برگردم!”
همه که جمع شدیم گفت: “سه تا عقبه بسیار مشکل داریم خیلی بهشون مراقبت کنید که گرفتار نشید. اولی: نماز اول وقت هست دومی: عفو و گذشت سومی: حق الناس مراقب باشید که از این سه تا عقبه کم نگذارید.” این را گفت و از دنیا رفت. از آن روز من مراقب این سه تا عقبه هستم.”
سخنان خانم آرامش تامل برانگیز بود. بیبی طوبی از ایشان تشکر کرد و به حبیبه خانم گفت: “خُب حبیبه جان. شما همهی این مطالب را مو به مو برای فامیلت بگو و راهنمایش کن. اگر نشد باز هم دوستان راهنمایی می کنند.”
?????
با #حبیبه_خانم و #تجربیات_تلخ_و_شیرین او همراه باشید در#دورهمیهای_خانهی_بیبیطوبی ??
https://eitaa.com/joinchat/4197580908Ca005a3362d
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-03-05] [ 08:08:00 ب.ظ ]
|
|
بیبی طوبی ?????
بیبی طوبی داشت حدیثی پیرامون وضو از امام باقر علیه السلام شرح میداد که دید گوشهی مجلس بین حبیبه خانم و دخترش صحبتهای کوتاهی پیش آمده. پرسید: “حبیبه جان! چی شده؟ سوالی داری؟” ?
حبیبه خانم رو کرد به بیبی طوبی و گفت: “بیبی طوبی! دخترم دوستش را آورده بود خونه. این مهمان ما وقت نماز که شد آمد و وضوی جبیره گرفت. ? وقتی بهش گفتیم “چرا جبیره میکنی؟” گفت “ناخنم مصنوعیه! آرایشگرم گفته باید برای نمازهام وضوی جبیره بگیرم.” ?
بیبی! من خیلی ناراحت شدم. گفتم:” دیگه کارمون بجایی رسیده آرایشگر فتوا میده؟!” ??
حالا شما بگو به این دختر چی بگیم، که بفهمه کارش اشتباه بوده؟! ?
بیبی طوبی رو کرد به خانمها و گفت: ” خوب خانمها شنیدید، شبهه حبیبه جان را! با توجه به این بحثی که امروز داشتیم بنظرتون پاسخ حبیبه خانم و مهمانشون رو باید چی بدیم؟”
فاطمه خانم که همسرش طلبه است دست بلند کرد و گفت: “با اجازه بیبی؛ من بگم؟”
بیبی از اینکه دخترها یکی یکی وارد بحث میشوند خوشحال بود. لبخندی زد و گفت:” بفرمایید عزیز دلم.” ? فاطمه خانم شروع کرد به صحبت کردن:
? سوال ما این هست:
۱. آیا کسی که #کاشت_ناخن برایش ضرورت ندارد و به دلیل عدم امکان یا ضرر یا مشقت زیاد، هنگام #وضو یا #غسل، نمیتواند #ناخن_مصنوعی را بردارد، جایز است اقدام به کاشت ناخن کند؟
۲. کسی که بدون ضرورت ناخن مصنوعی کاشته است، وظیفه اش نسبت به وضو یا غسل و نماز چیست؟
? اما پاسخ این سوالات. ?
ابتدا باید درباره جبیره توضیح بدهیم. جبیره یعنی هر جسم اضافهای که روی اعضای وضو قرار گرفته و مانع رسیدن آب به اعضای وضو هست و البته اینکه در زمان وضو یا غسل نمیشود آنرا برطرف کرد. حالا این جبیره ممکن است بانداژ یک زخم باشد یا ناخن مصنوعی که یک جسم اضافه است.
✅ حالا بر این اساس چندتا جواب برای این سوالات هست.
اول اینکه: در فرض سؤال کاشت ناخن جایز نیست. یعنی نمیشود به هر دلیل کوچک و بزرگی ناخن کاشت. چون این ناخن وقت وضو و غسل برداشته نمیشود و مانع رسیدن آب به اعضای وضوست.
دوم اینکه اگر برداشتن ناخن مصنوعی ممکن باشد، وضو یا غسل با آن باطل است و در نتیجه نماز هم باطل است.
حکم سوم این است که : چنانچه برداشتن ناخن مصنوعی تا پایان وقت نماز، ممکن نباشد یا مشقت غیر قابل تحمل داشته باشد؛ باید علاوه بر وضو یا #غسل_جبیرهای ، تیمم هم بکند و بعد از برداشتن ناخن، بنا بر احتیاط واجب قضای نمازها را نیز بخواند.
البته باید بگویم این مساله بر اساس فتوای مقام معظم رهبری است. اما همهی مراجع هم نظری شبیه به این دارند. کاشت ناخن فقط زمانی جایز است که فرد هیچ ناخنی روی انگشتش نداشته باشد و نبود ناخن برای او هرج یعنی سختی فراوان ایجاد کند. در غیر این صورت برای زیبایی اگر انجام دهد وضو و غسل ش درست نیست و نماز و روزههایش با آن ناخنها باطل است.
سخن فاطمه خانم که تمام شد حبیبه خانم نفس راحتی کشید. اما این سخن بین دختران جوان ولوله برپا کرده بود. همه از حبیبه خانم تشکر میکردند که این سوال را پرسیده. چون همیشه این سخن را از زبان آرایشگرها شنیده بودند و فکر میکردند حکمی که میگویند؛ درست باشد.
بیبی طوبی از فاطمه خانم و حبیبه خانم تشکر کرد و گفت: ” بچه مسلمان باید احکام را از دفتر مرجع تقلیدش بپرسه؛ نه از آرایشگر و بقال و نانوا. اولا این بندگان خدا مشخص نیست واقعا احکام را بلد باشند. در ثانی در جایگاهی نیستند که اجازه بیان فتوای مراجع تقلید را داشته باشند.” #احکام_وضو #وضو_با_وجود_ناخن_مصنوعی
?????
با حبیبه خانم و #تجربیات_تلخ_و_شیرین ش همراه باشید در دورهمیهای خانهی بیبی طوبی ??
https://eitaa.com/joinchat/4197580908Ca005a3362d
بیبی طوبی, [۲۰.۰۵.۲۱ ۰۹:۱۱] [ استیکر ]
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1400-02-31] [ 04:07:00 ب.ظ ]
|
|
?????
بیبی طوبی گفت:” انگاری حبیبه خانم یک سوال تازه پیدا کرده که باید دنبال جوابش باشیم.” ?
و حبیبه خانم سوالش را پرسید: “بیبی؟! راستی ولایت فقیه یعنی چی؟ چرا باید از ولی فقیه پیروی کنیم؟ البته این سوال پسرم هست. ? باید برای آخر هفته پاسخش رو برای معلمش ببره. من نمی دونستم چی بهش بگم، گفتم برات از بی بی طوبی می پرسم. ?”
بیبی با اینکه میدانست جواب این سوال چیست اما دلش میخواست نجمه خانم که درباره حکومت اسلامی تحقیق کرده جواب بدهد. بنابراین رو کرد به نجمه خانم و گفت: ” دخترم! میشه جواب این سوال رو برامون بگی؟"?
نجمه خانم از اینکه بالاخره نوبت او شده بود خوشحال شد و اجازه گرفت تا صحبت کند: “حبیبه جان! سوال خوبی کردین. بیبینید! اگر شما یه سوال دینی داشته باشی، از چه کسی می پرسی؟"?
حبیبه خانم پاسخ داد:” خب معلومه! از روحانی مسجد.”
نجمه خانم گفت:” اگر روحانی مسجد جوابت را بلد نبود، از چه کسی می پرسی؟ خب احتمالا از امام جمعه شهرتون. و همینطور تا میرسی به مقام معظم رهبری. اما اگر از جواب ایشان هم قانع نشدی، حتما دوست داری از امام معصوم و در نهایت از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بپرسی. ایشان هم حتما از جبرئیل و او هم از خداوند متعال خواهد پرسید.
این ساده ترین پاسخ برای پیروی از ولایت فقیه هست. در حقیقت یعنی پیروی از خداوند. چون بندههای خدا که نمی توانند سوالات خودشان را از خدا بپرسند؛ باید از نماینده خداوند سوال کنند. وقتی امام زمان علیه السلام در غیبت هستند باید کسانی باشند تا سخنان خداوند را به بشر برسانند. درسته؟
چون با حکمت خداوند برای ارسال پیامبران و امامان سازگار نیست که مردم این زمان را به حال خودشان رها کرده باشد. امام زمان علیه السلام هم این مقدار بیمحبت به مردم نیست که به آنها اعتنا نکندو وظیفهی امامت خودش را معطل باقی بگذارد. پس باید برای سرپرستی مسلمانان یک راه حل داشته باشد. و این راه حل همان ولایت و سرپرستی کردن جامعه مسلمین توسط یک عالم برجستهی دینی است. اسم این عالم را اصطلاحا ولی فقیه گذاشتهاند.
حبیبه خانم از این پاسخ قانع شد و بیبی برای شنیدن این استدلال زیبا لبخند زد.
?????
با #حبیبه_خانم و #تجربیات_تلخ_و_شیرین ش همراه باشید در دورهمیهای خانهی بیبی طوبی ??
? @bibituba ?
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[سه شنبه 1400-02-28] [ 11:26:00 ب.ظ ]
|
|
ماجرای شفای مادر شهید و حل مشکل یک جوان امروزی
مجتبی برزگر شهید علیاکبر نظریثابت سال 1344 در شهر مقدس قم به دنیا آمد. 15 ساله بود که عازم جبهه شد. در نخستین اعزام رسمی به عنوان نیروی سپاه، جذب واحد اطلاعات عملیات تیپ 17 علیبنابیطالب(ع) شد. با سرعت مراحل پیشرفت را طی کرد و در عملیات خیبر با انتخاب و اصرار شهید مهدی زینالدین به عنوان جانشین اطلاعات عملیات لشکر 17 علیبنابیطالب(ع) مشغول کار شد؛ این مسئولیت در سن 19 سالگی به او واگذار شد. مجموعه لیاقتها و استعدادهای کمنظیر و شخصیت استوار و قویاش در کنار معنویت و پارسایی عجیب او، باعث شده بود علیاکبر جوان یکی از فرماندهان برجسته، زیرک، سریعالفکر و برنامهریز لشکر 17 به شمار آید. سرانجام این روح پرتلاطم در سن 22 سالگی و در شب شانزدهم اسفند 1364 در منطقه عمومی فاو در حین اجرای عملیات والفجر8 از کالبد مطهرش پرواز کرد.جسم پاکش در گلزار علیبن جعفر قم در قطعه 9 ردیف سه شماره 345 درست در جایی که چند روز قبل از شهادت خود آن را به مادر و همسرش نشان داده بود گمنام و بینشان آرمید. آنچه در پی میآید گوشهای از کرامات مزار شهید نظری است که از زبان پدر و مادر او نقل شده است؛ شهیدی که به یکی از کسانی که خوابش را دیده بود این طور میگوید: «توی دنیا فامیلی من نظری ثابت بود اما در این دنیا علوی صدایم میکنند». مقام والای شهید نظری و شفای یک مادر شهید پدر شهید علیاکبر نظری ثابت نقل میکند به گلزار شهدا که رسیدم دیدم خانم مسنّی دارد سنگ قبر فرزندم را میشوید. بالای سرش رسیدم گفتم: «خانم شما این شهید را میشناسید؟ گفت: تا یک هفته پیش او را نمیشناختم. گفتم: پس چی شد که شناختید؟ در پاسخ گفت: من خودم سیدهام و مادر شهید هستم. فرزندم در ردیف دوم پیش پای شهید زینالدین مدفون است. بیماری لاعلاجی گرفتم و مدتها دنبال مداوا بودم. هرکاری کردم خوب نمیشدم؛ خیلی ناراحت بودم. از خدا خواستم تا حداقل خواب فرزند شهیدم را ببینم. وقتی به خوابم آمد، به پسرم گله کردم که مگر تو شهید نیستی؟ من مادرت هستم و سیدهام! کاری بکن و از خدا بخواه شفا بگیرم. پسرم گفت: برو سر قبر علیاکبر. گفتم: کجاست تا پیدا کنم؟ گفت: عصر پنجشنبه پدرش میآید سر قبرش، بگرد پیدا میکنی. چند بار آمدم تا پیدا کردم. به شهید شما متوسل شدم و شفا گرفتم. بار دیگر از خدا خواستم تا خواب پسرم را ببینم. به خوابم آمد. از او پرسیدم: چرا مرا به آن شهید حواله دادی؟ گفت: در این عالم شهداء درجه و جایگاههای متفاوتی دارند. هرکسی در دنیا اخلاص و تلاش بیشتری داشته در اینجا درجه و مقام بالاتری دارد. به همین خاطر شما را به شهید علیاکبر نظری ارجاع دادم. دستگیری شهید نظری از دختر دانشجو پدر شهید نظری ثابت میگوید: همین که نشستم سر مزار فرزندم دیدم دختر خانم جوانی نشسته است کنار قبر فرزند شهیدم و فاتحه میخواند. فاتحه خواند وگریه کرد. انگار مثل خواهری بود که برای برادرشگریه میکند.گریهاش که تمام شد گفتم: دختر شما با این شهید آشنا هستید؟ گفت: نه من بچه سبزوار هستم و در قم درس میخوانم چندین شب پیش خواب دیدم که این شهید بزرگوار به نزدم آمد و گفت: آمدهام اینجا تا به شما بگویم این اموال و امکاناتی که برای شما خرج و هزینه میشود از اموال بیتالمال است. شما در دو کار سستی و کاهلی میکنید اول نماز و دوم درس! همانجا از ایشان سؤال کردم مزارتان کجاست؟ که دقیقاً اسم و نشانی مزار خودش را داد. پس از آن حدود سه سال هر عصر پنجشنبه زودتر از من آن دختر خانم میآمد و شروع میکرد به قرآن خواندن بر سر مزار شهید نظری… مشکلگشای حاجتمندان مادر شهید نظری میگوید: سر مزارش نشسته و توی حال خودم بودم. جوانی با ظاهری خیلی شیک و امروزی آمد نشست کنار سنگ مزار فرزندم و شروع کرد به فاتحه خواندن! پرسید شما که هستید؟ گفتم مادر شهید هستم؛ کاری داشتید؟ گفت: من مشکلی داشتم که این شهید برایم حل کرد. گفتم: چطور مادر؟ گفت: هفته پیش به گلزار آمدم دیدم آقایی با عکس شهید اینجا نشسته است. من اصلاً علاقه و اعتقادی به شهدا، گلزار و این مسائل نداشتم. با خودم گفتم اگر این شهید مشکل مرا حل کند پس معلوم است شهیدان حساب و کتابی دارند. همان شب شهید شما با همان لباس رزم و پوتین به خوابم آمد و رو به من کرد و گفت: «چون به شهداء توسل کردی آمدم تا مشکل تو را حل کنم. برو خیالت راحت باشد که مشکل تو کاملاً حل شده و دیگر هیچ غصهای نخور.»فردای آن روز مشکلم حل شد. از آن روز تا به حال هر بار که به گلزار بیایم بر سر مزار پسر شما میآیم.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1400-02-24] [ 08:49:00 ب.ظ ]
|
|
بسم الله
آخر جلسه بود. بعد از صلوات بیبی طوبی، حبیبه خانم پرسید:
-بیبی! دیروز رفته بودم آرایشگاه که موهای نوهام رو کوتاه کنه؛ نمیدونم از کجا شپش به سرش افتاده؟ بعضی ها میگن از کسانی هست که میرن خارج. چون اکثر زنهای خارجی سرشون شپش داره! این که میگم همین جوری نیستها . یکی از فامیلهامون که خارج تحصیل میکنه می گفت. حالا سوالم این نیست، با آرایشگر بحثم شد. وقتی که دید نوهام ده سالشه و مقنعه داره گفت:
” برای چی بچه را خفه می کنی!مهم قلبه که پاک باشه!” ?
منم جوابش را با ضرب المثل “از کوزه همان برون تراود که در اوست” دادم. وقت ما تمام شده بود دیگه نشد بیشتر باهاش حرف بزنم. امروز میخواهم برام کامل توضیح بدید تا دفعه بعد بهش کامل توضیح بدم.?
بیبی طوبی جا به جا شد و رو به خانمهای جلسه کرد و گفت: “خب خانمها شنیدید حبیبه جان مثل همیشه برامان شبهه آورده و جواب می خواد.” ?
سارا خانم که دختر جوانی است از ته مجلس دست بلند کرد و گفت: “اجازه هست؟” ✋
بیبی لبخندی زد و گفت:” سارا جان بگو عزیزم.” سارا خانم بلند شد ایستاد و شروع کرد به صحبت: “جهنم هفت تا در داره و بهشت هشت تا در. درهای بهشت و جهنم یکی هستند به جز یک در بهشت که جهنم نداره. قلب مهمترین در بهشت است، که اگر پاک نباشد حق ورود به بهشت نداریم. خداوند آدرسش را هم داده است.
??من اتی الله به قلب سلیم ??
چشم،? گوش،? زبان، ?دستها، ?پاها، شکم، و شهوت?؛ در بهشت و جهنم مساوی هستند. یعنی؛ پاکیِ چشم و گوش و بقیه اعضا از حرام و گناه باعث میشود که قلب پاک بماند. ❤️ وقتی چشمها به نامحرم نگاه کند ? و گوش همه لهویات را بشنود، و بقیه اعضای بدن مرتکب گناه بشود،
دیگر قلب پاکی وجود نخواهد داشت.?
البته این حُقهی مُرجِعِه بود که زمان خلفای بنی امیه و بنی عباس در میان مردم شایع شد که این خلفا که اهل شراب و فسق و فساد هستند و با اهل بیت تفاوت دارند؛ مهم قلبشان است که پاک است.
بیبی طوبی خیلی از پاسخ ساراجان خوشش آمد و با خوشحالی گفت:” برای سلامتی ساراجان صلوات بفرستید که جواب شبهه را به خوبی داد.” ???
??????
با ما همراه باشید در خانهی بیبی طوبی در این آدرس ?
https://eitaa.com/joinchat/4197580908Ca005a3362d
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[چهارشنبه 1400-02-22] [ 06:11:00 ب.ظ ]
|
|
همه بیصبرانه منتظر پاسخ زهره خانم بودند. بیبی طوبی به زهره خانم گفت:
” شروع کن مادر. ما منتظریم. اذان نزدیکه.” زهره خانم چشم محکمی گفت و شروع کرد: ما توی معارف دینی، اصلی به نام تولی و تبری داریم که جزء واجبات دین هست. همانطور که نماز، روزه،جهاد و…از واجبات مسلم دین است. تولی و تبری هم از واجبات اسلام است.
✅ تولی وتبری یعنی دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا.
عمل نکردن و نشناختن دستورات واجب دینی، در طول چهل سال انقلاب از سوی بعضی مسئولین؛ باعث شده ضربه های جبران ناپذیری بخوریم. از پیشرفت در همه جوانب عقب بمانیم. وگرنه با آن سرعتی که جوانان جان برکف با تلاش جهادی جلو می رفتند نباید گرفتار رکود میشدیم. این همان، سیاستی است که امام حسین علیه السلام حاضر نشد با یزید بیعت کند و با او جهاد و مبارزه کرد.
دولت اسلامی اگر می خواهد با کفار مذاکره کند نباید از خوشحالی غش کند. در تمامی مذاکرات برجام نمی توانید از طرف مقابل یک لبخند ببینید، نه از طرف مردان ونه زنان. ولی خنده های وزیر خارجه ایران باعث خود تحقیری درحضور دشمنان ایران میشود. مردم درپس خنده های او با موگرینی بوی خِنگی و شنگولی احساس میکنند که فریب خوردن و وادادگی را نتیجه دارد.? تاثیر خنده او باعث شد نمایندگان مجلس قبلی هم با موگرینی سلفی بگیرند!??
امام صادق علیه السلام می فرماید: العالم بزمانه لا یشتبه علیه اللوابس اگر کسی زمان شناس باشد فتنه های زمان او را زمین گیر و مردد نمی کند . بیبی طوبی یک شعر طنز برای رفتارهای جناب #ظریف نوشتم، اجازه میدید بخونم؟
بیبی طوبی لبخندی زد و گفت: “ممنونم زهره خانم، شعر طنزتان را هم برایمان بخوانید."?
زهره خانم صدایش را صاف کرد و شعری که در لحظه گفته بود برای جمع قرائت کرد:☺️
ظریف مشنگُ خندون
میخواد بیاد تو میدون
با دستکش مذاکره
آب بکوبه رو سندون
بازم بگیره سکه
بایدن شده حیرون
مجید و عباس عراقچی
میخوان دست بدن به مکرون
شهدا نقشه میدن به هستهای
صالحی پر می کنه با بتون
با این ننگُ خیانت
چشم قجر شده شمعدون
بیبی طوبی با شنیدن این ابیات لبخندی زد و گفت:” خب حبیبه خانم آرزوی شما هم برآورده شد. این هم شعر طنزی که می خواستی.?
صدای اذان شنیده میشد. برای همین بیبی جلسه را تمام کرد و گفت:” خوب دخترای قشنگم. تا جلسه بعد همهتان را به خدا میسپارم.? راستی؛ لطفا دیگران را هم به جلسه دعوت کنید. اینجا متعلق به همه است. ??
#تجربیات_تلخ_شیرین ??
دورهمیهای خانهی بیبی طوبی ?
https://eitaa.com/joinchat/4197580908Ca005a3362d
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[سه شنبه 1400-02-21] [ 02:17:00 ب.ظ ]
|
|
تو جلسهی دیروز حبیبهخانم میگفت: “بیبیخانم، دیروز با نوهام بحثم شده بود.” بیبی اخمهایش را تو هم کشید و گفت:"سرچی؟”
حبیبه خانم خودش را جمع و جور کرد و گفت:” از نوهام خواستم در باره مذاکرات برجام و لبخند آقاظریف با خانمی که کنارش تو مذاکره مینشینه، (اسمش تُک زبانم هست) شعر طنز بگو. میدونی جوابم را چی داد؟! گفت: من به سیاست کاری ندارم!? ماندم جوابش را چی بگم؟!? بهش گفتم هی ادعا داری که منتظر امام زمان هستی، وقتی بیاد چجوری کمکش میکنی!؟ ? چرا ادعا میکنی که عاشق شهدا هستی؟ فکر میکنی اونها برای چی جهاد کردند و شهید شدند!؟?
بیبیطوبی حرفهای حبیبه خانم را که شنید رو به حاضران در جلسه کرد و گفت:” خب خانمها! حرفهای حبیبهجان را شنیدید. کدامتان بلدید جواب نوهاش را بدید؟”
زهره خانم از ته جلسه دستش را بالا برد و گفت من آمادهام.
بیبی لبخندی زد و گفت: “خب منتظریم که بشنویم.”
#ادامه_دارد #تجربیات_تلخ_شیرین ??
https://eitaa.com/joinchat/4197580908Ca005a3362d
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1400-02-19] [ 01:16:00 ب.ظ ]
|
|
همیشه فکرمی کنیم بهشت هشت در دارد، چگونه و چرا هشت در دارد و جهنم هفت در ؟ در حالی که خداوند هرسال به تعداد عمر انسان درهای بهشت را به ما نشان می دهد! حتما تعجب می کنید مگر امکان دارد؟! چرا امکان ندارد! خداوند هرگز بندگانش را بدون توجیه از درهای بهشت ممنوع نمیکند !در مراقبت از در های بهشت در ماه رمضان و تمرین برای حفاظت از آنها، درهای جهنم بروی انسان مسدود می شود. چون ورودی های جهنم و بهشت را به او نشان داده است. اولین ورودی بهشت که در ماه رمضان باید با ما همکاری کند چشمهایمان است، که باید روزه بگیرد و به نامحرم نگاه نکند و با تمسخر و خشم و جاسوسی به کسی نگاه نکند. دومین در بهشتمان گوشهایمان است که از شنیدن لهو لعب و غیبت و تهمت باید روزه دار باشد. سومین در بهشتمان زبان است که از همه درهای بهشت مهمتر است. با این زبان در ماه رمضان کنترل انتقال شایعات و دروغ و دغل و قسم های دروغ و تهمت و ناسزا و سخن چینی کنترل شود. چهارمین در بهشت دستهای انسان است، از خیانت به اموال مردم و بیت المال دوری کند. یعنی حرام خواری که باید در ماه رمضان دستها روزه باشد. پنجمین در بهشت پاهای انسان است که در ماه رمضان باید روزه بگیرد و از قدم گذاشتن در کارهای شر خود داری کند و در راه خیر باشد. ششمین در بهشت شهوت جنسی انسان است که باید روزه باشد، و هفتمین در بهشت شکم است در ماه رمضان باید تمرین دوری از حرام کند. هشتمین در بهشت، قلب است ، این در اضافه بر درهای جهنم است که باید برای اهل بیت بماند و مراقب باشد دوستی اهل بیت را در آن جای دهد و از ظالمان دوری کند.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-02-16] [ 02:02:00 ب.ظ ]
|
|
راه هموار
ما در طول سال در مسیر طولانی حرکت خودمان در چالش با هوای نفسانی با گناهان با فضای تاریکی که خودمان به دست خودمان به وجود میآوریم، با مشکلاتی مواجه میشویم. گاهی انسان برای اینکه حال دعا پیدا کند، مشکل دارد. گاهی برای اینکه قطره اشکی بیفشاند مشکل دارد؛ چون راه دشوار است. به وسیله خلافها و گناههان احاطه میشویم. اما قطعه ماه رمضان قطعهای است که حرکت در آن قطعه آسان است. مثل این است که در این راه دشواری که میخواهید به محلی و شهری برسید، گاهی مجبور پیاده راه را طی کنید، گاهی مجبوری از آب بگذارید، گاهی مجبوری از باتلاق بگذرید. یک زمان میرسید به فرودگاهی که هواپیمای مجهزی آماده است تا شما را بی دردسر و با خیال راحت و پس از طی مسیر طولانی به مقصد برساند.آغاز ماه رمضان رسیدن به همین فرودگاه است . خدای متعال راه را در ماه رمضان هموار کرده است و فضا را در ماه رمضان فضای خالی از معارض قرار داده است. این روزههای که میگیرید نفسها و هوای نفسانی را به زنجیر میکشد .
این عبادتها این دعاها این خشوعها این ذکرها این لیلهالقدر همان وسایل هموار است؛ که شما را فرسنگها جلو میبرد. راهی را که در طول سال در ماههای دیگر گاهی یک متر باید طی میکردیم میتوانیم اگر همت کنیم و خودمان را برسانیم ماه رمضان این راه را فرسنگ فرسنگ طی کنیم لذا شما میبینید اولیای خدا از مژده رسیدن ماه رمضان خرسند میشدند و از فراق آن اشک هایشان سرازیر میشد.
مقام معظم رهبری
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1400-02-12] [ 04:15:00 ب.ظ ]
|
|
*ظریف بخوانید اما درشت تکرار کنید* … راست میگوید که میدان با میز فرق دارد، او اساساً حاصل یک تَکرار بی جاست، نه یکاقدام بجا آقای دیپلمات شما یادتان نمی آید، *مرد میدان ما* آن روز که در زیر آفتاب سوزان جنوب پوست می انداخت تو در حال درست کردن اتوی کت و شلوارت در نیویورک بودی و در حال نوشتن پیش نویس ۵۹۸ و جام زهر تو سنگین تر از خودکار را بلند نکرده ای تا داغی قنداقه آفتاب خورده کلاش را زیر آفتاب داغ خوزستان در دستت حس کنی و مجبور نبوده ای آب آفتاب خورده بخوری و روی خاک دراز بکشی و خون رفقایت را که روی صورتت پاشیده پاک کنی و تکه های بدنشان را درون گونی جمع کنی و برای والدینشان ببری. آن روز که مرد میدان ما اشرار تنیده در کالبد خسته سیستان را ازاله میکرد هم تو در سعد آباد با همین مستر ریش قشنگ در حال مالیدن پاچه اروپایی ها برای امضای ننگین سعد آباد بودید *شما قفل های زیادی زده اید* از تاسیسات هسته ای تا دهان منتقدان… حق داری *قتیل نیمه شب جمعه دی ماه بغداد* را مقصر ناکامی هایت بدانی. او مرد میدان بود و امنیت مذاکرات شما را هم تامین میکرد. *تو با کَری ور میرفتی و قدم میزدی، که او در ادلب، حلب، نبل و الزهرا و موصل خاکریز به خاکریز دنبال شهادت و فتوحات شیربچه های انقلاب خمینی بود.* مکتب ولنجک نمیفهمد عمق استراتژیک اندیشه روستای قنات ملک رابُر کرمان را. آقای دیپلمات این حنایی که امروز بر کاکل ملت میبندید *دیگر رنگی ندارد* کار اندیشه غرب لیس شما تمام است *مذاکرات و ورق پاره برجام شما به جهنم خواهد رفت* و خودتان به جایی آنطرف تر از برجام اما راکت های غزه به تلاویو رسیده است موشکهای انصار الله به ریاض صاروخ های حزب الله به دیمونا صدای پوتین ما را پشت دیوارهای حیفا بشنوند. آقای دیپلمات دوست دارید نقش شمارا در ” *گاندو۳* ” چه کسی بازی کند؟ یادت هست کدخدای شمارا خدای ما با شنهای طبس خار کرد؟ *یادت باشد خون فرمانده دامن گیر است جناب!* سرخاب و سفیدآب دیپلو_ماتیک سازشگرانه را با کدام آب و صابون میشود پاک کرد. گرد خاک شلوارتان را بعد از زانو زدن در مقابل امیر کویت چه کسی پاک کند؟ اینجا محاسن مردان خدا با خون خضاب میشود و لباسشان در آتش اشتیاق وصل خاکستری میشود سهم شما از سازش ۱۰۰ سکه بود و یک مدال حلبی از دست پرزیدنت، سهم او یک موشک بود و یک نشان ذوالفقار از نائب امام عصرش.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1400-02-10] [ 11:33:00 ق.ظ ]
|
|
تقریباً اکثر مشکلات و اختلاف نظرها با همسران یا در حوزه «هدف و رابطه مهم »یا «رابطه مهم و هدف غیر مهم» جا میگیرد معرفی این صحبتها باعث میشود زوجین نگرش شان به اختلاف نظر بهتر شود به این نگرش و نتیجه برسند که باید مذاکره را یاد بگیرند مهارتهای مذاکره از تکنیکهای حل تعارض، موثر در کاهش تعاملات منفی در بین زوجین هستند.
یکی از مهارتهای مورد نیاز برای مذاکره مهارت برقراری ارتباط موثر است. گوش دادن پیام، پیام من، پیام تو، صحبت کردن، انعکاس احساس، همه در مهارت ارتباط موثر قرار میگیرد آموزش مهارت ارتباط موثر بین زوجین به روشهای گوناگون صورت میپذیرد یکی از روشها، آموزش مستقیم است. برای زوج های ناسازگار یکی از روشها و تکنیکهای موثر «تایل تکنیک» است فرد خشمگین نمی تواند ارتباط درستی برقرار کند و حل مسئله درستی ندارد. بنابراین برای یک مذاکره خوب لازم است خشم خود را به شکل درستی مدیریت کند. مدیریت خشم، خود مهارت است و نباید با پرخاشگری و به پرخاشگری منجر شود. خشم به عنوان یک هیجان باید کاهش یابد. اولین کلید مدیریت خشم شناسایی زودهنگام خشم است. یکی از راههای پی بردن زود هنگام به خشم توجه به علائم خشم که عمدتاً فیزیولوژیک هستند. برای مدیریت خشم لازم است موقعیت ها و افرادی را که در مقابل آنها خشمگین میشویم شناسایی کنیم. پس از تشخیص خشم در کمترین زمان. قدم بعدی ارزیابی شدت خشم است و پاسخ به این سوال که آیا میزان خشم برای من قابل کنترل است یا خیر. باید به زوجین کمک کنیم تا در آستانه خشم خود. یا طرف مقابل با یک علامت و نشانه موضوع را به ما اعلام کنند. هیچ کدام از زوجین نباید پس از نشان دادن علائم صحبتی بر زبان آورد و بعد از فاصله گیری از هم به ترک موقعیت هرکدام وظیفه دارند خود را آرام نمایند.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1400-02-05] [ 04:57:00 ب.ظ ]
|
|
شیوه حل اختلاف نظرها
یکی از مسائل انکارناپذیر در خانواده و تفاوت زیاد زن و شوهر با هم است. زن و شوهر علاوه بر تفاوتهای فردی که بین همه انسانها وجود دارد تفاوتهای جنسیتی نیز با یکدیگر دارند. این دو نوع تفاوت فردی و جنسیتی که در دو بافت مختلف خانوادگی و فرهنگی وجود دارد، اختلاف نظر و اختلاف سلیقه بین زوجین را زیاد میکند. وجود این تفاوتها در زندگی مشترک تنها تهدید کننده نیست؛ بلکه گاهی اوقات جذاب نیز هستند. آنچه ارتباط بین زوجین را دچار آسیب میسازد عدم مواجهه صحیح با این تفاوتها و ندانستن شیوه حل اختلاف نظر در زندگی مشترک است .
از این رو برخی معتقدند بخشی از مشکلات زوجین ناشی از مسائلی است که آنها را به یکدیگر جذب کرده است. مثلاً گاهی از خانم میپرسیم اوایل ازدواج یا قبل از آن کدام اخلاق همسرت برایت جذاب بود، برای مثال میگوید «دست و دلبازی» او بود اما شکایت فعلیاش این است که همسرم ولخرج است و مدیریت مالی ندارد. به مرد میگوییم چرا همسرتان شما را جلب کرد. میگوید زیبایش الان مشکلش این است که خانم من چرا باید در پاساژها دنبال مدلهای مختلف لباس و وسایل آرایشی باشد .
زوجین همیشه در هر سطحی با هم تفاوت دارند. این موضوع میتواند باعث بروز اختلاف نظرهایی شود مسئله اصلی این است که نمیدانند چگونه اختلاف نظرها را حل کنند و ارتباطشان به دعوا منجر نشود. به واسطه ندانستن شیوه درست حل این اختلاف نظرها، دعوا و مشاجره رخ میدهد. دعوا نیز به تدریج ارتباط اولیه زوج را تخریب میکند.
خیلی اوقات زوج جوانی که به مشاور مراجعه میکنند، به شدت همدیگر را دوست دارند. البته تا زمانی که مشکلی پیش نیاید. هنگام مشکل به شدت با یکدیگر دعوا میکنند و سالهای بعد هم شدت دوست داشتن به شدت کاهش مییابد. زیرا از هم فاصله می گیرند. بنابراین میشود اختلاف نظرهای زیادی بین زوج نباشد. اما آنها اطلاع ندارند چگونه اختلاف نظرها را حل کنند مکرر با هم دعوا کنند و بعد از آن رابطه خوبی داشته باشند این مسائل در هم تنیده اند. نتیجه که به مشاور امین اعتماد کنند تا یاد بگیرند.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-02-02] [ 12:34:00 ب.ظ ]
|
|
گاهی زن میگوید شوهرم مرا دوست ندارد اما مرد اعتقاد دارد که دوستش دارد، مشخص است که همسرش را دوست دارد اگر دوست نمیداشت ازدواج و زندگی نمی کرد.در واقع مرد طبق تفاوتهای روانشناختی، فکر میکند ازدواج با زن، یعنی بیمه کردن «دوست داشتن به همسر» البته گاهی برعکس، زن میخواهد دوست داشتن خود را ابراز کند، سبب ایجاد مزاحمت برای همسرش می شود. مثلاً در طول هشت ساعتی که مرد در منزل نیست و به طور مکرر حال او را می پرسد تا نشان دهد همسرش برایش بسیار اهمیت دارد .در حالی که مردان اکثرا این عمل زنان را بی معنا می دانند. برای مردم شنیدن یک بار «دوستت دارم» همچون واکسن میماند، اما شنیدن «دوستت دارم» برای زنان همانند آنتیبیوتیک است و مایلند هر چند ساعت یکبار این جمله را بشنوند. بنابراین زن و مرد باید این تفاوت را درک کند و آن را بپذیرند این ضعف و اشکال نیست، بیتوجهی و مزاحمت نیست و فقط یک تفاوت است با فهم این موضوع می توان خود را با آن هماهنگ کرد.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-01-26] [ 01:21:00 ب.ظ ]
|
|
انتقاد و خرده گیری
انتقاد یک روش منفی است و به صورت اولیه نمیتواند سازندگی کافی را داشته باشد؛ زیرادر انتقاد، نوعی اعتراض وجود دارد و خصوصاً اگر تکرار شود تخریبش بیشتر از فایده آن است. با این حال، در نگاه دینی انتقاد جایگزین غیبت است؛ لذا ما مجاز به غیبت کردن نسبت به دیگران نیستیم، اما مجاز به انتقاد کردن هستیم. البته باید رعایت انصاف شود و شرایط روحی و روانی و ظرفیتهای فرد مقابل نیز در نظر گرفته شود. اگر پدر و مادری به صورت پیوسته ولو ناخواسته فرزندان-شان را مورد انتقاد قرار دهند، با تکرار آن، به مرور جراحتهای روانی را در روحیه و شخصیت کودکان ایجاد میکنند، در حالیکه متوجه این امر نیستند. آیا والدین حاضر میشوند یک تیغ بردارند و به صورت یا بدن فرزندانشان بکشند؟! هیچ کدام از والدین حاضر به چنین کاری نیستند، اما چرا انتقاد را که دقیقاً همین کار را با شخصیت افراد میکند، نمیتوانند کنترل کنند؟! ممکن است والدین، گرفتار مشکلاتی باشند و نتوانند دستگاه انتقاد خود را تنظیم کنند. بچه هایی که در معرض انتقاد زیاد پدر و مادر قرار میگیرند، به تدریج یک روان بُن منفی به نام «پسر/ دختر بد »در آنها شکل میگیرد؛ این بچه ها، در هر کاری که به آن مبادرت میکنند منتظر سرزنش هستند.به تعبیر دیگر، خود را شایسته موفقیت و ارزشمندی نمیدانند.در عزت نفس، دو عنصر وجود دارد: یکی احساس ارزشمند بودن و دوم احساس توانمند بودن. وقتی انتقاد زیاد میشود، این دو عنصر از بین میروند و فرد بدون عزت نفس میشود. بسیاری از بچه هایی که خودشان را در معرض شکست تحصیلی و رفاقتهای ناسالم و مخالف هنجارهای خانوادگی قرار میدهند، کسانی هستند که میزان انتقاد در منزل آنان بالا بوده است.
هم ما سیستمی به نام «منتقد درون »داریم؛ اگر به دستگاه منتقد درون، بار ِدینوی تحمیل شود، حد هنجار و معتدل آن وجدان یا نفس لوامه ای است که به ما تذکر میدهد. به تعبیر معصومین(ع) یکی از مواردی که لطف خدا در حق ما محسوب میشود، این است که ما در درون خود مربی مهربانی به نام واعظ درونی داریم. اگر واعظ درونی، با لحن ملایم و معتدل و به موقع کار کند، همان وجدان میشود؛ اما اگر با لحن تند و زننده عمل نماید و شروع به سرکوب کند و دچار خودگوییهای منفی شویم و اجازه ندهد قدمی به پیش برویم، آنگاه سودمند نخواهد بود.کسانی که دچار خودگویی منفی هستند و سرزنشگری فراوان دارند، قطعاً نسبت به دیگران همان سرزنشها را خواهند داشت. این یک قانون است که فرد ناآرام، باعث ناآرامی دیگران نیزمیشود. کسی که در خودش احساس احترام و آرامش داشته باشد، میتواند به دیگران هم این احترام و آرامش را بدهد. آدمهایی که شخصیت سالمی دارند، حس تقدیرشان از دیگران بیشتر است. کسانی که شخصیت ناسالمی دارند، مدام از همه چیز انتقاد میکنند.
اگر از والدینی که در دام انتقاد گرفتار میشوند، بپرسند که علت این کار چیست؟ میگویند اگر به فرزندان تذکر ندهیم، آنها کاری را درست انجام نمیدهند.مثال)مادری که هم درسهای فرزندان را بررسی میکند،
اولاً احتمال وسواسی شدن بچه هایش بالا میرود و
ثانیاً وقتی اینها به دوره های درسی بعدی میروند که امکان حضور مادر را ندارند، افت تحصیلی جدی پیدا میکنند؛ چرا که مدیریت تحصیل را یاد نگرفته اند.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1400-01-22] [ 01:08:00 ب.ظ ]
|
|
تربیت فرزند به مفهوم فراگیر آن میتواند کلیدیترین نقش را در توسعه معنویت و کمال یک جامعه دینی ایفا نماید.هرگونه کاستی یاکوتاهی در این امر، موجب بروز اختلالات و ناهنجاریهای جبران ناپذیری در پرورش نسل نوین جامعه میشود. از این رو، برای اصلاح جامعه و پیشگیری از انحرافات اجتماعی،لازم است فرایند تربیت در اندیشه دینی شناسایی شود. در نگاه اسلامی، آغاز تربیت دینی از خانواده است. راهکارهای بهینه سازی فرایند پرورش دینی در خانواده، در قالب اشتباهات رایج در تربیت، آشنایی با مسائل مشکل آفرین و دامهای تربیتی، جایگاه فرزند و هدفگذاری در تربیت فرزند را با رویکرد دینی، و مسائل مشکل آفرین در تربیت را باید شناخت.
روایت حضرت علی(ع) می فرمایند: مردم به ادب و تربیت صحیح محتاج ترند تا به زراندوزی و ثروت اندوزی، برخلاف ذهنیت جامعه که اقتصاد را مهمتر از فرهنگ تربیت میداند، دین گرچه اقتصاد را هم مهم میشمارد؛ ولی با ایجاد تعادل، اقتصاد را در خدمت تربیت قرار میدهد.روایت ازحضرت امیرالمؤمنین(ع)میفرمایند: «سه چیز است که مهمتر از آن وجود ندارد: تربیت خوب، دوری کردن از شبهات و خویشتن داری از حرام . با دقت در این سه مورد می بینیم که نتیجه تربیت خوب، دوری از دو مورد دیگر است و از طرف دیگر، خویشتن داری از حرام و دوری کردن از شبهه میتواند منجر به یک تربیت خوب شود. لذا، این سه مورد، تعاملی بسیار جدی با هم دارند. تربیت خوب باعث بروندادهای مناسبی میشود؛ مثلاً اهداف خوبی را برای فرزندان ایجاد میکند و حتی به ارتقای ضریب هوشی فرزندان میانجامد.افرادی که میخواهند فرزندانشان آداب اجتماعی خوبی داشته باشند و متخلق باشند،باید در تربیت فرزندان خود تلاش کنند.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1400-01-16] [ 11:26:00 ق.ظ ]
|
|
لزوم توجه به دوره های تربیتی تا قبل از دوازده سالگی، حدود هشتاد درصد تأثیرگذاری تربیتی از والدین نشأت میگیرد و تنها بیست درصد به محیط-های بیرون از خانه(مدرسه، دوستان، رسانه و جامعه) مرتبط است. زمانیکه فرزند به سن بلوغ میرسد، این چرخه کاملاً برعکس میشود و والدین حدود بیست درصد در تربیت سهم خواهند داشت.بنابراین والدین در این دوره سنی بیشترین سهم را در تربیت کودک به عهده دارند. جایگاه حساس والدین در تربیت کودک، این مهم را میطلبد که والدین دارای یک نقش تربیتی باشند.والدین حدود بیست سال برای تربیت فرصت در اختیار دارند که این مدت زمان، بر اساس مضامین دینی و یافتههای روانشناختی بیان میشود. هفت سال اول، زمان آماده سازی برای تربیت است؛ در هفت سال دوم، تربیت مستقیم انجام-میگیرد، و در ادامه آن، محصول آماده سازی و تربیت مستقیم دریافت میشود. این را از روایاتی نتیجه میگیریم که میفرمایند سه هفت سال برای تربیت زمان وجود دارد.
،که این دوره، 21ساله بر اساس ماههای قمری معادل بیست سال شمسی است. در روایات تحذیر داده شده که اگر از این سه هفت سال استفاده بهینه شود و تربیت صحیح شکل بگیرد به نتیجه مطلوبی خواهیم رسید در غیر این صورت دیگر امید چندانی به آن نیست؛ چرا که اثرگذاری در آن سن، خصوصاً از سوی والدین، بسیار کمتر و سخت تر میشود. بنابراین جوانی که نتوانسته در خانه نقش بپذیرد، شاید جامعه و اساتید علمی بتوانند بر او اثر بگذارند؛ اما والدین نباید چندان امید داشته باشند که بتوانند او را تربیت کنند.باید توجه داشت در هفت سال اول، تربیت به صورت غیرمستقیم(مثلاً از طریق بازی، همراهی کردن با خردسال، الگو بودن، پاسخگویی به سؤالات کودک و…) انجام میگیرد. در روایات از تعبیر آقا و سید برای کودکی که در هفت سال اول قرار دارد استفاده میشود.
،یعنی باید رهایش کنیم تا بازی کند چراکه در دل این بازی اثرات تربیتی نهفته است. یکی از بهترین سبکهای تغییر رفتار در خردسالان، بازی کردن است. زمانیکه والدین آمادگی را در خردسالان ایجاد کردند و اعتماد او را هم جلب کردند، میتربیتتوانند در دورۀ ابتدایی بیشترین تأثیر را بر آنان داشته باشند.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1400-01-06] [ 11:35:00 ق.ظ ]
|
|
رابطه مناسب و آرامبخش بین زن وشوهر از نیازهای و ارکان اساسی خانواده است. بنابراین باید برخی مشکلات میان همسران را شناخت و روابط همسران را آسیب شناسی کرد.این آسیب ها عبارتند: 1-از عدم آشنایی با تفاوت های زن مرد 2-عدم توجه به فقدان مدیریت روابط با دیگران3- بی اعتمادی تفاوت استانداردها، اختلاف نظرهای فرهنگی زوجین به ویژه در تعیین وظایف و نقش ها 4-مسائلی مالی عدم ارتباط صحیح، ندانستن شیوه حل اختلاف نظر ها و شیوه حل مسئله5- باورها و نگرش های ناکارامد.
مثلا خانم در گلایه از همسرش می گوید «به من توجه نمی کند» «حرف هم را نمی فهمیم» «در مسائل با من همراه نیست» «خانواده اش در زندگی من دخالت می کنند» «رفیق باز است». و مردها می گویند«به زندگی بی توجه است» «غر می زند»«عصبی است »«در بازگشت از کار خانه گرمی در انتظارم نیست» «به خودش نمی رسد»«با بچه ها دعوا می کند».
از مشکلات رایج بین زن ومرد می توان به این نکته اشاره کرد که مردان غالبا با نگاه مردانه و از زاویه دید خودشان به زنان می نگرند و زنان هم از زاویه دید زنانه مردان رصد می کنند. اگر آموزش داده شود بخشی از این معضلات حل می شود.
گاهی زن و مرد روابط خود با دیگران را در خارج از خانه مدیریت نمی کنند. توجه افراطی به خانواده، اجازه افراطی به خانواده والدینی برای دخالت در زندگی و رفیق بازی و ترجیح دوستان بر خانواده، مسائل خانه به خارج از منزل منتقل کردن و حتی الویت دادن به کار که قبلا مربوط به مردادن میشد اکنون دربین زنان هم رایج شده است و شکایت مردان در این موارد زیاد است.
بی اعتمادی زوجین به یک دیگر به علت وجود فضای مجازی.وقتی مرد یا زن برا گوشی خود رمز می گذارد، این یعنی که محرمانه دارد!
استاندارها، روابط خارج از عرف وشرع.وقتی زن یا مرد با فامیل نامحرم خصوصی می شود واسرارش را به خواهر زنش می گوید وزن اسرار مگویش را به پسرخاله می گوید؛ باعث اختلاف وبی اعتمادی می شود.
اختلاف نظرهای فرهنگی مثل کار نکردن مرد در منزل و شاغل بودن زن. در گذشته اگر زن شاغل بود خودش به همه کارهای زندگی رسیدگی میکرد. اما امروزه اگر زن شاغل است توقع دارد که مرد در خانه کمک کند.ولی از حقوقی که دارد حاضر نیست درخانه خرج کند. اینجا مشکلات بروز میکند. معمولا مردانی که دوست دارند همسرشان شاغل باشد ،توقع دارند که کمک مالی در زندگی داشته باشند. این شروع یک اختلاف است که منجر به درگیری در زندگی میشود.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-12-27] [ 10:30:00 ق.ظ ]
|
|
با اشتغال بانوان، این انتظار بوجود آمده که در مسائل مالی دخالت کنند و در تصمیم گیری های اقتصادی خانواده جایگاه داشته باشند. مثلا از اموال به نام آنها باشد.همینطور درباره درآمد و پس انداز صاحب نظر باشند.در خانواده سنتی اموال و داراییها برای خانواده محسوب میشد، ولی امروزه برای زوجین مهم شده است که کدام بخش از اموال به کدام آنها تعلق دارد. اگر در گذشته مردی اموال خود را به نام همسرش میکرد مرد ویژهای محسوب میشد، اما امروزه در حد یک انتظار و توقع جدی از همسر است که اموالش را به نام همسر بزند.تصمیم گیریهای اقتصادی نیز بر عهده مرد بود. امروزه این انتظار وجود دارد که زن در تصمیمات مشارکت داشته باشد.
یکی از اختلافهای رایج زن وشوهرها هزینه نکردن زن شاغل در خانواده است. مرد ابتدا به همسر میگوید«سرکار رفتی پولت برای خودت باشد»اما اتفاقی که در عمل میافتد این است که کارهای خانه بر عهده هردوست و هر دو شاغل هستند. اما پول زن برای خودش میباشد و پول مرد برای خانواده و مرد هم از حرف خودش کوتاه نمیآید. وزن هم می گوید همسرم باید مرا تامین کند.
پ ن
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی، این ضرب المثل در دلش خیلی حرفها دارد.آقای داماد ابتدا به طمع حقوق عروس خانم دنبال عروس شاغل می رود. منتها نمی تواند آشکار بگوید که به پول تو نیاز دارم! چون از فطرت مردانگیش به دور است که همسرش نفقه اورا بدهد! با خودش گمان می کند وقتی وارد زندگی شدیم کاسه مان یک است.
از طرفی در نظر عموم مردم شرط عروس شدن با کار خانه عرفی شده است و هنگام ازدواج با همان نگاه عقد خوانده شده است. حالا خانم و آقا هردو صبح علی الطلوع میروند سرکار، و بعد از ظهر باهم برمی گردند! هردو خسته و گرسنه،بچه ها هم ازمدرسه یا مهد برگشتهاند.یک جمعیت گرسنه که نیازمند یک غذای مطبوع به خانه ای سامان یافته هستند! علاوه بر اینکه از غذا و خانه بسامان خبری نیست تازه هردو زوجین هر کدام سر کار با مشکل همکار و رئیس و دعوای ارباب رجوع هم درگیر بوده اند و اصلا حال وحوصله تهیه غذا و نوازش کودکان را ندارند.
خصوصا که مرد باید اقساط خرید های نجومی زن را که برای چشم وهم چشمی فامیل تهیه و تعویض کرده به پردازد.
این همان مثلی است که خداوند میفرماید مثل خانه عنکبوت، خانهای که استحکام ندارد. هیچ چیزی سرجای خودش نیست.
لذا مرد از این وضع خسته میشود دنبال پناهگاهی می گردد تا آرامش پیدا کند. اینجاست که خانم خانه متوجه میشود که برای چندرغاز حقوق هم فرزندانش را و هم همسرش را ازدست داده است.
و طلاق میشود آخرین درمانشان؛ این پروسه تازه راهی را شروع میکند که بختکی شود بر یک زوج دیگر و روزگار آنهارا خراب کند. سر کار به همکار آقا میگوید من مطلقه هستم!!!!
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1399-12-25] [ 10:09:00 ق.ظ ]
|
|
خداحافظ آسمانِ رجب… آنقدر بی صدا باریدی و تطهیرمان کردی؛ که خودمان هم ، سابقهی خرابمان، فراموشمان شد!
آنقدر دامنت را برای پروازمان باز کردی؛ که زخمی بالانی چو مانیز، جرات بال زدن یافتیم!
دیگر سفره ات آهسته آهسته جمع می شود… و ما دوباره دلمان برای نوای “یامن ارجوا” برای “سبحان الله و اتوب الیه” و برای عاشقانه ترین ترانه ی"لااله الا الله” تنگ می شود!
آمدی، تطهیرمان کردی، تا در نیمه ی شعبان، برای زیباترین جشنِ زمین، اماده شویم… آمدی تطیرمان کردی، تا زیر سایه ی تنها باقیمانده ی خدا، آشتی کنانی راه بیندازیم و در ضیافت رمضان، غریبگی نکنیم!
دست مریزاد بر آسمان تو… که ندیده خرید، و چشم بسته بارید…
خداحافظ آسمانِ رجب… برای دیدن دوباره ات، باز منتظر می مانیم! اگرعمری برایمان باقی بماند?????
بخشایش
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1399-12-23] [ 08:21:00 ب.ظ ]
|
|
آموزههای دینی ناظر به فرهنگ سازی نا آگاهانه
نمونههای فراوانی برای این نوع از فرهنگسازی وجود دارد.از جمله: حضرت علی(ع)میفرمایند :«اگر بردبار نیستید خود را بردبار نشان دهید؛ زیراکمتر کسی است که خود را شبیه گروهی کند و به زودی یکی از آنان نشود1».در روایت دیگری آمده است: «همانا گناهان، گمراهی را بر افراد مسلط میدارد تا آنجا که او را به رد ولایت و سوزاندن اعتقادات و ارزشها و انکار نبوت انبیاء و همچنین انکار یکتایی خدا میکشاند و به الحاد در دین، آلوده میکند2 ».گناهان زیاد آدم را به جایی میکشاند که توبه را نیز مسخره و آیات خدا را تکذیب میکند.3
همچنین حضرت امام صادق (ع) از پدران خویش، نقل میکند که خداوند به یکى از پیامبرانش وحى فرمود :«به مومنان بگو:لباس دشمنان مرا به تن نکنید و از غذای دشمنان من نخورید و راه دشمنانم را نپویید؛ زیرا در غیر این صورت شما نیز از دشمنانم خواهید بود،همان طور که آنان دشمن من هستند4».
اکنون میتوان به اهمیت سبک زندگی پی برد؛ زیرابا هر اقدامی، فرهنگی روی می دهد. به عنوان مثال،وقتی ساختمان میسازید یا وقتی مذاکرهای میکنید فرهنگی را روی میدهید.
فرض کنید به مطب پزشکی میروید که فرد مذهبی و معتقدی است و به احترام شما بلند شده و با شما دست میدهد، احوالپرسی میکند و مینشیند و به صحبتهای شما گوش میدهد و شما را با دقت معاینه میکند و در پایان میگوید از منشی من شماره بگیرید، اگر تا فردا آخر شب، تبتان پایین نیامد با من تماس بگیرید.
بیرون میآیید، فرزندتان میگوید آدم از حزب اللهی بودنش لذت میبرد؛ چرا که اعتقاد و باور پزشک، به رفتار انسانی تبدیل و این پزشک، پرجاذبه شد. این رفتار پزشک، موجب تقویت دین فرزند شما میشود. دکتر مربوطه علاوه بر شغل شریف، نقش به سزایی در افزایش دینداری ایفا میکند. بعد از مدتی به مطب پزشکی دیگر میروید، برخلاف پزشک پیشین، پزشک جدید ظاهر موجهی ندارد،ولی برخورد مناسبی دارد. پس از بیرون آمدن از مطب، مشاهده میکنید که در جلو درب خروجی نوشته شده است دکتر فلان فارغ التحصیل از دانشگاه آمریکا! در اینجا، ممکن است فرزند بگوید ما چرا آنقدر با آمریکاییها مشکل داریم؛ چرا به این کشورها سفر نمیکنیم؟! در این هنگام نگران میشویم که احتمالا فرزند ما،ماهواره دیده یا با رفقای ناباب نشست و برخاست داشته است! درحالی که این نحوه رفتار فرزند، به دلیل این است که او رفتار پزشک را به تحصیل در خارج، ارتباط میدهد.
1 .نهج البلاغه حکمت207.
.2علل الشرایع، ج2 ص ،348.3.ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَأَساءُوا السّوأیأَن کَذَّبوا بِآیاتِاللَّهِ وَکانوا بِها یَستَهمِئونَ. (سوره روم، آیه10)
4.علل الشرایع،ج2 ص ،348.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1399-12-22] [ 08:13:00 ب.ظ ]
|
|
استادی در جریان تدریس درس مهندستی ساختمان، با یکی از شاگردان خود ازدواج میکند. زن بعد از فارغ التحصیلی، در محل کار همسرش مشغول فعالیت میشود. معمولا زن با فعالیت درکارگاههای عمرانی، به مرور احساسات لطیف زنانه خود را از دست میدهد و مرد احساس میکند که همسرش نیازهای او را تأمین نمیکند و به این ترتیب، به دنبال زن دوم میرود. در اینجا مرد دو اشتباه دارد: اول، ازدواج اشتباه و دوم، اینکه زن را به عنوان همکار خود قبول کرده است و به محیط کارگاه برده است. این زوج، چون دائما همدیگر را میبینند احساس نیازی در زن و مرد به وجود نمیآید و در نتیجه، مرد پی زن دوم میرود و زندگی خانوادگی آنان دچار مشکل میگردد.
گاهی شغل برخی از اعضای خانواده (به خصوص پدر یا مادر) به گونهای است که در زندگی دیگر اعضا و در نتیجه اهداف و آرامش خانواده اختلال ایجاد میکند. از اینرو، ضرورت دارد شغل اعضای خانواده و تأثیر آن بر اهداف خانواده مورد بررسی قرار گیرد.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[سه شنبه 1399-12-19] [ 08:24:00 ب.ظ ]
|
|
با هجوم افکار منفی استرس تولید می شود. برای جلوگیری از افکار منفی باید از فرمول star استفاده کنیم. S یعنی Stop، توقف، باید از ادامه فکر منفی جلوگیری کرد. چگونه T یعنی Thinkingفکر کردن تا جلوی فکر منفی را بگیریم. و آن را بررسی و تحلیل کنیم، که آیا درست بوده یانه ؟ شایدم خنده دار بوده باشد.سومین کارA active یعنی عمل کردنT پس باید بی اعتنا باشیم به فکر منفی و برویم دنبال کارخودمان. چهارمین مرحله R review، یعنی بررسی کردن. بر اساس مرور خودباوری و اعتماد به نفس احساس قدرت در مراحل بعد با این روش کنترل کنیم. برای جلوگیری از رشد افکار منفی باید آن را متوقف کرد و از واژه ایمن ساز که آن را دوست داریم استفاده کنیم. مثل آیهای از قرآن یا ذکر لا اله الا الله و یاعلی یا صاحب الزمان ادرکنی یا صلوات باشد کافی است. چون خودگویی یا حدیث نفس بلافاصله متوقف می شود.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1399-12-16] [ 02:11:00 ب.ظ ]
|
|
نصحیت امروز بسیاری از مربیان مدارس به دانش آموزان این است که درس بخوانند، تا موفق باشند. دانشآموزی که موفقیت را در پولدار شدن میداند، در راه مدرسه به منزل، مغازهداری را میبیند که درس نخوانده و صاحبِ مغازهای جذاب و گرانبهاست، با خود میگوید: «درس که در آن پول نیست، معلم بیدلیل بر درس خواندن تأکید میکند! »
بنابراین، معلم باید با توجه به عوامل محیطی استدلال خود را انتخاب نماید و نباید اینگونه با دانش آموزان سخن گوید؛ چراکه پیامهای جامعه و پیامهای محیط جهانی، این برداشت محدود از نتیجه درس خواندن را تأیید نمیکند. نیز اینگونه است پدری که در برخورد با بی علاقگی فرزندش به درس، جامعنگری ندارد و به صورت تک بعدی به فرزندش نصیحت میکند و نتیجهای نمیگیرد؛ امّا پدر جامع نگر و اهل شناخت در چنین شرایطی، فرزند را به مشاوره ارجاع میدهدو مشاور با نگاه سیستمی، آسیبهای متنوعی را که از محیط خانواده، جامعه، دوستان و خصوصیات شخصی او میشناسد، در نظر میگیرد و راه حل پیش نهاد میکند.
خصوصا که از رسانه هر هفته با مسابقات هنگفت به کودک و جوان تلقین میکند، که با خرید فلان برند میتونید 50میلیون برنده شوید یا با شرکت در مسابقه nمقدار پول به جیب خواهی زد!
یا وقتی که کوهی از اسکناس در شهر در حرکت است، وبه دنبال فرد میرود، برای کودک جای سوال به وجود میاد که برای چی درس بخوانم؟!
نکته حائز اهمیت در برخورد با مسائل فرهنگی، داشتن نگاه سیستمی است. حال سوال اینجاست که سیستم چیست و چه نقشی در مدیریت فرهنگی دارد؟
دو عامل برجسته در بررسی مشکلات خانواده با نگاه سیستمی(فضای خانوادگی و محیط بیرونی) وجود دارد. اگر مشاور، مسائل جامعه را با نگاه سیستمی ببیند و تحلیل کند، ا طلاعات بیشتری در اختیار خواهد داشت و درمانهای موفقتری را دنبال خواهد کرد. برای فهم فرهنگ، نگاه سیستمی ضروری است.
سیمستم مجموعهای از عناصر و اجزاست که درصدد تحقق هدف خاصی هماهنگ شدهاند و با هم ارتباط مفیدی دارند.
این گونه فرهنگ سازی نشان ازضعف سیستم است. معلمان و خانواده و فرهنگ همه باید یک خط را دنبال کنند که افزایش دانش را برای تولید علم بدانند که ثروت را به همراه دارد.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1399-12-15] [ 08:36:00 ب.ظ ]
|
|
فرهنگ سازی آگاهانه در همه روابط زندگی افراد مفید است. ما بسیار نیازمند آموزش نحوه تعامل صحیح با یکدیگر هستیم؛ زیرا علاوه بر اینکه دارای برخی رذائل اخلاقی هستیم، گاه برای اصلاح رفتار مقابل خود با سرعت سراغ زور و تهدید میرویم. 2500سال حکومت پادشاهی که در اکثریت آنها با سبک استبدادی جامعه اداره می شده است؛ به این معنا که وقتی پادشاهان فرمانی میدادند، برای اجرای آن از قوه قهریه استفاده میکردند و در صورت نافرمانی مجازاتهای سنگین در انتظار افراد بوده است، باعث شده این سبک مواجهه با مسائل در روابط فرهنگی ما ایرانیها در عرصههای مختلف، حضور جدی داشته باشد.مثلا وقتی فرزندمان نماز نمی خواند به جای اینکه مسیر فرآیند فرهنگ سازی عالمانه را طی کنیم، او را صدا میزنیم و چند جمله موعظه میکنیم و مثلا به او میگوییم که با نماز نخواندن، برکت از خانه میرود. فرزندمان در پاسخ ممکن است بگوید شما که نماز خواندی، به کجا رسیدی؟! بعد ما میگوییم شرمندهام در این صورت نمیتوانم در خانه راهت بدهم! این عملکرد، نشان میدهد که ما متوسل به زور شدهایم. علت این است که پدرمان نیز با ما همین رفتار را داشتته است. به عنوان مثالی دیگر، زمانی که خانم میخواهد همسرش دروغ نگوید، میگوید اگر یک بار دیگر دروغ بگویی من به خانه پدرم میروم. این نمونه نیز استفاده از زور با ابزار احساسات است.بنابراین در مشاوره خانواده، میبایست آموزش داد که باید با کار فرهنگی عیب همسر و فرزندتان را رفع کنی… ادامه دارد
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1399-12-14] [ 11:18:00 ق.ظ ]
|
|
طی یک سال گذشته به علت کرونا مردم و اطرافیان ما بسیار دچار استرس شدند،
با خودم گفتم درباره مشاوره بحران کرونا مطالبی را بنویسیم. استرس اصلاحی است که مردم آن را به منظور توصیف و عواملی که موجب آزردگی آنها میشود به کار میبرند.در اصطلاح پزشکی، استرس به عنوان میزان فرسایش جسمی توصیف شده است که دارای سطوح متنوع و اشکال مختلف روحی و عاطفی و جسمی است. اثرات مثبت یا منفی بر روی سلامتی انسان دارد. استرس در واقع جزء لاینفک زندگی انسان است می تواند مثبت یا منفی باشد هیجانات معمولی احساسات لذت بخش میتواند به اندازه هیجانات منفی موجب استرس و فشار گردد.
استرس بر اثر یک اتفاقی است که باعث تغییر در زندگی میشود، به عنوان مثال: سفر رفتن، ازدواج، شرکت در کنکور و تغییر شغل اینها استرس های مثبت هستند. در مقابل استرس منفی مثل طلاق، بیماری ردشدن در کنکور … وجدیدا هم بیماری کرونا. استرس اگر از درجه 50 بیشتر شود باعث بیماری میگردد، و در ضمن اگر استرس بماند و اشتغال فکری تولید کند باعث بیماری روانشناختی و روانتنی میگردد.
چون باعث ترشح ادرنالین و کرتیزول میشود این هورمونها باعث انقباض عضلات شده و خون رسانی را کاهش میدهد. باعث درد در یکی از اعضای بدن میشود.
در چنین وضعیتی باید ریلکسیشن انجام داد، بعد با چند تا تکنیک از مانور افکار مزاحم جلوگیری کرد. تکنیک ها ادامه دارد
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1399-12-11] [ 12:53:00 ب.ظ ]
|
|
|
|
|
|