من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا می‌نویسم





دی 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



رتبه

  • رتبه کشوری دیروز: 17
  • رتبه مدرسه دیروز: 1
  • رتبه کشوری 5 روز گذشته: 64
  • رتبه مدرسه 5 روز گذشته: 1
  • رتبه 90 روز گذشته: 46
  • رتبه مدرسه 90 روز گذشته: 1

یهود یا قاتلان انبیا ...

 

قاتلان حضرت زهرا و انبیا

#یهود_شناسی
#مدرسه_مبنا


جهانی سازی یک نسخه از شیطان در لباس مسیح


آنها تصمیم گرفتند نقشه بدلی، روی دست پروژه خداوند و انبیا بالا بیاورند.
حالا که خداوند و فرستاده هایشان ، مقدمه ساز دولت محمد (ص) و خاندان او هستند؛ ما هم مقدمه مسیر مخالفش را فراهم خواهیم کرد.
حالا که پیامبر موعود باید اسماعیلی باشد، ما دنبال یک منجی یهودی در برابر او می گردیم.


در مقابل دعوت مسیح آخرین پیامبران به حضرت محمد (ص) ، یک مسیح دروغین ساختند که بشارت به دجال می دهد.
قدرت رسانه ، تبلیغ و آگاهی از خصوصیات پیامبر آخر الزامان (ص) از جمله امکاناتی بود که از پیامبرنشان آموخته بودند.


این قوم حسود برای مقابله با تحقق حکومت پیامبر خاتم ، همه این امکانات را به کار بردند.
قدرتی که خداوند متعال در رسانه و شبکه سازی برای مقابله با فرعون در اختیار آنها گذاشته بود،
برای تحریف تو رات و انجیل و ساخت و تبلیغ مسیح تحریف شده مورد استفاده قرار گرفت.
مصالح مورد نیاز برای ساخت باند تبهکار یهود

ترور: از پیامبرانی مثل یحیی، زکریا تا اجداد حضرت محمد (ص)، اهل بیت( ع) و پیروانشان.

کودک کشی: هم خودشان تجربه کردند و هم در اجرای آن سابقه دار شدند.

رسانه و تبلیغات: از حضرت مسیح یاد گرفتند و بر علیه پیروان حقیقی شات به کار بردند.
شبکه سازی و جمع آوری پول: تولد یک انحصار در مالکیت برای ثابت کردن برتری خود.
ترور اجداد حضرت محمد ص برای جلوگیری از تولد ایشان
با استفاده از اطلاعاتی که از اجداد پیامبر خاتم در تورات و انجیل تحریف نشده پر اختیارشان بود، گروه های تشکیل دادند و اقدام به ترور پدران پیامبر (ص) یعنی جناب هاشم و جناب عبدالله کردند؛ تا پیامبر خاتم متولد نشود .


از زمان تولد حضرت رسول ( ص) هم به صورت جدی در صدد قتل انحضرت بودند که با عنایت پروردگار این نقشه ها عملی نشد.


خط ترور و کودک کشی یهود، با نفوذ در حاکمیت اسلامی برای ترور حضرت امیرالمومنین (ع) ، امام حسن ع و امام حسین( ع) تا امام حس عسکری( ع) و پیروان آن ها به صورت مخفی و یا آشکار ادامه داشت.

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[پنجشنبه 1403-09-15] [ 11:56:00 ق.ظ ]

آغاز اشغال ...

کودکان مظلوم

 

در جلسه گذشته از یک سوال مهم حرف زدیم. اینکه اصلا چرا ما در برابر اسراییل ایستاده‌ایم و یا با او درجنگیم؟!

چندتا علت را در پاسخ به این مطرح کردیم و حالا می‌خواهیم جزییات ماجرا را بهتر بیان کنیم. در بخشی از پاسخ‌ها، به اینجا رسیدیم که استعمار می‌خواهد با ایجاد الگوی غربی و ساخت یک پایگاه فیزیکی در منطقه غرب آسیا به هدف خود برسد. گفتیم که ایدال‌ترین مکان برای عملی کردن این نقشه، منطقه راهبردی و سرشار از منابع طبیعی خاورمیانه است.

از طرف دیگر جریان استعمار هم باند تبهکار صهیونیسم را به عنوان نیروی اجرایی برنامه  خود درمنطقه انتخاب کرده است تا قبل از. حالا برای روشنتر شدن چگونگی تصرف این منطقه به دست استعمار، نیازداریم تا نقشه این عملیات را روی میز بگذاریم و قدم به قدم و با تکیه بر مصادیق از جزییات تاریخی آن حرف بزنیم.

“جغرافیای غرب آسیا قبل از اسراییل

تا قبل از جنگ جهانی اول، منطقه غرب آسیا از چند کشور بزرگ شامل امپراطوری عثمانی،کشور بزرگ ایران، هند و مصر تشکیل شده بود. این گستردگی قلمرو نفوذ در کنار منابع سرشار غرب آسیا، به مذاق استعمار گران خوش نیامد. تجربیات استعمارگرانه  به آنها فهمانده بود که هر اندازه کشورها کوچکتر شوند، تصرف آنها هم راحت‌تر خواهد شد.

در نتیجه استعمار برای تکه تکه کردن و تسلط بر این کشورها، دوجنگ جهانی را به راه انداختند.

آن وقت کشورهای استعمار گر با بستن قراردادهایی، مناطق تصرف شده را بین خودشان تقسیم کردند. از جمله این قراردادها، پیمان سایکس_پیکو یا موافقت نامه آسیای صغیر بود. این توافق پنهانی بعد از پایان جنگ جهانی اول بین بریتانیا و فرانسه و با رضایت روسیه، در  روز نهم ماه مه 1916  برای تقسیم کردن امپراطوری عثمانی بسته شد. این قرارداد منجر به تقسیم سوریه، عراق، لبنان و فلسطین بین فرانسه و بریتانیا شد و در نهایت بر اساس آن. فلسطین به بریتانیا رسید.

” آغاز اشغال فلسطین توسط اسراییل

حالا فلسطین به استعمار بریتانیا در آمده بود.پس لرد بالفور وزیر خارجه انگلستان  با صادر کردن بیانیه ای معروف به بیانیه بالفورد منطقه اورشلیم در فلسطین را به باند تبهکار صهیونیزم تقدیم کرد. به این ترتیب یهودی کردن اورشلیم و مابقی قسمت های فلسطین با حمابت یهودیان سایر مناطق جهان آغاز شد.

بخش دوم

ادامه دارد

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[یکشنبه 1403-08-27] [ 07:44:00 ب.ظ ]

سایکس_پیکو ...

نتانیاهوی قاتل

در جلسه گذشته از یک سوال مهم حرف زدیم. اینکه اصلا چرا ما در برابر اسراییل استاده‌ایم و یا با او در جنگیم؟!

چندتا علت را در پاسخ به این مطرح کردیم و حالا می‌خواهیم جزییات ماجرا را بهتر بیان کنیم. در بخشی از پاسخ‌ها، به اینجا رسیدیم که استعمار می‌خواهد با ایجاد الگوی غربی و ساخت یک پایگاه فیزیکی در منطقه غرب آسیا به هدف خود برسد. گفتیم که ایدال ترین مکان برای عملی کردن این نقشه، منطقه راهبردی و سرشار از منابع طبیعی خاورمیانه است.

از طرف دیگر جریان استعمار هم باند تبهکار صهیونیسم را به عنوان نیروی اجرایی برنامه  خود در منطقه انتخاب کرده است.

حالا برای روشن تر شدن چگونگی تصرف این منطقه به دست استعمار، نیازداریم تا نقشه این عملیات را روی میز بگذاریم و قدم به قدم و با تکیه بر مصادیق از جزییات تاریخی آن حرف بزنیم.

جغرافیای غرب آسیا قبل از اسراییل

ادامه »

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[جمعه 1403-08-11] [ 06:56:00 ب.ظ ]

قوم تبهکار ...

قوم تبهکار

علت جنگ ما و اسراییل
ما در وسط صحنه یک جنگ پردامنه هستیم که در نهایت فقط یک برنده دارد و در چنین موقعیتی، هر آتش بس یا توافق نامه تا رسیدن به نتیجه نهایی موقتی است و ثباتی نخواهد داشت. برای فهم علت جنگ ما با اسراییل ، باید سه مسئله را روی میز بگذاریم و نسبت به آنها آگاهی پیدا کنیم:

1. ماهیت وویژگی های طرف مقابل یعنی اسراییل

2. منطقه مورد درگیری

3. راهکارهای اسراییل برای دست پیداکردن به این منطقه

“شناخت ماهییت و رویای دشمن

·      بهترین و راحت ترین راه برای شناخت فهم چیستی هر جریان، بررسی نظام فکری، خواندن مرام نامه‌ها و کشف نمادهای آن است.

·      راحت ترین ونزدیک ترین مسیرتجاری و راه رسیدن به نقاط دیگر جهان

·      محوری ترین اتفاقات تمدنی در این منطقه رخ داده‌است

·      خاستگاه و مورد احترام تمامادیان ابراهیمی

ادامه »

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[شنبه 1403-08-05] [ 01:06:00 ب.ظ ]

امیرالمومنیین و انتخاب کوفه ...

  • #مردم_شناسی_کوفیان
    #ویژه_ماه_محرم


    این امتیاز که مردم سایر قلمرو امیر‌المومنین علیه السلام و دیگر بلاد اسلامی از درک آن بطور مستقیم بی نصیب بودند، کوفیان را ناخودآگاه دارای فضیلتی درخشان بر بلاد دیگر می کرد.
    این امتیازموجب شده بود که شهر کوفه نقش محوری و تعیین کننده در تحولات صدر اسلامی پیدا کند

    سرآمد بودن کوفه و مردم آن در عالم اسلام توجه مردم سایر سرزمین های اسلامی را چنان به خود جلب کرده بود

    که عملکرد آن در قبال حوادث مختلف در بسیاری موارد ملاک عمل انان قرار می گرفت

    از طرفی گرچه کوفیان امیر المومنین علیه السلام را به درستی یاری نکردند و موجبات آزردگی آن حضرت را فراهم آوردند


    اما در میان تمام بلاد اسلامی آنان بیشترین شناخت را به اهل بیت خصوصا امیرالمومنین علیه السلام و سوابق درخشان حضرت به اسلام داشتند

    بنا بر این در میان اهل کوفه بیشتر از هرجا علاقه و محبت به اهل بیت جلوه می‌کرد .

    مردم کوفه به دلیل فتوحاتی که در خلافت عمر و عثمان در قلمرو ایران ساسانی داشتند.

    پس از مدتی به گونه ای شدند که باوجود اینکه ظاهرا به نام اسلام و جهاد در راه خدا می جنگیدند.

    ولی در واقع طمع به غنایم هنگفت و به دست آوردن زنان و فرزندان مردم مناطق فتح شده بود.

    که به آنها انگیزه می داد. این فتوحات بدون دردسر، از آنها افراد خون ریز و بی عاطفه ساخته بود.

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[چهارشنبه 1403-05-10] [ 10:43:00 ق.ظ ]

تضاد روحی کوفیان ...

و از همین جا خمیرمایه نا رضایتی آنحضرت بسته شد. شیعانی  که در یاری  آن حضرت کوتهای نموده بودند پشیمان شدند و به عنوان توابین قیام کردند و تا آخرین نفرشان هم کشته شدند تا روز قیامت نزد پیامبر روسیاه نباشند.امیرالمومنین علی قبل از اینکه به کوفه بیاید مردم کوفه را ارج مینهاد و آن را دوست داشت میداشت  با اینکه آن وجود مقدس در مدینه به خلافت رسیده بود و کوفه را که صدها فرسنگ از مدینه فاصله داشت تا آن زمان ندیده بود به کوفه و مردم آن دل بسته بود.

امیرالمومنین حتی در اواخر حکومت خود و اندکی قبل از شهادتش با اینکه از کوفیان دل آزرده بود و آن ها از فرمانش سرپیچی می کردند. در عین حال آنان را از همه مسلمانان برتر و برگزیده تر می خواند. وجود و حضور صحابه و تابعین برجسته و شخصیت های بزرگ عالم اسلام در کوفه مانند قاریان و فقها و در هدایت مردم کوفه  به راه حق و پیروی از افراد صالح  و یا به منظور برقراری حق و عدالت تاثیر به سزایی داشت و این ویژگی منحصر به فرد در اتحاد میان کوفیان می توانست معادلات قدرت  سیاسی و فرهنگی را  در صدر اسلام به سود جریان حق که جلوه در اهل بیت داشت برهم زند.

گذشته از این مردم شهر با درک حکومت کوتاه حضرت و با مشاهده روحیات و تصمیم گیری های محکم و مدبرانه آن حضرت درسهای بسیاری آموحته بودند.

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[پنجشنبه 1403-04-28] [ 06:43:00 ب.ظ ]

کوفه و تضادهایش ...

 

مردم شناسی کوفه

شهر کوفه از شهرهای خیلی عجیب تاریخ است.ما از کوفه چند جور خاطره به یاد داریم. کوفه آنجایی است که امیرالمومنین علیه‌السلام در میان همه کشورهای اسلامی و شهرهای وابسته به مملکت اسلامی، آنجا را برای خلافت خودش انتخاب می‌کند.

این یک امتیاز مثبت است. باز خاطرتان هست که اهل کوفه همراه امیرالمومنین علیه‌السلام در جنگ‌ها شرکت کردند. جنگ جمل را اینها به پایان رساندند. جنگ نهروان را اینها تمام کردند.در جنگ صفین هم قبایل اطراف کوفه و بعضی از قبایل دیگر بودند و همین مردان جنگی آن شهر بودندکه آن جنگ را به پایان رساندند.

باز همین‌ها بودند که بزرگانشان نامه نوشتند و رفتند خدمت امام حسن مجتبی علیه‌السلام که آقا بیا این شهر را در بست می‌دهیم در اختیار شما تشریف بیاورید. باز همین‌ها بودند که بزرگانشان نامه نوشتند به امام حسین علیه‌السلام که انه لیس علینا امام، امامی نداریم، پیشوایی نداریم، خدا این طاغیه را برما مسلط کرده و شما بیا.

باز همین‌ها بودندکه بعد از اندکی ماجرای توابین را رقم زدندکه از نمونه‌های نادر پر شکوه تاریخ اسلام است.باز همین‌ها بودند که می‌بینید سستی‌ها و تنبلی‌ و ضعف‌های روحی و فکری در آن‌ها در بعضی از قضایا به چشم می‌خورد.

باز یک جای دیگر خاطرتان هست که همین مردم کوفه بودند که امیرالمومنین علیه‌السلام از دست این‌ها گله و شکایت می‌کند که چرا وقتی می‌گویم بیایید جنگ نمی‌آیید.و باز همین ها بودند در یک جنگ نابرابر و نا متعادلی در مقابل حسین بن علی علیه‌السلام صف کشیدند و آن فاجعه انجام دادند.

این چیست این آدم‌ها دو جور، دو روحیه دو رو داشتند؟ مسئله کوفه یک مسئله‌ای است به نظر می‌رسد مطالعه روی مردم کوفه بحث جالبی باشد. متخصصین و جامعه شناس‌ها و روانشاس‌ها بنشینند راجع به کوفه صحبت کنند فکر کنند بحث کنند ببینند این چه موجود عجیبی است یک جا آن همه شگفتی از لحاظ جلوه‌های عظیم انسانی نشان داده‌اند یک جا این همه سستی و تنبلی و بی عرضگی چیست؟ مگر دو طبقه‌اند کوفی‌ها؟ دو جنبه و دو جامعه کوفی دارد؟

کوفه یک منطقه‌ای است که زیر فرمان کلمات متین امیرالمومنین علیه‌السلام آن‌چنان ساخته و آب دیده شده که هر چه می‌پرورد یک نهال قابل تربیت است. اصلا زمینه و آب و هوا انسان ساز است. مردان حماسه آفرین تاریخ ساز از همه جا بیشتر در کوفه‌اند.بر اثر تعلیمات و تلقینات آن حضرت در مدت همان چهار سال، کوفه شد یک مهد تشیع.

زادگاه اصالت‌ها و فضیلت‌ها است.لازم نیست که همه کسانی که در آنجا هستند افراد اصیل و با فضیلت  و ایده‌الی باشند.یک طبقه مردم همیشه در یک جامعه نمایشگر شور و خروش آن جامعه هستند. درک کوفه هم یک رگه‌ای از مردم این جور بودند.

اما چون آن گروه اندک در کوفه مایه رعب و هراس حکومت‌های زمان بودند؛ همیشه بدترین عناصر و رذل‌ترین فرمانداران را می‌گماشتند برسر آن شهر و کاری با مردم شهر می‌کردند، چه از لحاظ عمل و اختناق‌، چه از لحاظ تبلیغات مسموم، چه از لحاظ ترویج فقر و بیچارگی میان آن‌ها، که توده مردم ناخودآگاه کشش بیشتری به فساد و انحطاط پیدا کنند.

مردم کوفه در زمان ورود امیرالمومنین علیه‌السلام و اقامت در آن شهر شیعه و طرفدار آن حضرت نبودند.از زمان خلیفه دوم تا آن زمان تقریبا25 سال بود که مجاهدان اسلام از کوفه به جهاد می‌رفتند. در باز گشت با غنایم فراوان زندگی می‌کردند.

ولی شخصیت حضرت و عدالت او با آنها سازگار نبود. طمع زایدالوصف آن‌ها انتظار داشتند از اولین جنگ جمل مانند زمان خلفای گذشته با کوله باری از غنایم و اسیران باز گردند.امام  علیه‌السلام به آن‌ها فرمود: دفاع در جنگ شورشیان جمل که همه از مسلمانان هستند به غیر از آنچه در میدان باقی مانده نمی‌توانید غنیمت بگیرید بر شما حلال نیست.اسیران کفار برای هدایت گرفته می‌شدند این‌ها مسلمانند.

#منبع :کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلام

#ادامه_دارد

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[شنبه 1403-04-23] [ 11:26:00 ق.ظ ]

گریستن برای امام حسین تا قیامت ...

گریه بر شهادت حسین

سپیده دم یکمین سالگرد تولد حسین علیه السلام بود.

پیامبر صلی الله علیه و آله تازه از مسجد به خانه بازگشته و مشغول عبادت بود .صدای بالهای فرشتگان، حضرت معطوف خود کرد و آماده پذیرش آن ها شد.
دوازده فرشته سرخ رنگ در حالی که همه چشمانی اشکبار داشتند، پس از تعظیم و سجده بر حضرت، یکی از آن ها عرض کرد: ما ماموریت یافته‌ایم تو را از چگونگی به شهادت رسیدن فرزندت آگاه سازیم.
خداوند قصد آن دارد که بعثت شما را به فرجام جهان گیرش نائل فرماید.

از این رو حادثه عاشورا، آخرین مرحله از قیام شما و برادران و پدران پیش از شماست.

خداوند، به واسطه قیام این فرزند نورانی شما، سلسله ادیان گذشته و راه همه پیامبران را به پایان می رساند.
به همین جهت است که حسین علیه السلام را دردانه خود و او را وارث آدم علیه السلام، نوح علیه السلام، ابراهیم علیه السلام، موسی علیه السلام، عیسی علیه السلام، شما، علی علیه السلام، فاطمه سلام الله علیها ، حسن علیه السلام و دیگران دانسته است.1

وقتی فرشتگان گریان  به نزد حضرت خاتم الانبیا میایند این یعنی باید برای امام حسین تا قیامت گریست.

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-05-27] [ 09:55:00 ق.ظ ]

دیگهای پر از خون ...

 ashuraکربلا

 

بر اساس روایتی که گزارش شده است:« صبح روزی پس از قتل امام حسین علیه السلام، هر دیگی که در آن غذا پختند، همه خونین شد.»این حادثه برای آن دسته از مردمی اتفاق افتاد که در غارت خیام امام حسین علیه السلام شرکت داشتند. منبع: مقتل جامع سید الشهدامرد در تاریکی شب با خوشحالی افسار شتر را کشان کشان به خانه برد.

زن وقتی مرد را با غنائم دید خوشحال شد، گفت: مرد اگر همسایه‌ها شتر را ببینند، خواهند پرسید که این شتر را از کجا آورده‌اید؟

آنگاه در جوابشان چه بگویم؟ اگر همسایه‌ها بفهمند از ما روگردان می‌شوند. خواهند گفت: شویش به غارت خیمه‌های  حسین رفته و غنیمت آورده است.

مرد گفت: برای شتر فکری دارم، او را نحر می‌کنیم و گوشتش را قورمه و ذخیره می کنیم.

زن خوشحال شد، در تاریکی کوچه نگاهی به هر سو انداخت؛ کسی را ندید خیالش راحت شد.

مرد تا طلوع فجر، شتر را نحر کرد و گوشت آن را به مطبخ برد تا زن آن‌ها را طبخ کند. گوشت‌ها را داخل دیگ ریخت، و در درش را محکم کرد که بوی گوشت به در و همسایه نرسد.

ظهر شده بود و مرد گرسنه سر سفره نشسته بود و بچه‌ها هم دور سفره بودند.

زن دیگ را آورد، در دیگ را باز کرد. چشمش به خون داخل دیگ افتاد، فریادی کشید و از سر سفره بلند شد. مرد از جیغ زن مضطرب شد به سر دیگ دوید، با شگفتی خون را داخل دیگ دید.

 

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-05-26] [ 06:47:00 ب.ظ ]

معصومه ...

                                                         دختری برای همه فصول

 

وجه تسمیه کریمه اهل بیت

حضرت معصومه امروزه به کریمه اهل بیت علیهالسلام شهرت دارد. گفته شده است این نامگذاری مستند به خوابی است که سید محمود مرعشی نجفی، پدر آیه الله مرعشی نجفی دیده و در آن یکی از ائمه علیهم السلام حضرت معصومه را «کریمه اهل بیت» خوانده و مرعشی را به زیارت قبر ایشان سفارش فرموده است.

ادامه »

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[سه شنبه 1399-04-03] [ 11:49:00 ق.ظ ]

معصومی از جنس دختر ...

 

معصومه پاک الگویی برای دختران

معصومه‌ی بهشت

روز میلاد مهر خداوند به دختر مبارک باد

? رهبر انقلاب:
ما باید از حضرت معصومه علیها‌السلام، بیشتر استفاده کنیم.
ایشان امامزاده بلافصل است.
دختر امام، خواهر امام، عمه امام، خیلی عظمت دارد.
در زیارت نامه ایشان آمده:
ای فاطمه معصومه!
تو برای ورود من به بهشت شفاعت کن،
چون نزد خدا دارای شأن و مقام بزرگی هستی.» ۲۸/۴/۷۱


فضائل بانوى كرامت و عصمت‏
•در سال ۲۰۰ هجرى قمرى در پى اصرار و تهدید مأمون عباسى سفر تبعیدگونه حضرت رضا(ع) به مرو انجام شد و آن حضرت بدون این‏كه كسى از بستگان و اهل بیت خود را همراه ببرند راهى خراسان شدند.
یك سال بعد از هجرت برادر (۲۰۱. ق)، خواهر گرامى ایشان حضرت فاطمه معصومه(س) كه پس از شهادت پدر تحت تعلیم و مراقبت برادر بود، به شوق دیدار او و اداى رسالت زینبى و پیام ولایت به همراه عده‌‏اى از برادران و برادرزادگان به طرف خراسان حركت كرد و در هر شهر و محلى مورد استقبال مردم واقع مى‏‌شد. در طى این سفر تاریخى بود كه آن حضرت نیز همچون عمه بزرگوارشان حضرت زینب(س) پیام مظلومیت و غربت برادر گرامیشان را به مردم مؤمن و مسلمان مى‏‌رساندند و مخالفت خود و اهلبیت(ع) را با حكومت حیله‌‏گر بنى عباس اظهار مى‏‌كردند.

ادامه »

صفحات: 1 · 2

موضوعات: فرهنگی, تاریخ  لینک ثابت
 [ 11:47:00 ق.ظ ]

الگو نمی‌شناسی ...

امام صادق رسوا کننده روحانیت دروغین

امام صادق(ع)؛ مرد «علم»، «مبارزه» و «تشکیلات»
حضرت امام خامنه‌‏ای در تبیین فصل حیات طیبه انسان 250 ساله در دوران امامت امام صادق(علیه‏السلام) می‏‌فرمایند: «امام صادق(ع) مرد مبارزه بود، مرد علم و دانش بود و مرد تشکیلات بود. مرد علم و دانش بودنش را همه شنیده‏‌اید. محفل درس امام صادق(ع) و میدان آموزشی که آن بزرگوار به وجود آورد، هم قبل از او و هم بعد از او در تاریخ زندگی امامان شیعه بی‌‏نظیر بود. همه‏‌ی حرفهای درست اسلام و مفاهیم اصیل قرآن که در طول یک قرن و اندی به وسیله‏‌ی مغرضان و مفسدان یا جاهلان تحریف شده بود، همه‌‏ی آنها را امام صادق(ع) به شکل درست بیان کرد.
اما مرد مبارزه بودنش را کمتر شنیده‌‏اید.

ادامه »

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-03-28] [ 10:14:00 ق.ظ ]

خاطرات شاهزاده‌ رومی ...

 


محمّد بن بحر شیبانى گوید: در سال دویست و هشتاد و شش وارد کربلا شدم و قبر آن غریب رسول خدا صلی الله علیه وآله را زیارت کردم سپس به جانب بغداد رو کردم تا مقابر قریش را زیارت کنم و در آن وقت گرما در نهایت خود بود و بادهاى داغ مى‏ وزید و چون به مشهد امام کاظم ع رسیدم نسیم تربت آکنده از رحمت وى را استشمام نمودم که در باغهاى مغفرت پیچیده بود، با اشکهاى پیاپى و ناله‏ هاى دمادم خودم را روی تربتش انداختم و اشک چشمانم را فراگرفته بود و نمى‏ توانستم ببینم و چون از گریه باز ایستادم و ناله ‏ام قطع گردید، دیدگانم را گشودم پیرمردى را دیدم پشت خمیده با شانه‏ هاى منحنى که پیشانى و هر دو کف‏ دستش پینه داشت و به شخص دیگرى که نزد قبر همراه او بود مى‏ گفت:
اى برادرزاده! عمویت به واسطه علوم شریفه و غیوب دشوارى که آن دو سید به وى سپرده‏ اند شرف بزرگى یافته است که کسى جز سلمان بدان شرف نرسیده است و هم اکنون مدّت حیات وى استکمال پذیرفته و عمرش سپرى گردیده است و از اهل ولایت مردى را نمى‏ یابد که سرّش را به وى بسپارد.
با خود گفتم: ای نفس همیشه در راه طلب علم رنج و سختی به تو رسیده چرا که من در این راه پا و کفشم را خسته کردم(کنایه از اینکه به هر شهر و دیاری سفر کردم) و اکنون گوشم از این شخص سخنى را مى‏ شنود که بر علم فراوان و آثار عظیم وى دلالت دارد. گفتم: اى شیخ! آن دو سیّد چه کسانى هستند؟
گفت: آن دو ستاره نهان در خاک، که در سرّ من رأى خفته‏ اند.
گفتم: من به موالات و شرافت محلّ آن دو در امامت و وراثت سوگند یاد مى‏ کنم که من جویاى علوم و طالب آثار آنها هستم و به جان خود سوگند که حافظ اسرار آنان باشم.
گفت: اگر در گفتارت صادق هستى آنچه از آثار و اخبار آنان دارى بیاور.
و چون کتب و روایات را وارسى کرد، گفت: راست مى‏ گویى من بشر بن سلیمان نخّاس از فرزندان ابو ایّوب انصارىّ و یکى از موالیان امام هادى و امام‏ عسکرىّ علیهما السّلام و همسایه آنها در سامرا بودم.
گفتم: برادرت را به ذکر برخى از مشاهدات خود از آثار آنان گرامى بدار.
گفت: مولاى ما امام هادى علیه السّلام مسائل بنده فروشى را به من آموخت و من جز با اذن او خرید و فروش نمى ‏کردم و از این رو از موارد شبهه‏ ناک اجتناب مى‏ کردم تا آنکه معرفتم در این باب کامل شد و فرق میان حلال و حرام را نیکو دانستم. یک شب که در سامرا در خانه خود بودم و پاسى از شب گذشته بود، کسى در خانه‌ را کوفت، شتابان به پشت درآمدم دیدم کافور فرستاده امام هادى علیه السّلام است که مرا به نزد او فرا مى‏ خواند. لباس پوشیدم و بر او وارد شدم دیدم با فرزندش ابو محمّد و خواهرش حکیمه خاتون از پس پرده گفتگو مى‏ کند، چون نشستم فرمود:
اى بشر! تو از فرزندان انصارى و ولایت ائمّه علیه السّلام پشت در پشت، در میان شما بوده است و شما مورد اعتماد ما اهل البیت هستید و من مى‏خواهم تو را مشرّف به فضیلتى سازم که بدان بر خوبان و به نهایت رسیدگان از شیعیان در موالات ما سبقت بجویى، تو را از سرّى مطّلع مى‏کنم و براى خرید کنیزى گسیل مى‏ دارم.
آنگاه نامه ‏اى به خط و زبان رومى نوشت و آن را در پیچید و به خاتم خود ممهور ساخت و دستمال زرد رنگى را که در آن دویست و بیست دینار بود بیرون آورد و فرمود: آن را بگیر و به بغداد برو و فلان روز هنگامی که آفتاب بالا آمد در کنار پل فرات حاضر شو و چون کشتی‌های اسیران آمد، و کنیزان از بین آنها آشکار شدند، جمعى از وکیلان فرماندهان بنى عبّاس و گروهی از جوانان عراقى دور آنها را بگیرند و چون چنین دیدى از دور سراسر روز شخصى به نام عمر بن یزید برده فروش را زیر نظر بگیر و چون کنیزى را که صفتش چنین و چنان است و دو تکه پارچه حریر ریز بافت و ضخیم در بردارد براى فروش عرضه بدارد و آن کنیز از گشودن رو و لمس کردن خریداران و اطاعت آنان سرباز زند، و همراهی نمی‌کند با کسی که چشمانش را تیز و خیره می‌کند تا از پشت حجابی که دارد او را نظاره کند. بنده فروش آن کنیز را بزند و او به زبان رومى ناله و زارى کند و بدان که گوید: واى از هتک ستر من!
یکى از خریداران گوید: من او را سیصد دینار خواهم خرید که عفاف او باعث مزید رغبت من شده است و او به زبان عربى گوید:
اگر در لباس سلیمان و کرسى سلطنت او جلوه کنى در تو رغبتى ندارم، مواظب اموالت باش.
برده فروش گوید: چاره‏ چیست؟ گریزى از فروش تو نیست.
آن کنیز گوید: چرا شتاب مى‏کنى باید خریدارى باشد که دلم به امانت و دیانت او اطمینان یابد.
در این هنگام برخیز و به نزد عمر بن یزید برو و بگو: من نامه‏اى سربسته از یکى از اشراف دارم که به زبان و خط رومى نوشته و کرامت و وفا و بزرگوارى و سخاوت خود را در آن نوشته است، نامه را به آن کنیز بده تا در خلق و خوى صاحب خود تأمّل کند اگر بدو مایل شد و بدان رضا داد من وکیل آن شخص هستم تا این کنیز را براى وى خریدارى کنم.
بشر بن سلیمان گوید: همه دستورات مولاى خود امام هادى علیه السّلام را در باره خرید آن کنیز بجاى آوردم و چون در نامه نگریست به سختى گریست و به عمر ابن یزید گفت:
مرا به صاحب این نامه بفروش.
و سوگند اکید بر زبان جارى کرد که اگر او را به صاحب نامه نفروشد خود را خواهد کشت. و در بهاى آن گفتگو کردم تا آنکه بر همان مقدارى که مولایم در دستمال زرد رنگ همراهم کرده بود توافق کردیم و دینارها را از من گرفت و من هم کنیز را در حالیکه از این بیع خندان و شادان بود تحویل گرفتم و به حجره‏اى که در بغداد داشتم آمدیم؛ و چون به حجره درآمد هنوز قرار نگرفته بود نامه صاحبش‏ را از جیب خود درآورده و آن را مى‏ بوسید و به گونه‏ ها و چشمان و بدن خود مى ‏نهاد و من از روى تعجّب به او گفتم:
آیا نامه کسى را مى‏ بوسى که او را نمى ‏شناسى؟
گفت: اى درمانده و اى کسى که به مقام اولاد انبیاء معرفت کمى دارى! به سخن من گوش فرادار و دل به من بسپار که من ملیکه دختر یشوعا فرزند قیصر روم هستم، و مادرم از فرزندان حواریون یعنى شمعون وصىّ مسیح است و براى تو داستان شگفتى نقل مى‏ کنم، جدّم قیصر روم مى‏ خواست مرا در سنّ سیزده سالگى به عقد برادرزاده ‏اش در آورد و در کاخش محفلى از افراد زیر تشکیل داد: از اولاد حواریون و کشیشان و رهبانان سیصد تن، از رجال و بزرگان هفتصد تن، از امیران لشکرى و کشورى و امیران عشائر چهار هزار تن، و از اتاق میهمانان تخت زیبایى آشکار شد که با انواع جواهر آراسته شده بود که در پیشاپیش صحن کاخش و بر بالاى چهل سکّو قرار داد و چون برادرزاده‏ اش بر بالاى آن رفت و صلیب ها اطرافش افراشته شد و کشیش ها با کمال دقت و توجه ایستادند و انجیل ها را گشودند، ناگهان صلیب ها به‏ زمین سرنگون شد و پایه های تخت فرو ریخت و به سمت پایین ویران شد و آنکه بر بالاى تخت رفته بود بیهوش بر زمین افتاد و رنگ از روى کشیشان پرید و گوشت تنشان لرزید. در آن هنگام بزرگ آنها به جدّم گفت:
ما را از ملاقات این نحسها که دلالت بر زوال دین مسیحى و مذهب ملکانى دارد معاف کن!
جدّ من هم از این حادثه فال بد زد و به کشیشها گفت: این  را برپا سازید و صلیب ها را برافرازید و برادر این بخت برگشته خطاکار را بیاورید تا این دختر را به ازدواج او درآورم و نحوست او را به سعادت آن دیگرى دفع سازم و چون دوباره مجلس جشن برپا کردند همان پیشامد اوّل براى دومى نیز تکرار شد و مردم پراکنده شدند و جدّم قیصر اندوهناک گردید و به داخل کاخ خود درآمد و پرده‏ ها افکنده شد.
من در آن شب در خواب دیدم که مسیح و شمعون و جمعى از حواریون در کاخ جدّم گرد آمدند و در همان موضعى که جدّم تخت را قرار داده بود منبرى نصب کردند که رقابت می‌کرد با آسمان در بلندى و ارتفاع، و محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم به همراه جوانان و شمارى از فرزندانش وارد شدند. مسیح به استقبال او آمد و با او معانقه کرد، آنگاه محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم به او گفت:
اى روح اللَّه! من آمده‏ ام تا از وصىّ تو شمعون دخترش ملیکا را براى این پسرم خواستگارى کنم.
و با دست خود اشاره به ابو محمّد صاحب این نامه کرد. مسیح به شمعون نگریست و گفت:
شرافت نزد تو آمده است با رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم خویشاوندى کن.
گفت: چنین کردم.
آنگاه محمّد صلّى اللَّه علیه و آله بر فراز منبر رفت و خطبه خواند و مرا به پسرش تزویج کرد و مسیح علیه السّلام و فرزندان محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم و حواریون همه گواه بودند، و چون از خواب بیدار شدم ترسیدم اگر این رؤیا را براى پدر و جدّم بازگو کنم مرا بکشند، و آن را در دلم نهان ساخته و براى آنها بازگو نکردم. و سینه‏ ام از عشق ابو محمّد لبریز شد تا به غایتى که دست از خوردن و نوشیدن کشیدم و ضعیف و لاغر شدم و سخت بیمار گردیدم و در شهرهاى روم طبیبى نماند که جدّم او را بر بالین من نیاورد و درمان مرا از وى نخواهد و چون ناامید شد به من گفت:
اى نور چشم! آیا آرزویى در این دنیا دارى تا آن را برآورده کنم؟
گفتم: اى پدربزرگ! همه درها به رویم بسته شده است، اگر شکنجه و زنجیر را از اسیران مسلمانى که در زندان هستند بر مى‏داشتى و آنها را آزاد مى‏کردى امیدوار بودم که مسیح و مادرش شفا و عافیت‏ به من ارزانى کنند.
و چون پدربزرگم چنین کرد اظهار صحّت و عافیت نمودم و اندکى غذا خوردم پدر بزرگم بسیار خرسند شد و به عزّت و احترام اسیران پرداخت، و نیز پس از چهار شب دیگر سیّدة النّساء را در خواب دیدم که به همراهى مریم و هزار خدمتکار بهشتى از من دیدار کردند و مریم به من گفت:
این سیّدة النّساء مادر شوهرت ابو محمّد است، من به او چسبیدم و گریستم و گلایه کردم که ابو محمّد به دیدارم نمى‏آید. سیّدة النّساء فرمود:
تا تو مشرک و به دین نصارى باشى فرزندم ابو محمّد به دیدار تو نمى‏آید و این خواهرم مریم است که از دین تو به خداوند تبرّى مى‏جوید و اگر تمایل به رضاى خداى تعالى و رضاى مسیح و مریم دارى و دوست دارى که ابو محمّد تو را دیدار کند پس بگو: أشهد أن لا إله إلّا اللَّه و أشهد أنّ محمّدا رسول اللَّه‏.
و چون این کلمات را گفتم، سیّدة النّساء مرا در آغوش گرفت و مرا خوشحال نمود و فرمود:
اکنون در انتظار دیدار ابو محمّد باش که او را نزد تو روانه مى‏سازم.
سپس از خواب بیدار شدم و مى‏گفتم: وا شوقاه به دیدار ابو محمّد. و چون فردا شب فرا رسید، ابو محمّد در خواب به دیدارم آمد و گویا به او گفتم:
اى حبیب من! بعد از آنکه همه دل مرا به عشق خود مبتلا کردى، در حقّ من جفا نمودى!
او فرمود: تأخیر من براى شرک تو بود حال که اسلام آوردى هر شب به دیدار تو مى‏ آیم تا آنکه خداوند وصال عیانى ما را میسر گرداند و از آن زمان تاکنون هرگز دیدار او از من قطع نشده است.
بشر گوید: بدو گفتم: چگونه در میان اسیران درآمدى و او گفت: یک شب ابو محمّد به من گفت: پدربزرگت در فلان روز لشکرى به جنگ مسلمانان مى‏فرستد و خود هم به دنبال آنها مى‏ رود و بر توست که در لباس خدمتگزاران درآیى و بطور ناشناس از فلان راه بروى و من نیز چنان کردم و طلایه‏داران سپاه اسلام بر سر ما آمدند و کارم بدان جا رسید که مشاهده کردى. و هیچ کس جز تو نمى ‏داند که من دختر پادشاه رومم که خود به اطّلاع تو رسانیدم. و آن مردى که من در سهم غنیمت او افتادم نامم را پرسید و من آن را پنهان داشتم و گفتم: نامم نرجس است و او گفت: این نام کنیزان است.
(بشر گوید) گفتم: شگفتا تو رومى هستى امّا به زبان عربى سخن مى‏ گویى؟
گفت: جدم از شدت علاقه و محبتی که به من و آموختن آداب به من داشت، زن مترجم خود را بر من گماشت تا با من رفت و آمد کند، او هر صبح و شام نزد من می‏آمد، و به من عربی می‏آموخت، تا خوب یاد گرفتم.
بشر گوید: چون او را به سامرا بردم و بر مولایمان امام هادى علیه السّلام وارد شدم، بدو فرمود:
(دیدی) چگونه خداوند عزّت اسلام و ذلّت نصرانیّت و شرافت اهل بیت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم را به تو نمایاند؟
گفت: اى فرزند رسول خدا چیزى را که شما بهتر مى‏ دانید چگونه بیان کنم؟
فرمود: من مى‏ خواهم تو را اکرام کنم، کدام را بیشتر دوست مى‏دارى، ده هزار درهم؟ یا بشارتى که در آن شرافت ابدى است؟
گفت: بشارت را
فرمود: بشارت باد تو را به فرزندى که شرق و غرب عالم را مالک شود و زمین را پر از عدل و داد نماید همچنان که پر از ظلم و جور شده باشد.
گفت: از چه کسى؟
فرمود: از طرف چه کسى که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم در فلان شب از فلان ماه از فلان سال رومى از تو براى او خواستگارى کرد؟
گفت: از مسیح و جانشین او.
فرمود: پس مسیح و وصىّ او تو را به چه کسى تزویج کردند؟
گفت: به پسر شما ابو محمّد.
فرمود: آیا او را مى‏ شناسى؟
گفت: از آن شب‏ که به دست مادرش سیّدة النّساء اسلام آورده‏ام شبى نیست که او را نبینم.
امام هادى علیه السّلام فرمود: اى کافور! خواهرم حکیمه را فراخوان، و چون حکیمه آمد، فرمود:
آگاه باش که او همان است(که می‌گفتم).
حکیمه او را زمانى طولانى در آغوش کشید و به دیدار او مسرور شد، بعد از آن مولاى ما فرمود:
اى دختر رسول خدا او را به منزل خود ببر و فرائض و سنن را به وى بیاموز که او زوجه ابو محمّد و مادر قائم علیه السّلام است.
منبع
کمال الدین، ج1، ص417
دلائل الامامة، ص489
الغیبة (شیخ طوسی)، ص208 (ابتدای داستان را نیاورده)
روضة الواعظین، ج1، ص252 (ابتدای داستان را نیاورده) 

 

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[چهارشنبه 1399-01-20] [ 11:41:00 ق.ظ ]

روز تبسم هستی ...

یا رسول الله مددی

آخرین پیامبر الهى حضرت محمد مصطفى(ص)، در۱۷ربیع‏ الاوّل از پدرى به نام «عبدالله بن عبدالمطلب» و مادرى به نام «آمنه بنت وهب» دیده به جهان گشود و با انوار و جمال منوّرش، جهان تیره و تاریك، به‏ ویژه عربستان فرو رفته در جاهلیت را روشن گردانید تا انوار قدسیه هدایت و سعادتش را بر بندگان خداوند پرتو افشاند و با اكمال عقل و اتمام مكارم اخلاق، بشریت را به مراتب عالى قرب الهى و بندگى به‏ عنوان اشرف مخلوقات كامیاب نماید.

این مولود مبارك در حالى قدم به این دنیا نهاد كه پدر بزرگوارش هفت ماه قبل از ولادت او از دنیا رفته بود. آمنه مادر گرامى رسول خدا(ص)، كه به تقوا، عفت و پاكیزگى در میان بانوان قریش معروف بود، نیز پس از تولد نور دیده‏ اش، چندان در این دنیاى فانى زندگى نكرد و دو سال و چهارماه و به روایتى شش سال، پس از میلاد رسول خدا(ص)، در بازگشت از یثرب، در مكانى به نام «ابوا» بدرود حیات گفت و در همان مكان مدفون شد.

رسول خدا(ص) پس از تولد، در كفالت جدش عبدالمطلب، بزرگ و سید قریش مكه، قرار گرفت. عبدالمطلب جهت شیردادن محمد(ص)، در آغاز وى را به «ثویبه»، آزاد شده ابولهب سپرد ولى پس از مدتى وى را به «حلیمه» دختر عبدالله بن حارث سعدیه واگذار كرد. حلیمه، در ظاهر اگرچه دایه وى بود، ولى در حقیقت به مدت پنج سال از او مراقبت و مادرى كرد.

پیامبر اسلام (ص) از دوران كودكى داراى دو نام بود. یكى «محمّد» كه جد بزرگوارش عبدالمطلب، براى وى برگزید و دیگرى «احمد» كه مادر ارجمندش آمنه، آن ‏را انتخاب كرده بود. عبدالمطلب نیز در ۸ سالگى وى درگذشت و سرپرستى محمد(ص) بر عهده عمویش ابوطالب گذارده شد.

ابوطالب در سرپرستى برادرزاده ‏اش از هیچ كوششى فروگذار نكرد. در سفرى تجارتى به شام او را با خود همراه برد و هم در این سفر، راهبى بحیرا نام، نشانه ‏هاى پیامبرى را در او یافت و ابوطالب را از آن امر مطلع ساخت.

نوزادى كه تولدش با معجزات همراه بود

این مولود آسمانى كه قرار است مبعوث به امر رسالت الهى شود، اگرچه در آینده بزرگترین معجزه خود را آشكار خواهد نمود، اما از همان ابتداى تولد او، خداوند معجزاتى را بیشتر و عجیب ‏تر از اتفاقات رخ داده در زمان دیگر انبیا(ع) آشكار نمود، تا نشان از حادثه ‏اى عظیم در عالم خلقت باشد و این نشانه‏ ها مقدمه‏ اى براى پذیرش دعوت او گردد و مردم با این معجزات و امور خارق‏ العاده آماده پذیرش امانت مهم الهى شوند. به‏ همین ‏دلیل به این امور یعنى به معجزاتى كه قبل و هنگام تولد هر پیغمبرى اتفاق مى ‏افتد «اِرهاص» مى‏ گویند.

مهم‏ترین ارهاصاتى كه قبل از تولد و هم‏چنین هنگام تولد پیامبر عظیم-الشان اسلام(ص) اتفاق افتاد، در روایات اسلامى نقل شده است.

صبح روزى كه حضرت محمد مصطفى(ص) متولّد شد، همه بت ‏هاى عالم بر زمین افتادند. در آن روز ایوان كسرى یعنى پادشاه عجم لرزید و ۱۴كنگره آن افتاد؛ دریاچه ساوه كه سال‏ها آن‏را مى‏پرستیدند فرو رفت و خشك شد؛ وادى سماوه كه سال‏ها كسى آب در آن ندیده بود آب در آن‏جارى شد؛ آتشكده فارس كه هزارسال خاموش نشده بود در آن شب خاموش د شد؛ طاق كسرى از میانش شكست و دو قطعه شد؛ نورى در آن شب از طرف حجاز ظاهر شد و در عالم منتشر گردید تا این‏كه به مشرق رسید؛ در آن صبح، تخت همه پادشاهان وقت، سرنگون شده بود؛ همه پادشاهان وقت، لال شده بودند و نمى‏توانستند سخن بگویند. در آن روز، علم كاهنان از بین رفت و سِحر ساحران باطل شد.

از حضرت آمنه(ع) در مورد لحظات تولد فرزند خویش نقل است كه فرمود: «والله كه چون پسرم متولد شد، دست‏هایش را بر زمین گذاشت و سر به‏سوى آسمان بلند كرد و به اطراف نظر كرد پس از او نورى ساطع شد كه همه‏چیز را روشن كرد و به‏سبب آن نور، قصرهاى شام را دیدم و در میان آن روشنى، صدائى شنیدم كه مى ‏گفت: بهترین مردم را به دنیا آوردى، پس او را «محمّد» نام كن.»

از امام صادق(ع) در مورد اثرات این ولادت باشكوه نقل است كه فرمود: «ابلیس تا هفت آسمان بالا مى‏رفت و مسائل غیبى را گوش مى ‏داد و اخبار آسمان‏ ها را مى ‏شنید، وقتى حضرت عیسى(ع) متولد شد او را از سه آسمان منع كردند و (بعد از آن) تا چهار آسمان بالا مى‏رفت و چون حضرت رسول اكرم(ص) متولد شد او را از همه آسمان‏ها منع كردند و شیاطین را با تیرهاى شهاب از درهاى آسمان‏ها راندند.»

هم‏چنین از حضرت امیرالمؤمنین على(ع) روایت شده است كه فرمود: «چون آن حضرت متولّد شد بت‏ها كه بر كعبه گذاشته بودند همه بر رو افتادند و چون شام شد این ندا از آسمان رسید كه: «جاءَ الحق و زهق الباطل إنَّ الباطل كان زهوقا»؛ جمیع دنیا در آن شب روشن شد و هر سنگ و كلوخى و درختى خندید و آنچه در آسمان‏ها و زمین‏ها بود تسبیح خدا گفتند و شیطان گریخت و مى‏گفت: بهترین امّت‏ ها و بهترین خلایق و گرامى‏ترین بندگان و بزرگترین عالمیان محمّد(ص) است.»

با این معجزات الهى حقیقت این آیات قرآن كریم كه درباره دلیل ارسال آخرین فرستاده خداوند است از همان ابتدا آشكار مى‏شود: «وَ داعِیًا إِلَى اللّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجًا مُنیرًا.» (احزاب/۴۶)؛ «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلاّ كَافّةً لِلنّاسِ بَشیراً وَ نَذیراً وَ لكِنّ أَكْثَرَ النّاسِ لا یَعْلَمُونَ» (سبأ/۲۸)

تاریخ انبیا

 

موضوعات: فرهنگی, تاریخ  لینک ثابت
[سه شنبه 1398-08-21] [ 10:11:00 ق.ظ ]

کودکان و نوجوانان اسیر کربلا ...

مردان زنان در اسارت یزید

آمار کودکان و مردان و زنان اسیر و بازماندگان کربلا

بررسی در منابع کهن نشان می دهد، مردان در زمان اسارت بیشترشان در یا در سنین کودکی یا نوجوانی بوده اند، که از حادثه کربلا جان سالم به دربرده اند.

1-امام سجاد علیه السلام

2-امام باقر علیه السلام

3-عمربن حسین بن علی بن ابی طالب

4- محمد بن حسین بن علی

5-زیدبن حسن بن علی بن ابی طالب

6- عمربن حسن بن علی بن ابی طالب

7- محمدبن عمربن حسن بن علی بن ابی طالب

8- 9 دوفرزند جعفربن ابی طالب

10- عبدالله بن عباس بن علی علیه السلام

11- قاسم بن عبدالله بن جعفر

12- قاسم بن محمدبن جعفر

13- محمداصغر بن عقیل

14- عقبه بن سمعان،غلام رباب

15-مسلم بن رباح، غلام امیرالمومنین علیه السلام

17- علی بن عثمان مغربی

از زنان 9نفر در اسارت بودند

ا-4 دختران امیرالمومنین علیه السلام، زینب (کبری) فاطمه ام کلثوم وام حسن

5-6 دختران امام حسین  علیه السلام فاطمه وسکینه

7-رباب همسر امام

8- ام محمد(فاطمه دختر امام حسن  علیه السلام همسر امام سجاد  علیه السلام و مادر امام باقر علیه السلام)

9-کنیزان حضرت زینب علیها السلام

منبع: مقتل جامع سید الشهدا

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[یکشنبه 1398-07-14] [ 06:24:00 ب.ظ ]

مردی که همسرش او را بهشتی کرد ...

 امروزه ما بسیار با مادران و همسرانی روبرو می شویم که از همسر زهیر هم سبقت گرفته اند، چرا که او در زمان امام معصومش زندگی می کرد و می توانست او را مشاهده کند، و اما این همسران فقط ندای هل من ناصر حسینی را بعد از 14 قرن از زبان عالمان دین شنیدند و از ولی فقیه و نایب امام زمان پیروی کردند.

در این مسیر پر از سختی همسر خود را تشویق به حضور جبهه های جنگ  و دفاع از حریم حضرت زینب سلام الله علیها کردند.

تاجر پیشه بود، از طرفداران عثمان، در همان مسیر کاروان کربلا در حرکت بود؛ ولی از روبرو شدن با فرزند رسول خدا فراری بود. به همین خاطر به غلامانش دستور داده بود که هرجا امام حسین اطراق کرد و خیمه زد شما حرکت کنید بدون توقف.

تا اینکه دست تقدیر او را در یک  وادی وادار به اسکان کرد، زهیر قبول کرد به شرط آب و علوفه دادن به اسبها و خود در خیمه اش در حال خوردن غذا بود.

زهیر نشسته بود، قاصد حضرت سید الشهدا علیه السلام آمد.عیالش، دخترش، پسرش همه هستند. :همسرش گفت زهیر!آقا با شما کار دارد.لقمه در دستش بود؛ لقمه از دستش افتاد.خشکش زد. عیالش او را می پایید.همه او را زیر نظرداشتند.دُلهم گفت زهیر! مگر از طرف پاره تن زهرا سلام الله علیها نبود؟

گفت: چرا!گفت: یک لحظه هم تامل نباید بکنی.باید تا اسم امام حسین آمد مثل برق از جا بلندمی شدی.زهیر رفت ولی باتفکر.آقا چه می خواهد بگوید؟ اگر جنگ بخواهد من دیگر حوصله جنگیدن ندارم!

وقتی برگشت، میخندید! زهیر گفت چشمم که به چشمان حسین فرزند زهرا افتاد تا عمق جانم نفوذ کرد.

همسرش گفت : مبارکت باشد. دلهم همسر زهیر از زنانی است که با هشدار به همسرش، او را موفق به همراهی امام حسین«علیه السلام» و کسب شهادت نمود.

هنگامیکه امام سرشکافته شده زهیر را بر زانو گذاشت، و قطرات اشک امام حسین بر روی صورت زهیر جاری شد؛ زهیر چشم هایش را باز کرد، گفت حسین جان اگر هزار بار زنده شوم و قطعه قطعه شوم دست از یاری تو نخواهم کشید.

 (ریاحین الشریعه ج3 ص304)

موضوعات: فرهنگی, تاریخ  لینک ثابت
[چهارشنبه 1398-06-13] [ 09:56:00 ب.ظ ]

مردی برای دو دنیا ...

علی صراط مستقیم است

پدری مهربان، برای فرزندانش امکانات و سرمایه ای گرانبها به ارث باقی گذاشت؛ وسفارش کرد که مبادا فراموش کنید، که بدون این سرمایه نابود خواهید شد.

ولی اگر از این سرمایه مراقبت کنید و همیشه همراه این سرمایه باشید و همه لحظه ای زندگی را با این نعمت سپری کنید به شما تعهد می دهم که راه نجات پیروزی را با شیرینی هایش در آغوش داشته باشید.

آه خداوند چقدر منت گذاشت بر سر خلایق، و چه بسیار مهربانی کرد بر این امت!!

و چه بسیار این امت کوتاهی کرد در برابر نعمت های پرودگارش.

و ما امت کم ظرفیت وهمچون شاگرد تنبل از همان دوره ابتدایی روفوزه شدیم، بمیرم برایت یا علی پدرو مادرم به بفدایت به خاطر کوتاهی مدعیان دوستیت چه اشتباهات غیر قابل جبران کردیم!


علی صراط مستقیم

هان مردمان! صراط مستقیم خداوند منم که شما را به پیروی آن امر فرموده. و پس از من علی است و آن گاه فرزندانم از نسل او، پیشوایان راه راستند که به درستی و راستی راهنمایند و به آن حکم و دعوت کنند.

سپس پیامبر صلّی الله علیه و آله سوره حمد را از «بسم الله الرّحمن الرّحیم * الحمدللّه ربّ العالمین * الرّحمن الرّحیم» - تا آخر سوره قرائت نمود و فرمود: «هان! به خدا سوگند این سوره درباره‌ی من نازل شده و شامل امامان می باشد و به آنان اختصاص دارد .»

مَعاشِرَالنّاسِ، أَنَا صِراطُ الله الْمُسْتَقیمُ الَّذی أَمَرَکُمْ بِاتِّباعِهِ، ثُمَّ عَلِی مِنْ بَعْدی. ثُمَّ وُلْدی مِنْ صُلْبِهِ أَئِمَّةُ (الْهُدی)، یَهْدونَ إِلَی الْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلونَ. ثُمَّ قَرَأَ: «بِسْمِ الله الرَّحْمانِ الرَّحیمِ الْحَمْدُلِلَّهِ رَبِ الْعالَمینَ…» إِلی آخِرِها، وَقالَ: فِی نَزَلَتْ وَفیهِمْ (وَالله) نَزَلَتْ، وَلَهُمْ عَمَّتْ وَإِیَّاهُمْ خَصَّتْ …، (خطبه غدیر خم)


ای مردم! من راه مستقیم خدا هستم؛ همان راهی که دستور داده، از آن راه بروید.پس از من، امیرالمومنین علی، راه خداست؛و پس از او، فرزندان من که از نسل اویند.

آنها امام اند؛ مردم را به سوی حق رهنمایی می کنند، و از انحراف باز می دارند.

 

موضوعات: فرهنگی, تاریخ  لینک ثابت
[جمعه 1398-05-25] [ 08:50:00 ق.ظ ]

وظایف زوج در خانه بهشتی ...

مشاركت زوجین در انجام امور خانواده‏
از بهترین الگوهاى رفتارى در خانواده حضرت على و حضرت زهراسلام الله علیها، رعایت مشاركت طرفین در انجام كارهاى خانه است. رسول خدا در اولین شب ازدواج على علیه السلام و زهراسلام الله علیهاكارهاى آنان را به این شكل تقسیم نمود: خمیر كردن آرد و پختن نان و تمیز كردن و جارو زدن خانه به‏ عهده فاطمه سلام الله علیها باشد و كارهاى بیرون منزل از قبیل جمع‏ آورى هیزم و مواد غذایى را على علیه السلام انجام دهد. پس ‏ازآن بود كه حضرت زهراسلام الله علیها فرمود: «جز خدا كسى نمى‏ داند كه از این تقسیم‏ كار تا چه اندازه خوشحال شدم، زیرا رسول خداصلی الله علیه و آله مرا از انجام كارهایى كه مربوط به مردان است، بازداشت.»

موضوعات: فرهنگی, تاریخ  لینک ثابت
[شنبه 1398-05-12] [ 10:57:00 ق.ظ ]

کرامت امام رضا به ایرانیان ...

زیارتی بالاتر از زیارت امام حسین علیه السلام

ادیان موجود در زمان امام رضا علیه السلام در خراسان بزرگ

اگر لطف خداوند شامل ایرانیان نشده بود، و امام رضا علیه السلام در تقدیرش سفر به ایران نبود، امروز شاهد شکوفایی دین اسلام از این سرزمین نبودیم .

همه اینها را مدیون حضور امام هشتم در ایران هستیم که با مناظرات علمی؛ توانست اسلام واقعی را به دانشمندان این فرق مختلف معرفی نماید.

دین زرتشتی:

مهم ترین فرقه ها و دین های موجود در قرون اولیه در شرق و شمال شرق فلات ایران که آن را خراسان بزرگ می‌گفتند  و بزرگان و رهبرانشان با امام رضا علیه السلام مناظره کردند، عبارت بودند از دین زرتشتی، در خراسان بزرگ، ریشه‌ی استوار داشته، به طوری که انتشار اسلام با مقاومت‌هایی مواجه بوده است.

موبدان زرتشتی برای اثبات  و برتری دین خود، به مناظراتی با ادیان دیگر  و من جمله اسلام داشتند.لذا مناظرات امام رضا علیه السلام برای رفع ابهام و روشنگری دین اسلام، وجودش در خراسان بزرگ الزامی بوده است.

دین مسیحی:

شهر مرو از زمان ساسانیان شاهد رواج دین مسیحیت بوده است، بنا به روایتی در سال 360 میلادی یکی از شاهزاده خانم های ساسانی توسط کشیش یونانی به نام برشیا، مسیحی شد و این امر باعث رواج مسیحیت در خراسان بزرگ گشت.

 دین یهود:

حضور یهودیان در ایران سابقه دیرینه‌ای دارد، به اندازه‌ی بنیانگذاری هخامنشییان است.

دین مانوی:

مانی فرزند یکی از نجبای عهد اشکانی بود که همزمان با جلوس شاپور اول ساسانی دین خود را معرفی کرد.

مذهب او مخلوطی از زرتشتی، مسیحیت و بودایی بود.

دین مزدکی:

مزدک اندکی قبل از پادشاهی قباد ساسانی ظهور کرد.مذهب مزدکی بر اساس اباحه گری و نفی سلطه اشراف بود.

دین بودایی:

شمال شرق ایران، از دوران ساسانیان در معرض توسعه روز افزون بودیسم بود.در واقع فرقه  بودایی مقارن ظهور اسلام افغانستان را فتح کرده بود . هنگام سفر امام رضا علیه السلام به خراسان  به سرزمین ایران رسوخ کرده بود.

ادیان ابتدایی:

تاریخ ایران شرقی محل تاخت و تاز بیابانگردان از مشرق که به تدریج از عنصر ایرانی خالی  شده بود، محل امواج عظیم این مردمان شد.

مثل هون‌ها، ترکان و مغولان که ساسانیان را خراجگذار خود کرده بودند، همراه خود توتم پرستی، آنیمیسم و باورهای بدوی را به ارمغان آوردند.

ادیان هندی :

شرق ایران از دیر باز محل تجارت و داد و ستد  فرهنگی با تمدن های دره سند بوده است.حتی امروزه هم رسوخ فرهنگ هندی را در سیستان و بلوچستان، در موسیقی سنتی می توان مشاهده کرد.

منبع رضا نامه

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[شنبه 1398-04-15] [ 10:49:00 ق.ظ ]

امام رضا و سبک زندگی ...

.

معرفى سبك زندگى اسلامى به مردم جامعه‏ آن حضرت با تعاليم مختلفى كه از آموزه ‏ها و تعاليم اصيل اسلامى

و حقوق و وظايف مسلمانان در دين بيان مى‏ نمودند، سبك زندگى اسلامى و دينى را معرفى نمودند.

سبكى از زندگى كه انسان مؤمن با عمل به آن به سعادت دنيوى و اخروى مى‏ رسد و اثرات آن‏ را در زندگى

فردى و اجتماعى خود احساس مى ‏كند.

در اين زمينه حضرت امام رضاعلیه السلام تعاليمى را در خصوص حفظ حقوق برادران دينى و تكريم شخصيت و

مقام آنان سفارش نموده ‏اند.

به‏ عنوان نمونه آن حضرت دراين‏ باره‏‏ می ‏فرمايند: «از حقوقى كه هر مؤمن نسبت به برادر دينى خود دارد

اين است كه از صميم قلب او را دوست بدارد و از نظر مالى به او كمك و مواسات نمايد و اگر كسى به او

ظلم كرد او را يارى كند… شخص با ايمان هرگز به برادر دينى خود ستم نمى ‏كند، او را فريب نمى ‏دهد، به

او خيانت نمى‏ كند، غيبت او را روا نمى‏ دارد، به او دروغ نمى ‏گويد. كسى‏ كه به برادر دينى خود لباسى

هديه دهد خداوند از لباس‏ هاى بهشتى به او خواهد داد و كسى ‏كه براى رضاى خدا به آن‏ها قرض بدهد در

پيشگاه خدا ثواب صدقه خواهد داشت. هركسى اندوه برادر دينى خود را برطرف سازد خداوند غمى از غم‏

هاى آخرتش را خواهد زدود.» (بحارالانوار، ج‏74، ص‏333)

اين حقوق باعث شكل‏ گيرى روابط اجتماعى عميق ‏تر و مؤمنانه ‏تر در جامعه مى‏ شود و جامعه را تعالى مى

‏بخشد.

موضوعات: فرهنگی, تاریخ  لینک ثابت
 [ 10:43:00 ق.ظ ]

اخلاق در زندگی امام رضا ...

آن حضرت در دوران امامت با عمل به آموزه ‏هاى اخلاقى دين اسلام و رفتار و سلوك معنوى خود كه شايسته مقام امامت بود و مردم آن زمان تنها آن‏ را از سيره نبوى و امامان معصوم شنيده و خلاف آن ‏را در رفتار حاكمان و اربابان قدرت ديده بودند.

ابعاد معنوى و اخلاقى دين اسلام كه در مقام امامت متجلى مى‏ شد را بار ديگر زنده كردند و در تقابل با رفتار غير دينى حاكمان قرار دادند.

ادامه »

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
 [ 10:41:00 ق.ظ ]

رضا راضی به رضای خدا ...

امام رضا علیه السلام

زندگی امام رضا علیه السلام

زندگی امام رضا علیه السلام را می توان به 2 دوره تقسیم کرد:

الف) دوران قبل از امامت پدر بزرگوارشان

امام رضا در زمان امامت پدر بزرگوارش در سن بیست و چند سالگی در مسجد رسول خدا می نشست

و برای مردم فتوا می داد.

ادامه »

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
 [ 10:39:00 ق.ظ ]

حضرت علی علیه السلام برتر از انبیا ...

 

سوال و جواب صعصعه بن صوحان با علی علیه السلام در علت افضل بودن علی علیه السلام برانبیا  هنگامیکه در بستر شهادت بود.

صعصعه عرض کرد :«مرا خبر دهید ،شما افضل هستید یا آدم علیهاالسلام ؟»

حضرت فرمودند:«قبیح است که مرد خودرا تعریف و تزکیه بنماید ولکن از باب نعمتهای خداداده خود را بازگوکن می گویم من از آدم افضل هستم».

صعصعه عرض کرد :«به چه دلیل افضل از آدم علیه السلام هستی؟»

حضرت فرمودند:«برای آدم علیه السلام همه قسم وسایل رحمت در بهشت فراهم بود،فقط از یک شجره گندم منع گردید ولی او از آن شجره منهیه خورد واز بهشت وجوار رحمت حق خارج شد. ولی خداوند مرا از خوردن گندم منع ننمود ،من به میل واراده خودم  چون دنیارا قابل توجه نمی دانستم از گندم نخوردم.

صعصعه عرض کرد :«شما افضل هستید یا نوح علیه السلام ؟»

صعصعه عرض کرد : «به چه دلیل؟»

حضرت فرمودند:«نوح علیه السلام قوم خود را دعوت کرد ولی آنها اطاعت نکردند وبه او آزار رساندن تا درباره آنان نفرین کرد؛ اما من بعد از خاتم الانبیاصلی الله علیه وآله با آن همه صدمات واذیتهای بسیار فراون که از این امت دیدم، ابدا در باره آنها نفرین نکردم وصبر نمودم.

صعصعه عرض کرد : «شما افضل هستید یا ابراهیم علیهاالسلام ؟»

حضرت فرمودند:«من از ابراهیم افضل هستم».

صعصعه عرض کرد :« به چه دلیل؟» حضرت فرمودند:«ابراهیم علیه السلام عرض کرد«خدایا به من نشان بده که چگونه مرده را زنده می کنی تا قلبم اطمینان پیداکند

ولی ایمان من به جایی رسید گفتم اگر پرده بالا رود وکشف حجب گردد، یقین من زیاد نخواد شد».

صعصعه عرض کرد : «شما افضل هستید یا موسی علیهاالسلام ؟»

حضرت فرمودند:«من از ابراهیم افضل هستم».
    صعصعه عرض کرد : «به چه دلیل؟» حضرت فرمودند:وقتی خداوند اورا مامور کرد تا برای دعوت فرعون به مصر برود،عرض کرد: من یک نفر را کشته ام  می ترسم یک نفر را با من همراه کن،اما وقتی رسول اکرم از جانب  خدا مامورم کرد بروم در مکه بالای بام کعبه وآیات سوره برائت را بر کفار قریش قرائت کنم ،باآنکه کمتر کسی بود که پدر یا برادر و عم و خال او بدست من کشته نشده باشد، ولی نترسیدم و اطاعت کردم و ماموریت را انجام دادم.

 صعصعه عرض کرد :    «شما افضل هستید یا عیسی علیه السلام ؟

حضرت فرمودند:«من ازعیسی علیه السلام افضل هستم».

صعصعه عرض کرد : «به چه دلیل؟» حضرت فرمودند: پس ازآنکه مریم«سلام الله علیها» بواسطه دمیدن جبرییل  و به قدرت  خدا حامله شد ، همین که زمان وضع حمل رسیدبه او وحی شد که بیت المقدس محل عبادت است نه خانه ولادت اما من وقتی مادرم را درد زاییدن گرفت در حالتی که وسط مسجد الحرام  بود،به مستجار کعبه متمسک گردید وعرض کرد :الهی به حق این خانه و آن کسی که این خانه را بنا کرده، این درد زاییدن را برمن آسان گردان؛ همان ساعت دیوار شکافته شد، مادرم را با ندای غیبی به داخل خانه دعوت نمودند ومادرم وارد شد ومن در همان خانه کعبه به دنیا آمدم.

منبع: اللمعة البیضاءص۲۲۰

موضوعات: فرهنگی, تاریخ  لینک ثابت
[دوشنبه 1398-03-06] [ 10:56:00 ق.ظ ]

پایا ن فصل فرزند کشی ...

مبعث مبارک
ابرهای تیره و تاریک جاهلیت سراسر عربستان را فرا گرفته بود.کردارهای زشت و ناروا،فرزندکشی و هرگونه فضایل اخلاقی را از میان برده و جامعه ی عرب در سراشیبی بدبختی عجیبی قرار گرفته بود. گروهی بی نام و نشان و بیابان گرد تهی دست بودند که فاصله ی مرگ و زندگی انان بیش از حد کوتاه شده بود.در این هنگام ستاره ی صبح سعادت دمید و محیط تاریک عربستان با میلاد مسعود رسول گرامی روشن شد و یک ملت عقب افتاده را پی ریزی نمود..طولی نکشید که شعاع این نور سراسر جهان را روشن ساخت و با مبارزه ی قاطع و پی گیریت بت پرستی را که ریشه ی همه ی بدبختی های ان مردم بود ریشه کن نمود و نظام یکتاپرستی را جایگزین ان ساخت و اداب و رسوم غلط را از بین برد و همه ی مردم را بر اساس حق و عدل تعلیم داد و انتقام گری ها،صلح و صفا را از در بین مسلمانان معرفی کرد و زن را از اسارت بدبختی نجات داد و به او شخصیت والای انسانی داد.و همچنین نظام امت و امامت را برقرار ساخت و یک امت واحد را تشکیل داد و همه را در برابر یک دین خاضع کرده و فرمانبردار مطیع یک پیشوا گرداند و بالاخره نوری از وجود ان حضرت به سوی اسمان بلند شد که شعاع ان فرسنگ ها راه را روشن کرد…
تولد پیامبر در عام الفیل در سال 570میلادی و در ربیع الاول بوده و عبدلمطلب برای عرض سپاس گزاری به در گاه الهی گوسفندی کشت و گروهی را دعوت کرد و در ان جشن با شکوه که از تمام مردم دعوت شده بود. نام فرزند خود را محمد نامید، او خواست با این نام در اسمان و زمین ستوده باشد و دیگر نام او احمد بود که مادرش امنه او را به ان نامید.
منبع:کتاب سیره ی پیامبران
معصومه تقی نژاد

موضوعات: فرهنگی, تاریخ  لینک ثابت
[سه شنبه 1398-01-13] [ 05:24:00 ب.ظ ]

بانوی کربلا ساز ...

 

 

حضرت زینب«علیها سلام»بانوی بزرگوار بنی هاشم و دختر بزرگ امام علی «علیه السلام» است

و پس از وفات حضرت فاطمه «سلام الله علیها»، اداره امور داخلی خانه با ایشان بود.

 

امروزه در عرف ما، چنین زنی راکه چنین موقعیتی داشته باشد، بانوی اول می نامند.

حال، حضرت زینب«علیها سلام»با چنین جایگاهی اسیر شده و همه خویشانش به شهادت رسیده اند.

آیا احساس ضعف می کند؟ هرگز.

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[جمعه 1398-01-02] [ 05:57:00 ب.ظ ]

دختر فاطمه در اعلی علیین ...

سال 1360قمری بانوی خسته از سفر چهل روزه که باندازه چهل سال نه به اندازه تمام قرون که نه به اندازه 1400اندی سال و بلکه تا قیامت قلب سوخته دارد.با لباس ژنده ولی استوار بدون شیون و با اعتدال، خطبه می خواند.

با منطق و آرامش تمام با حمد و ستایش خداوند و شکر ثنای او و مدح  پیامبر و صلوات بر او اهل بیتش می فرستد .

در خطبه، داستان را مختصر شرح می دهد و مردم را بر می انگیزد و آنان را به توبه و تاثر وا می دارد.

با همه شرایط، هنگامی که سخنان حضرت زینب علیها سلام و یزید مقایسه می کنیم

حضرت زینب علیها سلام در اعلی علیین می بینیم که با شخصی در اسفل سافلین سخن می گوید.:«اگر پیشامدهای ناگوار روزگار مرا به سخن

گفتن با تو وا داشته، ولی در چشم من بی مقداری وسرزنشت بزرگ و ملامتت بسیار است..»

(سفر شهادت ، در قلمرو و اندیشه امام موسی صدر، ص200.)

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
 [ 05:56:00 ب.ظ ]

تماشای حضرت فاطمه لیاقت می خواهد ...


توجه به آراستگى ظاهرى و باطنى در خانه براى همسر
از ویژگى‏هاى شایسته خانواده آرمانى در اسلام، آراستگى ظاهر و باطن همسران براى یكدیگر است. زینت باطنى آن حضرت عبادت معشوق حقیقى در تمامى لحظه ‏هاى زندگى بود.

اهتمام حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها به این موضوع تا آن اندازه بود كه در شب عروسى خود نیز به عبادت توجه خاص داشتند.

 در شب ازدواج، امام على علیه السلام فاطمه زهرا سلام الله علیها را نگران و گریان دید، فرمود: چرا ناراحتى؟ پاسخ داد: در پیرامون حال و رفتار خویش فكر كردم، به یاد پایان عمر خویش و منزلگاه دیگر به نام قبر افتادم كه امروز از خانه پدر به خانه شما منتقل شدم و روزى دیگر از اینجا به ‏طرف قبر و قیامت خواهم رفت، در این آغازین لحظه ‏هاى زندگى، تو را به خدا سوگند مى ‏دهم كه بیا تا به نماز بایستیم تا باهم در این شب خدا را عبادت كنیم.

علاوه بر این آن حضرت به زینت‏ هاى ظاهرى و اهمیت آن در خانواده نیز توجه خاص داشتند.

آن بانوى گرامى براى زینت و استحباب، انگشترى به دست مى‏ كرد و از زبان رسول خداصلی الله علیه و آله، به دست كردن انگشتر را سفارش مى ‏فرمود: «هركس انگشترى عقیق به دست كند، همواره خیر مى ‏بیند.» هم‏چنین همواره بر آن بود در محیط خانه و خانواده، خوش‏بو و آراسته باشد و موهبت زیبایى و جمال‏ بى‏ مانندش را تنها براى همسرش على علیه السلام بیاراید و او همیشه نزد خود عطر نگه مى‏ داشت. ام‏ سلمه مى ‏گوید: «از ریحانه پیامبر خداصلی الله علیه و اله عطر خواستم و گفتم: سرورم! آیا عطر و بوى خوشى نزد خویش دارید؟

ایشان فرمود: آرى و بى ‏درنگ شیشه عطرى آورد و اندكى از آن‏را بر كف دستم ریخت. بوى خوشى از آن برخاست كه هرگز به مشامم نرسیده بود.» حتى آن بانوى گرامى اسلام در واپسین لحظه‏ هاى زندگى‏ اش به این موضوع توجه داشت و به اسماء فرمود: «عطر مرا كه همیشه خود را با آن عطرآگین مى‏ كردم، بیاور»

موضوعات: فرهنگی, تاریخ  لینک ثابت
[یکشنبه 1397-12-05] [ 06:23:00 ب.ظ ]

حفظ حریم خانه از گناه ...

حفاظت از حریم خانه و خانواده از گناه‏
بالاترین هنر بانوى یك‏ خانه از منظر اسلام، حفظ محیط خانه و اعضاى خانواده از حرام الهى است تا همیشه و در همه حال ارتباط خانواده و اعضاى آن با عالم ملكوت برقرار باشد و كانون خانواده بهترین بستر براى رشد و تعالى اعضاى آن به‏ خصوص فرزندان گردد.

این هنرى است كه حضرت فاطمه آن‏را به اوج تجلى رساندند. آن حضرت در آخرین وصیت‏ هایش به امیر مؤمنان على علیه السلام بر این معنا تأكید ورزیده است: «پسرعمو جان، تا در خانه تو بودم، دروغى نگفتم، خیانتى نكردم و از دستورات(الهى) تو هیچ‏گاه گامى فراتر ننهادم.» *

توجه به نشاط و شادابى در خانواده‏

كانون خانواده هراندازه كه با روابط عاطفى بیشتر، گرم و دل‏ انگیز باشد موجب رشد و تعالى فرزندان و نیز مانعى از انحراف و كج‏روى آنان خواهد بود.

به ‏همین‏ دلیل استفاده از لذت‏ جویى‏ هاى حلال بین همسران، بهره بردن از میوه ‏ها و خوراكى‏ هاى لذت‏ بخش، همبازى شدن با كودكان، به مسابقه واداشتن فرزندان در عرصه ‏هایى مثل كُشتى، شنا، اسب‏ سوارى و… مورد تأكید این زوج یگانه تاریخ، على و فاطمه سلام الله علیها بوده و همواره سعى مى‏ نمودند كه به طرق مختلفى شادى و خوشحالى را در بیت خود تسرى دهند و این تا حدى بود كه از بازى با كودكان كه نقش بسزایى در تربیت آن‏ها دارد اجتناب نمى ‏نمودند.


در این زمینه نقل‏ شده است كه فاطمه سلام الله علیها فرزندش حسن علیه السلام را روى دست مى‏ گرفت و بالا مى‏ انداخت و حركت‏ داد و مى‏ فرمود: «اشبه أباك یاحسن، واخلع عن الحق الرّسن، واعبد الهاً ذامنن، ولاتوال ذا الاحسن؛ اى حسن، نظیر پدرت باش و ریسمان ظلم از حق دور كن، و خداوندى را كه صاحب نعمت‏ هاست پرستش كن و با افراد تیره ‏دل دوست مباش.»
به ‏دلیل اهمیت این موضوع است كه پدرِ خانواده فاطمى مى‏ فرماید: «دین ‏باور باید شبانه ‏روز خود را به سه بخش تقسیم كند: زمانى براى نیایش با آفریدگارش؛ وقتى براى فعالیت اقتصادى اش؛ فرصتى براى واداشتن نفس به لذت‏هایى كه زیبا و حلال است.»

موضوعات: فرهنگی, تاریخ  لینک ثابت
 [ 06:21:00 ب.ظ ]

الهی همیشه برقصی ...

مردک قر می داد و می رقصید، ودایره زنگی هم داشت و آهنگ می زد. مرد سلمانی گفت:خجالت بکش برو، مردک حیا نکرد، مرد سلمانی به آقا سید گفت: آقا شما ناراحت نشو.

این مردک از اول جوانی ناجور بوده است. آقا سید گفت زودتر سرم را اصلاح کن بروم داخل اتاق.روکرد به رقاص گفت:مرد به خودت رحم کن! مردک گفت:نمی توانم ول کنم، خیلی بهم می چسبه این رقص، پول زیادی بهم دادند تا برقصم برات! آقا سید گفت:پس دوست داری برقصی؟ الهی همیشه برقصی !

کار اصلاح سر آقا سید تمام شد، و او رفت داخل اتاقش ولی مردک همچنان دیوانه وار می رقصید!

مرد سلمانی به مردک نهیب زد خجالت بکش دیوانه شده ای؟

او هم رفت به خانه اش، مردک تا نیمه شب همچنان می رقصید و دایره میزد! همسایه‌ها به خانواده اش خبر دادند که بیایید او را ببرید. مردک بیچاره یک هفته همچنان رقصید تا مرد!

شهید مدرس در کاشمر تبعید شده بود و این مزدور برای آزار رساندن پول می گرفت و جلوی شهید مدرس می رقصید که به نفرین مدرس گرفتار شد.

 

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[جمعه 1397-09-09] [ 07:14:00 ب.ظ ]

صادق آل محمد(ص) ...

17ربیع ‏الاول، زادروز فرخنده رئیس مكتب شیعه حضرت امام جعفر صادق(ع)؛
صادق آل محمد(ص)؛
رئیس مذهب تشیع و مروج علوم اهل بیت(ع)
•صبح روز جمعه‏۱۷ربیع ‏الاول سال‏۸۳ ه. ق، مدینه منور به طلوع خورشیدى دیگر در سپهر ولایت و میوه‏اى بابركت از شجره طیبه امامت شد كه با تجلى جمال خود مسیر هدایت را نورافشانى كرد و چراغ راه عاشقان سیرت علوى شد؛ نوگلى كه خانه سراسر نور امام محمد باقر(ع) را منورتر كرد و ملائكه مشتاقانه به استقبال و خوش آمدگویى او به زمین آمدند و نرگس چشمان خود را میزبان قدوم مبارك آن عزیز بزرگوار كردند.
آن حضرت هنگامى متولد شدند كه پدر بزرگوار ایشان، امام محمّد باقر(ع) براى كارى خارج از مدینه به ‏سر مى ‏بردند. پس از تولد، نوزاد را در پارچه سفیدى پیچیدند و به نزد جد گرانقدرشان امام سجاد(ع) آوردند؛ حضرت زین ‏العابدین (ع) نگاهى توأم با نشاط و امید بر او افكندند و پس از قرائت آیاتى از قرآن و ذكر و دعا فرمودند: «امید است قدمش مبارك باشد.»

زندگانی امام صادق(ع)

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[جمعه 1397-09-02] [ 10:38:00 ق.ظ ]

تولد خورشید ...

 

شب از نیمه گذشته بود، و آمنه همچنان بیدار ، این اولین شبی نبود که خواب از چشمانش گریخته بود!

بعد از عبدالله این کار هرشبش بود!

اکثر شبها با خاطرات خوش کوتاه عبدالله زندگی می کرد . با خود می گفت چه روزهای کوتاهی بود اما خوشی اون روزهای کوتاه لذتی طولانی را برایش درپی داشت!همین خاطرات بود که غم فراق او را برایش آسان می کرد خصوصا و قتی که جوانه ای  که یادگار شوی عزیزش بود در شکمش شروع به رشد کرد! عبدالله شجاع ترین، زیباترین، پاک ترین، پسر عبدالمطلب، همانی که آرزوی دختران قریش بود تا به همسری او در آیند که همای سعادت بر روی سر آمنه نشست و  عروس خانه اش شد! در همین افکار خوش بود که درد زیبای بدنیا آمدن فرزند را احساس کرد! نگاهی به آسمان کرد و از خدای آسمان کمک خواست!ستارگان را آماده بزم دید!

نسیم لذت بخشی سرزمین تفتدیده مکه را خنک کرد.درد آمنه شدیدتر شد.

همه کائنات به جنبش در آمده بودند،سینه خوشرنگ دریا با موج های زیبا در رقص شادی بودند. لرزش کوه ها شروع شد، و بتها به لرزش افتادن و آتش بتکده ها رو به خاموشی گذاشت و 14 کنگره طاق پرغرور کسری آماده فرو ریختن شد!

آب در یاچه ساوه در حال فرو رفتن و چشمه ها در وادی خشک ساوه شروع به فوران کرد ونوید برکه زیبا را می داد.سرزمین مکه بعد از قحطی طولانی  جوانه دار می شد.

عرب بیابانی به آسمان می نگریست و منتظر رخداد مهمی بود.آمنه عطر خوشی را استشمام کرد! و به ناگاه خود را در میان چهار زن ناشناس یافت، اورا در آغوش گرفتند و فرزندش بدنیا آمد و نور او تمام مکه روشن کرد.

همه مردم جهان دنبال گذشته روشنی برای خود میگردند تا از آن به عنوان تاریخی با آبرو حفظ کنند.به همین خاطر سازمانهایی بین المللی در دنیا تاسیس شده است تا این گونه موارد را ثبت کند. برای همین خاطر دور دنیا می کردن وکاوش می کنند واز زیر خروارها خاک باقیمانده زندگی گذشتگانشون را می یابند و به نمایش جهانین می گذارند و از سود مادی هم می برند! و شگفت انگیز است که قریش برای فخر خودش به جمعیت بسیار  به شمارش قبرهایشان تلاش می کرد که آیه الهکم التکاثر در شانشان نازل شد که این چه فخر فروشی است که می کنید نه فایده معنوی دارد ونه سود مادی!

واکنون بازماندگان همان نسل قریش این سعودی های عقب مانده، خانه ای که ختم رسل پیامبر بزرگ اسلام در آن متولد شدبود را هم نابود کرد!

علامه مجلسی بحار الانوار

 

 

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-09-01] [ 06:53:00 ب.ظ ]

رحلت پیامبر اكرم؛ وفات یا شهادت ...

رحلت پیامبر اكرم؛ وفات یا شهادت؟!
آنچه كه در خصوص رحلت پیامبر اسلام(ص) قابل تامل است این است كه آن حضرت با توجه به روایات اسلامى و شواهد تاریخى به مرگ طبیعى از دنیا نرفتند، بلكه توسط منافقان و دشمنان دیرین آن حضرت شهید شدند. دلایل بسیارى وجود دارد كه رحلت پیامبر اكرم(ص) ناشى از خوراندن سم به آن حضرت بوده است. این دلایل و روایات، از تواتر معنوى برخوردارند و از مجموع آن‏ها مى ‏توان رحلت پیامبر اكرم از طریق شهادت را ثابت نمود. ازجمله امام صادق(ع) مى‏

ادامه »

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[سه شنبه 1397-08-15] [ 07:24:00 ب.ظ ]

آیئنه تمام نماى صفات نبوى‏ ...

امام حسن مجتبى(ع)؛
آیئنه تمام نماى صفات نبوى‏
•امام حسن مجتبى(ع) در شب نیمه رمضان سال سوم هجرى در مدینه چشم به جهان گشود و حدود هفت سال از دوران زندگى پیامبر اكرم(ص) را درك كرد و پس از آن حضرت حدود سى سال با پدر بزرگوارشان على بن ابى طالب(ع) ملازمت داشت. بعد از شهادت امیرمؤمنان(ع) به مدت ده سال عهده دار مقام امامت بودند و بنابه نقلى در ۲۸ صفر سال پنجاه هجرى در سن ۴۷ سالگى به دستور معاویه بن ابى سفیان و به دست جعده دختر اَشْعَثِ بنِ قِیس مسموم شد و بر اثر همان زهر به شهادت رسیدند.
 فضائل و مكارم امام حسن مجتبى(ع)
وجود امام حسن مجتبى(ع) براى امت اسلام وجودى پر از خیر و بركت است؛ چنان‏كه حضرت رسول اكرم(ص) به مناسبت‏هاى مختلف در توصیف این وجود بابركت امام حسن مجتبى(ع) سخن گفته ‏اند؛ ازجمله فرموده‏ اند: «اگر قرار بود عقل به ‏صورت یك انسان تجسم پیدا كند به ‏صورت امام حسن(ع) ظاهر مى ‏شد.» حضرت امام حسن(ع) به گونه ‏اى در دامان وحى و خاندان عصمت و طهارت پرورش یافته بودند كه آینه تمام نماى جدبزرگوار خویش بودند. روزى رسول خدا(ص) خطاب به امام حسن فرمودند: «اَشْبَهْتَ خَلْقى و خُلْقى.»

صفحات: 1 · 2

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
 [ 07:16:00 ب.ظ ]

همه چیز در باره امام رضا ...

غروب اندوه بار
شمس الشموس آسمان امامت و ولایت‏
•هشتمین خورشید آسمان امامت و ولایت حضرت امام على بن موسى الرضا(ع) در یازده ذیقعده ۱۴۸. ق در شهر مدینه چشم به جهان گشود. پدر بزگوار آن حضرت، امام موسى كاظم(ع) نام مبارك او را هم نام جدبزرگوارش، «على» گذاشت. كنیه آن «ابوالحسن» و مشهورترین لقبشان «رضا» است. درباره علت نام گذارى آن حضرت به رضا چنین گفته‏ اند: «او را رضا ملقب گردانیده ‏اند براى آن كه پسندیده خدا بود در آسمان و پسندیده رسول خدا(ص) و ائمه(ع) بود در زمین براى امامت.» وجه دیگرى كه براى آن بیان داشته ‏اند این است كه «آن حضرت به رضاى پروردگار راضى بود و این خصلت ارزشمند را كه مقامى بالاتر از مقام صبر است، به‏ طور كامل داشت.»


 امامت در شرایط سخت سیاسى و اجتماعى‏

صفحات: 1 · 2

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
 [ 07:10:00 ب.ظ ]

پیدایش فرقه وهابی به نقل از یک فرانسوی ...

خواب جد عبدالوهاب تعبیر شد
جغرافیدان فرانسوی متوفای 1242 هجری در مورد پیدایش فرقه وهابی چنین نوشته است.
که عرب خصوصا در بین یمنی ها، این گونه نقل می کردند که:شبان فقیری به نام سلیمان درخواب شعله آتشی را دیده که از زمین برخاست و سراسر زمین را فرا گرفت و هرچه را در مقابلش قرار می گرفت سوزانید، او خواب را برای تعبیر کننده خواب بیان کرد، او چنین تعبیر کرد که فرزندی از وی دولت نیرومندی بوجود می اورد که هر که را در برابرش قرار گیردنابود می کند.


این رویا در نوه او محمدبن عبدالوهاب تحقق یافت.
محمد وقتی بزرگ شد، نزد مردم شهر خود، به سبب آن خواب که معلوم نبود در باره او صادق است یا نه، عزیز محترم بود.


او ابتدا مخفیانه مذهب خود را اعلام کرد، جمعی از او پیروی کردند، سپس به شام رفت و در آنجا کسی از او تبعیت نکرد، بعد از سه سال به عربستان باز گشت و به نجد آمد و مذهب خود را آشکار کرد، سعود که مرد زیرکی و سیاسًی بود، مذهبش را پذیرفت.


محمد و سعود، هریک خود را به دیگری تقویت کردند، و محمد بن عبدالوهاب مذهبش را از راه شمشیر و کمک های سعود قوت بخشید بدین گونه سعود حکمران و سلطان منطقه شد و عبدالوهاب پیشوای مذهبی، و اولاد این دو، همین روش را ادامه دادند.
تارخ مکه

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[پنجشنبه 1397-06-08] [ 11:44:00 ق.ظ ]

یک فقیه ایرانی کعبه را تجدید بنا کرد ...

آخرین تجدید بنای کعبه توسط فقیه شهید ایرانی

آخرین تجدید بنای کعبه توسط فقیه شهید ایرانی


درجریان سیل عظیمی در مورخ 19 شعبان 1039 هجری، کعبه ویران شد.
چهار هزار و دو نفر را هلاک کرد.
برای تجدید بنای کعبه عالم شیعه، فقیه شهید، میرزین العابدین حسینی کاشانی که ساکن مکه بود، نخستین خشت آن را کار گذاشت.
یک ایرانی، فقیه بزرگ شیعه بود که خداوند افتخار احیاء و بر پایی بزرگترین شعار اسلامی و مقدس ترین بنای دین حنیف بیت الله الحرام را، به او ارزانی داشت و او این لباس فضیلت و سیادت را بر تن می کند و این تاج کرامت را برسر می نهد و عملش در تاریخ مانا و نامش بلند آوازه می گردد.او سید زین العابدین بن نورالدین بن مراد بن علی بن مرتضی حسینی کاشانی است که مجاورت خانه خدا را برگزیده بود. اما با قیماندگان منفور اموی با دست جنایت کار خود این مرد بزرگ را در سال 1042 هجری در حرم امن الهی به شهادت می رسانند و در همانجا مدفون می گردد.
حکام سعودی و وهابیت شکست خورده که حقوق طایفه شیعه را پایمال کرده و میراث ارزشمند آنان را به غارت برده اند، در برابر این صفحات درخشان تاریخ چه جوابی دارند.؟
آنان در در برابر این عمل بزرگ و جاوید انسانی و دینی که بدست یک شیعه ایرانی صورت گرفت، چگونه سپاسگذاری کردند؟!
آنها با قلبهای پر از کینه و شرک، تیشه های خود را بر بقیع و یادگاران توحید فرود آوردند و قبور مقدس خاندان رسالت را به ویرانه تبدیل کردند.

 

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[چهارشنبه 1397-05-31] [ 07:48:00 ب.ظ ]

به به چه ازدواج پربرکتی ...

ازدواج آسمانی با زوج بهشتی مبارک

اول ذى الحجه؛ سالروز ازدواج امام على علیه السلام و حضرت فاطمه ‏ى زهراسلام الله علیها(2 ق)؛ روز ازدواج‏
ازدواج آسمانى حضرت زهراسلام الله علیها و حضرت على علیه السلام ؛
الگویى براى جوانان‏ در اولین روز آخرین ماه قمرى حضرت على بن ابى طالب علیه السلام پیشواى پارسایان با حضرت فاطمه سلام الله علیها برترین بانوى جهان پیمان عشق بست و خدا، والاترین فرستاده خویش را بر این پیمان گواه گرفت. این ازدواج، عمرى به گستردگى آفتاب و حیات عالم یافت و یاد و نام این واقعه شورانگیز، شادى بخش تمامى تاریخ شد تا آن‏كه امروز نیز دلدادگان ذریه آن كانون عشق و مودت، از پرتو انوار رحمت و عنایت تنها باقیمانده از دامان حضرت زهراسلام الله علیها و امید به نجات بخشى او زندگى خود را آغاز مى‏ كنند.


فاطمه زهراسلام الله علیها دختر پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله و از دوشیزگان ممتاز عصر خویش بود و انتساب آن حضرت به مقام رفیع پدرى چون پیامبر خاتم و مادرى چون حضرت خدیجه، بزرگانى از صحابه و مهاجرین را راغب به ازدواج با آن بانوى بى همتا نمود و یا حتى پیشنهاد پرداخت مهریه‏ اى سنگین براى دریافت پاسخى مثبت دادند، اما از آن‏جاكه آن حضرت برخوردار از مقام عصمت و طهارت خاندان رسالت و والاترین كمالات معنوى، دینى و اخلاقى و برترى بر تمامى بانوان عالم بودند و مقدر بر این بود كه از دامان آن حضرت شجره طیبه ولایت رشد و نمو یابد، براى ایشان كفو و همتایى غیر از برادر و وصى رسول خاتم، حضرت على علیه السلام كه همچو فاطمه زهراسلام الله علیها پرورش‏ یافته دامان پیامبر و آراسته به والاترین صفات دینى و الهى و مقام عصمت و امامت بود، وجود نداشت. به‏ همین ‏دلیل بود كه رسول خدا درباره ازدواج حضرت زهراسلام الله علیها منتظر وحى الهى بود تا سرانجام جبرئیل بر پیامبرصلی الله علیه و آله نازل شد و گفت: «اى محمد! خدا بر تو سلام مى‏ رساند و مى‏ فرماید فاطمه را به عقد على درآور، خداوند على را براى فاطمه و فاطمه را براى على پسندیده است.»


با ابلاغ این دستور بود كه زیباترین كانون عشق و مودت و خانواده نمونه تمامى اعصار شكل گرفت، خانواده ‏اى كه مكرراً از سوى حضرت رسول صلی الله علیه و آله موردستایش قرار مى‏ گرفت و آن حضرت از آن در واقعه‏ هاى مهمى همچون مباهله و حدیث آل عبا، به‏ عنوان اهل‏بیت یاد مى‏ فرمودند و در قرآن نیز در موارد متعددى مانند آیه تطهیر، از اهل‏بیت به بزرگى یادشده است. این خانواده الگویى شد براى پیروان حق و حقیقت و سعادت تا با دنباله ‏روى از سیره آن همسران آسمانى، كانون خانواده خویش را بر مبناى ارزش‏ هاى الهى و انسانى و عشق و محبت بنا نهند و شیوه رفتارى و سبك زندگى آن بزرگواران در اقدام به امر ازدواج و تشكیل خانواده و نیز همسردارى و تربیت فرزندان را كه تا آخرین لحظات زندگى زناشویى خود سراسر از مهر و محبت و دلدادگى و همراهى بود را الگوى خود قرار دهند. * معیارهاى دینى و الهى انتخاب همسر

موضوعات: فرهنگی, تاریخ  لینک ثابت
[جمعه 1397-05-19] [ 10:41:00 ق.ظ ]

ایرانی قبل از اسلام دوست دار زیارت کعبه بود ...

حج گذاری توسط ایرانیان قبل از اسلام

به گواه تاریخ ایرانیان از قبل از ظهور اسلام به زیارت کعبه مشتاق بودند .
ساسان که پسر بابک شاه ساسانی بوده همه ساله به زیارت کعبه می رفته است، و محل اسکانش در کنار چاه زمزم بوده است.

و هدایای زرین برای اهدا به کعبه می برده، که نام چند قطعه از هدایا در تاریخ ماندگار شده است که یک شمشیر دو آهوی زرین بوده است.
که در طی دوران، وقتی کلید دار کعبه از حمله دشمنان آگاه می شو؛ تمامی اشیاء قیمتی داخل کعبه را درون چاه زمزم می گذارد و درب چاه را می بندد .
در تاریخ آمده است که: جرهمیان حرمت حرم و خانه کعبه را رعایت نکرده، آن را خوار و سبک می شمردند و اموالی را که به کعبه هدیه می شد به ناحق می بردند و قتی فهمیدند ولایت و ریاست کعبه از دست آنان خارج خواهد شد، رئیس ایشان عمرو بن حارث بن مضاض دستور داد حجرالاسود را از رکن خانه برداشته و دو برّه آهوی زرّینی را که از آنِ کعبه بود و آن را «غزالی الکعبه» می نامیدند و دیگر سلاح هایی را که در آن خانه وجود داشت برداشته در چاه زمزم پنهان کردند و چاه را نیز از خاک پرکرده، بصورت زمین همواری درآوردند و رفته رفته مکان آن فراموش گردید.
تا زمان عبد المطلب همچنان چاه زمزم مخفی بود، تا اینکه در خواب دید که دستور دادند برو و چاه را پیدا کن و مکان آن را به نشان دادند.
عبدالمطلب از قریش خواست که او را یاری کنند ولی قریش همکاری نکردند؛ مجبور شد با همکاری پسرش حارث این کار را انجام که در این راه به سختی افتاد و به همین خاطر نذر کرد که خدا به او ده پسر بدهد یکی را قربانی کند.
سرانجام چاه را با هدایای زرین یافت و سقایت کعبه را به عهده گرفت.
منبع تاریخ مکه

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[سه شنبه 1397-05-02] [ 11:04:00 ق.ظ ]

امام رضا مدفن خود را خرید ...

 مدفن امام رضا

وقتی کاروان حکومتی مامون به سرکردگی رجاءبن ابی ضحاک  با حضور نورانی امام رضا به سناباد توس رسید،

در باغ حاکم خرسان به نام حُمید بن قحتبه اسکان یافت.

روزی امام رضاعلیه السلام در حال قرائت قرآنی بود که با قلم خود نگاشته بود.

حمید از امام رضا علیه السلام سئوال کرد این قرآن به خط کیست؟ حضرت فرمود خودم نگاشته ام.

حمید عرض کرد قرآن را به من می فروشید؟ امام پاسخ داد در مقابل باغ می فروشم.

حمید پذیرفت و قرآن را تحویل گرفت. بعد از رفتن حمید امام دستور داد تمام درختان باغ را بریدند.

فردا حمید آمد و  عرض کرد از فروش باغ پشیمان شده ام، امام فرمود نگاه کن  اگر باغی وجود دارد آن را تحویل

بگیر.و قرآن را برگردان.

با این وصف زمین به ملکیت امام رضا علیه السلام درآمد و در سال 203 هجری قمری در آن دفن گردید.

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[دوشنبه 1397-04-25] [ 11:10:00 ب.ظ ]

حتی معاندان امام حسن عسکری علیه السلام را می ستودند!!! ...

 پدری برای پسری که منجی شد

سعد بن عبد الله اشعرى از علماى معروف شيعه كه به ملاقات امام عسكرى عليه السّلام  شرفياب شده مى‌گويد: در شعبان سال  ٢٧٨  - هيجده سال پس از رحلت امام عليه السّلام - در مجلس احمد بن عبيد الله بن خاقان فرزند وزير معتمد عباسي  كه آن روزها مسئوليت خراج قم را بر عهده داشت و به آل محمد و مردم قم نيز عداوت مى‌ورزيد نشسته بوديم. سخن از طالبيون ساكن سامرا و مذهب و موقعيت آنان در پيش حاكم به ميان آمد، احمد گفت: من كسى از علويان را چون حسن بن على عسكرى عليه السّلام در سامرا نديده و نشنيده بودم كه اين چنين به وقار و عفاف و زيركى و بزرگ منشى در ميان اهل بيت خود شناخته شده و پيش سلطان و بنى هاشم محترم باشد، چنان كه او را بر افراد مسن حتى امراء و وزراء و منشيان نيز برترى مى‌دادند. روزى من بالاى سر پدرم ايستاده بودم؛ آن روز پدرم براى ديدار با مردم نشسته بود. يكى از حاجبان وارد شد و گفت: ابن الرضا در بيرون در ايستاده است. پدرم با صداى بلندى گفت: او را اجازه ورود بدهيد و آن حضرت وارد شد. . .
وقتى پدرم او را ديد چند قدم به سوى او رفت، كارى كه نديده بودم با كسى حتى امرا و ولات عهد انجام بدهد. وقتى به او نزديك شد، دست به گردنش انداخت و صورت و پيشانى او را بوسيد. آنگاه دستش را گرفت و در جاى خود نشاند. پدرم خود روبروى او نشست و با وى به گفتگو پرداخت. در سخنان خود، او را با كنيه-كه حاكى از احترام او بود-مورد خطاب قرار مى‌داد و مرتب مى‌گفت: پدر و مادرم فدايت. . . شب هنگام نزد پدرم رفتم. . . و از وى پرسيدم: پدر! آن شخص كه امروز آن همه اجلال و احترامش نمودى، چه كسى بود كه حتى پدر و مادرت را فداى او مى‌كردى؟ گفت: او ابن الرضا، امام رافضيان بود؛ آنگاه ساكت شد. چند لحظه بعد سكوتش را شكست و ادامه داد: فرزندم اگر روزى خلافت از دست بنى عباس بيرون رود، در ميان بنى هاشم، جز او كسى شايستگى تصدى آن را ندارد. او به خاطر فضل، صيانت نفس، زهد، عبادت و اخلاق نيكو سزاوار مقام خلافت است. اگر پدر او را ديده بودى مردى بود بزرگوار، عاقل، نيكوكار و فاضل. با شنيدن اين سخنان آتش خشم سر تا سر وجودم را فرا گرفت. در عين حال حس كنجكاويم براى شناختن او برانگيخته شد. از هر كس از بنى هاشم، منشيان، قضات، فقها، حتى مردم عادى كه درباره‌اش سؤال مى‌كردم او را در نزد آنان در نهايت جلالت و بزرگوارى و مقدم بر ساير افراد اهل بيت مى‌يافتم. همه مى‌گفتند: او امام رافضيان است. از آن پس اهميت وى پيش من رو به فزونى گذاشت؛ زيرا دوست و دشمن او را به نيكى مى‌ستودند.است.
اين روايت با توجه به راوى آن كه خود يكى از معاندان سر سخت اهل بيت بوده، موقعيت اخلاقى و اجتماعى امام را در ميان عامه مردم و حتى خواص نشان مى‌دهد.

از کتاب استاد جعفریان

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[سه شنبه 1396-10-05] [ 07:06:00 ب.ظ ]

در این عرصه رسالت امام حسین «علیه السلام »را تکمیل می کند. ...

 


زن در میدان کربلا نقش مرد را کامل می کند و جهاد او را به اتمام می رساند.                    


اودر برابر یزید که می رسد…یزید حاکمی پیروز است و حضرت زینب «سلام الله علیها»اسیر است

 

که به نقل کتب سیره، خفت بارترین لباس ها را برتن داشت.

صفحات: 1 · 2

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[پنجشنبه 1396-08-04] [ 06:45:00 ب.ظ ]

امام حسین علیه السلام عشق بشریت ...

 

 

…خداوند با تکرار یادآوری حادثه ای که در پیش روی فرزند شماست،قصدی جز آماده سازی شما را برای تحمل این حادثه جانکاه ندارد.

در صورتی که شمارا آزرده ببیند، شاید مشیت خود را در باره سرنوشت حسین به گونه دیگری تغییر دهد که موجب رضای شما باشد!

به هر حال ما موظف هستیم به بیان این حقیقت که حسین تو را گروهی از قوم تو در خاک کربلا به شهادت خواهند رساند؛

با زبان تشنه و نه تنها او را ، که فرزندان،برادران، خواهرزاده ها وبرادر زاده های اورا یکی یکی به شهادت خواهند رساند. اهل بیت او را به اسارت

خواهند برد و ستم های بسیار برآن ها رواخواهند داشت.

منبع: دردانه خدا

 

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[شنبه 1396-02-09] [ 06:56:00 ب.ظ ]

حضرت فاطمه علیها السلام الگوی زندگی با اقتصاد مقاومتی ...

حضرت زهرا(س)مدت 9سال در خانه حضرت امیرالمومنین زندگی کرد.
چو ن آغاز پیشرفت اسلام بود وحضرت علیه السلام از مهاجرین مکه بود لذا در مدینه زمین و مستغلات و درآمدی نداشت و دوران جنگ با مشرکان بود، به همین سبب بیشتر اوقات را یا در جهاد بود و یا آماده باش بود!!!
و این بانوی یگانه اسلام بود که باید هم اداره زندگی را به عهده می گرفت و هم فرزندان را تربیت می کرد!!! 

  چه بسیار ایام بود که باید جو و یا گندم با دستاس آرد می کرد و نان می پخت!!!و چه روزهایی که هم خودش و فرزندا نش گرسنگی می کشیدند!!!
ابوالمؤید موفق بن احمد، از محدثین اهل سنت از جابر نقل می کند که روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله حضرت فاطمه علیها السلام را دید که لباسی ازپشم شتر پوشیده و با دستاس آرد تهیه می کند، پیامبر صلی الله علیه و آله گریست و فرمود:«یا فاطمه اصبری علی مراره الدنیا لنعم الآخره غدا»فاطمه جان برای رسیدن به نعمت های آخرت بر مرارت و تلخی های دنیا صبر و برد باری پیشه کن!!!!
جابر گفت: به دنبال این ماجرا آیه شریفه «ولسوف یعتیک ربک فترضی»نازل شد.

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[جمعه 1395-12-20] [ 11:08:00 ق.ظ ]

حضرت زینب «علیها سلام »بر ابن زیاد وارد می شود، .... ...

 

حضرت زینب «علیها سلام »بر ابن زیاد وارد می شود،

ولی سلام نمی کند.

ابن زیاد با آنکه اورا می شناسد،

وانمود می کند که اورا نمی شناسد

و می پرسد: این زن متکبر کیست؟

می گویند: او زینب دختر علی است.

صفحات: 1 · 2

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-11-12] [ 04:26:00 ب.ظ ]

حتی کرامت هم برای بی بصیرتان بی اثر است ...

  بعد از صلح امام حسن علیه السلام با معاویه ، هردو در نخیله بودند. معاویه گفت: ای ابا محمد گفته اند که رسول خدا خرما را اندازه گیری می کرد و از مقدار آن خبر می داد، آیا توهم می توانی خبر دهی؟! امام علیه السلام فرمود: پیامبر خدا با پیمانه تعیین می کرد و من با عدد تعیین می کنم، آنگاه فرمود در این درخت چهار هزار و چهار عدد خرما است. وقتی خرما هارا چیدند و شمردند چهار هزارو سه عدد بود که معاویه خوشحال شد و خواست کذب ادعای امام را جار بزند . امام علیه السلام فرمود یکی از خرماهارا عبدالله بن عامر در دست دارد. بعد امام علیه السلام به معاویه گفت می خواهی از کارهایی که در آینده مرتکب می شوی خبر دهم؟! به خدا قسم در آینده زیاد بن ابیه را که فرزند نامشروع پدرت می باشد برای خود برادر می خوانی و حجربن عدی را به شهادت می رسانی و سرهای بریده از شهرها به سوی تو می آورند بعدا معاویه تمام این زشت کاری هارا مرتکب شد.1

پيامد نشناختن دشمن و دشمنى‏ها:

بايد دشمنى‏ها را شناخت. مشكل ما اين است. اين‏كه بنده مسأله بصيرت را براى خواص تكرار مى‏كنم، به خاطر اين است. گاهى اوقات غفلت مى‏شود از دشمنى‏هايى كه با اساس دارد مى‏شود؛ اين‏ها را حمل مى‏كنند به مسائل جزيى. ما در صدر مشروطه هم متأسفانه همين معنا را داشتيم. در صدر مشروطه هم علماى بزرگى بودند - كه من اسم نمى‏آورم؛ همه مى‏شناسيد، معروفند - كه اين‏ها نديدند توطئه‏اى را كه آن روز غربزدگان و به اصطلاح روشنفكرانى كه تحت تأثير غرب بودند، مغلوب تفكرات غرب بودند، طراحى مى‏كردند؛ توجه نكردند كه حرفهايى كه اين‏ها دارند در مجلس شوراى ملى آن زمان مى‏زنند يا در مطبوعاتشان مى‏نويسند، مبارزه با اسلام است، اين را توجه نكردند، مماشات كردند. نتيجه اين شد كه كسى كه مى‏دانست و مى‏فهميد - مثل مرحوم شيخ فضل‏الله نورى - جلوى چشم آن‏ها به دار زده شد و اين‏ها حساسيتى پيدا نكردند. بعد خود آن‏هايى هم كه به اين حساسيت اهميت و بها نداده بودند، بعد از شيخ فضل‏الله مورد تعرض و تطاول و تهتك آن‏ها قرار گرفتند و سيلى آن‏ها را خوردند؛ بعضى جانشان را از دست دادند، بعضى آبرويشان را از دست دادند. اين اشتباهى است كه آنجا انجام گرفت؛ اين اشتباه را ما نبايد انجام بدهيم.( 8/8/1384)

_________________________________________________________________

پ ن

یه روز برای کودک سه ساله ماجرای کرامت معصومین علیه السلام را می خواندم، ماجرا از این قرار بود که امام معصوم با یارانش از بیابانی عبور می کردند. هنگام نماز شد، یاران برای وضو به جستجوی آب رفتند و دست خالی برگشتند . امام علیه السلام با عصایش بر سنگ زد و از ان آب جاری گشت.

کودک پرسید :چرا امام تیمم نکرد؟! گفتم برای اینکه یارانش به امامت او ایمان بیاورند.کودک گفت چه یاران عجیبی بودن بادیدن امام معصوم به او ایمان نداشتند و من که امام ها را ندیده ام می دانم که آنها از طرف خداوند ماموریت داشتند.

1معجزات معصومین ص172

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[سه شنبه 1395-10-07] [ 04:09:00 ب.ظ ]

اولین روضه خوان برای مصیبت عاشورا ...

… حضرت سخت می گریست و سخن التیام بخش فرشتگان در حال ایشان تاثیری نداشت.

صدای بال فرشته ای دیگر به گوش رسید،

حاضران شگفت زده شدند.

او بر وجود مبارک پیمبر صلی الله عله و آله نازل شد. 

این فرشته پس ا ز سلام و درود و تعظیم به پیشگاه حضرت،هدیه ای از سوی خداوند همراه آورده و تقدیم جناب ایشان کرد.او باخود مقداری از تربت حسین علیه السلام  را آورده بود.خاک را در ظرف بلورین و شیشه ای گذاشته بود.

ظرف را نزدیک حضرت برد و در آن را گشود؛عطر تربت شفابخش حسین علیه السلام، در اتاق پیچید و همه فرشتگان را حاضر مدهوش خود کرد.

فرشته عرض کرد یا رسول الله این خاکی است که خداوند به آن شرافت اعجاز،شفای هر درد، امان از هر بلا و ایمنی از هر مصیبتی را عطا کرده است و نیز خداوند وعده داده است که هرکس در حائر و زیر قبه حسین علیه السلام دعا کند،خواسته او را برآورده خواهد کرد.

او گفت حضرت حق به پاس مصیبتی که حسین علیه السلام پذیرای آن می شود،نه نفر از امامان بعد ایشان را از فرزندان او قرار داده است و آخرین فرزند او مهدی منتظر است که دنیارا با حضورش پر از عدل و داد خواهد کرد…#

#منبع: دردانه خدا

اول روضه ای که روی زمین خوانده شد روضه ی جبرئیل برای آدم ابوالبشر بود. که حضرت جبرئیل روضه ی عطش را خوانده بود. در روایت داریم وقتی توبه ی حضرت آدم مستجاب نشد جبرئیل نازل شد و گفت: خدا را به پنج تن آل عبا قسم بده دعایت مستجاب می شود. حضرت آدم اسم پنج تن را قسم داد دعایش مستجاب شد. حضرت آدم به جبرئیل گفت: جبرئیل نام پیامبر و علی و حسن و فاطمه: را آوردم دلم منقلب نشد اما تا نام حسین را آوردم دلم شکست، غم به دلم آمد، اشکم جاری شد. جبرئیل چه رمزی در این نام است؟ جبرئیل گفت: ای آدم این حسین نوه پیامبر آخر الزمان است. که در میان دشمنان اسیر می شود. دشمن دور او را می گیرند. ای آدم اگر آن لحظه در زمین کربلا باشی می شنوی که آقا ندا می دهد «وآغربتاه، وآعطشاه، وآقلّة ناصراه»[1] آیا کسی هست مرا یاری کند؟ آیا کسی هست برایم آب بیاورد؟ عطش اول لب و دهان آدم را خشک می کند. اگر کمی شدت پیدا بکند جگر انسان می سوزد. آقا فرمود: «اسقونى شربةً من الماء»[2] ای قوم آبی بیاورید جگرم از عطش می سوزد. اگر عطش شدتش از این هم بیشتر بشود این روضه ای است که جبرئیل خواند. ای آدم آن قدر این عطش بر حسین7 شدت پیدا می کند که جلوی چشمش را تاریک می دید. بین او و آسمان لایه ای از تاریکی می آید. ای آدم بین حسین و آسمان هاله ای از دود پیدا می شود. کسی هم جواب حسین را نمی دهد. «فلم يجد أحداً من أنصاره قد بقي!»[3] یک وقت آقا دیدند سینه ی مبارکشان سنگین شده است. «والشِّمْرُ جَالِسٌ عَلَى صَدْرِكَ»[4]

خدایا به حق محمد و آل محمد گناهان ما را ببخش و بیامرز. حق همه حق داران گردن ما را ادا بفرما. در ظهور آقا امام زمان تعجیل بفرما. همه ما را از شیعیان خالصش قرار بده. در دنیا و آخرت ما را آنی از قرآن و اهل بیت جدا نگردان. مقام معظم رهبری، علماء، مراجع و جوان هایمان در پناه امام زمان حفظ بفرما. به مریض های اسلام لباس عافیت بپوشان. آرزوی مکه و مدینه و کربلا را به این دل ها نگذار. اموات، شهداء، امام راحل و گذشتگان اموات و شهدای این جمع را با انبیاء و اولیائت محشور بگردان.

 

حجةالاسلام و المسلمین فرحزاد

 

[1]. (جمعی از نویسندگان/ ذخيرة الدارين فيما يتعلق بمصائب الحسين7/ ص : 312).

 

[2]. »(جمعی ازنویسندگان/ مقالات/ ج9/ ص : 8).

 

[3]. (الشيخ جواد محدثى/ بلاغ عاشورا/ ص: 45).

 

[4]. (مجلسی/ بحارالأنوار/ج98/ ص:290).


موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[جمعه 1395-07-16] [ 08:27:00 ق.ظ ]

منشور روحانیت امام خمینی و انقلابی ماندن... ...

…ولی طلاب جوان باید بدانند … شیوه مقدس‌مآبی و دین‌فروشی عوض شده است. شکست خوردگان دیروز، سیاست‌بازان امروز شده‌اند. آن‌ها که به خود اجازه ورود در امور سیاست را نمی‌دادند، پشتیبان کسانی شدند که تا براندازی نظام و کودتا جلو رفته بودند. غائله قم و تبریز(8) با هماهنگی چپی‌ها و سلطنت‌طلبان و تجزیه‌طلبان کردستان تنها یک نمونه است که می‌توانیم ابراز کنیم که در آن حادثه ناکام شدند ولی دست برنداشتند و از کودتای نوژه (9) سر در آوردند، باز خدا رسوایشان ساخت. دسته‌ای دیگر از روحانی‌نماهایی که قبل از انقلاب، دین را از سیاست جدا می‌دانستند و سر به آستانه دربار می‌ساییدند، یک‌مرتبه متدین شده و به روحانیون عزیز و شریفی که برای اسلام آن‌همه زجر و آوارگی و زندان و تبعید کشیدند تهمت وهابیت و بدتر از وهابیت زدند. دیروز مقدس‌نماهای بی‌شعور می‌گفتند دین از سیاست جداست و مبارزه با شاه حرام است، امروز می‌گویند مسئولین نظام کمونیست شده‌اند! تا دیروز مشروب‌فروشی و فساد و فحشاء و فسق و حکومت ظالمان برای ظهور امام زمان -ارواحنا فداه - را مفید و راه‌گشا می‌دانستند، امروز از اینکه در گوشه‌ای خلاف شرعی که هرگز خواست مسئولین نیست رخ می‌دهد، فریاد وا اسلاما سر می‌دهند!

یک مجتهد باید زیرکی و هوش و فراست هدایت یک جامعه بزرگ اسلامی و حتی غیراسلامی را داشته باشد و علاوه بر خلوص و تقوا و زهدی که در خور شأن مجتهد است واقعاً مدیر و مدبر باشد. حکومت در نظر مجتهد واقعی فلسفه عملی تمامی فقه در تمامی زوایای زندگی بشریت است، حکومت نشان‌دهنده جنبه عملی فقه در برخورد با تمامی معضلات اجتماعی و سیاسی و نظامی و فرهنگی است، فقه ، تئوری واقعی و کامل اداره انسان از گهواره تاگور است. هدف اساسی این است که ما چگونه می‌خواهیم اصول محکم فقه را در عمل فرد و جامعه پیاده کنیم و بتوانیم برای معضلات جواب داشته باشیم و همه ترس استکبار از همین مسئله است که فقه و اجتهاد جنبه عینی و عملی پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان به وجود آورد. راستی به چه علت است که در پی اعلام حکم شرعی و اسلامی مورد اتفاق همه علما در مورد یک مزدور بیگانه این‌قدر جهان‌خواران برافروخته شدند و سران کفر و بازار مشترک و امثال آنان به تکاپو و تلاش مذبوحانه افتاده‌اند؟ غیر از این نیست که سران استکبار از قدرت برخورد علمی مسلمانان در شناخت و مبارزه با توطئه‌های شوم آنان به هراس افتاده‌اند و اسلام امروز مسلمانان را یک مکتب بالنده و متحرک و پرحماسه می‌دانند و از این‌که فضای شرارت آنان محدود شده است و مزدبگیران آنان چون گذشته با اطمینان نمی‌توانند علیه مقدسات قلم‌فرسایی کنند مضطرب شده‌اند. من قبلاً نیز گفته‌ام همه توطئه‌های جهان‌خواران علیه ما از جنگ تحمیلی گرفته تا حصر اقتصادی و غیره برای این بوده است که ما نگوییم اسلام جواب‌گوی جامعه است و حتما در مسائل و اقدامات خود از آنان مجوز بگیریم.

روح الله الخمینی

____________________________________________________

8- در سال 1358 طرفداران حزب نوظهور خلق مسلمان به بهانه دفاع از آقای شریعتمداری، در شهر قم و تبریز دست به آشوب و بلوا زدند ولی با هوشیاری مردم غیور و مسلمان آذربایجان و قم این توطئه خنثی و حزب مذکور منحل و غیر قانونی اعلام گردید.

9- در تاریخ 19/4/1359 ماجرای کودتایی که از مدت‌ها قبل از طریق عوامل سازمان سیاه در ایران تدارک دیده شده بود و در آستانه اجرای عملیات کودتا که طبق آن بیت امام خمینی و مراکز حساس نظام جمهوری اسلام بمباران و تهران به تصرف عوامل وابسته به بیگانه در می‌آمد، به گونه‌ای معجزه‌آسا کشف و عوامل کودتا دستگیر شدند. شرح ماجرای کودتا را در کتاب کودتای نوژه از انتشارات مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی ببینید. نام این کودتا به خاطر انتخاب پایگاه هوایی نوژه که قبل از پیروزی انقلاب به پایگاه شاهرخی در همدان معروف بود و پس از انقلاب به پایگاه حر تغییر نام داد و به واسطه شهادت یکی از افسران، پایگاه به نام شهید نوژه نام‌گذاری گردید، به عنوان اولین پایگاه تجمع و اقدام برگزیده شده بود.

10- اعضا و وابستگان انجمن حجتیه

موضوعات: فرهنگی, تاریخ  لینک ثابت
[چهارشنبه 1395-03-05] [ 01:19:00 ب.ظ ]

حضرت فاطمه علیها السلام بهتر بشناسیم ...


جدایی دوستان از آتش
خداوند وقتی ابراهیم علیه السلام را آفرید، و پرده از دیدگانش برداشت نورهایی را در کنار عرش دید و در باره آنها سئوال کرد گفتند: این نور فاطمه علیها السلام است که دوستانش را از آتش جهنم جدا می کند.
بحار الانوار ج85 ص80
قندیل عرش
امیر المومنین علیه السلام فرمودخداوند نور فاطمه علیها السلام را به صورت قندیلی آفرید و در کنار عرش گذاشت و هفت آسمان و زمین از نور او روشن گردید وبه این سبب «زهرا» نامیده شد.
راحه الرواح ص3
امامان از نور فاطمه علیها السلام
وقتی نور فاطمه علیها السلام آفریده شد درخشید و دیده فرشتگان را خیره کرد.آنان برای او به سجده در آمدند و در باره این نور سئوال کردند.
خدا فرمود: این نور نور من است او را در آسمان جای دادم و از عظمت خود آفریدم، او را از صلب پیامبری از پیامبرانم خارج می کنم، و او را برهمه پیامبران برتری می دهم، و از این نور امامانی می آورم که به امر من قیام کنند، و بندگانم را بسوی من هدایت نمایند، و آنان را جانشین خود در روی زمین قرار می دهم.
علل الشرایع ج1 ص179
از آب حیات
از امتیازات سرشت فاطمه علیهاالسلام آنست که ابتدای خلقت او با آب حیات خمیرشده و از باقیمانده آن شیعیان آفریده شده اند. نوری که فاطمه علیهاالسلام از آن آفریده شده خداست.
مناقب الامام امیرالمومنین
بشاره المصطفی
تفسیر فرات کوفی
قبل از آفرینش دنیا
ابتدای خلقت فاطمه علیها السلام هفت هزار سال قبل از آفرینش دنیااست؛ و پس از این خلقت در عرش خدا تسبیح و تقدیس و تمجید می نموده است.
علل الشرایع ج 1 ص 208

 

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[جمعه 1394-12-07] [ 12:32:00 ب.ظ ]

الگوی فاطمی برای زندگی ...

 

شیوه تربیتی حضرت زهرا علیها سلام

1. فرزندانش از همان کودکی با مسجد مأنوس می شدند
2. حسن مجتبی علیه السلام باید سخنان پیامبر اکرم را به ذهن بسپارد
3. باید در منزل برای مادر بازگو می کردند.
شیوه همسرداری

1-در هنگام مسافرتهای علی علیه السلام اورا با چشمان اشکبار بدرقه می کرد،

2-در هنگام باز گشت از سفر های جنگی به استقبال او می رفت ، شمیر را از می گرفت و پاکیزه می کرد.


3-هیچگاه اورا بانام صدا نزد بلکه می گفن یا اباالحسن.

رفتار حضرت

الف-حضرت فاطمه علیها سلام در شب عروسی لباسش را به مستمند می دهد.
ب- حضرت فاطمه علیها سلام در شب زفاف به فکر خانه قبر می باشد.
ج- حضرت فاطمه علیها سلام در شب عروسی تکبیر می گوید.

خانه داریحضرت

1.حضرت زهرا علیها سلام در خانه پشم ریسی می نمودند.
2. حضرت زهرا علیها سلام حاصل دسترنج خود را به علی علیه السلام جهت کمک به اقتصاد خانه می سپردند.
3. حضرت علی علیه السلام در هنگام فروش دسترنج حضرت زهرا علیها سلامرضایت ایشان را شرط می دانستند.
4.از حاصل دسترنج حضرت زهرا علیها سلام نان برای خانه تهیه می شد.
5. نانوایی کار دیگر حضرت زهرا علیها سلام بود.

سخنان حضرت

چشم پوشی از گناهان و محرمات الهی بهترین عبادت است.
مستدرک ج2ص302

1.حضرت زهرا علیها سلام در خانه پشم ریسی می نمودند.
2. حضرت زهرا علیها سلام حاصل دسترنج خود را به علی علیه السلام جهت کمک به اقتصاد خانه می سپردند.
3. حضرت علی علیه السلام در هنگام فروش دسترنج حضرت زهرا علیها سلامرضایت ایشان را شرط می دانستند.
4.از حاصل دسترنج حضرت زهرا علیها سلام نان برای خانه تهیه می شد.
5. نانوایی کار دیگر حضرت زهرا علیها سلام بود.

چشم پوشی از گناهان و محرمات الهی بهترین عبادت است.
مستدرک ج2ص302

 

 

 

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
 [ 11:18:00 ق.ظ ]

تحریم امام حسن عسکری علیه السلام ...

 

خادم امام عسكرى عليه السّلام مى‌گويد: روزهايى كه امام به مقر خلافت مى‌رفت، شور و شعف عجيبى در مردم پيدا مى‌شد. خيابانهاى مسير آن حضرت از جمعيتى كه سوار بر مركبهاى خود بودند، پر مى‌شد. وقتى امام تشريف مى‌آوردند، هياهو يك باره خاموش مى‌گشت. آن حضرت از ميان جمعيت گذشته و وارد مجلس مى‌شد.
طبيعى است كه بايد بيشترين اين افراد از شيعيانى باشند كه از مناطق دور و نزديك براى ديدن امام به سامرا مى‌آمدند؛ هر چند ارادت ساير مردم نيست به فرزندان رسول خدا نيز آنها را براى ديدن امام تهييج كرده و سبب فزونى جمعيت مى‌شد.
امام عليه السلام در مدتی که در سامرا بودند بارها به زندان افتادند و در زندان هم جاسوساني اعمال حضرت را زير نظر داشتند.
ارتباط امام عسکري عليه السلام غير از ديدارهايي که ذکر شد بخصوص با شيعيان نقاط دوردست از طريق مکاتبه و به وسيله وکلاي ايشان بوده است.

از کتاب جعفریان

 

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[شنبه 1394-10-19] [ 08:25:00 ب.ظ ]

تبعیدشدن امام حسن عسکری علیه السلام ...

امام در سال 243 به سامرا فراخوانده شدند و هدف خلفاي عباسي در اين مورد از جهاتى شبيه سیاست مأمون بود؛ تا شناسايى شيعيان براى آنها ممكن شود.
سالهايى كه امام در اين شهر مى‌زيست بجز چند نوبتى كه به زندان افتاد در صورت ظاهر همانند يك شهروند عادى زندگى مى‌كردو زير نظر حكومت قرار داشت و واقع  در سامرا  بازداشت بود. اين مسأله به خصوص به علت وجود شبكه منظم و متشكل شيعيان كه از مدتها قبل شكل گرفته بود، در نظر خليفه از اهميت فراوانى برخوردار بود و موجبات نگرانى مى‌شد و وحشت او را فراهم مى‌آورد؛ چيزى كه مى‌بايست به نحوى كنترل مى‌شد.
به همين جهت از امام خواسته بودند حضور خود را در سامرا، به طور مداوم به آگاهى حكومت برساند؛ چنان كه طبق نقل يكى از خدمتكاران امام، آن حضرت هر دوشنبه و پنجشنبه مجبور بود در دار الخلافه حاضر شود.
 چنين حضورى، گرچه در ظاهر نوعى احترام براى آن حضرت تلقى مى‌شد، ولى در واقع تنها وسيله كنترل او از نظر خليفه بود.
شيعيان براى ديدن امام مشكل داشتند؛ لذا طبق روايات مختلف بر سر راه حضرت قرار مي گرفتند و حوائج و مطالب خود را به خدمت ايشان مي رساندند.
اين کار هم مشکلاتي را براي آنها بعضا ايجاد مي کرد لذا فرمودند: « لا يسلمنّ علىّ أحد و لا يشير الىّ بيده و لا يؤمئ فإنّكم لا تؤمنون على أنفسكم.» كسى بر من سلام و حتى اشاره هم به طرف من نكند؛ زيرا كه در امان نيستيد.
اين روايت به خوبى نشان مى‌دهد كه دستگاه خلافت تا چه حد روابط امام با شيعيانش را زير نظر داشته و آن را كنترل مى‌كرده است. البته امام و شيعيانش در فرصتهاى گوناگونى همديگر را ملاقات مى‌كرده‌اند و سرپوشهايى نيز براى اين تماسها وجود داشته است.
يكى از بهترين راههاى ارتباطى شيعيان با امام، مكاتبه بوده كه در مصادر نيز فراوان به آن بر مى‌خوريم.
نکته ديگر احترام مردم بخصوص برخي مقامات دولتي به ايشان است. امام عسكرى عليه السّلام اگر چه بسيار جوان بودند، ولى به دليل موقعيت بلند علمى و اخلاقى، به ويژه رهبرى شيعيان و اعتقاد بى‌شائبه آنان به امام و احترام بى‌چون و چراى مردم از ايشان، شهرت فراوانى پيدا كرده بودند.

از کتاب استاد جعفریان

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
 [ 07:33:00 ب.ظ ]

امام حسین را شناختند... ...

 

«جَعَلَ الله اَنواراً وَجَعَلَکُم بِعَرشِهِ مُخبِتین»

شما را انواری قرار داد، شما دور عرش خدا را گرفته بودید.

حبیب بن مظاهر، این پیر مرد نورانی امام حسین را تنها گیر آورد.

ادامه »

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[شنبه 1393-09-22] [ 06:11:00 ب.ظ ]

درةالصدف زنی پیرو ولایت... ...

 

بعد از شهادت امام حسین«علیه السلام»

وقتی که نامردان سر در گریبان فرو بردند وکر کور شدند.

صفحات: 1 · 2

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[جمعه 1393-08-30] [ 01:06:00 ب.ظ ]

بحریه زنی ولایت مدار... ...

 

در روز عاشورا زمانی که اصحاب امام حسین«علیه السلام» در اثبات وفاداری و ولایت پذیری به مولایشان سبقت می گرفتند ،

بحریه،مادر عمروبن جناده بعد از شهادت همسرش،

صفحات: 1 · 2

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
 [ 01:03:00 ب.ظ ]

خطبه های رسوا کننده سالار اسرا ...


یا أهلَ کُوفَة وَ یا أهلَ الخَتَلِ وَ الغَدرِ!

أتَبکُونَ فَلا رَقأَتِ الدَّمعَة وَلا هَدَاأَتِ الرَّنَّةُ؛

إِنَّما مَثَلُکُم کَمَثَلِ الّتی نَقَضَت غَزلَها مِن بَعدِ قُوَّةٍأَنکاثًا تَتَّخِذُونَ أَیمنَکُم دَخَلًا بَینَکُم.(لهوف ص192.)


 

صفحات: 1 · 2

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
 [ 09:36:00 ق.ظ ]

کارگردانی زن در تاریخ ...

 

شئ گرانبها ولی در کنج خانه و سرکوب شده در بی نقشی!

شئ گرانبها در ابتذال ولی شخص بی بها !

شخص گرانبها با استعدا های خاص انسانی،

همان زن تعریف شده قرآن. زنان قدیس و صدیق در حد مردان صدیق.

و بالاترحضرت زکریا«علیه السلام »ازحضرت مریم «سلام الله علیها» در شگفت می ماند!!!

(حماسه حسینی ج 3 ص351-349)

هاجر«علیها سلام »بانویی که در کنار کعبه درمطاف حاجیان است!!!

و حضرت زینب «علیها سلام» زنده نگه دارنده کربلا است!!!!

صفحات: 1 · 2

موضوعات: فرهنگی, تاریخ  لینک ثابت
[پنجشنبه 1393-08-29] [ 11:14:00 ب.ظ ]

بانوی آب و علقمه و روزهای تار ...

بانوی انتظار                                

بانوی آب و علقمه و روزهای تار

در انتظار آمدن اسب بی سوار

بانوی انقلاب علم در دیار زخم

ادامه »

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
 [ 11:09:00 ب.ظ ]

زنان وسرود حماسه جنگ و انقلاب... ...

                                                                                              

ما در جنگ و انقلاب مشاهده کردیم که نقش خانم ها اگر از مردها بیشتر نبود کمتر نبود.

اگر زن ها حماسه جنگ را نمی سرودند و جنگ را در میان خانه ها به عنوان یک ارزش تلقی نمی کردند،

مردها اراده و انگیزه رفتن به میدان را پیدا نمی کردند.

ده ها عامل دست به دست هم می دهد تا خیل عظیم بسیجی را به سمت جبهه روانه می کند.

یکی از مهم ترین عامل ها، روحیه مادرها وهمسرها و زن ها است.

(حدیث ولایت ج 3، ص64 )

موضوعات: فرهنگی, تاریخ  لینک ثابت
[سه شنبه 1393-08-27] [ 12:46:00 ق.ظ ]

زن در میدان کربلا نقش مرد را کامل می کند ... ...


زن در میدان کربلا نقش مرد را کامل می کند            

و جهاد او را به اتمام می رساند.

برای آنکه زن بتواند این رسالت را به دوش بگیرد

و برای تحمل سنگینی آن آماده شود

باید پرورش یابد،

نباید آن گونه که برخی از مردم نا آگاه با زن برخورد می کنند،

مواجه شویم.

مثلا نباید پس از بدنیا آمدن فرزند دختر،

اهالی خانه را ناراحتی فرابگیرد؛ نباید زن در خانه خوار ذلیل باشد.

صفحات: 1 · 2

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[دوشنبه 1393-08-26] [ 11:26:00 ب.ظ ]

محور های اساسی خطبه زینب کبری علیها سلام. ...


محور های اساسی خطبه زینب کبری «سلام الله علیها».                                                  

 محور نخست ترسیم وضع مردم کوفه است.و باید از زبان زینب شناخت.می فرماد:مردم کوفه مثال شما، مثال زنی است که با زحمت رشته ای را می بافد وسپس همان رشته محکم را باز می کند.

وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً (نحل 92)

و باز می فرماید :ای مردم کوفه، شما کَمَرعی عَلی دِمنَةٍ هستید.«دِمنَة» یعنی محل زباله، محل آشغال، جایی که  تعفن آن جا را گرفته است.

اگر بر روی این کانون تعفن سبزی بروید، وضع این سبزه چگونه خواهد بود؟یعنی کوفه ظاهرش قشنگ است، ولی این ظاهر زیبا همانند سبزه زاری است که برروی لجن روییده باشد.

(نعیم آبادی غلامعلی عاشورا در عاشوراص90-)

موضوعات: تاریخ  لینک ثابت
[شنبه 1393-08-24] [ 12:07:00 ق.ظ ]


 
 

 
 
مداحی های محرم