|
من انقلابیم
رفتن به جبهه در تقدیرم نبود، در جنگ نرم برای خدا مینویسم
|
|
|
یک سال بعد از اینکه زن همسایه باغمان، خوشتیپ شده بود. باز برای چایی خوردن آمد به اتاقک باغمان. دیگر ازش بدم نمیآمد. چون دیگر بوی بد نمیداد. همیشه خوشبو بود. بوی حنا میداد. اما گریه میکردگوش ایستادم ببینم چه خبر است.
« خاله قبلا دستم آنقدر زمخت بود که کارد تیز هم بهش خراش نمیداد. اما از وقتی که معجون تو را خوردم. دستهایم از پنیه لطیفتر شده است که کاغذ نامه خواهرم دستم را بریده است.» مادرم دلداریش داد که باید بیشتر مراقبت کند. چون قبلا دست تو صورت و دست دیگران راخراش میداد.مگر سواد داری که نامه خواهرت را بخونی؟! «از روزی که بهم معجون دادی میرم کلاس نهضت درس میخونم. خواهرمبرای اینکه تقویتم کنه هر روز برام یه نامه مینویسه تا خوندم خوب بشه.» آفرین به تو چه قدر باهوشی! ادامه همین جوری.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1403-02-09] [ 11:05:00 ق.ظ ]
|
|
به تو مینویسم. به تو که دوستت دارم.چون از چند جهت ما با هم نسبت داریم. ما همه از فرزندان حضرت آدم و حوا هستیم. از جهت انسانی خواهریم. از جهت دینی خواهر هستیم. از جهت جغرافیا هم وطن هستیم. اینها همه باعث میشود که من نگران آینده دنیوی و اخروی تو باشم.
همیشه برایت دعا میکنم. دعا میکنم چون دوستت دارم. نمیخواهم ابزار دست دشمنان باشی. میخواهم که مقتدر و با شجاعت در کوچه خیابان تردد کنی. دوست دارم از جهت علمی بدرخشی و من به تو افتخار کنم.افتخاری که همیشه با تو خواهد ماند و نام تو را جاودانه میکند. اما جلوه گری صورت و اندام مدت محدودی همراه تو است. باور نمیکنی به چهره فرتوت مادر بزرگت نگاه کن. حتی تو هم که او را دوست داری رغبتی به تماشایش نداری.پس به گونه ای در اجتماع ظاهر شو، بدون اینکه از تو استفاده ابزاری شود.
تو را دوست دارم چون امام زمانم تو را دوست دارد. برایت دعا میکند. پس چند بار نامه ام را بخوان. دوستت دارم و آرزوی سعادتمندی برایت میکنم.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1403-02-07] [ 03:52:00 ب.ظ ]
|
|
دلم برای خوبیها، منشاخوبیها تنگ شده است.
دلم برای شهدا تنگ شده است.
دلم برای شهید تهرانی مقدم که این روزها با موشکهای او به وعده صادق عمل شد.
دلم برای حاج قاسم تنگ شده است که پایان داعش را اعلام کرد.
دلم برای دلتنگیهای مادران و همسران و فرزندان شهدا تنگ شده است.
دلم برای فرمانده شهدا تنگ شده است.
دلم برای دلتنگی امام زمان تنگ شده است.
دلم برای خدای امام زمان تنگ شده است.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1403-02-06] [ 11:39:00 ق.ظ ]
|
|
خیلی اهل تماشای فیلم نیستم. یعنی چون وقت ندارم که تماشا کنم. بیشتر وقتم صرف نوشتن و خواندن کتاب میشود. موقع تماشای فیلم وسوسه میشوم که اگر فیلم به درد دنیا و آخرتت نخورد چه جوابی برایش داری؟
اما بعضی از فیلمهایی که تاریخی یا قصههای قرآنی باشد دوست دارم. فیلم سیاسی اجتماعی را هم مشتاقم که تماشا کنم. تنها فیلمی که آرزوی دیدنش به دلم مانده است فیلم گاو است.
فیلم گاو که سال 1359 پخش شده است و من ندیدم. در باره این فیلم شنیدم که حضرت امام هم تعریف کرده بود. «ما بحمداللَّه گویندگان و نویسندگان خوب داریم. ما همه چیز داریم. غالباً فیلمهایی که خود ایرانیها درست می کنند به نظرم بهتر از دیگران است مثلاً فیلم گاو آموزنده بود، اما حالا این فیلمها باید حتماً از امریکا و یا از اروپا بیاید با یک بى بندوبارى، تا روشنفکران غربزده شاد شوند. فیلمهایى که از خارج به ایران مىآید اکثراً استعمارى است؛ لذا فیلمهاى خارجى استعمارى را حذف کنید مگر صددرصد صحیح باشد. در هر صورت این به عهده شما و مسئولین آنجاست».
ماجرای فیلم قصه مرد کشاورزی است که در زمان شاه ملعون امنیه پاسگاه روستای آنها از مرد کشاورز به زور و کلک میگیرد.گاو تنها ممر روزی او بوده است. به خاطر این ظلم مرد دیوانه میشود. در طویله زندگی میکند و مثل گاو نعره میکشد.چون فیلم را ندیدم از وقعیت آن بیخبرم.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[چهارشنبه 1403-02-05] [ 11:32:00 ق.ظ ]
|
|
همیشه میگفت: «هروقت مامانتون بره قم برای امتحاناش، یه خورش مرغ ترشی براتون میپزم که انگشتاتون را هم باهاش بخورید.» مامان رفت قم ده روزی طول میکشید تا برگردد. قرار بود این ده روز بابا برایمان غذا بپزد. مامان غیر حضوری درسهایش را میخواند. هر سال برای دو ترم میرفت.ماهاهم همه بچه مدرسهای بودیم. ظهر شده است همه گرسنهایم. روده بزرگمان داره روده کوچیکمان را میخورد. بابا صدا زد «بیایید کمک، تا سفره بندازیم. براتون یک غذایی پختم که اگر بخورید، به مامانتون میگید همونجا قم بمونه»من که مثلا بچه بزرگه بودم؛ رفتم سفره را آماده کردم. همه چیز آماده بود. بوی مرغ ترش توی هال و آشپزخانه را پرکرده بود. بابا بشقابها را میگرفت برای همه برنج و خورش میکشید میداد دست ما. اولا تقسیم غذا را بلد نبود.به بچه کوچیک تر ران مرغ داده بود به خواهرم دیگرم سینه مرغ را داد.من که بچه بزرگتر بودم. سنگدون مرغ را گذاشته بود روی برنج. وقتی سنگدون را این ور و آن ورش کردم دیدم؛ دیدم مثل توپ گرد هست. وای خدای من سنگدون را تمیز نکرده پخته بود.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[سه شنبه 1403-02-04] [ 08:41:00 ب.ظ ]
|
|
روز بعد از مجسمه شدن زن همسایه رفتیم باغ.مادرم چای هیزمی درست کرد.میدانستم سر و کله همسایه پیدا میشود. اتفاقا آمد. مادرم برایش یک معجونی درست کرده بود. وقتی مشغول گپ و گفت بودند. بهش گفت: «برات یه چیزی درست کردم بهت می دم که از این رو به اون رو می شی.» زیر لب یک وردی خواند به معجون دمید. داد بهش تا بخورد. همینکه خورد.
یک دفعه بلند شد بدون خداحافظی دوید به طرف باغشان .مادرم هاج واج مانده بود. بعد ازظهر همسایه دوباره آمد اصلا نشناختمش . خوب که دقت کردم دیدم همسایه است. آنقدر عوض شده بود. رنگش باز شده بود.لپش گل انداخته بود. موهای سرش را شانه زده بود. آمده بود تا مادرم موهایش را ببافد.
خوشحال شدم پیش خودم میگفتم کاش مادرم از اول بهش معجون با ورد میداد.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1403-02-03] [ 10:36:00 ب.ظ ]
|
|
صبح زود با سر و صدای مادرم بیدار شدم. سفرهی نان و کوزه آب آماده بود. مادرم همه را توی خورجین الاغ گذاشت. من را هم سوار حیوان کرد.
وقتی رسیدیم به میدان ده از شلوغی جمعیت تعجب کردیم. من از روی حیوان چیز عجیبی دیدم. موهای شاخ شاخ همسایه باغمان بود.
مادرم میخواست الاغ را هی کند تا برویم.لب زدم« صبرکن ببینم چه خبر شده» مادرم شگفت زده گفت چی شده پسرم!؟ « همسایه باغ که من ازش بدم میاومد، رفته روی چهار پایه وسط میدون همه نگاهش میکنند.» مادرم رفت تا از نزدیک او را ببیند. حرفم را باور نمیکرد. مادرم پرسید: این چکاریه که کردی؟
گفت« چرا خیال میکنید باید همه خودشون رو خوشکل کنند تا مردم تماشاشون کنند. با اینکه خودم روخوشکل نکردم، این همه جمعیت اومده برای تماشا.پس به این زنها بگید بیخودی اینقدر زحمت نکشند مردم دوست دارن چیزهای عجیب غریب ببینن»مادرم غرغر کنان آمد الاغ را هی کرد و ما رفتیم.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1403-02-02] [ 01:24:00 ب.ظ ]
|
|
دوباره سر کله زن همسایه باغمان پیدایش شده بود. ازچایی هیزمی هم خبری نبود. کنجکاو شدم که برای چه کاری آمده است. رفتم پیش مادرم نشستم.باز موهای شاخ شاخ شدهاش را دیدم حالم بد شد. علاوه بر موهای سرش، بوی عرقش حالم بدتر میکرد. بوی عرقی که از شتر همسایه خانهمان حس میکردم؛ از این زن هم میآمد. داشت گریه میکرد.با هق هقش میگفت « رفتم خونه مادر شوهرم، داشتم بهش توی سبزی پاک کردن کمک میکردم؛ »گفت: «لازم نکرده تو کمک کنی با اون موهای ژولیدت حالمون به هم میخوره» مادرم بهش گفت« موهات را شونه کن حمام برو تا بهت گیر ندن» باز با گریه و هق هق گفت« من از بچگی از حمام میترسم، مادرم با آب داغ من را میشسته، موهای سرم را شونه میزد میکشید دردم میگرفت برای همین ترس توی جونم مونده» مادرم نصیحتش کرد. خودت شانه کنی دردت نمیگیرد.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1403-02-01] [ 02:33:00 ب.ظ ]
|
|
موهایش
از آن زن متنفر بود. با اینکه برایش آزاری نداشت. برای همین کلید خانهاش را که روی زمین گذاشته بود برداشت. او مشغول چایی خوردن بود. چایی هیزمی که مادرش در باغ درست کرده بود. آن زن که همسایه باغشان بود. همینکه دود هیزم به مشامش میرسید میدانست که چایی مادرم آماده است. به سرعت برق خودش را میرساند.
کلید را برداشتم رفتم توی باغ زیردرخت گلابی چاله کوچکی را در زمین کندم و کلید را زیر خاک مخفی کردم.
برگشتم به اتاقک. گپ و گفت شان تمام شده بود. همسایه باغ دنبال کلیدش میگشت. « همینجا گذاشته بودم» مادرم برایش میگشت.اتاقک دو در دومتری که با یک تشکچه مفروش بود . جایی برای مخفی شدن کلید نداشت. مادرم به من مشکوک شد. دستم را گرفت آورد پشت اتاقک دقیق در چشمانم خیره شد. «راستش را بگو کلیدش را تو برداشتی؟» با آن سن کمی که داشتم هیچوقت دروغ نمیگفتم« آره من برداشتم» مادرم با تعجب به من خیره شد. چرا؟ « چون ازش بدم میاد. چرا میاد توی باغمون».مادرم لب زد، چرا بدت میآد؟ « از موهای ژولیدهاش بدم میآد. مثل شاخ است. حالم خراب میشه وقتی میبینم.» باشه حالا کلید را بده بهش میگویم سرش را شانه بزند. « نه با شانه درست نمیشه باید موهایش را با قیچی ببره» جای کلید رابه مادرم گفتم .کلید را به او داد.
اتاق خواب
اگر به اتاقی که در آن زندگی می کرد سری میزدیم. معلوم میشد که در هیچ کاری نظافت و تمیزی نداشت.رختخوابش همیشه ولوبود، هیچوقت جمع نمیکرد. شاید اگر زیر تشکش را نگاه میکردی لانه موجودات شده بود. آنجا با فراغ بال زندگی میکردند. همه چیز دور تشک وجود داشت. استکان چایی که تفاله آن خشکیده بود انگار که چایی خشک در آن ریختهای. کنار سفره نانش صف مورچهها را که خوردههای نان را میبردند. لباسهای کهنهای که روی بندی که در اتاق بسته بود روی هم تلنبار شده بود. خیلی شلخته بود
دوم
وقتی میخندید صدای خندهایش تا سر کوچه میرسید .من بارها موقع خندیدنش ته حلقش را میدیدم. با دقت زبان کوچکش را نگاه میکردم. حتی دندانهای سالم و خرابش را بارها شمرده بودم. و چند دقیقه ای طول میکشید تا خندهاش تمام شود. از شدت خنده اشک چشمانش هم جاری میشد.اگر کسی صدای خندهاش را نمیشنید گمان میکرد که گریه کرده است.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1403-01-31] [ 01:32:00 ب.ظ ]
|
|
#جلسه_پانزدهم #درسهای_آخرالزمانی
ولایت مداری فرزندانتان را براساس محبت من و محبت اهلبیت و بر محور قرآن تربیت نمایید. هرکه دوست دارد خداوند را در حالی ملاقات کند که ایماتش کامل و اسلامش نزکو باشد، باید ولایت حجت صاحب الزمان را بپذیرد.
آنان یعنی یاران امام زمان با تمام تواناییشان را در میان گیرند، جان خویش را در نبردها سپر برای او سازند، و هرچه را اراده کند با جان و دل انجام دهند….ایشان در مقابل او از کنیز نسبت به اربابش مطیع تز و فرمانبردار ترند.
شناخت و اعتقاد مهدی یاوران، نسبت به امام خویش در ژرفای وجودشان ریشه دوانیده و سراسر وجودشان را فراگرفته است.این شناختی فراتر از دانستن نام و نشان و نسب امام است.
که همان معرفت به حق ولایت امام و جایگاه بلند او در نظام هستی است. این همان معرفتی است که آنها را از محبت او سرشار کرده و مطیع ووش به فرمان او قرار داده است؛ زیرا که می دانند سخن امام، سخن خدا واطاعت از او اطاعت از خداست.
چناچه پیامبر اکرم ص در وصف آنان فرموده است: آنان مجاهدینی تلاشگر در فرمانبرداری خداوند و فرمانبرداری امام خویش هستند.
بدین سان یکی از محور های اصلی، در فرآیند 《 مهدی گرایی》و《دجال ستیزی》، ولایت و امام سالاری است. در طول تمام دوره های تربیتی، برانگیختن محبت، و ولایت پذیری نسبت به امام زمان روحی فداه از مهم ترین محور ها و بنیانهای تربیتی است.
روح و حقیت خانواده باید به احرام در آید و همواره دور کعبه ولایت و امامت طواف نماید: چرا که وجود امام، چونان کعبه است که مردم باید به گردش طواف نمایند، به گرد مردم.
تلاوت قرآن در هر خانه باعث فراری شدن شیاطین از حریم آن خانه می گردد؛ واین است رمز فاصله گرفتن خانه و اهل آن از دجال و شیاطین او؛ چرا که مهمترین نشانه خانه های پیروان دجال، لبریز و سرشاری آن خانه ها از حضور شیاطین است: بیوتهم مملوه شیاطین و خانه های پیروان دجال از شیاطین لبریز است.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1403-01-27] [ 05:15:00 ب.ظ ]
|
|
#جلسه_چهاردهم #دروس_آخرالزمانی
دجال ستیزی در پرتو قرآن محوری در میان سورهای قرانی، این فرجامین نسخه شفابخش آسمانی، تلاوت سوره های قارعه و کهف و عمل به پیامهای تربیتی آن برای 《دجال ستیزی 》و 《دجال گریزی》 فراوان موردتاکید واقع شده است.
۱. انس با سوره کهف پیامبر اعظم، برای ایمن ماندن از فتنه و فساد دجال و جلوه گریهای رنگارنگ آن، بر تلاوت مداوم سوره کهف به ویژه در شب و روز جمعه و بر اندیشیدن در معانی عالی و بر عمل کردن به معارف نورانی آن تاکید ویژه کرده است.
هرکسی سوره کهف را در شب یا روز جمعه تلاوت کند، از فتنه دجال در امان باشد.
هرکسی سوره کهف را بر طبق آن حقیقتی که نازل شده است، قرائت نماید، دجال هرگز بر او مسلط نخواهد شد و برای نفوذ در او راهی نخواهد داشت.
نکته مهم و حیاتی در این مقام این است که حقیقت هر قرائت و تلاوتی، اندیشه ورزی و عمل گرایی است.
به دیگر سخن، قرائتی ما را به حقیقت آیات رهنمون میشود که همراه با تامل و تدبر باشد و در رفتار و گفتار ما جلوهگر شود.
رسیدن به فضیلت و آثار حقیقی آیات به طور کامل، در گرو تلاوت همراه با تفکر و عمل است. از این رو برای ای ماندن از فتنه دجال و رسیدن به مقام 《 دجال ستیزی 》، تلاوت همراه با تدبر سوره کهف. عمل کردن به پیامهای تربیتی و هدایتی آن لازم است.
در این سوره، سخن از جوانمردان الهی است که با نور فطرت خویش، به تمام جلوه های رنگارنگ و مظاهر فریبنده دنیایی پشت کردند و از فتنه و فساد طاغوت زمانه به سوی پرودگار خویش گریختند
و دل غاری تنگ و تاریک را بر ظلمتهای شیطانی وِ لذت جویی های زود گذر حیوانی ترجیح دادند و سرانجام به سعادت و جاودانگی در دنیا و آخرت رسیدند.
۲. انس با سوره قارعه امام محمد باقر میفرماید: هرکه سوره قارعه را بسیار تلاوت کند، خداوند او را از فتنه دجال و ایمان آوردن به او حفظ میکند.
پروردگار در سوره قارعه بیش از هر چیز بر معاد باوری و عملگرایی به عنوان رمز رسیدن به زندگانی سعادتمند آنه در دنیا و آخرت تاکید کرده است.
پس عمل هرکس در میزان حق با ارزش و گراسنگ باشد، او را در بهشت به زندگانی آسوده، خشنود خواهد بود.
و عمل هرکس بیقدر و سبک وزن باشد، جایگاهش در قعر هاویه ( همان آتش بسیار سوزنده و گدازنده) است.
براین اساس، با 《 معاد باوری اندیشمندانه》 و عمل گرایی خالصانه میتوان از فتنهها فساد انگیزیهای دجال. و دجال صفتان جهان رهید و به سوی خداوند و جانشین او در روی زمین هدایت شد و اردوی خداباوران و مهدی یاوران جهان رسید.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1403-01-20] [ 02:47:00 ب.ظ ]
|
|
#جلسه_سیزدهم #دروس_آخرالزمانی قرآن محوری
فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ آن مقدار که میتوانید از قرآن تلاوت کنید. خانههایتان را با تلاوت قرآن نورانی کنید خدا را خدارا در باره قرآن، مبادا دیگران در عمل بر شما پیشی بگیرند
دجال اصلی ترین دشمن امام زمان و قرآن در پایان زمان است قرآن و امام زمان، هردو یک حقیقت واحد و دارای رسالت و آرمانهای مشترکند و دجال، دشمن این دو حقیقت واحد است و با تمام آرمانهای قرآنی ک مهدوی سر ستیز دارد.
از این رو یکی از مهمترین راهکارهای عملی دجال ستیزی رویکرد حقیقی و عملی به قرآن و در یک کلام قرآن محوری است.
بذر فطرت با آب ادب و حکمت جوانه میزند و با دوام جرعه نوشی از چشمه سار معرفت و معنویت به بار مینشیند.
و این در حالی است که سرچشمه معرفت و معنویت و منبع ادب و حکمت قرآن است.
بدانی که این اندرز دهندهای است که در اندرز آن فریب نیست و راه نمایی است که گمراه نمیکند، سخنگویی است که دروغ نمیگوید .
هرکس با قرآن همنشینی کند، چون برخیزد، چیزی بر او افزوده شده و چیزی از او کاسته است. به هدایتش افزوده و از کوردلیاش کاسته است.
این در حالی است که دجال ،اصلی ترین دشمن قرآن و امام زمان ، هزار رنگ وهزار چهره ای فریبکار ؛ و گمراه کننده است.دروغگوی کذاب است
هرکسی از دجال پیروی کند با دجال صفتان نشست و برخاست کند، بر ظلمت و گمراهی و کوردلیاش افزوده شود و از هدایت و فضیلتش کاسته شود.
احساس زیبای رها شدند از فتنه زمینیان و پر گشودن به سوی آسمان و هم پروازی با فرشتگان، از آرزوهای فرادنیایی هر انسان برای داشتن یک زندگی نورانی و خدایی است.
فرار از جلوه فروشیهای هزار رنگ دجال و گشودن راهی به سوی هدایت های ویژه مهدوی، هنر رادمردان برگزیده الهی است
که در پرتو انس با معارف قرآن و عملی ساختن دستور العملهای الهی آن تحقق مییابد.
از سعادتمندیهای مردان و زنان بزرگ ، استفاده چند منظوره از محیط خانه و خانواده است.از بهترین بهره برداریها از یک مسکن خاکی، تبدیل آن به خانه افلاکی، فرودگاهی نورانی و خروج گاهربانی است.
که این همه تنها از انس خانه و خانواده با قرآن رقم میخورد. خانهای که در آن قرآن خوانده میشود و از خداوند در آن یاد می گردد، برکتش بسیار میشود، فرشتگان در آن حضور مییابند .
شیاطین آنجا را ترک میکنند ، و آن خانه برای آسمان نشینان چنان میدرخشد که ستاره برای زمینیان ؛
و خانهای که در آن قرآن خوانده نمیشود و نامی از خدا در آن برده نمی.شود کم برکت می.شود و شیاطین در آن حاضر میشوند.
بر همین اساس تلاوت قرآن در هر خانه باعث فراری شدن شیاطین از حریم آن خانه میگردد و این است رمز فاصله گرفتن خانه و اهلش از دجال و شیاطین او
بیوتهم مملوه شیاطین و خانه.های پیروان دجال از شیاطین لبریز میگردد
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[سه شنبه 1402-12-29] [ 12:02:00 ب.ظ ]
|
|
#جلسه_دوازدهم #درس_های_آخرالزمانی
جلوههای آخرالزمانی دجال: آیین دروغین شیطان پرستی ۷. نماد شهوت: این نماد به انگلیسی《A nkh》انشا میشود و سمبل شهوت رانی و با وری زنان است. این نماد به معنای روح شهوت زنان نیز تعبیر میشود.
امروزه نماد 《فمینیسم》 و《زنپرستی 》نیز در واقع نمادی برداشت شده از سمبلهای شیطانی است. از مهمترین ویژگیهای دجال، ترویج شهوت پرستی، فساد جنسی و سوءاستفاده از جذابیتهای زنان است.
۸. نماد پرچم رژیم صهیونیستی: رژیم صهیونیستی علاوه بر حمایتهای آشکار و پنهان، حتی از قرارگرفتن نماد رسمی کشور نامشروعش در کانون علائم شیطان گرایان نیز پرهیز ندارد. بیشتر پیروان و حمایت کنندگان دجال در آخر الزمان یهودیانند.
۹.نماد ضد عدالت(Anti Justice): با توجه به این که تبر رو به بالا، در روم باستان نماد عدالت به شمار میآمده، شیطان پرستان تبر رو به پایین با عنوان نماد ضد عدالت در راه پیمودن مسیر تاریک، انتخاب کردهاند.
۱۰. نماد چشم شیطان (Eye Of Satan): این نماد نیز به معنای چشم شیطان و نظارت و اقتدار است و کمتر شناخته شده است. دجال، دارای تک چشم جادویی، افسون گر و شیطانی است که خیره شوندگان خود را تحت اقتدار و سیطره کامل خویش میگیرد.
اسرائیل و ترویج شیطان پرستی رژیم اشغالگر قدس که سلامت اخلاقی، روحی و روانی انسانها را همواره به منزله تهدیدی جدی برای منافع میبیند، در اقداماتی گوناگون و پیاپی مبادرت به ساخت جریانهای مسموم فرهنگی کرده است.
این جریانات مسموم را به رگهای حیاتی جوامع- از طریق جاذبههای مجازی- تزریق میکند. در نگاهی جامع، ارتباط رژیم صهیونیستی و نقش آن در سازماندهی گروههای شیطان پرست در محورهای زیر قابل اشاره است.
الف) این گروهها به لحاظ پیوند با آموزههای یهودیت انحرافی (صهیونیسم)، ارتباط ریشهدار و گستردهای با این رژیم داشته و خواهد داشت.
ب) فرقههای مختلف شیطان پرستی از سوی دو سازمان مهم جاسوسی، یعنی CIA و موساد، هدایت و تغذیه میشوند؛
ج) بودجه نظارت و پشتیبانی شیطان پرستان فعال در جمهوری اسلامی ایران، به صورت مستقیم از سوی سازمان موساد تامین شده و این سلسله اقدامات با اهداف امنیتی دنبال میشود.
د) رژیم صهیونیستی از اعضای این گروهها برای مقاصد شوم سیاسی و جاسوسی بهره میبرد، به گونهای که انجام خشونت بارترین اعمال به این گروهها واگذار میشود.
موسیقی و شیطان پرستی شیطان پرستان با استفاده از موسیقی توانستهاند به نفوذ خود در اقصا نقاط جهان بیافزایند. بیشتر این اقدامات در فضای تاسیس گروه متالیکا دنبال شده است.
متالیکا در حقیقت ضد ارزشهایی را ارئه میکند که شامل بازگشت به تاریکی، بیرحمی و تجاوزات جنسی، فحاشی، هجوم و حمله به جامعه و فرهنگ عمومی آن است.
خوانندگان گروه متالیکا روی صحنه و در کروههای خیابانی دست به خوردن و آشامیدن میوههای فاسد، ادرار، و مدفوع، خون و مردار میزنند و از کثیفترین گروههای موسیقی جهان هستند.
متالیکا از رفتار قوم لوط نیز دفاع میکنند آلبومی را در سالمرگ «کوئین» هم سمبل قوم لوط آمریکایی، منتشر کرد. برخی آمارها حکایت ازاین امر دارد که تا کنون بیش از 10 میلیون و 200 هزار کپی از آلبومهای این گروه موسیقی شیطانی به فروش رسیده است.
دلایل استفاده شیطان پرستان از موسیقی الف) جاذبههای مجازی و حاشیهای موسیقی متالیکا، مانند ایجاد روابط و فضا آزاد برای دختران و پسران؛ ب)ارزان بودن و قابلیت دسترسی موسیقی با توجه به ارتقای تجهیزات فنی تکثیر و توزیع
ج) کاهش سطح حساسیت افراد به مبانی انحرافی شیطان پرستی از طریق نفوذ موسیقی به خانوادهها، شرکتها، اتومبیلهای شخصی، رایانههای شخصی و در نهایت گوشیهای تلفن همراه
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1402-12-14] [ 09:52:00 ق.ظ ]
|
|
جلسه یازدهم #درس_های_اخرالزمانی_دجال زنان رایانهای، اهداف جنسی صاحبان سرمایه با ترویج فساد اخلاقی، آزاد سازی روابط جنسی ونفی ارزشهای دینی و انسانی، بستر و زمینههای استثمار زنان را فراهم ساختهاند.
بازیهای رایانهای از سویی تهی ساختن زن از عواطف سرشار، او را در اوج کینه جویی و تخاصم تصویر میکنند و از سویی دیگر با نادیده گرفتن ارزشهای انسانی و به نمایش گذاشتن جذابیت جنسی، به وی هویت کالایی میبخشند و در اصل او را دچار شخصیت منفی میکنند.
این بازیها نوعی ابزار مدرن برای زدودن قبح اعمالی چون جنایت، قتل، سرقت، قمار، اعمال منافی عفت، استعمال مواد مخدر و غیره هستند
ادامه »
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1402-11-07] [ 11:12:00 ق.ظ ]
|
|
#جلسه_دهم #درس_های_اخرالزمانی_دجال
انیمیشن 《 دامبو، فیل پرنده》 در زمره این گروه از آثار است.مادر دامبو بر خلاف سایر فیلها که کلاهی زنگولهدار به سر دارند، کلاه عرقچین مانند، مخصوص یهودیان را به سر دارد و به جرم دفاع از فرزندش در اسارت به سر میبرد. دامبو نیز طی عملیاتی، پرچمی را در سیرک به اهتزاز در میآورد که بی شباهت به پرچم رژیم اشغالگر قدس نیست! عبارت رفتن به سمت خورشید در تورات بیان شده و در بین یهودیان این گونه رایج است که منظور از آن بازگشت به سرزمین موعود است.
در کارتون 《لوک خوش شانس 》خانه لوک کجاست؟ چرا او همیشه با اسبش به سوی خورشید در حال غروب، آرام و خسته حرکت میکند؟
چرا همیشه این ترانه را زیر لب زمزمه میکند: 《من گاو چرانی تنها هستم که از خانهام دور افتادهام؟》
شخصیت لوک، تداعی گر یهودی مظلوم و دور مانده از سر زمین مادری خویش است. داستان 《هاچ زنبور عسل 》، 《بنر》 و غیره به کودک یهودی میفهماند که باید به دنبال مادر زیبا و نورانی خود باشد.
و غیر یهودیان موجوداتی ترسناک، بدجنس و حتی بدبو هستند که می خواهند او را از بین ببرند. در کارتون شیر شاه، شیر نماد سلطه جهانی یهود است. در تورات آمده است: 《 یعقوب، در میان امت ها و قومهای بسیار، مثل شیر در میان جانوران جنگل و مانند شیر درنده در میان گلههای گوسفند خواهد بود.
که هنگام عبور پایمال میکند و میدرد و کسی نمیتواند مانع او شود.قوم اسرائیل در برابر دشمنانش خواهد ایستاد و آن هارا نابود خواهد کرد.
بازیهای رایانهای و پیامدهای منفی آن مقام معظم رهبری:《 بازیهای رایانهای به شوالیههای مجازی قدرتمند و جذاب ناتوی فرهنگی و جنگ صلیبی غرب تبدیل شدهاند که در حال تخریب و تغییر تدریجی ارزشها و هنجارهای انقلاب اسلامی و جهان هستند》.
این شوالیههای رایانهای در جنگهای صلیبی قرن جدید بدون هیچ گونه حساسیتی تا عمق خانههایمان نفوذ کردهاند و ما در بی خبری با آغوش باز به استقبال آنها رفتهایم و حتی در حال پرداخت هزینه مالی حضورشان هستیم!
برخی بازیهای رایانهای با محتوای صهیونیستی و آمریکایی طراحی شده و اسلام ستیزی در شکل، فرم و محتوای آنها موج میزند. کودکان درگیر و دار خشونت بازیها، شلیک خود را به سربندهایی با نام مقدس برای مسلمانان متوجه کرده و به مراحل بالاتر صعود میکنند
تکرار و گاهی حتی آشنایی با چنین بازیهایی کافی است تا فرهنگی غنی شده از اسطورههای یهودی و صهیونیستی را به روان کودک تزریق کند.
در این میان، مادرانی که در دنیای فمینیست روانه بازار کار شده، کودک را با چاقویی خطرناک تنها میگذارند.
آسیبهای بازیهای رایانهای ۱.خشونتزایی ۲.وابستگی و اعتیاد ۳.الگوهای خیالی ۴.تبلیغ فرهنگ برهنگی و نمایش صحنههای غیر مجاز اخلاقی ۵.اصرار بر انجام خطا و گناه و از بین بردن قبح آن، به گونهای که این بازیها نیز نوعی ابزار مدرن برای قبحشکنی هستند؛ ۶.اریه نمادهای غیر اخلاقی یا ضد اخلاقی اسوهسازی از شخصیتهای غیر اخلاقی
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[سه شنبه 1402-10-19] [ 06:26:00 ب.ظ ]
|
|
#جلسه_نهم #درس_های_اخرالزمانی_دجال
باربی، آموزگار ابتذال رهبر معظم انقلاب در جمله ای تامل برانگیز می فرماید: اگر یک انقلاب تحت فشار اقتصادی، سیاسی وتبلیغی قرار گیرد، قابل ملامت نیست؛ ولی اگر این انقلاب نتواند فرزندانش را تربیت کند قابل ملامت و سرزنش است .
شکست تدریجی مسلمانان با استفاده از اهرم زنان و دختران، تجربه تلخ تاریخی در آندلس بود.
که به خارج شدن اسپانیا از جهان اسلام پس از ۸۰۰ سال حاکمیت اسلام شد.
برنامه ریزان آمریکایی واروپایی که به نقش بیبدیل زنان و دختران در ترویج فرهنگ برهنگی پی برده اند، عروسک باربی را برای رسیدن به هدف خود طراحی کردند.
عروسکی که برای لحظه لحظه زندگی مردم برنامه دارد لباسهای ظریف، خوش رنگ و خوش دوخت باربی محصول هنر و تفکر بزرگ ترین طراحان لباس دنیاست که در کمپانی متل، گرد آمدهاند.
هیچ عروسکی تا کنون به اندازه باربی لباس متنوع، زیبا و اشرافی به تن نکرده و این خوش پوشی، به دختری اختصاص دارد که نماینده فرهنگ غربی و نمایشگر یک زن تمام عیار آمریکایی است.
عریان گرایی، اشراف گرایی مصرف گرایی سه مولفه اصلی لباسهای باربی محسوب میشود.
یکی دیگر از کارکردهای باربی، پر رنگ نمودن غرایز جنسی در ذهن دختران است. به تعبیر برخی فعالان ضد باربی، این عروسک آموزگار فساد و ابتذال است، در حالی که توان عشق آفرینی ندارد.
عروسک برتز را نسل جدید باربی نامیدهاند. برتز همراه خود یک جهیزیه کامل دارد، انواع و اقسام لوازم و وسایل جانبی تنوع چشم گیر
تولد دارا و سارا، برادر و خواهر نجیب و مسلمان ایرانی، خبری تکاندهنده بود که پس از نیم قرن پادشاهی، پرنس باربی را به لرزه درآورد. باز تابی گسترده در عرصه جهانی داشت.
برخی رسانههای جمعی بیگانه القاب گوناگونی به دارا و سارا دادهاند: باربی ایرانی، عروسک ضد باربی، جنگ فرهنگی، عروسکهای دوقلوی اسلامی، عروسکها و …پس از دارا و سارا، فولا و لیلا عروسکهای محجبه عرب و رزانه، باربی مسلمان، میان کودکان مسلمان خاورمیانه و آمریکا و کانادا طرفداران بسیاری یافت.
کودکان بردگان خردسال رسانه به چشمهایش نگاه کنید. چطور پای تلویزیون میخکوب شده، چگونه به تک چشم جادویی خیره شده و نگاهش به راست و چپ میچرخد.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1402-10-10] [ 08:26:00 ب.ظ ]
|
|
#جلسه_هشتم #درسهای_آخرالزمانی
هوو های مجازی وبلاگ وبلاگ یکی از همان موجودات ناشناخته مجازی است که دایره جذابیتش روز به روز گسترش مییابد.تا آنجا که امروز بیش از ۷۵ هزار وبلاگ در هر دقیقه به روز میشود.
سرعت رشد این پدیده به اندازهای است که صاحب نظران آن را به تبی تند تشبیه میکنند که سرانجام به عرق سرد مرگ خواهد نشست.
وبلاگها امروزه به مهم ترین منابع انتشار شایعات و اخبار بیاساس و اطلاعات بیارزش تبدیل شدهاند که ذهن مخاطبان را بمباران اطلاعاتی و جان آن.ها را منفعل و درمانده نماید.
ارتباطات سیار، به دو میلیارد مشترک در سال ۲۰۰۶ رسیده است. میتوان گفت که در هر ۶ ماه، فضای وب در جهان دو برابر میشود.
هر وبلاگ در ایران یک رسانه است و هر رسانه سعی میکند یک پیام مشخص را از مبدا به مقصد برساند
اینترنت دیگر از مرزهای شخصی روابط آدمها گذشته است .باید به حال خود و فرزندانمان فکری کنیم
پیام کوتاه افزایش چشمگیر مشترکان تلفن همراه و آمار میلیونی ارسال پیام کوتاه توسط کاربران سبب تبدیل پیام کوتاه به نوعی رسانه نوشتاری دیجیتال شده است.
این پیامهای میلیونی پیرامون چهار محور اصلی مناسبتها، طنز، عاشقانه و غیر اخلاقی قرار دارند.
تمسخر و تضعیف شخصیتها وقومیتهای گوناگون ونسبت دادن اتهامهای ناروا و خلاف شان به اقوام مختلف اساس پیامکهای طنز را تشکیل میدهند.
این روند در دراز مدت به تخریب شخصیتها و قومیتها انجامیده، نوعی تفرقه افکنی در میان اقوام فارس، ترک، بلوچ، و غیره که دارای مذهب و ملیت مشترک هستند پدید میآورد.
در حالی که از طریق این ابزار پیام رسانی، میتوان جدیدترین اخبار جهان به ویژه جهان اسلام پیام رسانی، پیامهای دینی، نکات اخلاقی و غیره را به دیگران برسانند. ابزاری است بین حق و باطل. برای همین فریبنده و فتنه ساز است.
اینترنت دومین رسانه مورد توجه جوانان ایرانی پس از رسانه ملی با گشودن روزانه بیش از ۱۵ میلیون پنجره به دنیای اینترنت از ایران است.
اینترنت راهی خطرناک به سوی ابتذال، شهوتگرایی، شیطانپرستی و غربزدگی. اینترنت وابستگی روحی و اعتیاد روانی به تک چشم جادویی و درهم ریختن بنیانهای تربیت مهدوی
وبلاگها امروزه به مهمترین منابع انتشار شایعات و اخبار بیاساس و همچنین اطلاعات بیارزش تبدیل شدهاند. امام رضا میفرماید: فتنه انگیزی عدهای از کسانی که مودت ما اهل بیت را یدک میکشند، برای شیعیان ما از فتنه دجال شدیدتر و خطر خیزتر است، چرا که آنان با دشمنان ما دوستی و با دوستان ما دشمنی میکنند.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1402-09-25] [ 09:19:00 ب.ظ ]
|
|
#جلسه_هفتم #درسهای_آخرالزمانی
سجده بر پای محراب شیشهای عصری که ما در آن زندگی می کنیم، نامش “عصر هویت رسانهای” است. انسانها مانند یک قایق کوچک و شکسته هستیم در اقیانوس بزرگ رسانه که گرفتار موج های سنگین شده ایم که امواج به هرطرف می کشاند.
هر لحظه موجی با ضربهای شکننده قایق ما را به اطراف پرتاب میکند و به صخرهها میزند.این روال ادامه دارد تا از صحنه زندگی محو کند.در چنین شرایطی که همه عوامل دست به دست هم دادهاند تا قایق هویت ما را نابود سازند.
برما لازم است تا با بازگشت به خود دست به دامان خداوند و جانشین او در زمین شویم و انسانیت را از هلاکت و غرق شدن در دریای پرتلاطم رسانه نجات دهیم
رسانه ابزار تهاجم فرهنگی رسانه جاده صاف کن فرهنگها به ویژه فرهنگ سلطه است که شکل دهنده و مدیر خیمه شب بازی آن به شمار میآید.نظام سلطه بیشترین کمک را از رسانه میگیرد.
دیگر پیامها فقط از راه گفتار و نوشتار به مخاطب منتقل نمیشود بلکه تصاویر، نمادها، ایموجیها و نشانهها مخاطب را به قول پاولف به پیامی شرطی میسازند. یا پیام را برایش تداعی میکند. “زیگفرید کراکور” نویسنده آلمانی، واژه بمباران تصاویر را برای سیاستهای نظامهای غرب به کار میبرد.
که آنان قبل از هر احساس خطری، برای کسب منافع بیشتر، پیش از جنگ نظامی و فیزیکی، عالم را با تصاویر بمباران میکنند.
نگاهی به فیلمها، بازیها و آثار دیگر، گستره از تخریبها و تحریفهای آخرالزمان خشن و پادشاه وحشت نشان دادن مسلمانان و موعود الهی جهان اسلام را حکایت میکند.
بندگان رسانه امروز کمتر انسانی را پیدا میکنیم که در روز چندین ساعت خود را صرف مطالعه کتابها، مجلات، روزنامهها و یا مشاهده تلوزیون، ماهواره و نکند و دیدهها و شنیدهها و در نتیجه افکار و افعالش تحت تاثیر غول رسانه قرار نگیرد.
اگر کسی به طور مستقیم هم با رسانهها ارتباط نداشته باشد، به سبب ضرورت تعاملات اجتماعی در روز با مردمانی سر و کار دارد که آنها تحت سلطه مستقیم رسانه هستند.
پس چه بخواهیم و چه نخواهیم تقریبا تمامی ما تحت تاثیر رسانه هستیم و این رسانه است که به زندگی فردی و اجتماعی ما جهت میدهد. از مد لباس و آرایش سر و صورت گرفته تا نحوه نگرش به خدا و قیمت همه و همه را ابر قدرت رسانه برای ما میسازد.
رسانه و بحران هویت انسانی که مخاطب فیلمها، رمانها، مجلات و شبکههایی باشد که به دنبال ترویج خشونت، لاابالی گری، شیطان پرستی، انسان پرستی، زن پرستی و غیره هستند. به ناچار شخصیتی مانند آنان پیدا میکنند.
امروز به دنبال شهوت جنسی است و فردا به دنبال شهوت شکم، یک روز مشغول خوردن مشروبات الکلی است و روز دیگر به دنبال مواد مخدر، یک روز در مسجد است و روز دیگر برده غرب و اسرائیل می شود.
چنین انسانی تعادل شخصیتی ندارد و هنر پیشه ای است که در سکانس های مختلف زندگی نقشهای متعدد بازی می کند. د خانه یک نقش، در دانشگاه یک نقش و در مسجد و حسینیه نقشی دیگر را اجرا می کند.
اصول حاکم بر رسانه اصول حاکم بر رسانه های غربی در راستای رسیدن به اهداف شیطانی عبارتند از: ۱. لذت پرستی( آن چه که بنیان خانواده را در غرب ویران ساخته لذت و تمتع است) ۲. دنیا پرستی ۳. اومانیسم و خود پرستی ۴. فمینیسم زن پرستی ۵. سود پرستی اقتصادی یا ثروت پرستی ۶. ترویج بی بند وباری، اباحه گری یا شهوت پرستی
سخنی از پیامبر رحمت همانا ویژگیهای دجال را برایتان بیان کردم تا در آن اندیشه کنید و به حقیقت آن راه یابید و آن گاه بر ضد دجال عمل نمایید.آیندگان خویش را از فتنه دجال باخبر سازید و باید هرکدام از شما، دیگری را به این خطر آگاه سازد. همانا که فتنه دجال سختترین و شدیدترین آزمایشهاست
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[سه شنبه 1402-07-25] [ 10:51:00 ق.ظ ]
|
|
#جلسه_ششم #درس_های_آخرالزمانی
رسانه نسلها را پر از آسیب میکند. در عصر پر ترافیک تکنولوژی و موجهای الکترونیکی، چه کسی صلاحیت بیشتری برای تربیت و رشد فرزندان ما دارد، اعضای با مهر و محبت خانواده یا مهرههای بیجان و رنگارنگ گوشی که فرمان دجال است.
ورود به اتاق فکر جادویی دجال، کارت ورود نمیخواهد.هر چند نفر باشید، آماده پذیرایی از افراد است.فرقی هم ندارد که کجایی باشید، شهری روستایی، ایرانی، خارجی با چه پوششی باشی . تنها بهایی که از افراد میگیرد توجه و تمرکز به تشعشعات و امواج صفحه گوشی یا تبلت یا مانیتور است.میگوید فقط ببین و بشنو. هویت خود را فراموش کن و بیدرنگ پیروی کن.
داعیه خدایی دجال اوج تکامل و باروری ارتباطات با ورود اینترنت و اتصال به شبکههای اطلاعاتی و همگرایی ماهواره و فیبر نوری محقق شد.در این میان، فنآوری با نفی اختیار و ارده بشر بر او لگام میزند و با فریب و نیرنگ، وی را خدا مینامد.
فیلم.ها از طریق بازاریابی نظام ستاره _ ظهور ستارههای سینمایی و ورزشی _ رگخواب تودهها را به دست گرفتند.
حباب سرگردان فن آوری، زمانی کره خاکی را در برگرفت که اطلاعات به کالایی ارزشمند تبدیل شد. انقلاب علمی_ فنی در زمینه فن آوری اطلاعات را《 میکروچیها》 به وجود آوردند.
به کارگیری میکروچیها در ساختمان موبایل، انعطاف پذیری چشمگیری را بدنبال داشت. تولید موبایلهایی که میتوانند به اینترنت ماهواره وصل شوند، فاصلهها را بیمعنا کرد؛ چرا که تمام دنیا را میشود در یک صفحه کوچک مانیتور جای داد.
غافل از این که فن آوری برتر به بهانه کارایی و اثر بخشی بیشتر راه اندازی سامانهای کارمندانش را از طریق تلفنهای همراهشان ردیابی میکند.خدایان فنآوری و سرمایه با استفاده از این صنعت، سنجش از راه دور و ماهوارهای، به بسیاری از اطلاعات اقتصادی و نظامی کشورهای دیگر دسترسی دارند .
امروزه ماهواره ها به طور مستقیم یک سوم سطح زمین را زیر پوشش خود دارند. وجود پنج هزار ماهواره در فضای اطراف زمین، سرویسهای مخابراتی و تلوزیونی بین قارهای را در تمام ساعتهای شبانه روز تامین میکند. اکنون سرعت بیسابقه اطلاعات، انسانها را در خود غرق کرده است.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1402-07-16] [ 11:25:00 ق.ظ ]
|
|
#جلسه_پنجم #درس_های_آخرالزمانی تک چشم جادویی دجال دجال آخرالزمان که نمونههای فیزیکی آنها را در این روزگار تماشا میکنیم. شیاطین انس و جنی که مدیریت میکنند آنها را جام جهان نمای رسانه است.
جام جهان نمایی که هر ثانیه، با هزار رنگ و طرح و صدا، سر آدمی را گرم میکند. بچهها، با صدای آن از خواب بیدار میشوند و پای حرفهایش میخوابند. مادران، موقع دیدن فیلم محبوبشان ، حوصله بچه و سر و صدایش را ندارند.
مردها با فوتبالهایش، قرار از کف میدهند و هیچ کسی را نمیشناسند.رسانه، تیشهای شده بردرخت رابطه آنها؛ تیشهای نامرئی، که ریشههای عواطف را یکی یکی قطع میکند. این چه ورزشی است که هیچ یک از گزینههای سلامتی و اتحاد را ندارد.درپایان ورزش چند نفری کشته و مجروح میشوند. این همه هزینه میگیرد.
شاید همان دجال آخرالزمان از هم اکنون زمینه سازی خروج خود را با ادمینهای فعالش در حال عضوگیری است. دجال یک چشم با موهای بسیار که از هرمویش آهنگهایی تولید میکند.ابزاری که برای گسترش بندگان شیطان و دور کردن مردم از آسمان و انواع لذایذ فریبنده دنیوی فراهم کرده است.
نسل رسانه نسل جدید، ارتباط تنگاتنگی با رسانههای جدید دارد که حجم استفاده از اینترنت، بازی های رایانهای، سیدی و فیلمها، گیم نتها، موبایل و ماهواره دلیلی برای این مدعا است تا جایی که امروزه معضلی به نام گوشی همراه در مدارس ابتدایی شده است.
رسانه جدید عاملی برای غفلت زایی و سرگرمیاند، به گونهای شگفت انگیز از طرح مسائل جدی، ایجاد سوالات اساسی و جستجو در جوانان جلو گیری میکند.
خصوصا جوانان در این سن که دچار تغییرات روحی طبیعی و شکل گیری شخصیتی هستند.فصایی سرشار از آلودگی و تحریکات جنسی و تنهایی را برای او جایگزین میکند. این همان روش دجال است که با رسانه که ابزارش گوشی هست استفاده میکند.
#گوشی
#تبلت
#بازیهای رایانهای
#سینما
#تلویزیون
#رمان_های_مبتذل
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1402-07-08] [ 12:23:00 ب.ظ ]
|
|
#جلسه_چهارم #درس_های_اخرالزمانی_دجال
حجتهای الهی بر ضد دجال پروردگار هستی، برای اتمام حجت بر مردم جهان رسولان را بر میانگیزاند تا در هر زمان و هر مکان، کذب و دروغگویی دجال را در ادعای خدایاش برملا سازند و مردم را از فساد و فتنه انگیزی او هشدار دهند. رسولان برانگیخته شده برای تکذیب دجال عبارتند از:
۱.حضرت یَسع، پیامبر الهی که همه جا به دنبال دجال میرود و مردم را از او برحذر میکند و میگوید: این فرد میسح دروغگوست. از او دوری کنید، لعنت خدا بر او باد!!
۲. زنی که پیش از ورود دجال به هرنقطه جهان به آن جا میرود و مردم را از حیلهها، دروغها، فتنهها، سحرها و فساد انگیزیهای او هشدار میدهد.
۳. رسول ویژه الهی برای رسوا سازی دجال که نذیر نامیده میشود و با سفر به تمام نقاط جهان همگان را به ظهور دجال و فتنهگری و فسادانگیزی او خبر میدهد.
همان کسی است که خروج دجال و لشکریان او را به سپاهیان حضرت مهدی روحی فداه در بیت المقدس میرساند.آنان به نذیر الهی اعلام میکنند که به طور کامل برای جهاد و قتال با لشکریان دجال آماده.اند و از او میخواهند که نزد آنان بماند.
او رسالت خویش را آگاه سازی مردم جهان از فتنه دجال معرفی میکند و از نزد ایشان باز میگردد.
به هنگام بازگشت از بیت المقدس، نیروهای دجال نذیر را شناسایی و دستگیر میکنند و به نزد دجال میبرند. دجال می گوید: 《این مرد میپندارد که من از غلبه بر او ناتوانم. اینک او را با بدترین و دردناک ترین نوع مرگ به قتل برسانید.!!》 پس از صدور این فرمان، جلادان دجال نذیر را با اره قطعه قطعه می کنند.
آن گاه دجال رو به لشکریان و پیروان خود می.کند و میگوید: 《اینک اگر او را زنده سازم، آیا یقین میکنید که من پروردگار شمایم؟》آنان میگویند: ماباور داریم که تو پرودگار مایی و دوست داریم که بر یقین ما افزوده شود 》.
نذیر با اشاره دجال، اما به اذن و رخصت الهی، از جا بر میخیزد، در حالی که خداوند چنین اجازهای را برای زنده کردن احدی به دجال نمیدهد.در آن هنگام دجال خطاب به نذیر میگوید:《 آیا من نبودم که تو را میراندم و زنده ساختم؟! اینک دریافتی من پروردگار توام !》 او میگوید: 《اینک یقینم به پروردگار یکتای خویش بیشتر شد . من همانم که رسول خدا من را بشارت داد که به دست تو به قتل میرسم و آن گاه به اذن پرودگار زنده میشوم. خداوند احدی دیگر را به جز من برای تو زنده نخواهد ساخت》.
پس از آن خداوند پوششی کامل و نامرئی از سرب برای نذیر قرار میدهد؛ به گونهای که شمشیر و خنجر و سنگ و هیچ سلاحی بر او اثر نمیکند و هیچ آسیبی به او نمیرسد.
دجال دستور میدهد او را در کوهی از آتش گداخته میافکنند، اما خداوند کوه آتش را برای او به بهشتی خرم و سر سبز تبدیل میکند. و این جاست که مردم در صداقت و حقانیت دجال شک و تردید میکنند.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1402-07-01] [ 05:51:00 ب.ظ ]
|
|
#جلسه_سوم #درس_های_اخرالزمانی_دجال
دجال و استخدام جنیان و شیاطین از جمله نعمت هایی که پروردگار هستی در اختیار حضرت سلیمان گذاشت، قدرت تسخیر جنیان و به خدمت گرفتن ایشان در راستای اهداف ورسالا های الهی اش بود:
و من الشیاطین من یغوصوت له و یعلمون عملا دون ذالک؛ وبرخی از جنیان را مسخره سلیمان کردیم تا برای او به دریا غواصی کنند و یا به کارهای دیگری در دستگاه تو بپردازند. در فرهنگ قرآنی و روایی از جنیان با عنوان شیاطین یاد میشود. پس از خروج دجال، انبوهی از جنیان و شیاطین جهان با او بیعت میکنند و در خدمت او قرار میگیرند و با تمام وجود وی را در تحقق اهداف شیطانیاش یاری میرسانند.
آنان با تمثل یافتن به صورت انسانهایی که دجال اراده میکند، او را در اثبات ادعای خدایی اش کمک میکنند. دجال خطاب به مردی اعرابی میگوید: ” اگر اینک با چشمان خود بینی که پدر و مادرت زنده میکنم، آیا شهادت می.دهی پروردگار توام".
او قبول میکند و آنگاه دوشیطان به دستور دجال، در چهره پدر و مادر وی تمثل مییابند و در مقابلش ظاهر میشوند و خطاب به او میگویند: ” ای فرزند از او پیروی کن که همو پروردگار توست!!”
آن گاه به مردی دیگر که پدر و برادرش مرده اند، میگویند: ” اگر بنگری پدر و برادرت را برایت زنده میگردانم، آیا یقین خواهی یافت که من پروردگار توام؟!” میگوید” بله". پس شیطانی هم چهره پدرش و شیطانی همانند برادرش و شیطانی همانند برادرش در مقابل او تمثل مییابند تا او به ربوبیت دجال اقرار نماید.
شیاطین، به دستور دجال، حتی به صورت حیوانات نیز تمثل مییابند؛ چنانچه دجال از مردی بادیه نشین برای اقرار به ربوبیت خویش در مقابل زنده سازی شترش اقرار میگیرد و آن گاه از شیطانی میخواهد تا به صورت شتر آن اعرابی ظاهر گردد.
آن شیطان همانند شتر آن مرد صحرانشین ، بلکه چاقتر و شیرده تر، تمثل مییابد و همین باعث گمراهی او و اقرار به خدایی دجال میشود. در این میان زنی شتابان به سوی دجال میآید و عرضه میدارد:"ای پروردگار من ، فرزندم وهمسرش را زنده گردان!!”
بی درنگ شیطانی به صورت همسرش ظاهر میشود… آن زن، شیطان تمثل یافته را به جای همسرش باور میکند… تا جایی که آن زن با شیطانی هم آغوش میشود و با شیطانی دیگر همبستر میشود. این گونه خانههای بندگان دجال از شیاطین پر و سرشار میگردد.
جنییانی که با دجال بیعت کرده و در خدمت او قرار گرفتهاند ، گنجهای زمین را برای او استخراج میکنند و حتی در قتل عام مردم به دستور او شرکت میکنند.
تصویر سازی با حیله و دروغ از دیگر فتنههای دجال که در روایات فراوان با آن تاکید شده است، ” تصویر سازیهای دروغین” و بهره گیریهای شیطانی و ضد الهی از این تصاویر است:
…و همراه دجال تصاویری از بهشتهای سر سبز است که در آن نهرها جاری است و تصاویری از آتش سیاه که لهیب و دودش شعله میکشد. اساس تصویرسازی های دجال، براساس حیله و نیرنگ و فریب استوار است.
در واقع دجال با تصویرپردازیهای دروغین خویش جهنم را بهشت را جهنم جلوه میدهد ؛ باطل را لباس حق و حق را لباس باطل میپوشاند؛ او زشتیهای آتشین را زیباییهای بهشتی و زیباییهای بهشتی را زشتیهای آتشین مینمایاند:
همانا دجال به همراه تصویری به مثال بهشت و آتشین آید، اما حقیقت آنچه را که بهشت میخواند، آتش است. بدیسان آنچه را که دجال بهشت و آسایش وخیمی جلوه میدهد، دارای چنان هویت حرام و گناه آلودی است که فرجامی جز آتش جهنم و عذاب دردناک الهی نیست.
از سوی دیگر ، آنچه را که دجال به عنوان جهنم و عذاب ناراحتی نمایش میدهد، دارای هویتی الهی و ضد شیطانی است که حقیقتش جز بهشت و آسایش و خرمی است: …وهمراه دجال چیزی همانند بهشت و چیزی همانند آتش است؛ در حالی که بهشت او جهنمی اط دود سیاه است و آتش او بهشتی سرسبز است.
شاید بتوان ” تصویر سازیهای دروغین دجال” را بر ” فیلمسازیهای غیر الهی و شیطانی ” در جهان معاصر تطبیق داد.
در بخشهای در بخش های بعدی از حجتهای الهی بر ضد دجال خواهیم گفت.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1402-06-13] [ 12:31:00 ب.ظ ]
|
|
#جلسه_اول #درس_های_آخرالزمانی
بنیانهای فتنه دجال فتنه دجال بزرک ترین و خطر خیز ترین فتنهای خواهد بود که جهان آفرینش و نسل آدمی به خود دیده است.
به عبارتی بهتر، فتنه دجال، تکامل یافته تمام فتنهها در طول تاریخ بشر و پیشرفته ترین و گمراه کننده ترین فتنههاست؛ تا جایی که میتوان گفت : تمام فتنههای پیشین در طول تاریخ بشری، هرکدام قطعهای برای ساختن و تکمیل “پازل فتنه دجال” بوده است: هیچ فتنه کوچک و بزرگی در دنیا به وجود نیامده است، مگر برای شکل گیری فتنه دجال.
قتل عام ملتها، چپاول ثروتها، لجام گسیختن از شهوتها بنیانهای فتنه دجال بر قتل عام و خونریزی، چپاول و غارت اموال، شهوت پرستی و فساد جنسی است استوار گشته است.
رسول خدا میفرماید:چهار فتنه در پیش رو دارید: در فتنه اول خونریزی حلال شمرده میشود؛ در فتنه دوم علاوه بر خونریزی و چپاول اموال، در فتنه سوم تجاوز به عُنف و ناموس حلال شمرده میشود؛ و آن گاه فتنه چهارم، فتنه دجال خواهد بود.
درحقیقت، قتل عام ملتها، چپاول ثروتها و لجام گسیختگی شهوتها، قطعههای اصلی در شکل گیری ” پازل دجال” همان عظیم ترین فتنه جهان، خواهد بود.
زن پرستی، عقل ستیزی، ثروت طلبی امام علی در حدیثی هشدار بخش، بنیان فتنههایی را که دجال از عظیم ترین آنهاست، در سه امر معرفی فرمودهاند: بنیان فتنهها سه چیز است: شهوت پرستی زنان که آن شمشیر شیطان است؛ شراب خواری که آن دام شیطان است؛ و ثروت دوستی که آن نیزه شیطان است.
زن بارگی گرایش افراطی به زنان و جذابیت زنان است که در دوره معاصر با گرایش به فمینیسم؛ زن گرایی و زن سالاری در نظام مادی گری و با گرایش افراطی زن پرستی و لذت جویی در آیین شیطان پرستی مطابقت دارد؛ شرب الخمر به معنای گرایش به سوی عقل ستیزی با استفاده از مست کنندهها میباشد که میتواند تمام مشروبات الکلی مست کننده، و تمام گونههای مواد مخدر و روان گردان را در برمی گیرد.
حب الدرهم و دینار به معنای محبت افراطی به ثروت طلبی است که مهمترین مصداق آن را میتوان نظام مادی گرایی محض که بر مردم جهان سیطره یافته است، برشمر
بنیانهای اصلی فتنه دجال را تا بدین جا میتوان چنین برشمرد: ۱. خونریزی عمومی و قتل عام ملتها؛ ۲. ثروت طلبی و چپاول و ثروتها؛ ۳. لذت جویی و لجام گسیختگی شهوتها؛ ۴. عقل ستیزی با استفاده از مشروبات مست کننده ، مواد تخدیر کننده و روان گردانها فتنه عظیم دجال دارای بنیانها و محورهای مهم دیگری است که در ادامه بطور تفصیلی خواهیم پرداخت. مثل: ۵.ادعای خدایی و ربوبیت؛ ۶.استخدام جنیان و شیاطین ؛ ۷.استفاده گسترده از سحر و شعبده و جادو؛ ۸.ترویج شکم پرستی و سو استفاده از عنصر غذا؛ ۹.بهره گیری از تصویر سازیهای دروغ دجال که با آنها زشت را زیبا و زیبا را زشت، بهشت را جهنم و جهنم را بهشت در یک کلام حق را باطل و باطل را حق جلوه میدهد.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1402-05-30] [ 05:33:00 ب.ظ ]
|
|
مشکل اقتصادی اکثریت جامعه امروز ما سبک زندگی قارونیسم است.افسردگیهای خانوادهها و ماجرای طلاق و تاخیر در ازدواج دختران و پیر شدن نسل همه ریشه در یک موضوع وارداتی دارد.
از روزی که دولت آقای سازندگی تصمیم گرفت ملت ایران را وجیهالمله کند.دقیقا از همان ایام تلویزیون شب و روزش تزریق این تفکر قارونیسم به اندیشه و ذهنها بود.هزینه سنگین و یرانگری را برای ملت ایران به ارمغان آورد.
وقتی خواستند یک جنسی را برند کنند، مثلا یخچال یا گاز یا سایر وسایل منزل را؛ همه ریز و درشت زندگی را به قاب تلوزیون آوردند. بعد از مدت کوتاهی منازل مانند یک فروشگاه شد. حتی چینش وسایل خانه فریاد از توی چشم بودن داشت! با زبان بیزبانی به همه اهالی اعلام میکرد که من همه چیز دارم و بهترینش را دارم. برای نشان دادن قارونی شدن و تحقیر فامیل، هندسه معماری ساختمانها هم تغییر کرد. آشپزخانه که در سنت ایرانی از دید مهمان مخفی بود، آمد جلوی چشمها و مانور تجملی داد. ظروف و وسایل برقی و سرویس قابلمهها و بقیه وسایل لوکس بجای اینکه درون کابینتها باشد مثل فروشگاهها که برای تبلیغ به مشتری در منظر مخاطبین گذاشته شد.
بعد بدون اینکه حواسمان باشد معماری ساختمان از سنت ایرانی فاصله گرفت. نمای ساختمانها به مرحلهای رسید که گمان میکنی در خیابانهای رم قدم میزنی. مجسمه الهههای رومی بالای ساختمانها خاطرات بتپرستی اقوام گذشته را زنده میکنند.
نام برندها و غذا خوریها و هتلها هم از رویکرد قارونیسم پیروی کرد. هتل دربار، مبلمان اشرافی، فرش وزرا…همه این نامهای تجملی تیشه به ریشه تمدن اسلامی زد.
طبق روایت امام صادق علیهالسلام، که به عمربن یزید، وقتی پرسید من خوب لباس میپوشم، عطر خوش میزنم، غذای خوب میخورم. مرکب خوب راهوار سوار میشوم، غلامانی هم همراه خود دارم. آیا چیزی از تجبر و خودنمایی در من هست؟ امام صادق فرمودند جبار ملعونی که ما میگوییم کسی است که قمسالناس کند و حق را نشناسد. راوی میپرسد قمسالناس چیست؟ حضرت فرمودند کسی که جوری مصرف میکند که در ذات آن مصرف کردن تحقیر دیگران است و در جایی دیگر فرمودند قمسالناس به معنای حرکتی است که موجب ضایع کردن حقوق برادر مومن شود.
این حالت نیاز به قصد ندارد. اگر حتی بدون قصد کاری که موجب تحقیر دیگران شود شامل این قمسالناس و تحقیر دیگران است.
طبق فرمایش پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله تمام اتفاقاتی که برای قوم موسی افتاد ، طابقا نعل به نعل برای امت رسول خدا هم پیش میآید. یعنی همه ما در مواجهه با جریاناتی شبیه قارون و مانور تجملانه هستیم. قارونیسم دو لبه دارد. یک لبه آن جمع آوری مال و لبه دوم آن مصرف متظاهرانه است. در اسلام اجازه نداریم اموالمان را هرجور که دوست داریم استفاده کنیم. زیرا این نوع مصرف تجملاتی باعث شورش و بغی علیه امام میشود.
همانطور که قارون، علیه ولی خدا ، حضرت موسی شورش کرد و برای شکست حضرت موسی دست به فتنه زد.وقتی حضرت موسی به قارون که از بنی اسرائیل بود از مومنان به دین بود دستور داد زکات واجب مالت را بپرداز، خود داری کرد. قارونی که حتی پالان الاغش هم از طلا بود و در چشم بنی اسرئیل فخر فروشی میکرد؛ گمراه شد و مستوجب نفرین حضرت موسی شد.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1402-05-12] [ 12:14:00 ب.ظ ]
|
|
انرژی منفی زنان بدحجاب به دختران گفتم: تا حالا شده به ساز و کار چشم فکر کنید؟
تصاویری که چشم از اشیا میگیرد بازتاب میکند.اگر تصاویر منفی ببیند همان را بازتاب میکند.و برعکسش هم درست همانگونه است.
بار تحریک کنندگی زنان بد پوش83 % است .با نگاه مردان نامحرم به او و بازتابش به آن زن باعث دریافت انرژی منفی میشود.این انرژی منفی زن دیده شده را افسرده میکند.برای همین باید در تمام زندگیش اتاقهای مشاوران و درمانگران را دور بزند!متوجه نیست که خودش تولید انرژی منفی میکند و گرفتار بما کسبت ایدیهم شده است. زن برهنه بعد از سه بار دیده شدن تنفر آور میشود. تحریک کنندگی لباس چسبنده با رنگهای جیغ و جذاب بیشترین اثر را روی مردان دارد.برای همین چند تار مو و حتی ریشه موهای زنان تحریک کننده است.حالا باید متوجه شویم وقتی حضرت آدم و حوا فریب شیطان را خوردند و به درخت ممنوعه نزدیک شدند بلافاصله لباس از تنشان کنده شد، با آنکه بجز آن دو زوج کسی وجود نداشت؛ فورا با برگ درختان خود را پوشاندند. از این رو است که معصوم علیه السلام فرموده است: النظرة سهم من سهام ابلیس، نگاه تیری از تیرهای مسموم ابلیس است.چون در زمان معصومین علیهم السلام درک مردم پائین بود؛ بناچار از گناه به عنوان شیطان نام می بردند.
هرچند که در نگاه به زنان نامحرم شیطان ماموریت مستقیم دارد. برای همین هم بافریب آدم و حوا را عریان کرد؛ چون با عریان کردن زنان و مردان می تواند بر آنها تسلط داشته باشد.بودائیان که به خدا اعتقاد ندارند به قانونی معتقدند به نام کارما. طبق این قانون هر انرژی در هستی بعد از مدتی نسیب خود انسان میشود. احتمالا این پیام را از قرآن دریافت کردهاند. و من یعمل مثقال ذرة خیرا یره فمن یعمل مثقال ذرة شرا یره، یعنی هر کار خیری را دریافت خواهی کرد و هرکار شری را هم دریافت خواهی کرد. بانویی که با بدپوشی، برجستگی اندامش را در چشم مردان به تماشا میگذارد، به هر تعداد مردانی که میبینند و در انتخاب همسر یا همسری که دارند ذهنشان در گیر میشود در این راستا گرفتار آشفتگی خانوادگی میشوند، باید پاسخ بدهد. چون توان پاسخ دهی ندارد لذا بازتاب انرژی منفی که دریافت کرده است بعد از مدتی زندگی خودش متلاشی میشود. میپرسد چرا مردان حجاب ندارند؟ حجاب مردان %83 در گویششان هست. برای همین رسول گرامی اسلام سفارش کرده است که مردان به زنانشان زیاد بگویند دوستت دارم و این سخن هرگز از ذهن همسرش پاک نخواهد شد. فقط %17 شکل مردان تحریک کننده است. وقتی به سیره رفتاری امیرالمومنین دقت میکنیم، ایشان هرگز به زنان جوان سلام نمیکرد.دین اسلام بر اساس روان بشر نازل شده است و قرآن کتاب روانشناسی انسان است.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[سه شنبه 1402-02-12] [ 01:16:00 ب.ظ ]
|
|
زن بردگی اجباری در پروازی که از تهران به تبریز داشتم، همسفرم خانمی ایرانی بود که از غرب برای دیدن خانوادهاش آمده بود.از مشکلاتش مینالید.از اینکه در غرب همه چیز اجباری است. اقتصاد متکی به دلار، فرهنگ بیحیایی هالیوودی، تحصیل بیفایده خصوصا زنان، چون در نهایت باید از جنسیتشان سود ببرند، رسانه پوچ گرایی، در یک کلام در استضعاف اجباری تحت سلطه استکبار جهانی باید عمر گرانمایه را هزینه کنند. تعجب میکرد از اینکه در ایران عدهای، شعار زن، زندگی، آزادی را تکرار میکنند در حالیکه خواستار کنیزی و بردگی اجباری هستند نه زندگی رها از قید قلاده و زیست حیوانی. کسانی که به اجبار زیست غربی را پسندیدهاند چارهای غیر از این گونه زیست ندارند. وقتی که در غرب باشی باید فرزندت را به مدرسه بفرستی چون تحصیل اجباری است، باید به استخر مختلط بفرستی چون مجبور هستی؛ چرا که در غیر این صورت گواهی نخواهند داد. باید از جنسیت و زنانگی در رشد اقتصاد و استفاده ابزاری از وجودت برای شرکتها سود رسانی کنی. اساس و بنیاد زیست فرعونی اینگونه است. فرعون به دستیارانش گفت :یَسْتَحْیُونَ نِسَاءكُمْ» خداوند حيا ستيزی در جامعه را اقدامی استكباری میداند. برای جلوگیری از رشد روش توحیدی حضرت موسی، پسرانشان را میکشیم ولی زنانشان را برای استفاده ابزاری نگه میداریم . مرحوم علامه «طباطبايی» میفرمايد: اين آيه را میتوان اينطور تفسير كرد كه پسران را سر میبريدند و حيا را از زنان میگرفتند. زنها را به بیحيايی، بیعفتی و به كارهايی كه شرم را از جامعه برمیداشت عادت میدادند. در حقيقت يك حذف فيزيكی و قتل پسران و يك انحراف اخلاقی و فرهنگی در جامعه با بیحيايی زنان ايجاد میكردند. اين آيه در قرآن دو جا ذكر شده. اوايل سوره «ابراهيم» و سوره «بقره»
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1402-02-10] [ 09:56:00 ق.ظ ]
|
|
حضرت رسولاکرم در آخرین جمعه ماه مبارک شعبان خطبهای را فرمودند: یک نقشه راهی را برای استفاده هرچه بیشتر از ماه مبارک رمضان ترسیم کردند. اگر در نقشه راهی که ایشان تبیین کردند برای بهره برداری هرچه بیشتر از این ماه بتوانیم حرکت کنیم طبیعتا نوع استفاده ما به حد اعلای از ابعاد و اسرار مختلف از رمضان خواهد رسید. حضرت میفرمایند أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَات ماه مبارک رمضان بسوی شما آمد. گویا که ماه رمضان در حقیقت مانند موجودی تجلی میکند که دارد بسراغ ما میآید.
ادامه »
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1402-01-11] [ 05:36:00 ب.ظ ]
|
|
بحث به اینجا رسید که اگر همه در جهاد اکبر باشند و قوای سه گانه درونی شان هم به اتحاد برسند و به قوه عادله اقتدا کنند می توانند در جهاد جمعی تاثیر گذار باشند. این زمان است که خداوند با ملائکه و رعب به جماعتی که در جهاداکبر جمعی هستند یاری میکند.
عقل را با تفکر میتوان تقویت کرد.امام علی میفرماید: عقل خود را به مشورت تقویت کنید. یا تفکر یک ساعت برابر است با هفتاد سال عبادت. چون فکر عقل را به مرز حکمت میرساند.انگار عقل را زده باشید به دستگاه شارژ برای همین باید با کسی مشورت کرد که حکیم باشد به فضیلت حکمت یعنی فراست، فطانت، حسن تدبیر، به علم میرسد. اگر در موضوع عقل افراط کند وارد مکر و فریب و نیرنگ حیله میشود .اگر تفریط کند به جهل بلاهت و شک میرسد . در تعادل قوه غضبیه به علو همت، صبر و حلم و مبارزه با شهوت و امر به معروف ونهی از منکر میرسد که نتیجهاش شجاعت است در تعادل شهوت به حیا، سخاوت امانت داری و گشاده رویی میرسد که نتیجهاش عفت است. اما اگر افراط کند به وقاحت، حرص، ریا و حسد میرسد اگر تفریط کند به تنبلی، خمودگی بی نظمی و جزع گرفتار میشود.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1402-01-07] [ 11:29:00 ق.ظ ]
|
|
هنوزهم که هنوزاست احساس خسران میکنم که چرا سالهای بسیاری از خانه داری و پخت و پز و رفت و روب منزل برای تبدیل شدن به عبادت غفلت کردم. مثلا وقتی غذا میپختم نیت کنم که برای سیر کردن بچه شیعه میپزم. یا وقتی کهنه کودکم را میشستم نیت کنم که برای بزرگ کردن شیعهای است که حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله فرموده است به زیادی امتم بر سایر امتها فخر میفروشم. اگر در ایام جوانی با سبک خانه داری بانو امین آشنا بودم دیگر برای سختیهای خانهداری نق نمیزدم.
بانو امین هنگام جارو کردن منزل ذکر میگفته است و در همان وضع به حال انقطاع الی الله میرسیده است.افسوس صد افسوس از گذر عمر که لحظههای را که میتوانستم با قصد قربت الیالله طلایی کنم آهنی شد!
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1402-01-03] [ 03:05:00 ب.ظ ]
|
|
در بحث گذشته رسیدیم به اینجا
وقتی شاکله وجودی انسان میشود مسجد. قوی میشود قوه عادله میشود امام، قوای سه گانه معتکف میشوند.رعایت قواعد مسجد را میکنند.حق ندارند در حال اعتکاف افراط و تفریط کنند.اینگونه طهارت باطنی و حقیقت خودسازی جلوهگر میشود.حضرت آیتالله خامنهای میفرمایند: جهاداکبر دوبعد دارد. بعد فردی را توضیح دادیم که باید قوی نفسانی را در تعادل نگهدارد از افراط و تفریط دوری کند. اما در بعد جمعی جهاداکبر در باره اینکه اصالت دارد یا ندارد بحث های فلسفی زیادی هست و اختلافهای وجود دارد.مثالهایی زدهاند. جماعت با افرادش حقیقی هستند مثل حل شدن قند در لیوان آب. یک ترکیب حقیقی هست.
نظر شهید مطهری و امام «ره» و علامه ترکیب جامعه را حقیقی میدانند. و حقیقت فرد منحل نمیشود.یعنی با دو حقیقت روبرو هستیم.بدون جامعه فرد نمیتواند به حیات خود ادامهدهد.کوچکترین سلول خانواده با ترکیب خانواده شروع میشود.اگر هرکدام را جدا کنیم مرد به تنهایی و زن به تنهایی نمیتوانند به حیات ادامه دهند
جماعت زیادی تشکیل میشود مثل جمعی با نیاز علمی، اقتصادی، شغلی این جمعها حیات حداقلی دارند.کامل ترین جمعی که حیات کامل دارند جماعتی است که برای تکامل و رسیدن به کمال ترکیب میشوند.
این نوع جماعت میتوانند بر هم اثر بگذارند.هویت اینگونه جمع امتداد پیدا میکند و از وحدت بیشتری برخوردار است.از هویت حیاتی و روح جمعی قوی برخوردار است.بعد جهاداکبر در بُعد جمعی جهاد اکبر، قوای سه گانه نفس بر قوای افراد تاثیر میگذارد. جسمها بر هم اثر ندارند اما نفس شجاعت، نفس عفت نفس حکمت افراد با نفوس عفیفانه و شجاعانه و حکیمانه افراد در هم تاثیر میگذارد که با هیچ چیزی نمیتوانند عفت و شجاعت و حکمت جمعی را شکست. قوای باطل هم وقتی جماعت تشکیل میدهند هویت پیدا میکنند ولی قدرتشان ضعیف است.ملاء میشوند کم فئه قلیله غلبت فئه کثیره.
ولی خداوند با ملائکه و رعب به جماعتی که در جهاداکبر جمعی هستند یاری میکند.
ادامه دارد..
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[چهارشنبه 1402-01-02] [ 05:21:00 ب.ظ ]
|
|
این روزها از مذهبیها رفتارهایی مشاهده میشود که برای همرنگی با جماعت بی مبالات شدهاند! با تساهلگری در رقابت با بدحجابان یا بیحجابان در سبقت دور میدان زن زندگی آزادی شتابان میدوند. از کدام تبرجشان باید چشم پوشی کرد! ابروهای تاتو کرده که مسلما برای زیبایی و آرایش هست! اگر بپرسیم خواهیم شنید که فتوای مرجعم گفته پوشاندن آن بستگی به عرف دارد.
این فتوا را یک کسی برایم معنا کند. مسلم است که کسی که ابروهایش را تاتو میکند برای زیباتر شدن است.هرچند که بعضی با تاتو زشت میشوند ولی هدفش زیبایی هست.
سوال من این است که چرا باید حجاب و پوشش به عرف وابسته باشد! اگر اینگونه فکر کنیم از هنجارهای ارزشی دین چیزی باقی نمیماند. روزگارمان مانند اقوام گذشته خواهد شد که وقتی پیامبران برای هدایت آنها اقدام میکردند، پاسخشان این گونه بود که ما از نیاکانمان پیروی میکنیم.
حالا این نیاکان همان عرف جامعه آنها نبود؟ لذا به جایی میرسیم که امامجمعه شهری برای عمامه گذاری طلبه، توسط مادر بی چادر او استفاده میکند. عرف جامعه به قدری پر رنگ شده است؛ که برای علمایی که در مسجد جمع شدهاند تا شکوه عمامه گذاری را به اشتراک بگذارند این گونه پوشش عادی شده است.
همیشه از گذشتههای دور، حتی زمان طاغوت زنان برای ورود به مساجد حرمت قائل میشدند و از چادر استفاده میکردند. نمیدانم با این گونه رفتارهای ضد ارزشی چه چیزی را میخواهیم اثبات کنیم؟!به نظر می رسه که به این هشدارها باید توجه کنیم.
پیشگویی امیرالمومنین درباره گروهی از زنان در آخرالزمان شاید قبلاً اینقدر روشن نمیفهمیدیم. اسبغابننباته از یاران نزدیک امیرالمومنین این روایت را نقل میکند. روایت است از امیرالمومنین که در آخرالزمان گروهی از شرورترین انسانها ظهور پیدا میکنند؛ گروهی از زنان که به دنبال کشف حجاب و عریان شدن هستند؛ از دین خارج میشوند و دچار فتنهها میشوند.
قُل لَّا يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ ۚ فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴾سورة المائدة: 100
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-12-24] [ 12:01:00 ب.ظ ]
|
|
…لذا به بچهها چیزی را یاد میدهیم اما در تطبیق اشتباه میکند.پس کل نظامی را که با نفس مان تربیت میکنیم.عقلمان را جنبه احساساتمان و عواطفمان و جنبه تمایلات و گرایشهای مختلف نفسانی را نهایتا منجر به تشخیص خوب و تطبیق و اقدام درست میشود. امام «ره» میفرماید: وقتی سه قوه در جهاداکبر به تعادل میرسد و به قوه عادله اقتدا میکند، پیکر انسان مسجد میشود. همان طهارت که برای مسجد متصور است برای این بدن هم بوجود میآید. همانطور که مسجد واجبات و محرمات و مستحبات و مکروهات دارد. و مامومین در مسجد همگی به امام اقتدا میکنند و با نظم بدون حرکت در نماز هستند. در وجود انسان هم قوی تحت حکومت قوه عادله قرار میگیرند. ادامه »
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1401-12-22] [ 10:29:00 ق.ظ ]
|
|
حضرت آقا فرمودند: جهاداکبر دوبعد دارد. بعد فردی و بعد جمعی.ما با اصل و حقیقت نفس مبارزه نمیکنیم.اصل نفس لازمه وجود حیات انسان است.
نفس مراتبی دارد.یک مرتبه قوهعاقله نفس است. یک مرتبه قوه غضبیه است. یه مرتبه قوه شهویه است.در جهاداکبر وظیفه داریم این سه قوه را از افراط و تفریط در تعادل نگهداریم
وقتی باقوه عاقله میجنگیم او را در مرز حکمت نگهمیداریم. با قوه غضبیه میجنگیم تا در مرز شجاعت بماند و با قوه شهویه میجنگیم تا در مرز عفت بماند.و قوه دیگری در نفس وجود دارد به نام قوه عادله که این سه قوه باید به قوه عادله اقتدا کنند. قوه عادله امامالقوی میشود. سه قوه مأموم قوه عادله میشوند.چنین فردی که به مرز حکمت و شجاعت و عفت رسیده است .درک و فهم او به مرحلهای میرسد که دستگاه محاسباتی او درست عمل میکند.اصطلاحا عقل نظری او تکمیل میشود. ادامه »
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1401-12-20] [ 04:26:00 ب.ظ ]
|
|
در بحث گذشته به اینجا رسیدیم که هر کدام از اعضای بدن شیطان مخصوصی دارد.
شیطانی مامور چشم، شیطانی مامور گوش و زبان و شکم و ذهن انسان است.هیچ چیزی و لحظهای و آنی و ثانیهای از چشم شیطان دور نیست.شیطان مترصد است که فرصتی پیدا کند و ضربه بزند. شیطان همیشه بیدار است تا رخنهای پیدا کند لذا مبارزه با این شیطان سخت است.
در جهاد اصغر لحظاتی را آتشبس میدهند یا گروهی میروند تا استراحتکنند و گروه تازه نفس میآیند. اما در جهاداکبر چنین خبری نیست .نمیتوان به کسی گفت تو مراقب باش من یک لحظه استراحت کنم.هر کسی خودش وظیفه دارد با شیطان جهاد کند. انسان در جهاداکبر وظیفه دارد با تمام وجود آن به آن لحظه به لحظه گام به گام مثل کسی که روی یک تار مو و به تیزی شمشیر حرکت کند و نلغزد .این پل صراط است و شیطان میخواهد انسان را پائین بکشد. ادامه »
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1401-12-12] [ 09:49:00 ق.ظ ]
|
|
مشهد بودیم، در صحن رضوی آقای میانسال آذریزبان از ما پرسید: «باغشیلین نوار بهداشتی هارداده؟» «ببخشید نوار بهداشتی کجاست؟» یک لحظه کپ کردیم که این آقا از مردان تقاضای نوار بهداشتی برای چی!متوجه شدیم منظورش سرویس بهداشتی است! بعد از دادن آدرس ما هم خندیدیم، یکی گفت:راست می گویند ترکها سوتی میدهند! آمدیم هتل، توی لابی بودم، جلوی آسانسور، دکمههای آسانسور را بی وقفه فشار می دادم؟! یکی علامت لابی را نشان میداد و آن دیگری طبقه دوم را نشان میداد. من همچنان دکمهها را فشار میدادم تا آسانسور پایین بیاد. بعد چند دقیقه، از تصویر افراد پذیرش که روی در آسانسور منعکس شده بود، متوجه شدم که دونفر ایستادهاند مرا تماشا میکنند!پیش خودشان فکر میکردند این خانم با آسانسور چکار دارد؟ برگشتم و پرسیدم ببخشید آسانسور خراب است؟ چرا پایین نمییاد؟
آقای مسئول پذیرش گفت: در آسانسور باز است! خجالت کشیدم گفتم: هم درش مثل آئینه است هم داخلش . به اتاق که رسیدم گفتم تنها ترکها سوتی نمیدهند، فارسها هم سوتی میدهند. بعد یاد ماجرای شیخ رجب علی خیاط افتادم. آن بنده خدا، بعد از فکر مکروه از عالم معنا خبردار شد! ولی ما بلافاصله در عالم ظاهر فهمیدیم که خطای خنده بیمورد ما، به اشتباه لپی آن زائر محترم، در مدت 15 دقیقه جواب داد که خندهاش خیلی بیشتر بود. همه رفتارهای ما در عالم هستی پاسخ مخصوص به خود را دارد، بعضی خیلی وحشناک و غیر قابل جبران است و بعضی براحتی میگذرد. همه چیز به عهده خودمان است ، «بما کسبت ایدیهم»
###
روزی برای انجام کاری روانه بازار شدم، اندیشه مکروهی در مغزم گذشت، ولی بلافاصله استغفار کردم. در ادامه راه، شترهایی که از بیرون شهر هیزم میآوردند، قطاروار از کنارم گذشتند، ناگاه یکی از شترها لگدی به سوی من انداخت که اگر خود را کنار نکشیده بودم آسیب میدیدم. به مسجد رفتم و این پرسش در ذهن من بود که این رویداد از چه امری سرچشمه میگیرد و با اضطراب عرض کردم: خدایا این چه بود؟
در عالم معنا به من گفتند: این نتیجه آن فکری بود که کردی.
گفتم: گناهی که انجام ندادم.
گفتند: لگد آن شتر هم که به تو نخورد! »
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1401-12-05] [ 12:09:00 ب.ظ ]
|
|
پلیس مکزیک برای امنیت زنان از آزار جنسی، به آنان سوت میدهد تا هروقت مورد تجاوز قرار گرفتند با سوت زدن پلیس را خبر کنند!
انگلستان برای حفظ زنان از مزاحمتهای مردان، در نقلیههای عمومی مثل مترو و اتوبوس جای مردان و زنان را جدا کرده است.
البته بعد از اینکه در ایران برای اینکه خانمها با نامحرم در تماس بدنی نباشند اقدام شد، آلمان هم همین کار را انجام داده است .
سالهای گذشته از اخبار شنیدم، در یکی از کشورها که نام آن را فراموش کردهام، برای امنیت خانمها لباسی تهیه شده است که روی آن نقاشی شده است وقتی خانمی در خیابان متوجه حضور مرد مزاحم میشود، در کناری میایستد و پارچه نقاشی شده را که از کمرش آویزان شده است جلوی صورتش میگیرد؛ افراد ناظر گمان میکنند که او یک تابلو است!
در این موضوع چند سوال پیش میآید حالا اگر یک زن مکزیکی در کوچه پس کوچههای شهرش بود صدای سوت را چگونه به پلیس میرساند.
یا آن زنی که با تابلو کردن خود میخواهد از شر مزاحم خلاص شود، اگر فرد مزاحم از پشت به او نزدیک شد او چگونه متوجه میشود!
کسانی که معتقد هستند اگر زنان از حجاب نداشته باشند، مردان نسبت به زنان حریص نخواهند بود، پس چرا در این کشور های اروپایی و غیر مسلمان، مردان به زنان حریص هستند.
اگر در دسترس بودن زنان از حرص مردان میکاهد، چرا در هر لحظه به نوشیدن آب نیازمندیم ؟!
چرا هیچگاه از نوشیدن و خوردن نان که هرروز میخوریم بینیاز نشدهایم؟!
باید اضافه کنم، زنانی که در کارخانهها و مراکز خرید و سایر مکانها با مردان مزاحم روبرو میشوند دایم باید تابلو شوند یا سوت بزنند!
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
جبههسازی تربیتی موضوع زیر ساخت همه مجاهدتها است که ضرورت دارد در برابر دشمن ایجاد شود.این ایده طبق فرمایش امامخامنهای مطرح شده است که باید در برابر دشمن جبهههای متنوعی ایجاد کنیم. جبهه اقتصادی، جبهه فرهنگی، جبهه اجتماعی؛ چون دشمن در مقابل ما جبهههای گوناگونی ایجاد کرده است.
الا و لابد باید جبههای که در مقابل دشمن ایجاد میکنیم نیاز به روح، هویت و حقیقت دارد .
جبهه یک پیکره و سازه است. یک خاکریز است.یک مجموعه انسانهایی که در این پیکره و سازه در مقابل دشمن عمل میکنند.این پیکره نیاز به روح دارد . روح جبهه جنگی، ایثار و از خود گذشتگی، تلاشها و همتها است. شجاعتهایی که انجاممیشود.حالا هر سازه و پیکرهای در مقابل دشمن ایجادکنیم، ادامه »
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-12-03] [ 05:40:00 ب.ظ ]
|
|
ادامه بحث گذشته
19)گام اول بیداری، تنبه و تفکر است. گام دوم از تفکر تذکر است. اینکه علیالدوام متذکر باشیم به اینکه ما الم یعلم بان الله یری گام سوم بحث عزم است که ما بر سه چیز عزم میکنیم؛ عزم بر انجام واجبات، عزم بر ترک محرمات، عزم بر جبران مافات میکنیم. عزم هم غیر از اراده است. یعنی عزم مرز عمل است.گام چهارم مشارطه است که قوتی میخواهد که از خودسازی دورنی و شریعت بیرونی و عوامل طبیعی مانند زمان و مکان ناشی میشود. گام پنجم مراقبه و عدم اخلال شیطان و حسن انجام کار است. گام ششم محاسبهی کمیت و کیفیت انجام مورد مشارطه است. گام هفتم معاتبه و عتاب به نفس و یافتن دلیل خطاهاست. گام هشتم مجازات سلبی و ایجابی قوه یا عضو خطا کار است. گام نهم نیز اعاده با خوف و رجا است.
بحث ادامه دارد…
پست قبلی
https://blog101.kowsarblog.ir/%D9%85%D8%B1%D8%B2-%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AA-%DA%A9%D8%AC%D8%A7%D8%B3%D8%AA
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
13) شما هم به مبدا ادراک و هم به مبدا اقدام نیاز دارید؛ زیرا مبدئی که شما میخواهید از آن اقدام کنید؛ بعد منجر به برنامهریزی، عمل، اقدام و… شود؛ آن عقل عملی است که منشا این عقل نظری و گواهی است که پشتوانه این کار هستند.
14) دو وحدت در اینجا وجود دارد یک وحدت طولی و یک وحدت عرضی؛ وحدت عرضی وحدت است که میخواهیم یک قوه را به وحدت برسانیم. وحدت طولی نیز یعنی میخواهیم خود این قوا را به همدیگر نزدیک کنیم، خود این قوا بایستی با همدیگر آن تفرق، تشتت و دوری شان از همدیگر گرفته شود و به همدیگر نزدیک شوند؛ قوهی عاقله نیز تحت سیطرهی آن قوه عاقله و نفس عادله قرار میگیرد.
15) در جهاداکبر از یک طرف داریم با مصادیق میجنگیم و از طرف دیگر با مفاهیم(وجودات) میجنگیم؛ داریم با مصادیق متشتتهی آن قوه میجنگیم؛ بعد حالا به جنبه نابش که رسیدیم؛ جنبه نابش را هم باید به همدیگر متصل کنیم. یک فرد حکیم شجاع عفیف؛ یعنی نباید سه بعد یا سه قوه بشود؛ به تعبیردیگر ما میخواهیم به وحدت قوا برسیم.
16) قوا اولا به عدالت درونی خودشان اقتدا کنند؛ یعنی در درون هر قوهای یک نظام امامت وجود دارد؛ چون یک نظام عدالت در درون آن قوه وجود دارد؛ آن قوه باید در درون خویش تمرین وحدت و امامت کند؛ این قوه وقتی که به اینجا برسد و به امام خودش اقتدا کند و به مرز عدالت میرسد؛ به مرز عدالت که میرسد آمادگی وصل شدن به قوه دیگر را دارد؛ اگر این قوه به مرز عدالت نرسد آمادگی اتصال به آن قوهی بالاتر وپائین تر خودش را ندارد.
17) گاهی اوقات جنبه کثرتی قوای مختلف با یک دیگر ترکیب می شود که در این مورد واقعا جهاداکبر تبدیل به جنگ ترکیبی میشود. سخت ترین مرتبهی جهاداکبر آنجایی است که قوا ترکیب میشوند با همدیگر. در چنین شرایطی، آن فطرت درونی به کمک شما می آید، و آن نقطه مرکزی قوه هم وجود دارد، یعنی خود آن نقطهی مرکزی قوه، بخش تعادلی آن قوه هم است به عنوان یک فرصت. یک فرصت فطرت است، یک فرصت آن نقطهی مرکزی آن قوه است.یک فرصت شریعت است که به کمک شما میآید.
18) برای منظومهی اقدام در جهاد اکبر ابتدا سه مرحله کلی را از حضرت امام نقل میکنیم. ایشان میفرماید: برای هر تحول اخلاقی و تربیتی ابتدا ناگزیر به این هستید که التزام و تقید به ظواهر شرع بکنید؛ یعنی ارتباط با شریعت ایجاد بکنید. اصطلاحا در علم اخلاق به آن تحلیه میگویند، سپس میگوید: این ارتباط با شریعت وقتی به دل مینشیند و رسوخ میکند که شما بروید در مرتبه اینکه خودتان را از اشکالات و ضعفها خالی کنید.بروید به مرتبه تخلیه، بعد برای اینکه این به معنای واقعی کلمه در اعماق جان شما بنشیند باید به مرحلهی تجلیه بروید و آن رابطه یعنی اعتقاد دورنی مثل اعتقاد بیرونی، یعنی اعتقادات برای شما کاملا درونی سازی بشود. سه تا مرحله کلی را می گویم بعد یک مقدار جزئی تر و میدانی تر میآیند این را تطبیق میدهند. نزدیک به هشت گام، نه گام این ها را بیان میکنند.
بحث همچنان ادامه دارد
مطالب گذشته این بحث ادامه »
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1401-11-30] [ 11:21:00 ق.ظ ]
|
|
سال 1357بود بری خریدن سبزی آمدم سر کوچه بچههای محله دور هم جمع شده بودن و معلوم بود که نقشهای داشتند، یک تایر ماشین آورده بودند سر کوچه آتش زده بودند و داخل کوچه مرگ برشاه میگفتند، گاردیها هم نمیتوانستند با ماشین وارد کوچه بشوند؛ بچهها تا گاردیها را می دیدند تو پس کوچهها قایم میشدند. دلشان میخواست تظاهراتشان را به خیابان بکشند از ترس گاردیها نمیتوانستند از کوچه خارج بشوند.
از صبح چند بار بچهها به سر خیابان سرک کشیده بودند، ولی هنوز ماشین گاردیهای شاه با مامورای مسلح ایستاده بودند. بچهها دیگر حوصلشان سر رفته بود.سرانجام به فکر شان افتاد با یک نقشه گاردیهارا به ترسانند!
یکی رفت از بقالی محله که ته کوچه بود چندتا قنبیت(نوعی کلم) که به اندازه نارنجک بود گرفت آمد، یکی یک قوطی رنگ بنفش آورد، سریعا رنگش کردن.هرکسی میدید خیال می کرد نارنجک است!
یکی از بچه ها کلم را برداشت رفت به نزدیکترین کوچه که به سر خیابون میرسید، از کنار کوچه یکی از کلم هارا به طرف گاردیها پرتاب کرد، پرتاب کردن کلم همان، رو زمین خوابیدن گاردیها همان!!
کلم چرخید و افتاد توی جوی کنار خیابون و همراه فشار آبی که توی جوی آب بود رفت زیر پل و از دید ماموران گم شد.گاردیها که خیلی ترسیده بودند سریعا سوار ماشینها یشان شدند و فرار و برقرار ترجیح دادند .
بچهها نفس راحتی کشیدند و آماده مرگ برشاه بازی شدند. من هم برای سبزی خریدن از کوچه خارج شدم و به سبزی فروشی رفتم.
بچه ها از 6-7-8-9 ساله
موضوعات: فرهنگی, خاطرات
لینک ثابت
[سه شنبه 1401-11-18] [ 05:19:00 ب.ظ ]
|
|
7)فضیلتها (حکمت، شجاعت و عفت) دو منشا دارند؛ یا قوت نفس یا شرافت نفس.این از ابتکارات ملاصدرا است که میگوید تولید و تثبیت فضایل دو منشا دارد که مثلا شما یک قدرتی تولید میکنید که با تولید این علمتان، این قوه را برمدار تعادل میرسانید. یا وقتی در موضع ضعف میافتید در موضع ضعف یک معیار گذاشتند که اگر شما از آن معیار خارج شدید جنبه سلبی و نا مطلوب پیدا میکند، معیار آن را شرافت گذاشتهاند.
8) اطراف افراط و تفریط و فضیلت هر سه قوه از روی اینفوگرافیک جلسه دوم بر اساس همین تحلیل.
9) ما با شهوت انسانی نمیجنگیم ما شهوت انسانی را تثبیت و تعدیل میکنیم.آنچه ما با آن میجنگیم شهوت حیوانی است. ما با حیوانیت خود میجنگیم.
10)یک انسان برای اینکه آزاد باشد کافی نیست که زیر سلطه یک انسان دیگر یا یک حکومت جبار نباشد بلکه برای آزادی یک انسان لازم است که زیر سلطه آن جنبه افراط و تفریط قوه غضبیه و شهویه خودش هم نباشد.
11) اساس مجاهدتی که انجام میدهیم برای ادراک و برای کشف آن حقایق عالم است. ما میخواهیم کشف کنیم و برسیم به یک هستی شناسی صحیح و درست. این جنبه حکمت نظری این مجاهدت است.
12)ما وقتی که هستی، شناخت، وجود، عدم و اصالتها را شناختیم و حقایق عالم را درک کردیم، سپس جایگاه ارزش و هویت خود را به درستی شناختیم، حالا به سمت مجموعهای از ارزش هایمان میرویم. یکسری حقوق و تکالیفی وجود دارد؛ منظومهی حقوق(حقوق نفس، حقوق خدا، حقوق دیگران، حقوق طبیعت، حقوق بدن) در اینجا بوجود میآید.
بحث همچنان ادامه دارد
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
)فضیلتها (حکمت، شجاعت و عفت) دو منشا دارند؛ یا قوت نفس یا شرافت نفس.این از ابتکارات ملاصدرا است که میگوید تولید و تثبیت فضایل دو منشا دارد که مثلا شما یک قدرتی تولید میکنید که با تولید این علمتان، این قوه را بر مدار تعادل میرسانید. یا وقتی در موضع ضعف میافتید در موضع ضعف یک معیار گذاشتند که اگر شما ازآن معیار خارج شدید جنبه سلبی و نا مطلوب پیدا میکند، معیار آن را شرافت گذاشتهاند.
8) اطراف افراط و تفریط و فضیلت هر سه قوه از روی اینفوگرافیک جلسه دوم بر اساس همین تحلیل.
9) ما با شهوت انسانی نمیجنگیم ما شهوت انسانی را تثبیت و تعدیل میکنیم.آنچه ما با آن میجنگیم شهوت حیوانی است. ما با حیوانیت خود میجنگیم.
10)یک انسان برای اینکه آزاد باشد کافی نیست که زیر سلطه یک انسان دیگر یا یک حکومت جبار نباشد بلکه برای آزادی یک انسان لازم است که زیر سلطه آن جنبه افراط و تفریط قوه غضبیه و شهویه خودش هم نباشد.
11) اساس مجاهدتی که انجام میدهیم برای ادراک و برای کشف آن حقایق عالم است. ما میخواهیم کشف کنیم و برسیم به یک هستی شناسی صحیح و درست. این جنبه حکمت نظری این مجاهدت است.
12)ما وقتی که هستی، شناخت، وجود، عدم و اصالتها را شناختیم و حقایق عالم را درک کردیم، سپس جایگاه ارزش و هویت خود را به درستی شناختیم، حالا به سمت مجموعهای از ارزش هایمان میرویم. یکسری حقوق و تکالیفی وجود دارد؛ منظومهی حقوق(حقوق نفس، حقوق خدا، حقوق دیگران، حقوق طبیعت، حقوق بدن) در اینجا بوجود میآید.
ادامه داردد این بحث
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-11-13] [ 03:42:00 ب.ظ ]
|
|
جلسه دوم
1) سخت ترین عرصهی جهاد، جهاداکبر است. موضوع این جهاد انسان است.
2) ) در درون انسان تمامی عالم غیبیه و شهادت و ظاهر و باطن نهفته شده است.
3) قوای نفس سلسله مراتب نفس انسانی هستند. آنها به یک اشتدادی میرسد میشود قوه غضبیه؛ یک مرتبه از نفس انسانی به یک اشتدادی میرسد میشود قوه شهویه.
4) وقتی از جهاداکبر و مبارزه با نفس صحبت میکنیم همهی ذهنها میرود به سمتی که میخواهیم با قوه شهویه بجنگیم؛ اما به تعبیری با هرسه قوهی نفس در حال جنگیم.
5) جهاداکبر بدین صورت است که ما با بخشی از آن قوه میجنگیم برای یک بخش دیگری؛ مثلا ما با جنبهی افراط و تفریط قوه عاقله میجنگیم برای تثبیت بخش قوهی عادله.
6) اگر میگوییم مبارزه با نفس میکنیم، ما با این ابعاد افراطی و تفریطی از مبارزه میکنیم. خود اساس قوه عادله آن نقطهی اعتدال است که وحدت است.
همچنان این بحث ادامه دارد
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[سه شنبه 1401-11-11] [ 03:34:00 ب.ظ ]
|
|
جبهه ظرف تحقق آرمانگرایی و مجاهدت است که دو نشانه از علائم حیات انسانیاند. در میدان جبهههای مختلفی که پیش روی ماست اگر بخواهیم موثر واقع شویم، چارهای نداریم جز اینکه از سنتهای الهی استفاده کنیم. اولین میدان مجاهدت، میدان جهاداکبر است. نبیمکرم اسلام میفرمایند : المومن وحده حجه والمومن وحده جماعه. حضرت امام خمینی «ره» این حدیث را چنین تفسیر میکنند که امامت قوه عادله در وجود انسان باعث پیدایش عدالت میشود و اگر وجود انسان بر اساس موازین عدل شکل بگیرد، همه قوا به نهایت رشد و کمال خویش خواهند رسید. در این مدار نهایت کمال قوه عاقله، پیدایش فضیلت حکمت در وجود انسان است. همچنین نهایت رشد قوهی غضبیه، اتصاف انسان به فضلیت شجاعت خواهد بود. نهایت تعالی قوه شهویه نیزپیدایش فضیلت عفت در انسان خواهد شد. بنابراین مربی در اولین مواجههی با متربی خود باید دنبال تحقق نظام عدل در وجود او باشد و عقل او را به سر حد حکمت، وغضب او را به مرز شجاعت و غیرت و شهوت او را به آستانه عفت نزدیک کند. ادامه »
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1401-11-07] [ 11:55:00 ق.ظ ]
|
|
نق میزند، در حالیکه بیشترین ثروت را دارد. ثروتی که در هیچ کجای دنیا وجودندارد تا با میلیاردها دلار بتواند تهیه کند. این ثروت چیست که فقط در ایران میتوان رایگان یافت؟!
البته رایگان برای کسانی که نق میزنند. چون این ثروت با خون هزاران شهید وطن بوجود آمده است. آن امنیت است که در کوی و برزن وجود دارد. چه مادرهایی که بیپسر شدند و چه همسرانی که بیشوهر شدند. و چه فرزندانی که بیپدر شدند. شب را برای ملت ایران به آسایشی دلچسب بوجود آوردند. روز را برای فعالیت در کمال راحتی روزگار میگذرانیم. درس میخوانیم، مسافرت میرویم، ازدواج میکنیم و تفریح داریم. اخیرا دیدیم که یک مدت کوتاه دشمن چگونه شب و روز ملت را حرام کردند. به هیچ یک از اقشار این مرزو بوم رحم نکردند. از زن و کودک گرفته تا لکوموتیو ران و پلیس و پاسدار و روحانی و بیمارستان و خانه را در آتش کینه نفاق سوزاندند. بیایید این نعمت را قدردان باشیم که شهیدان با فرماندهی بزرگشان حاج قاسم، سردار دلها، این امنیت سازان باشیم و راهشان را ادامه دهیم.
حاج قاسم و شهدا نعمت شجاعتشان را تبدیل به رزق کردند تا برکت خونشان سبب رشد ملتهای آزاده شود.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1401-10-16] [ 10:38:00 ب.ظ ]
|
|
إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا [الإسراء:36].
چرا نق میزنم؟
اگر هیچ چیزی از مال دارایی مادی نداشتم؛ اعضاء بدن دارم.
زنده هستم. نفس میکشم. میبینم. میشنوم. میخورم و مینوشم. اول از ثروت نوشیدن شروع میکنم.اگر آب نبود که بنوشم و اگر راه ورود نوشیدن آب و خروج آن وجود نداشت؛ از تشنگی هلاک میشدیم و از فشار مثانه منفجر میشدیم. چندین دارایی فقط در این بند شمارش شد.
اگر هوا نبود یا راه تنفس آن را نداشتیم؛ باید خفه میشدیم.
با چشمانی که خدا داده میبینم، چرا داراییهایم را نمیبینم.چرا با دیدن مناظر حرام نابودش می کنم!؟
چرا با گوشهایم که ثروت هنگفتی است، از نغمه خوش اذان موذن زاده لذت نمیبرم!گوشهایی که صدای پر از محبت مادرم، پدرم و عزیزم گفتنهای همسرم، چرا این ثروت را با شنیدن غیبت و موسیقی مبتذل ضایع میکنم
بقیه شمارش داراییهایم برای پست بعدی
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1401-10-12] [ 06:54:00 ب.ظ ]
|
|
طرف خیلی گله میکرد، که خدا من را نمیبینه ! این چه روزگاری است که دارم. به هردری میزنم جواب نمیگیرم.حتما این جور حرفها و گلهگذاریها برای شما هم آشناست.خصوصا یک مدتی زیادتر هم شده است.
طرف هم زیبایی دارد، هم حقوق بگیر خوبی هم هست.بازهم بگویم که چه چیزهایی دیگری دارد؟
دست و پایش سالم هست. از زبانش که چه بگویم ؟! یک لحظه آرام نمینشیند در کامش. چشمهایش بسیار زیبا و قوی بدون عینک. از جهت گوارش سالم، .خانه و ماشین بقیه الزامات زندگی را هم دارد. فرزندان سالم و باهوش.همسرش مهربان و خانوادهای همراه. به نظر شما چه چیزی کم دارد؟!
با این توصیفات همه جوره خداوند نعمتش را به او داده است. پس چرا این همه نق می زند!؟
سخن از نعمت آمد. خداوند فرموده است لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ7 ابراهیم
اگر شکر گذار نعمتها باشید افزایش میدهم اما اگر کفران نعمت کنید عذاب شدیدی در انتظار شماست. باتوجه به این آیه شاعر هم زیبا سروده است:
شکر نعمت نعمتت افزون کند، کفر نعمت از کفت بیرون کند.
اولین کاری که باید انجام دهیم تا دچار وسوسه های روزمره شیطانی نشویم. باید دارایی هایمان را شمارش کنیم.
دارایی! ذهنتان منحرف نشود. دسته چک و حساب بانکی و خانه ویلا و… را نمیگویم. هرچند آنهاهم در ردیف داراییها هستند. همان نعمتهای خداوند که اندکی از آن ها در بالا شمارش کردم.
ما هرچه داریم از خداوند است. باید بدانیم که خداوند اتفاقی به ما نداده است. بلکه با آگاهی این موهبت به ما رسیده است.
منتها تا زمانی که از این موهبت درست استفاده نکنیم بصورت نعمت باقی میماند.حتما میپرسید پس باید چه گونه باشد؟!
نعمتها و داراییهای ما سه معیار و ملاک دارند. نعمت، رزق و برکت
تا زمانی که نزد ماست و استفاده درست و بجا نکردیم نعمت باقی میماند. اما اگر درست استفاده شد میشود رزق ما. در مرحله بعد باید بشود برکت.
متاسفانه ما علاوه بر اینکه نعمت را به رزق تبدیل نمیکنیم برکت هم ندارد. بلکه ضایع میکنیم و از نعمتمان علیه منعم استفاده میکنیم.
وقتی نعمتی داریم باید فطری شاکر باشیم. سطحیترین مرحله شکر زبانی است که میگوییم خدایا شکرت. اما شکر واقعی آن است که نعمت را ضایع نکنیم و بر ضد پروردگار استفاده نکنیم.
اول از نعمت زیبایی شروع میکنم. خداوند بندهاش را زیبا آفریده است تا خانواده را خوشحال و دلگرم کند. همسران از یکدیگر لذت ببرند. همسر چشمش دنبال ناموس دیگران نباشد. اینجا نعمت زیبایی میشود رزق.
اما وقتی این زیبایی را به حراج میگذارد تا چشمان نامحرمان ببینند .مردان چشم چران با دیدن آن از همسرشان دلسرد شوند یا اینکه مجردها نتوانند همسر انتخاب کنند و گرفتار شهوت بی جواب شوند.
اینجاست که هم ضایع کرده هم علیه خداوند استفاده کرده است. و کفران نعمت شده است.این نکته سر دراز دارد بقیه بحث که چگونه نعمت به برکت تبدیل میشود بماند برای پست بعدی.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[سه شنبه 1401-10-06] [ 11:54:00 ق.ظ ]
|
|
وقتی میبینیم که دختران شیعه از خانوادههای مسلمان، نه به حجاب اجباری سر میدهند. از سال 96چهارشنبههای سفید را برای مصی بدکاره میفرستند؛ من یاد آن روزی میافتم که سال 1378، از مدرسه دخترم برایم دعوت نامه جلسه اولیا دانش آموز آمد.
با خوشحالی برای شرکت در جلسه برنامه ریزی کردم. با خودم فکر میکردم، تا حالا بدون شنیدن روش تربیتی، دخترانم را بزرگ کردم.با اشتیاق رفتم تا یاد بگیرم بهترین روش تربیت را!
کارشناس شروع کرد، «خانما از آرایش کردن دخترهاتون نگران نباشید. اقتضای سن دختران هست.» چشمهام گرد شد. تپش قلبم زیاد شد. این چه میگوید. اینجا چه خبرهست.من چه فکری میکردم! کارشناس ادامه داد.« خانما مراقب دختراتون باشید که با پسرای بیرون دوست نشوند ولی با پسرخاله، پسرعمو، پسردایی و همه پسرای فامیل هیچ ایرادی نداره!»
با شنیدن مزخرف گوییهای آقای کارشناس حالم بدتر شد.
یک باره فریادم مثل بمب منفجر شد. این حرفها را بر چه مبنایی میگویی؟ براساس دین اسلام هست. از قرآن هست. از نظر دانشمندان مسلمان هست؟
اگر دختران در این سن و سال با آرایش خودشان را در انظار نامحرمان قرار دهند، وقتی پیر و فرتوت شدند از حجاب استفاده کنند.
اگر این دختران با پسرهای نامحرم فامیل رابطه آزاد داشته باشند، این مادران از کجا بدانند که نطفه کدام پسر فامیل را در رحم دارد!؟ کارشناس که متوجه شد معترض در جلسه وجود دارد از سخنانش اعراض کرد و مفصل در باره حجاب و تربیت اسلامی دختران گفت.
بعد شنیدم که این آیین نامه را دولت اصلاحات در تمام مدارس کشور اجرا میکردند.
شد این داستان، وقتی دزد با طبل بالای بام بود از او پرسیدند چکار میکنی؟ گفت فردا صدای طبل را خواهید شنید.فردا خانه را دزد برده بود.
صدای طبل تسامح و تساهل دولت اصلاحات چندین سال است که بگوش میرسد.اگر رضا شاه ملعون در گناه بیحجابان شریک است دولت اصلاحات هم در بیحجاب کردن دختران بعد از انقلاب شریک است.
تلاش من در این شهر خنثی سازی مزخرفات کارشناس بود، او اذهان مادران را با سخنان شیطانیش مسموم میکرد و من باید به تنهایی در مجالس و مساجد و مدارس روشنگری میکردم.
تا جاییکه در مدارس آموزش و پرورش ممنوع الدعوت شدم.ولی از پا ننشستم و همچنان ادامه دارد جهاد تبین.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1401-09-27] [ 05:38:00 ب.ظ ]
|
|
وطن یعنی رحم، یعنی مادر، یعنی خانه، یعنی غیرت؛ خصوصا اگر وطن آدم علاوه بر اینکه ریشه و مادر و خانه اوست، دین و ناموس اوهم باشد. چگونه یک ایرانی میتواند نسبت به خانه خود بیتفاوت باشد و اجازهدهد که دشمن خانه را برسرش ویران کند. خانهای که در آن مادرش او را زاده است.پدرش سنگ سنگ خانه را با عشق ساخته است. او در کوچه پس کوچههای وطن رشد کرده و بالیده و چون درختی تناور سر به فلک کشیده است.
کوچههایی که هرروز صبح بوی داغنان که شاطر همسایشان بعد از نماز صبح روی پیشخوان نانوایی آماده گذاشته است. پدر هر روز نان داغ را بر سفره گذاشته و مادر با دمکردن چای، بوی زندگی را در خانه پر کرده است. غیرت هیچ وطن دوستی اجازه نمیدهد، که خانه و نانوایی محله شان ویران شود. مگر بیوطن باشی و بخواهی خانه را به دشمن واگذار کنی. تا کودکانی که صبح با خوشحالی به مدرسه میروند، زیر چکمه و سنگ له شوند. کیف و کتاب و دفتر نقاشیشان باخونشان رنگین شود. همان مدرسهای که وقتی کودک بودی در آن مدرسه معلمت با عشق به تو آن مرد در باران آمد را آموخت. چطور میتوان به پلیس چاقو بزنی، همان که در کودکی راه خانه را گم کرده بودی، به تو کمک کرد تا به آغوش مادرت برگردی نمیتوان فرزند این مادر و این خانه باشی، و به عمامه طلبه توهین کنی، همان که هنگام ازدواج پدر مادرت عقدشان را خواند تا محرم شدند و تو را در رحمش بدنیا آورد.
چگونه بهار، تابستان، پائیز و زمستانهای زیبای وطن که در روزهای زندگیت تجربه کردی از یاد بردی؟
وطنی که گهواره عشق هست، و برای حفظش از اول تاریخ خونهای پاک آن را آبیاری کرده و ریشه در اعماق قلب ملت ایران دارد؛ چشم دشمنان را کور کرده و باعث روشنی چشم دوستانش شده است.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1401-09-11] [ 08:17:00 ب.ظ ]
|
|
باید مراقب باشیم تا گرفتار گمهدفی نشویم. در گمراهی احتمال هدایت هست.برای همین در نمازهای هفدهگانه از خداوند تقاضا میکنیم، که ما از ضالین قرار ندهد.
شخص گمراه مغرور نیست؛ چون اعمال نیک ندارد. از واجبات بدور افتاده است.غرق در شهوات است.
اما گمهدف که همان غوایه است. به واجبات عمل میکند، تا جاییکه در مستحبات جز السابقون است. مغرور به اعمالش، خود را در عرش میبیند.
بنابراین هدایت شدن شخص گمهدف غیر ممکن است.
با چند تا مصداق میتوانیم متوجه شویم . وقتی فضیل عیاض که دزد خطرناکی بود؛ نیمه شب بالای دیوار خانهای شنید که قاری:أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذکْرِ اللّهِ را تلاوت میکند.تلنگری عمیق قلبش را لرزاند، که من چرا نباید با ذکر خداوند دلم خاشع شود.از دیوار پرید پایین، رفت تا توحید را در وجودش لبریز کرد.
این گمراه بود، که توانست نجات یابد. اینگونه مصادیق در گذشته و زمان حال زیاد داریم. مثل شهید ضرغام.
اما با تاسف گمهدفان چه در گذشته و چه حال هیچگاه راه را نیافتند. چه آنهایی که تمام سال را روزه بودند و حافظ قرآن و شبها را تا صبح عبادت میکردند. مثل خوارج، که امیرالمومنین در جنگ نهروان برای کشتن آنها اشک میریخت.
گذشته از برصیصاها و بلعم باعورها در زمان خودمان علمایی را دیدیم که برای قتل امام خمینی با دشمنان در نقشه بودند. و از آن نزدیکتر آن شخص که به قائم مقامی رهبری انتخاب شده بود. هرچه حضرت امام او را نصیحت کرد، براه نیامد.
باید به خدا پناه برد از گمهدفی، که انسان را به تخیلاات میبرد که در حال ثواب است.
در اطرافمان زیاد کسانی هستند که در مسند امامت جمعه یا مدیریت حوزه و یا اشتغالات دیگری هستند که هدفشان را گم کردهاند.در همین اغتشاشات عده ای از همین گمهدفان، خود را آماده میکردند؛ تا در نظام جدید تطبیق دهند.
آنوقت پسر بچه 15 ساله در مدرسه به همکلاسیش که میپرسد اگر نظام عوض شد، به مدرسه میآیی؟ چون میدانست که او اهل نماز خواندن هست. پسربچه به او پاسخ میدهد که اولا نظام عوض نمیشود؛ دوما اگر عوض شد دوباره انقلاب میکنیم.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1401-09-06] [ 01:01:00 ب.ظ ]
|
|
یکی از علما در نجف همسرش دچار بیماری ناعلاجی میشود.تا اینکه همسرش به کما میرود.عالم خود را به نزد سید علی قاضی میرساند. با عجز و لابه از آقای قاضی تقاضای شفای همسرش را میکند.با این بیان که در این شهر غریبم و جز همسرم کسی را ندارم.
قاضی سرش را پایین انداخت، چشمانش را بست و زیر لب شروع کرد به دعا خواندن. قطرههای اشک از گوشه چشمش جاری شد. دستش را بلند و اشکش را پاک کرد و با آرامش به من گفت:شما بفرمایید منزل، خداوند همسرت را به شما برگرداند.
من چون ازته قلب به سخن ایشان باور داشتم، با حیرت به منزل رفتم. انتظار مرده همسرم در داشتم. که او را در آشپزخانه مشغول چای درست کردن مشاهده کردم.
همسرم با لبخند گفت: آقا خیلی ممنونم که پیش آقای قاضی رفتی و شفای من را طلب کردی.با تعجب گفتم تو از کجا خبر داری؟گفت: بعد از رفتن تو فرشته مرگ جانم را از بدنم بیرون کشید. تو را در محضر قاضی دیدم. روحم جدا شد احساس آزادی و رهایی میکردم.
در آسمانها عجایبی دیدم که اگر بخواهم بگویم هزار صفحه کتاب میشود.در کنار فرشته مرگ از آسمان اول عبور کردیم.وارد آسمان دوم شدیم. به همین ترتیب از آسمان سوم را هم گذر کردیم. تا رسیدیم به آسمان چهارم. اوضاع تفاوت داشت. من مشغول تماشای آن عوالم بودم ، ناگهان صدایی شنیدم که در فضای آسمان چهارم طنین افکند: این زن را به بدنش در دنیا برگردانید، سیدعلی قاضی در خواست تمدید حیات ایشان را داده است! تا این صدا را شنیدم به بدنم بازگشتم.
منبع کتاب کهشان نیستی
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1401-09-04] [ 04:22:00 ب.ظ ]
|
|
همیشه سلام پاسخ داشته که واجب است. در بحث فضای مجازی وارد نمیشوم که جواب سلام چه حکمی دارد. ولی ارتباط با دیگران از هوش اجتماعی نشات میگیرد. چگونگی ارتباط با دیگران را یاد میگیریم. این خصوصیات خیلی مهم است خصوصا در دین اسلام بسیار سفارش شده است.
وقتی میفرماید:وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنا» (بقره: ۸۳)، با مردم نیکو و زیبا سخن بگویید.
البته هوش اجتماعی از کودکی باید آموزش داده شود. مادری با فرزند 5 سالهاش در کوچه میرفتند. رسیدند به رفتگر محله کودک به او سلام کرد. بعد رسیدند به برق کشی که بالای دستگاه در حال تعمیر بود، به او هم سلام کرد. پاسخ همه اینها بسیار شنیدنی بود! بقدری استقبال کردند، که من نگران شدم تعمیر کار برق از آن بالا سقوط کند.
اتفاقا به مغازه ای وارد شدند که من هم وارد شدم. کودک به مغازه دار سلام کرد. مرد فرشنده از جایش بلند شد و با احترام چندین جمله قربان صدقه برایش نثار کرد. بعد محترمانه و دودستی جنسی که خریده بودند به مادر کودک داد.
از دیگران شاید خیلی توقع نباشد، اما از طلبه بعید است.خصوصا در کوثرنت که از یک خانواده هستیم.با یک مثال روشن میکنم که منظورم چیست.
گاهی دوستان از بنده دعوت میکنند برای هم بحث شدن؛ خیلی خوشحال میشوم و پاسخ مهربانیشان را میدهم. گاهگاهی از بعضی طلاب چنین پیامی دریافت میکنم. وقتی پاسخ میدهم، پیام میدهد من کی از شما خواستم که هم بحثم شوی! متاسفانه این دوستان از جهت سواد رسانه، بیسواد هستند. حتی بلد نیست نگاه کند و پیام خودش را که ابتدا فرستاده ببیند. ممکن است دستش خورده پیام ارسال شده است. ولی اینگونه برخورد شایسته طلاب نیست.
کوثرنت اینستاگرام و تویتر نیست، که همه جور افراد در آن حضور دارند. مملو از بیادبان و البته دوستان خردمند و باادب هم هستند. ولی در مقابل اوباش اینتستاگرامی اندک هستند.
یادم هست یکی از طلاب تا جایی پیشرفت که حال شکایت و دعوا داشت که چرا به من سلام کردی!!!
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1401-08-30] [ 11:42:00 ق.ظ ]
|
|
بعضیها برای اغتشاشات جوان و نوجوان ایرانی دنبال آسمان ریسمان بافتن هستند که ایهالناس این جوانها هیجاناتشان در دوره کرونا، درونشان گیرکرده بود، ناچار برای تخلیه به خیابان ریختند و آتش زدند و کشتند.
هیچ کس نگفت که اینها به خاطر نبود تقوا و نداشتن ایمان گرفتار این همه زشتی پلشتی شدند.
بعضی که معتقد به انباشت هیجان در نوجوان و جوانان بودند، شهدا و رزمندگان را متهم کردند که در زمان جنگ برای تخلیه هیجان به جنگ رفتند تا جاییکه فلسفه جهاد را تخلیه هیجان دانستند.
فراموش کردند بگویند که علت اصلی جهادشان تقوا و ایمان درست بود.
اصلا تعجب ندارد، کار اغتشاشگران. برای فتنهگری مصی و روحاللهزم لازم نیست.هیجان هم انباشته نمیشود.بلکه حب مقام و حسادت انباشته میشود.وقتی که از ایمان واقعی برخوردار نباشی و گوش به حرفهای مصی و آن طرف آبیها باشی؛ اغتشاش و کشتن انسانهای بیگناه و پلیس امنیت و آتش زدن بیمارستان، کشتن کودک و کور کردن مردم و غیره فوریترین عملکرد این افراد است.
وقتی یک طلبه و استاد دانشگاه با لباس روحانیت در خیابان توسط اغتشاشگر روی زمین پرتاب میشود، من تعجب نمیکنم.اصلا از این قماش آدمها توقع بیشتری نداریم. این بدبختها ادعای دین داری و تقوا ندارند.روز و شبشان پای ماهواره و شبکه های من و تو و بی بی سی است.
جوانان اغتشاشگر اصلا با مسؤلین از نزدیک دوستی نداشتند و هم نمک نبودند.
مشکل خیلی عمیقتر است! وقتی مدیر سطح چهار ماموریت داشته باشد، با موسس و امام جمعهای که چهل و اندی سال در جایگاه امامت جمعه باشد و چهل سال موسس حوزههای مرند و جلفا و هادیشهر را در بیلان کاری خود داشته باشد؛ دربیفتد و در کوی و برزن مدعی باشد که آمدهایم تا او را از حوزه بیرون کنیم!
به نظر شما چند سال دیگر طلاب اغتشاشگر از این حوزه بیرون نمیآید؟!
وقتی جرات کند به نماینده ولی فقیه اینگونه جسارت کند، طلابش چگونه خواهند بود. این یعنی تهذیب طلاب!
مدتی است که مدیری با همسرش در حوزه فاطمیه جلفا با دعوت خودمان و پشتیبانی از او مشغول کار هستند. از ابتدا هم همگی همکاری لازم را انجام دادیم. اما این مدیر چندین سال طلبه خودم بوده است و سالها باهم نان و نمک خوردیم.
وقتی که خرش از پل گذشت شروع کرد به لگد پرانی.وقتی موتورخانه حوزه میترکد و رادیاتورها سرد میشود، به طلاب میگوید:موسس خاموش کرده است تا شما سرما بخورید! تعجب میکنید که چرا اینگونه سخن میگویم در باره یک مدیر حوزه و همسرش.
همسرش در شهر به هرکسی میرسد میگوید ما دستور داریم این موسس را از شهر بیرون کنیم!
همسرش هروقت من را که دبیر رهپویان کوثر فاطمیه جلفا هستم. در دفتر کارم که مسجد حوزه هست میبیند، وارد مسجد میشود، تا میتواند فحش میدهد و توهین میکند.نتوانستم برای دستگیریش به 110 خبر بدهم؛ چون آبروی حوزه درمیان بود. حوزهای که در مرز سالها طول کشید تا جایگاهش را معرفی کنیم.
در ساختمان اساتید که ساکن هستیم خدا نکند که با هم در راه پلهها باشیم .مرا میبیند شروع به فحاشی میکند.
در راه پله ساختمان عربده جویی میکند و به موسس حوزه فحشهای ناموسی میدهد.
به درخانه استاد حوزه با مشت میکوبد که همسرش از ترس دچار اضطراب میشود.
همسر مدیر چنان افسار گسیخته شده است، که به سرایدار حوزه که جای پدرش بود کتک زد. از ترس سرایداری را قبول نمیکند.
به نظر شما اینها از امثال مصیها و آن ور آبیها دستور میگیرند. خیر اینگونه نیست. این زن و شوهر از این ور آبیها دستور گرفتند، که نامشان را نمیگویم؛ ولی اگر قدری فکر کنید به نتیجه میرسید.
من از بیگانگان دیگر ننالم هرآنچه کرد با من آن آشنا کرد
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-08-11] [ 01:46:00 ب.ظ ]
|
|
ادب داشتن با وجود EQ یعنی هوش اجتماعی بوجود میاید ادب یعنی چه؟ یعنی کنترل رفتار خود و تنظیم آن
ادب از اخلاق مهمتراست، بعضی آداب غلط هستند
بعصی سلیقهای هستند
آداب هر منطقه را باید رعایت کرد
دین هم ادب دارد، مثل ذکر خدا که باید بصورت مودبانه باشد ادامه »
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-07-27] [ 01:11:00 ب.ظ ]
|
|
چرا تفاوت نسلی بین والدین و فرزندان وجود دارد؟
تعریف :در روانشناسی هر ۲۰ سال تا ۲۳ یا ۲۵ سال یک نسل است
مثلا دهه ۵۰ و ۶۰ ها نسل قدیم هستند
دهه ۷۰ نسل میانه و ۸۰ و ۹۰ ها نسل جدید
تفاوت در IQ یا ضریب هوشی تحلیلی است
با جهشIQ , به علت تکنولوژی ، سواد پدر و مادر، امکانات، تغذیه، آگاهی جامعه، بهداشت، آب و هوا،…..
متوسط IQ در نسل جدید ۱۲۷ هست، اما در نسل قدیم115 بود
باید چکار کنیم؟
آیا نسل امروز را به خاطرضریب هوش تحلیلی سرکوب کنیم؟
باید مسیر را به نشان بدهیم. چگونه؟
انسان یک مساله رو سه جور یاد می گیره،طبق استعدادش زود یا دیر یاد می گیره
آموزش می بینه، مثلا با نرم افزار یا سرکلاس با استاد
یا با تجربه کردن ،خودش نرم افزار رو انقدر باهاش کار می کنه با آزمون و خطا تا یاد می گیره،منتها بهش زمان میدیم، در طی یک هفته باید یادبگیری.
با تحلیل کردن، نه زمان میدهیم نه یاد میدهیم، میگوییم چه جورکار می کنه؟
یا حدس می زنی و درست جواب میدهی=IQ
این هوش تحلیلیIQموهبتی ژنتیکی است ،حدس اولی درست در اولین مواجهه
این IQاکتسابی نیست.بدون آموزش تجربه باشد.
با نوجوان این دو دهه و نیمی از دهه۷۰ چگونه رفتار کنیم
باید ما نسل دهه ۵۰ و۶۰ یاد بگیریم، که چگونه رفتار کنیم و چگونه حرف بزنیم.
این نوجوانان امروزی فقط جواب عقلی را می پذیرند، از نقل مثل حدیث وآیات نورانی قرآن بی بهره اند
دونشانه داردIQ، بسیار کنجکاو هستند اول :از همه چیز سوال می پرسند ،گویا به جای سلول های مغزشان ، علامت سوال پرشده است دوم ریسک پذیرند ،خطر می خواهد.
تکلیفمان با اینها چیست؟ باید مدیریت کنیم
این گروه دهه ۸۰ و ۹۰ ها هوش اجتماعی - هیجانیEQ پایینی دارند.
در باره هوش اجتماعی جلسه بعد بحث می کنیم
مشکل اصلی EQ= قدرت کنترل و مدیریت هیجانات و احساسات و عواطف خود و دیگران که به روابط اجتماعی می انجامد
به همون میزان که IQ جهش یافته،EQ یا ثابته یا کاهش یافته
نسل قدیم EQ بالایی داشت، و IQ پایین تقابل نسل جدید EQ پایین و IQ بالا به علت کاهش هوش اجتماعی سلام کردن بلد نیست، حرمت والدین و بزرگتر ها مثل معلم و استاد را نگه نمیدارد
توی کلاس هنگام درس معلم حرف میزند ، خوراکی می خورد، وسط حرف استاد می پرد.جلوی پدر پایش را دراز می کند ، در خانه به مادرش کمک نمی کند، با پدر و مادر مانند مستخدم ونوکربرخورد می کند.
از پدر برای خریدلباس جدید و خرید روزانه تشکر نمی کند
از مادرش برای غذای مورد علاقه اش تشکر نمی کند
از معلم برای درسی که بهش داده تشکر نمی کند
با ما باشید، ادامه دارد
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-07-06] [ 10:43:00 ق.ظ ]
|
|
در مسیر به روستایی رسیدیم. میزبان اتاقش را به ما اختصاص داد. وارد اتاق شدیم همسرم یک دانه پشه که از سرمای کولر گازی داشت سقوط میکرد را به من نشان داد. گفت «وای آقا اینجا پشه داره باید بریم پشه کش بخریم» من که نمیخواستم جدال بکنم. گفتم که یک دانه است با مگس کش میکشیم
گفت پشه زیاده و باید حتماًتار و مار بخریم. چارهای نبود، آمدیم بیرون تا حشرهکش بخریم. توی روستا دنبال یک دارو خانه یا دکانی گشتم پیدا نشد. وارد کوچههای اطراف شدم. به ما گفته بودند که فروشندههای عرب، فارسی، عربی و ترکی همه زبانها را بلدند و مشتریان را از همه جای دنیا پاسخگو هستند. خیالمان راحت بود، نگو که مغازه داره محله اینطور نیست بلکه آنها فقط عربی بلدند.
وارد مغازه شدیم ابتدا به زبان شیرین فارسی گفتم «حشره کش داری؟» ولی مغازه دار به من زل زده بود سپس به زبان آذری فصیح پرسیدم « حشرهکش واریزدی؟» و همچنان بدون پلک به من خیره شده بود.
مجبور شدم از زبان اشاره استفاده کنم و با انگشتم فشار دادن اسپری را نشان دادم و گفتم «پیس پیس» مغازه دار زل زده گفت «الرائحه» منظورش خوشبو کننده بود گفتم «لا» . چکار میتوانستیم بکنیم مجبور بودم وسیله را نشان بدهم و بگویم از اینها می خواهم. جالبه هر چی توی قفسهها گشتیم تا یک حشرهکش پیدا کنیم نشد.
مجبور شدم هنر مکالمه عربیام را رو کنم و با خودم فکر کردم که خب حشره جمعش حشرات میشود. پس عربی هست و مردن هم که میشود موت و پرسیدم «حشره الموت؟» چشمهای مغازه دار گردشد. گفتم خب «موت الحشره» چشمانش گردتر شد. نهایت عربی صحبت کردنم بود، داشت عربیم تمام میشد.
گفتم نگاه کن «الموجودات صغیره فی الهوا موجود» نمیدانستم نیش زدن چی میشود. گفتم «دیز» گفت «آهان » و حشره کش از بالای قفسه آورد پایین به من داد.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-06-31] [ 05:44:00 ب.ظ ]
|
|
هر موضوعی جنس و محتوای خودش را لازم دارد، مثلا برای ساختمان چهل طبقه باید از ابزار مخصوص بهخودش استفاده کرد.نمی توان با خشت وگل و کاهگل و طاقهای گنبدی چنین ساختمانی را ساخت. این مثال را برای نوشتن طنز آوردم. از طنز در مقدسات نمی توان استفاده کرد. مثلا برای پیاده روی اربعین چگونه می توان طنز نوشت! اربعین یعنی یاد آوری روزهایی که اهل بیت پیامبر در غمبارترین سفر بعد چهل روز از آن حادثه به کربلا می رسند، و در طی هزار و اندی سال شیعیان و دوست داران امام حسین برای یادآوری آن روز در سفر اربعین پیاده روی میکنند، تا درد و غم حضرت زینب را کمی بچشند. در حالیکه طنز بیان عدم تناسبات در عرصه مختلف اجتماعی است.که در ظاهر متناسب به نظر میرسد. ریشه طنز به معنای طعنه زدن است،که با شوخی استفاده میشود.
یا برای طنز نویسی نمیتوان شخصیتهای مقدس که در تاریخ ما کارهای بزرگی برای جلوگیری از تجاوز دشمنانی مثل انگلیس و روسیه جانشان را در کف اخلاص گذاشتند، موضوع طنز قرار داد! اگر بنویسیم یعنی مقدساتمان را زیر سوال بردیم و الگو بودن قهرمانانمان را نابود کردیم. به عنوان مثال ما حق نداریم در باره ریش بلند میرزا کوچک خان طنز بنویسیم. طنزمثل شمشیر دولبه تیز است که باید مراقب باشیم. به نظرم اگر کسی چنین طنزی بنویسد از تاریخ بیخبر است و یا خدایی نکرده حریم شهدا را به سخره گرفتن است.
در طنز اربعین فقط میتوانیم از ناتوانی زبان زوار بنویسیم. گاهی اوقات عربی سخن گفتن مان بسیار خنده دار است .
نباید در طنز قیافه افراد را به سخره گرفت، این با فرهنگ دینی در تضاد است. باتوجه به استقبال اکثریت مردم از طنز این گونه تمسخرها چه در باب مقدسات چه در خلقت انسانها سبب بیحرمتی به افراد میشود.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1401-06-27] [ 01:03:00 ب.ظ ]
|
|
در تمامی سالهای متمادی دنبال یک چیز هستم
در کوچه کوچه شهر!
در میدانهای شهر!
در سردر نام کوچهها!
در بهشت شهرها!
دنبال رد پای شهیدان!
همه جا و هرکجا در رهگذر جادهها و روستاها میگذرم برای هر نام شهید میفرستم صلوات!
چشم در چشم شهیدان دخیل می بندم به قامت استوارشان.
تا فراموشم نشود که این رد پاها تا قیامت و بهشت رهسپارند!
میخواهم که مرا با خود ببرند.
موضوعات: فرهنگی, دلنوشته
لینک ثابت
[شنبه 1401-06-12] [ 06:54:00 ب.ظ ]
|
|
«باید در جامعه عواملى را ایجاد كرد تا احساسات و عواطف دینى مردم را تحریك كند و آنها را برانگیزاند تا كارى مشابه كار سیدالشهداء (علیه السلام) انجام دهند؛ راه او را ادامه دهند و نسبت به این امر مهم علاقه پیدا كنند. اما موضوع دیگرى كه در این جا مطرح مىشود این است كه یگانه راه برانگیختن احساسات و عواطف عزادارى گریه نیست. عواطف انسان ممكن است با مراسم جشن و سرور هم تحریك شود. مىدانیم كه در ولادتهاى مبارك، در میلاد خود سیدالشهداء (علیه السلام)، وقتى مراسم جشن برگزار مىشود، مدحها خوانده مىشود و مردم از طریق آنها شور و نشاطى مىیابند.
چرا باید گریه كرد؟ چرا باید به خود زد؟ چرا باید زنجیر بزنیم؟ بیاییم به جاى این كارها جشن بگیریم، نقل و نبات پخش كنیم، شیرینى بدهیم، مدح و سرود بخوانیم، تا احساسات مردم تحریك شود.
جواب این است كه احساسات و عواطف انواع مختلفى دارد. تحریك هر نوع احساسات و عواطف، باید با حادثه مربوط متناسب باشد. حادثهاى كه بزرگترین نقش را در تاریخ اسلام ایفا كرد، حادثه شهادت ابى عبدالله بود. او بود كه مسیر تاریخ اسلام را عوض كرد. او بود كه درسى براى حركت، براى نهضت، براى مقاومت و براى استقامت تا روز قیامت به انسانها داد. براى آن كه آن خاطره تجدید شود، فقط مجلس جشن و شادى كافى نیست. باید كارى متناسب با آن حادثه انجام داد یعنى باید كارى كرد كه حزن مردم برانگیخته شود، اشك از دیدهها جارى شود، شور و عشق در دلها پدید آید. و در این حادثه چیزى كه مىتواند چنین نقشى را بیافریند، همین مراسم عزادارى و گریستن و گریاندن دیگران است؛ در حالى كه خندیدن و شادى كردن هیچ وقت نمىتواند این نقش را ایفا كند. خندیدن هیچ وقت آدم را شهادت طلب نمىكند. هیچ وقت انسان را به شلمچه نمىكشاند. هیچ وقت نمىتوانست سختىها مصیبتهاى هشت سال جنگ را بر این مردم هموار كند. این قبیل مسائل عشق دیگرى مىخواهد كه از سوز و اشك و شور پدید مىآید. راه آن هم همین عزادارىها است. این سؤال سوم كه چرا ما باید براى زنده نگه داشتن خاطره سیدالشهداء (علیه السلام) عزادارى و گریه كنیم.2»
2منبع:آذرخشی دیگر از آسمان کربلا مولف : آیت الله محمدتقی مصباح یزدی
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-05-27] [ 09:47:00 ق.ظ ]
|
|
شتر آب نخورد نعره زد، با خودم گفتم، امروز تو آب را به روی حسین و خاندانش بستی، امروز عاشورا است و تو شتر غنیمتی را از خیام حسین با خود میبری، این همان خون گلوی علی اصغر است که رود را خونین کرده است!
مرد به شترش هی زد، شتر تشنه بود. مرد هم تشنه بود. رسید به دره ای که همیشه آب گوارایی از آن عبور می کرد. شتر به طرف دره روان شد. قرظه بن عبیدالله از دور برق خورشید را در آب می دید، وقتی به آب رسید، دیگر آب نبود، خون بود!!!
این سزای مردمی بود که با دشمنان اهلبیت همگام شده بودند.
منبع: مقتل سید الشهدا
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
??? استاد خانم مهجده انتظاری:
گفتیم گاهی لازمه آگاهیامونو زیرورو کنیم و خاکی ازشون بتکونیم
گاهی همین بازخوانی ساده میتونه خیلی چیزارو حل کنه
از اصل بدنیا اومدنمووووون تااااا اینکه اصلا چی هستیم و کی هستیم
میدونین چیه؟!
من فک میکنم مشکل وقتی شروع میشه که یادمون میره واقعا کی هستیم!؟
و گاهی هم سعی میکنیم بفراموشانیم که کی بودیم و هستیم! ادامه »
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1401-05-17] [ 01:25:00 ب.ظ ]
|
|
???استاد خانم مهجده انتظاری:
و آرزوی قبولی طاعات و عبادات
بعضی از راههایی که میتونه بهمون کمک کنه تا بیشتر به دونسته هامون عمل کنیم، در جلسه قبل مطرح کردیم
اونایی که مطرح شد فیزیکی و جسمی محسوب میشدن و اینایی که قراره مطرح شن، معنوی و روحی
???استاد خانم مهجده انتظاری: ادامه »
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1401-05-08] [ 09:49:00 ق.ظ ]
|
|
???استاد
بنده ترجیح دادم کمی از دونستههای خودمون رو واکاوی کنیم
یعنی بشینیم ببینیم چرا خیلی میدونیم ولی کم عمل میکنیم
یا بهتره بگم چرا حوصله یا انگیزه ی عمل به دونستههامونو نداریم
???استاد
بودن یا نبودن…
مساله واقعا این نیست!
مساله چگونه بودن است!!
اگر باشیم و از صحنه ای که پیش رومون هست و میدونیم که نباید نگاهش کنیم،نتونیم و یا نخوایم که چشم برداریم…
و یا وقتی که صبح زود یه چشمی،خیلی حرفه ای ،طوری که خوابمون نپره،یه نگاه به ساعت میندازیم و میبینیم که فقط کمی تا قضا شدن نماز صبحمون فرصت باقیه، ولی بازم نمیتونیم از جامون کنده شیم… ادامه »
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1401-05-03] [ 01:08:00 ب.ظ ]
|
|
?بخش سیزدهم تطبیق شخصیت های قرآن با مردم تاریخ را به قرآن عرضه کنیم. عرضه به قرآن به چه معناست؟ مراجع برای تشخیص احکام، از روایات و قرآن استنباط می کنند. برای راستی آزمایی روایت یک راهش مطابقت دادن با قرآن است. اگر با آیه قرآن همخوانی داشت از آن روایت حکم شرعی را استنباط می کنند.
?در مورد تاریخ هم باید همین اتفاق بیفتد
تا گرفتار تحلیل غلط تاریخ نشویم.
یا در تله مورخین دروغگو گیر نکنیم ادامه »
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1401-04-25] [ 10:00:00 ق.ظ ]
|
|
?بخش دوازدهم
#مراقبت_بعد_از_عمل
#تکبر_مهلک_ترین_آفت وقتی انسان به درجات علمی میرسه، شیطان، بهش القا می کنه که تو بالاتر از همه هستی!
?سقوط انسان شروع می شود.
?پیامبر می فرماید اکثر اهل جهنم متکبرین هستند، پناه بر خدا
?اکثر اهل جهنم المتکبرون
?وقتی انسان در نظر خودش بزرگ شد، دیگه خدا را بنده نیست. ادامه »
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[سه شنبه 1401-04-14] [ 01:00:00 ب.ظ ]
|
|
#بخش_یازدهم
?مراقبت از عمل
وقتی کار خیر یا نیکی را انجام می دهیم،
یکی از خطراتی که باعث حبط عمل می شود،
کبر و خود بزرگ بینی است
?امام صادق علیه السلام سفارشی به اصحابش فرموده:
و ایاکم و العظمه و الکبر، فان الکبر رداء الله عزوجل،
فمن منازعه نازع ردائه قسمه الله و اذله الیوم القیامه
?هشدار به شما از تکبر ورزیدن،
که کبر و عظمت بلندپوش پرودگار است
هرکسی خود را بزرگ انگارد
با خداوند منازعه کرده است
خداوند به جلالش قسم خورده است
که او را درقیامت درهم می شکند.
?از امام جعفر صادق روایت شده است،
فرمود: موی پیشانی هر کسی در دست ملکی است،
اگر بنده تکبر ورزد اورا به پایین می کشد،
اگر تواضع داشته باشد او را به بالا می برد.
?سؤال اینجاست، ایا اعتماد به نفس، باعث کبر نمیشود؟
اول اعتماد به نفس از نظر علامه طباطبایی معنا کنیم.
?اعتماد به نفس، یا باید اعتماد به نفس اماره بالسوء باشد
که نتیجه اش جهنم است.
?اعتماد به نفس، یا باید، اعتماد به نفس لوامه باشد،
که دائم سرزنش می کند
?اعتماد به نفس، یا باید ،اعتماد به نفس مطمئنه باشد
که خداوند است،
? نفس اماره بالسوء است
که منجر به کبر و خود بزرگ بینی میشود.
?بعد از انجام کاری انسان را تحریک می کند که کار خوبی،
بزرگی،….انجام دادی، شخص مهمی هستی
?این باور به خود که مستقل است
و می تواند کارهای بزرگی را
انجام دهد، ریشه کبر و خود بزرگ بینی
را در او تقویت می کند
?منم منم ها شروع می شود،
همین جاست که ملک مامور موی پیشانی او را میکشد
سر او را پائین می آورد، خواری او شروع می شود.
?انسان با تفکر توحیدی،
با تمام سلولهای بدنش توحید را حس می کند
که همه افعالش با قدرت پروردگار انجام شده است،
اگر اذن خداوند نبود نمی توانست، انجام دهد
?چنین شخصی را ملک موکلش موی سرش را به بالا می برد
و اورا رشد می دهد، کارش را از خدا می داند
?شهید احمد کاظمی در آزادی خرمشهر،
پشت بیسیم فریاد می زد خدا خرمشهر را آزاد کرد
?در جنگ بدر هم خداوند مسلمانان را پیروز کرد
متاسفانه گمان کردند که قدرت خودشان بوده ،
لذا در جنگ احد شکست خوردند.
?پس اعتماد به نفسی مقام رهبری سفارش می کنند،
به چه معناست؟
اعتماد به نفس بین توانایی خود انسان و
اعتماد به داشته های خود
است، که فریب توانایی دشمن را نخورد
و مقهور و مجذوب داشته های دشمن نشود.
?سؤال بعدی؟ اعتماد به نفسی که روان شناسان غربی
سفارش می کنند، به چه معنا است؟
?اعتماد به نفسی که انسان را وا میدارد
تا برای کارهای شخصی خود تلاش کند،
در حد نرمال لازم است، اگر کسی ،
نتواند تلاش کند، این یک اختلال است
که بر اثر نبود معنویت بوجود آمده است
?خداوند برای تلاش انسان همه ابزار های لازم را داده است
چشم، گوش وعقل و دست وپا و بدن سالم
انسان بیعار که از این امکاناتش بهره نمی برد
گرفتار ناسپاسی شده است که ریشه اش کبر است.
?متاسفانه در غرب تکبر را آموزش می دهند،
اگر استاد شدی یا مهندس یا هر شغلی
باید خود را خیلی بزرگ بشماری
وگرنه قانون غربی تورا پس می زند
?شبکه های اجتماعی غرب زده هم،
افراد را به اعتماد به نفس کاذب هدایت می کنند
که باعث سقوط می شود
?قرآن نمونه های مهمی را
مثل فرعون و قارون و نمرود
را که سلطان تکبر و اعتماد به نفس بودند معرفی کرده است.
خودشان را مستقل و غیر نیازمند به خدا فرض می کردند
قارون گفت ثروتم نتیجه زحمات خودم هست!
?ماهم گرفتار چنین تفکر شرک آلودی می شویم،
پایان نامه را نوشتم، فلان نمره و امتیاز را گرفتم، نقشه مهمی را کشیدم، فلان اختراع خودم بود،
اینها را اگر برای خود بداند، هم کبر است هم شرک
اما اگر بگوید با لطف خداوند توانستم. نگاه توحیدی است.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-06] [ 09:28:00 ق.ظ ]
|
|
این روزهای شگفتانه هایی از پزشکان بیسواد غربزده بگوش میرسد، که از در آمدن شاخ نگران میشویم.
وقتی برای دیسک کمر به پزشک مراجعه میکنی ، تشخیص پزشک نرسیدن نور خورشید را علت دیسک کمر میداند.درحالیکه بیماران بی حجاب دچار دیسک کمر و کشاورزانی که تمام روزهای سال را در آفتاب مشغول کارند و دیسک کمر دارند را نمی بیند!
جدیدا تلوزیون که امام خمینی آن را دانشگاه عمومی میدانست، در شبکه سه پزشک اعلام کرد علت بیماری آرتروز را در ایران و کشورهای اسلامی، نماز خواندن است!
پ ن
این پزشکان غرب زده بی سواد، چون از جهت عقلی دچار آلزایمیر بی اعتقادی شده اند.
به فروع دین و بنیانهای اعتقادی دینی مردم دستبرد میزنند.
چون توان علت یابی و معالجه بیمار را ندارند، برای شیطان سواری میدهند، تا وجدانشان را که از بی نماز ی و بی حجابی رنج می برد ، آرام کنند.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1401-03-29] [ 03:03:00 ب.ظ ]
|
|
#بخش_دهم موضوع_مراقبت_پس_از_دوره_پاکسازی_روح
?خطراتی که بعد از یک دوره، محدودیت
برای پاک سازی روحمون انجام می دهیم،
باید مراقبت کنیم.
?مثل یک ماه روزه رمضان
یا انجام مناسک حج، عمره یا تمتع
یا عزاداری برای امام حسین علیه السلام
یا هر کار خیر دیگر….. ادامه »
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1401-03-22] [ 12:49:00 ب.ظ ]
|
|
?بخش_ نهم
#تاثیر_محیط_اجتماعی_بر_تربیت تأثیرگذشتگان «انسان از نظر محیط اجتماعی تنها تحت تأثیر زمان حال نیست؛
?زمان گذشته و وقایع و حوادثی که
در گذشته رخ داده است
نیز در ساختن او تأثیر به سزایی دارند،
?به طور کلی میان گذشته و آینده هر موجودی
رابطه قطعی و مسلم بر قرار است.
گذشته و آینده مانند دو نقطه جدا از یکدیگر نیستند. ادامه »
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-03-19] [ 07:12:00 ب.ظ ]
|
|
?#بخش_هشتم #تاثیر_مظاهر_فساد_بر_تربیت
بنیاسرائیل در غیبت حضرت موسی «علیه السلام »که به کوه طور
رفته بود گرفتار فتنه سامری شدند و به گوسالهپرستی رو آوردند???
ادامه »
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1401-02-31] [ 07:37:00 ب.ظ ]
|
|
?#بخش_هفتم #تاثیر_تشبه_به_کفار_در_تربیت
از تأثیرات آشکار لباس بیگانگان و دشمنان، که به تدریج باعث
میشود هویت و فرهنگ زنان و مردان مسلمان را تغییر دهد.
همین مبنا،حکم شرع بر حرام بودن پوشیدن لباس کفار است.
?فرهنگ برهنگی از زمان عریان کردن زنان شروع شد
به دنبال خود فرهنگ پوچی
و هوسرانی را به ارمغان آورد. ادامه »
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[چهارشنبه 1401-02-21] [ 03:10:00 ب.ظ ]
|
|
?ششمین بخش تاثیر محیط بر تربیت نقش امر به معروف و نهی از منکر در تربیت
از جمله روشهای تربیتی، امر به معروف و نهی از منکر است
?آثار بسیار مثبتی در جامعه دارد، کارایی این روش
به حدی است که در اسلام حتی شهروندان نیز وظیفه دارند
حاکمان و امیران خود را نصیحت کنند.
?تعبیر «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ…»
شما بهترين امتى هستيد كه براى مردم پديدار شده ايد: به كار
پسنديده فرمان مىدهيد، و از كار ناپسند بازمىداريد، و به خدا ايمان
داريد.
ادامه »
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[سه شنبه 1401-01-30] [ 12:58:00 ب.ظ ]
|
|
?#بخش_پنجم
#تأثیر_الگوها_در_تربیت
«مردم با تصور اینکه کسی در علم، فن، صنعت، یا حرفه خاصی
شهرت دارد اورا در همه زمینهها شایسته دانسته و از او پیروی میکنند.
?این تقلید خطرناک شیوع عجیبی دارد.تقلید از سلبریتی ها، فوتبالیست ها،.صاحبان قدرت….
?غافل از اینکه برتری مسلم (یانامسلم)کسی در زمینهای معین
نباید سبب شود که بپنداریم که آن کس در زمینههای دیگر نیز
شایستگی دارد.
ادامه »
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1401-01-14] [ 11:43:00 ق.ظ ]
|
|
#بخش_چهارم تاثیرمحیط اجتماعی بر تربیت
?محقق نراقی از تربیت اخلاقی به طب روحانی ?و از انحراف های اخلاقی و تربیتی به بیماری های روانی و نفسانی ?تعبیر میکند .
?شناخت ریشههای این بیماری را برای درمان و فراهم سازی رشد و تربیت اخلاقی فرد ضروری میداند
?علل انحراف های اخلاقی یا بیماری های روانی را به سه دسته تقسیم میکند: که سومین علت را علت خارجی و محیطی میشمارد:
?تأثیرات عوامل اجتماعی در فرد باعث پدیدار شدن صفات اخلاقی ناشایست در وی میشود؛
?مانند تأثیر همنشینان و دوستان بد ?یا نوع تربیت والدین که اگر شیوه تربیتی نا مناسبی را به کار گیرند، باعث بروز صفات ورفتارهای ناشایست تربیتی و اخلاقی در فرزند خود میشوند»
?با توجه به این موضوع که انسان فطرتاً موجودی اجتماعی است،???? داشتن روابط اجتماعی - به ویژه شكل دوستی آن یك ضرورت بیتردید و انكار ناپذیر است
?عقل و اندیشه هر انسانی او را به داشتن چنین ارتباطی راهنمایی می کند و توصیههای دینی نیز ما را به این عمل تشویق میكند.
?چون انتخاب دوست در اختیار خود انسان است و مانند والدین تحمیلی نیست و باهم همسن هستند لذا تأثیر خلقیات دوستان برهم شدید است.
?خصوصا اگر کودک و نوجوان از محبت و دوستی والدین بی بهره باشد، نوجوان گرایش زیادی به گروه همسالان پیدا میکند
?با این توجیه که خانواده مرا درک نمیکند و برای افکارمن ارزشی قائل نیستند.
?دوست و رفیق در شکلگیری شخصیت افراد نقش بسیار مهمی دارد؛ زیرا حالات و اقوال و افعال انسان به سرعت تحت تأثیر همنشین قرار میگیرد.
. ?فراوانند کسانی که بخاطر داشتن دوستان نااهل و کمخرد دچار خسارتهای جبران ناپذیر شدهاند
?برعکس، چه انسانهایی که در اثر همنشینی با دوستان پاک و صادق و دانا از انحراف و فساد نجات یافتهاند.
?در قرآن آیات زیادی در این مورد هشدار داده است. « #يا وَيْلَتى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلاً » اى واى، كاش فلانى را دوست [خود] نگرفته بودم
?یوْمَ یعَضُّ الظَّالِمُ عَلى یدَیهِ یقُولُ یا لَیتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً» و روزى است كه ستمكار دستهاى خود را مىگَزد [و] مىگويد: «اى كاش با پيامبر راهى برمىگرفتم.
?در شان نزول آیه بالا روایت شده است .در زمان پیامبر اسلام، شخصی از مشرکان مکه به پیامبر علاقه مند شد، از حضرت برای غذا به منزلش دعوت کرد. حضرت فرمود چون تو کافر هستی غذای تو برای من حرام است.
?شخص اصرار کرد که چگونه می توانم شما را به خانه ام مهمان کنم؟ حضرت فرمود اگر مسلمان شوی می آیم.
?مرد کافر مسلمان ?شد و حضرت به منزلش رفت خیلی خوشحال شد. دوستی داشت که در سفر بود. وقتی بازگشت، برای دوستش با شادمانی تعریف کرد که پیامبر به منزلم آمد و من مسلمان شدم.
?دوستش به شدت ناراحت ?شد. اعتراض کرد که از این به بعد دوستی من را نخواهی دید. مرد تازه مسلمان غمگین شد.?
?دوستش گفت به شرطی باتو دوستی را ادامه می دهم که با پیامبر قطع رابطه کنی و به کفرت برگردی و به پیامبر توهین کنی.
?مردک بیچاره به خاطر دوستش از اسلام و پیامبر دوری کرد و کافر شد.
?دوست و همنشین تأثیری شگفت در جهت مثبت و منفی دارد؛ زیرا نفس انسانها در پی معاشرت بر یکدیگر نفوذ میکند و خوی یکی به دیگری سرایت میکند
?همنشینی و رفاقت با صالحان، انسان را به سوی کمال سوق میدهد و همنشینی و رفاقت با تبهکاران، انسان را به تباهی میکشاند.
?برای همین تاثیر، روانشناسان به والدین سفارش می کنند، که اگر خودتان نمی توانید با فرزندتان مثل دوست باشید، لاقل فرزندتان را با روحانی مسجد که متدین و خوش برخورد وباسواد باشد آشنا کنید.
?طرح شهید بهنام که مدتی است در بسیج راه افتاده بسیار فکر خوبی است. دختران ششم به بعد با طلاب خواهر در ارتباط موثر و دایمی هستند.
?دوست خوب و صالح، میل به اصلاح و کمال را در آدمی تقویت میکند و انسان را در مسیر سعادت یاری میدهد
?دوست شهید ادواردو آنیلی از راه دوستی با ایشان مسلمان شد و در این راه به شهادت رسید.
?شيطان دو صورت دارد: گاه در نيروهاى پنهانى كه ما را از حق گمراه مىسازند مجسّم مىشود، و گاه در نيروهاى آشكار و به صورت گوناگون نمودار مىگردد،
?ممكن است به صورت دوستى باشد كه آرزوها و خواهشها را در درون ما مىدمد، يا اجتماع كه آدمى را به سوى رسوم و عادات منحرف مىراند،
?چه بسا حاكمان، يا تبليغات گمراه كننده و. غيره باشد. تمام اينها روز قيامت از انسان بيزارى مىجويند
?امروزه این اتفاق را زیاد مشاهده می کنیم، که افراد با دوستی گرفتار اعتیاد یا انحرافات دیگر شده اند. اگر به دوران کودکی خودمان نگاهی داشته باشیم
?پرده خاطراتمان را کمی پس بزنیم، متوجه می شویم که با یک راه نمایی دوستمان و دور از چشم والدین، چگونه دچار بعضی مشکلات شدیم.
?وقتی دوست چه در کودکی و چه در بزرگسالی دست انسان را بگیرد و بخواهد به راه نادرست ببرد، موفق میشود.
?والدین و مربیان از قبل هشدار نداده باشند، و خطرات را به کودک نیاموزند، عقل چنین آدمی زیر پرده عواطف پنهان می شود. فرد دچار خسران می گردد.
?از دیگر موثران در تربیت، رسانههایی که در جامعه موجود است هم بر تفکر امتها موثر هستند . باعث تغییر رفتار افراد می شوند.
?رسانهها با توجه به توانمندیهای خود، گاه میتوانند یکی از عوامل مهم دگرگونی ارزشها و باورها باشند.
?در برنامههایی که ارزشهای مادی، ثروت، نابرابری، سودجویی و تجمل گرایی، به عنوان ارزشهای مثبت معرفی میشوند
?و در مقابل، ارزشهای معنوی و مذهبی تحت شعاع ارزشهای مادی هستند، چه گونه میتوان از نوجوان و جوان انتظار داشت به باورها و ارزشهای دینی خود پای بند باشد؟
?امام خمینی درباره رسالت رسانه میفرماید: «این دستگاهها، دستگاههای تربیتی است.
?باید تمام اقشار جامعه با این دستگاهها تربیت بشوند. یک دانشگاه عمومی است؛ دانشگاهی که در تمام سطح کشور گسترده است.»
?افراد تحت تاثیر مظاهر فرهنگی و نمونههای مترقی رفتارهای اجتماعی قرار می گیرند،مثل رسانهها همچون تلوزیون و ماهواره غیره،
?فیلمها و تبلیغاتی که به نظر ایشان مترقیتر از مرحلهای است که آنها در آن قرار گرفتهاند.
?فرزندی از خانواده به محیطی بزرگتر با آدابی پیشرفته، وارد میشود و خانواده خود را در سطحی پایین و دور از فرهنگ و رسوم متعالی مشاهده میکند.
?در مقابل دوستان خود احساس حقارت میکند و میخواهد تا به هر وسیله ای، ضعف خانوادگیاش را با تظاهر به رفتارهای نوین اجتماعی، پنهان کند
?خود را برتر از خانواده و در سطحی بالاتر نشان دهد. متأسفانه، بعضی از جوانان با سنت شکنی و بیاعتنایی به اصول مذهبی خود را رشد یافته و مترقی میپندارند
?از هرچیزی که نشان دهنده پایبندی آنان به اصول اخلاقی و مذهبی است دوری میکنند
?گاهی در این خانوادهها همگی سعی میکنند پایین بودن سطح درآمد یا فرهنگ اجتماعی خود را با رفتارهای
?مترقیانه مخفی کنند و خود را از جهت اقتصادی و فرهنگی امروزی نشان دهند
?نتیجه بحث برای اینکه فرزندان وخودمان گرفتار عادتهای موثر در اطرافمان نشویم، اولین اقدام با واجبات ومنکر های دین آشنا باشیم و عمل کنیم، تا فرزندان با گوشت خونشان آموزش ببینند،د وم مراقب دوستانی که با آنها رفت و آمد داریم باشیم. زیرا رفتار آنها بر ما تاثیر گذار است. سوم مراقب رسانه هایی که داریم باشیم همه چیز انها بدرد خور نیستند.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1400-12-14] [ 01:34:00 ب.ظ ]
|
|
برنامه تئوریزهکردن احکام اسلام ناب محمدی از زمانی کلید خورد،که آقای خاتمی وزیر ارشاد شد. وقتی نطق کرد که موسیقی سنتی مثل امام حسین مظلوم شده است! کسی اعتراض نکرد!
واقعا خیلی ساده لوحانه است اگر گمان کنیم که افتضاح جشنواره فیلم فجر یک اتفاق بوده است.
سالهاست که هردم از این باغ بری میرسد. یک روز شنیدیم که در برج میلاد برنامه رقص دختران در حضور شهردار اسبق تهران آقای نجفی که زمانی وزیر آموزش و پرورش بود. بعد هم شد قاتل همسرش!
و همه فراموش کردیم، در حالیکه همه این ناهنجاری ها مثل دانه های تسبیح متصل هستند و با برنامه ریزی وارد گود می شوند.تا غیرت دینی مردم را هضم کنند. بعدبار نوبت برنامه ریزی مشاور دولت روحانی، مولاوردی بود که ریشه فرهنگ و باور دینی مردم را سمپاشی کند، تشویق همجنس بازی و روسپیگری کند!
و متاسفانه حالا در دولت انقلابی فتوای حلال زاده بودن فرزندان زنا فقط به خاطر عشق، از رهاورد ارشاد بگوش میرسد.
بازهم سکوت تلخ ادامه دارد!
این تخلفات برنامه ریزی شده است. ساده لوحی است که گمان کنیم با یک معذرت خواهی تمام میشود.
چهل سال است که برای ضد هنر و ارزشهای اسلام ناب محمدی هزینه میشود. همینکه میگوییم فرهنگ، میگویند ورزش شطرنج، جام جهانی ورزش و فیلمهای ضد دین و ناهنجار!
وقتی امام جامعه میفرماید از دغدغه فرهنگ شبها خواب ندارم، متاسفانه مسئولین فرهنگ در خواب خرگوشی رفتهاند.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[سه شنبه 1400-12-10] [ 10:11:00 ق.ظ ]
|
|
در این چهلاندی سال همیشه در حسرت یک اداره ارشاد در تراز انقلاب بودیم.اما افسوس که هرسال از سال قبلش بدتر و وقیح تر شد.
طبیعی هست وقتی شخصیتی که ابوذر زمان ماست، کارش جهاد تبیین بوده و هست از تریبون نماز جمعه کنار گذاشته میشود؛ باید منتظر جشنواره فیلم فجری باشیم که در آن هم “موقعیتمهدی” سیمرغ بگیرد، مهدیی که برای حفظ ارزشهای اخلاقی و دین به مسلخ رفت، هم فیلم “نمور" که تبلیغ حرامزادگی و همباشی است. این جریان به آن میماند، که در یک جشن هم از قاتل تقدیر شود هم از شهید!!!!
همین سال گذشته بود که کتاب کرامات شهدا را ارشاد مجوز چاپ نداد، اما دریغ و درد که فیلمها و محتویات وقیح و زشت علاوه بر مجوز چاپ سیمرغ هم میگیرد.
از کدام جیب این پولها را خرج حرامزادگی میکنند.
باید وزیر #اردشاد ، #رئیس سیما و #مسئول جشنواره پاسخ گوی ملت ایران باشند.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-11-28] [ 04:42:00 ب.ظ ]
|
|
اخلاص علی علیه السلام
مرحوم مجلسی در بحار الانوار از خلیفه دوم آورده است، که او گفت :به خدا سوگند من چهل انگشتر در حال رکوع صدقه دادم تا آنچه در باره علی بن ابی طالب نازل شد برای من نیزنازل شود ولی چیزی نازل نشد.#
پ ن
انگشتر ها هم داستان خودشان را دارند!
هر انگشتری عرضه در تاریخ ثبت نمی شود!
انگشتری می تواند آیه نازل کند که نگین اخلاص داشته باشد!
انگشتری در تاریخ ثبت می شود، که در انگشت محبوترین افراد بشر مثل حسین بن علی علیه السلام باشد.، در معرکه امر به معروف و نهی از منکر بدست اشقیا به شهادت رسیده باشد.
انگشتری عرضه پیدا می کند که در انگشت دست مجروح و جانباز مرد میدان باشد و بر اثر شقاوت نامردان به شهادت رسیده باشد.
#بحار الانوار، ج35، ص183
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[سه شنبه 1400-11-26] [ 12:43:00 ب.ظ ]
|
|
فضایل امیر المومنین علی علیه السلام
سعادتمندی در آخرت
از سلمان فارسی نقل شده :
رسول خدا صلی الله علیه و آله بیش از ده بار فرمود:
یا علی ! تو و اوصیاء از فرزندانت در قیامت در اعراف بین بهشت و دوزخ قرار خواهید گرفت و کسی به بهشت نخواهد رفت مگر آنکه شما را شناخته باشد و شما نیز او را پذیرفته باشید و کسی به دوزخ نخواهد رفت مگر آن که منکر شما بوده و شما او را نپذیرفته باشید. #
#ینابیع الموده ص 102
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
بهانههای ارزشی برای پنهانکردن ناهنجاریها ضد دین اسلام و تحریف واقعیتها!
فجری که با هزینه کردن خون جوانان کشور برای حفظ ارزشهای اخلاقی بوجود آمده است.حالا شده دست آویز یک عده هرهری مذهب؛ فتوا میدهند و از اسلام سخن میگویند!!!
توهین به مادران پاک وطن!
دهه فجر، جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بلورین، سینما.
نویسنده فیلم خانم معراجی، در پاسخ نقد قیلم “نمور” که سیمرغ بلورینش به مادران تقدیم کرد.
در نقد آن یکی از منتقدین، به نویسنده فیلم نمور اعتراض کرد: شما اعتراف کردی که آرام حرام زاده بود و سیمرغ بلورین فیلم را به مادران تقدیم کردی!
خانم معراجی با تیپ جیغ خود پاسخ داد: هرجا عشق باشد حرمت دارد، هر فرزندی چه حرامزاده و چه حلال زاده باشد، مادر حرمت دارد، در ادامه با پررویی پاسخ داد حرف شما منطقی نیست.
بعد یکی دیگر از داوران فیلم نمور ، از در اجتهاد وارد شد و گفت هر زنی که شش ماه شوهرش او را ترک کرده باشد طبق قانون اسلام حق طلاق غیابی دارد!
این تفکر و تبلیغ همباشی توسط نویسنده و بازیگرانی که با وضع زننده، و آرایش جیغ نشستند تا مبلغ افکار بی دینی و سند 2030 باشند.
سینمایی که امام خمینی«ره» فرمودند سینما باید مثل دانشگاه باشد.
به چه کسی باید گفت؟!
به کی باید شکایت کرد؟!
شما بگویید: به اداره ارشاد باید گفت؟!
یا به ریاست صدا و سیما باید گفت؟!
به ریاست جمهوری باید گفت؟1
به قاضی و القضات باید گفت؟!
چرا مردم متدین سکوت کردهاند!
چرا مادران سکوت کردهاند!
شورای فرهنگ عمومی کجاست!؟
فقط برای واکسن نزدن هر روز جلوی مجلس تحصن میکنند!
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1400-11-24] [ 03:34:00 ب.ظ ]
|
|
از عجایب روزگار است که در چهل چند سالگی انقلاب با این همه پیشرفت در اکثر علوم به قله میرسد، و چشم جهانیان را خیره کرده است. متاسفانه در بعضی قوانین بسیار عقب مانده هستیم! قوانینی که مایه حیرت انسان میشود!
قانونی که اجازه نمیدهد پلیس از سلاحش استفاده کند، تا جائیکه سرش از بیخ با کارد بریده می شود!
قانونی که اجازه میدهد زوج قاضی با همسر وکیلش در قوه قضائیه مشغول کار باشند!
قانونی که صاحب خانه را مقصر میداند، چون برای جلوگیری از ورود دزد به خانهاش حصار محکم کشیده تا دزد به ناموس و اموالش دسترسی نداشته باشد.
با این وضع دزد می داند که هنگام تجاوز به خانه مردم نه پلیس حق تیر اندازی دارد نه صاحب خانه حق تعرض به دزد! نتیجهاش رشد برادران دالتون است، که با سلاح وارد خانهی مردم میشوند جلوی چشم مرد خانه به همسر و ناموسش تجاوز میکند. وقتی هم به زندان بیفتد وکیلی را انتخاب میکند که همسرش قاضی است، همه راههای محکوم کردن بیگناه را بلد است تا به حق الوکلاله خود برسد!!!
قانونی که برای درآمدزایی به شهرداریها اجازه میدهد تا در ساخت و سازها تخلف شود فقط به شهرداری جریمه بپردازند!
همه روزه شاهد تخریب ساختمانها و برجهایی هستیم که با مالیات مردم هزینه شده است
وقتی مسئولین برای منازل خود دوربین و محافظ دارند، این قوانین برایشان مشکلی پیش نمی آورد.
تا کی قرار است، نگران بلندگوهای حقوق بشر باشیم تا از ما تعریف و تمجید کنند.سالهاست که نگران حقوق بشر آمریکاهستیم!!!
تا کی باید از قوانین پوسیده یک قرن پیش استفاده کنیم!!!
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1400-11-15] [ 09:41:00 ب.ظ ]
|
|
7?والدین برای کودک جایگاه ویژه ای دارند و این #پدر و #مادر هستند که به خصوصیات فرزند آگاهی دارند و از نقاط ضعف و قوت فرزند خبر دارند، و خصوصا وقتی #تربیت با #محبت عجین میشود میتواند اعجاز کند.در حقیقت شخصیت کودکان نشان دهنده #لایه #پنهانی رفتار والدین هستند.برای انتخاب ارکان این بنیان مهم رسول اکرم فرمودند: وقتی کسی به خواستگاری دختر شما آمد اگر اخلاق و دینش را پسندیدید با وی وصلت کنید، و جواب رد ندهید، که اگر ازدواج شما برخلاف این دستورات انسانی باشد مفاسد فراوان و گرفتاریهای زیادی دامنگیرتان خواهد شد». چون اکثریت نسل تربیت شده هر خانواده رنگ و بوی همان خانواده را دارد.???
#ادامه دارد…
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
6?بنابراین انسان تحت تأثیر #محیط #خانواده در برخورد با افراد و مقررات حاکم بر آن به #باورهایی میرسد ، در صورتی که خارج از اصول و فروع دین باشد، تغییر آن در بزرگسالی بسیار سخت و اکثراً غیر ممکن میشود.با توجه به این که #روحتقلید در بشر اندک اندک تأثیر میکند و اصولاً تمامی رفتارهای تربیتی به مرور بر انسان اثر میگذارد و این جاست که خانواده و سایر مراکز تربیتی برای انسان به صورت #الگو میشود و کودک با چنین روحیهای از این و آن، سرمشق و الگو میگیرد، تقلید میکند، و خود را با شرایط موجود خانواده تطبیق میدهد، و اولین الگوهای خود را از اعضای خانواده انتخاب مینماید.???
#ادامه دارد…
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1400-11-04] [ 07:35:00 ب.ظ ]
|
|
5?متاسفانه کمترین توجه به این انتخاب سرنوشت ساز میشود! فقط روی گزینههای مادی و ظاهری سرمایه گذاری میشود، که نتیجه خانمان سوز آن را در این روزها میبینیم!?فرزندان بیمسؤلیت و خانوادهای از هم پاشیده، فرزندان طلاق، بزهکاران نوجوان، همه ریشه در همین انتخابها دارد!این نشان از اهمیت کانون خانواده و تأثرات آنها بر یکدیگر است که باید از ابتدا به فکر آن بود. فقط به فکر #خط و #خال و #پول و #ظواهر نباشیم. نگاه کنیم کدام دختر و پسر سبک دینی دارد، در چه خانوادهای بزرگ شده، با چه لقمه رشد کرده است. طبق قول معصوم از گل روئیده در مزبله دوری کنید.???
#ادامه دارد…
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
#خانواده: 4?نخست این #خانواده است که خشت بنیادین #شخصیت کودک را بنا میگذارد، و مسؤلیت مستقیم در #تربیت دارد و به همین جهت مورد سلام #فرشتگان قرار میگیرد. اولین کانون مهم تربیتی است که شخصیت اطفال در رابطه با #اخلاق و #رفتار اهل خانواده، شکل میگیرد. بر همین اساس سفارش قرآن به انتخاب بهترین گزینه برای #مربیان این #واحد به ظاهر کوچک اما با کارایی #بزرگ برا ی ساختن انسان است « #الْخَبِیثاتُ #لِلْخَبِیثِینَ وَ #الْخَبِیثُونَ #لِلْخَبِیثاتِ وَ #الطَّیباتُ #لِلطَّیبِینَ وَ #الطَّیبُونَ #لِلطَّیباتِ أُولئِكَ مُبَرَّؤُنَ مِمَّا یقُولُونَ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ كَرِیمٌ» در انتخاب همسر و هم شأنی زن و مرد قرآن میفرماید: زنان پليد براى مردان پليدند، و مردان پليد براى زنان پليد. و زنان پاك براى مردان پاكند، و مردان پاك براى زنان پاك. اينان از آنچه در باره ايشان مىگويند بركنارند، براى آنان آمرزش و روزىِ نيكو خواهد بود.???
#ادامه دارد…
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
3?مکتب آسمانی اسلام، در چهارده قرن پیش، به این نکته مهم، یعنی #تأثیر #محیط بر #تربیت توجه کامل داشته است؛ لذا در عربستان که زمانی کانون توحید و مهد یکتاپرستی بود و بر اثر فاصله زمانی از پیامبران پیشین از جامعه انسانی سقوط کرده بودند؛ خداوند پیامبر آخرین را مبعوث فرمود تا انسانیت مرده را حیاتی دوباره ببخشد؛ و با نزول قرآن #آیین زندگی را با #معلم آن به سوی بشر فرستاد تا از ذلت حیوانیت خارج شوند به همین منظور برای هر لحظه زندگی برنامهای را منظم کرد، از #خانواده که کوچکترین واحد است تا بزرگترین آن مانند #جامعه و مسائل مربوط به آن مثل #تعلیم و #تربیت و روش #زمامداران و #مربیان و غیره را در تحت برنامه قرار داد.???
#ادامه دارد…
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[یکشنبه 1400-11-03] [ 05:11:00 ب.ظ ]
|
|
2?بنابراین خشت بنیادین تربیت در #خانواده نهاده میشود و درکنار رشد تحت تاثیر #رسانه قرار میگیرد، بدون اینکه والدین متوجه باشند افکار کودک سامان دهی میشود. بعد با همین پیش زمینه ها به دبستان رفته و با #دوستان و #همسالان آشنا میشود و تا دانشگاه ادامه میدهد، در این مراکز هم زیر نظر #مربیانی رشد میکند که با همان تربیت و از کف همان جامعه عهده دار تربیت او هستند و همه این مجموعه در دایره سیاست #حاکمان قراردارند .مانند دانه های یک تسبیح به یک دیگر متصل هستند .???
#ادامه دارد…
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1400-11-02] [ 09:56:00 ق.ظ ]
|
|
1? ????
#بخش_اول_تربیت مسئله آینده روشن فرزندان دغدغه ذهنی خانوادههای متدین می باشد، با اینکه فرزندان در خانوادههای خوب تربیت میشوند ولی بعد از جدا شدن از خانواده راهی جدای از والدین را انتخاب میکنند!در این راستا با توجه به آیات و روایات که حجم بسیاری از گزارههای دین به تاثیرگذاری #والدین، #مربیان، #رسانه، #دوستان،#حاکمان، پرداخته است؛ متوجه میشویم که #محیط_اجتماعی در شکل گیری شخصیت هر فرد موثر میباشد.???
#ادامه دارد…
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
دشمن بیدین از شهید حاج قاسم سلیمانی بیشتر از حاج قاسم در اضطراب است؛ چرا که میداند شهید زنده تر از جسم مادی در دنیا است. انگار که هشدار خداوند را در مورد زنده بودن شهدا و کارایی آنها را بیشتر باور دارند. وقتی حاجی زنده در دنیا بود نه تصویرش پاره میشد و نه تندیسش آتش میگرفت.
وقتی به مسؤل اداره ارشاد در منطقه ازاد گفته میشود که قرار است برای سردار مراسم یادبود برگزار شود؛ در پاسخ میگوید خودشان کشتند و حالا برایش یادبود میگیرند!! در همین شهر جلفا شورای شهر با پیکن تندیس شهید فهمیده را از جا کند! از امام جمعه هادیشهر گرفته تا گروه جهادی به این کار اعتراض کردند اعتنایی نکردند! تا سرانجام بنده حقیر با یک فراخوان برای تجمع در مزار شهدا و اعتراض به شورا، نامردها از ترس تسلیم شدند که فراخوان را لغو کنید تندیس را برمیگردانیم سرجایش! ما برای دشمنی با شاخصهای معنوی و دینی که الگو هستند نیازی به دشمنان خارجی آن ور آب نداریم . بخشی از مسئولین ادرات خودمان از دشمنان بیدینها صد بار دشمنتر هستند. فقط در شگفتم که مسیح علینژاد چرا از کار زشت شورا بیخبر ماند تا رسانه بی بی سی تشویقشان کند!!!
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1400-10-17] [ 10:36:00 ق.ظ ]
|
|
وقتی برای بعضی از الگوگیری از امام حسین می گفتیم،جوابشان این بود که ماکه نمی توانیم مثل امام حسین باشیم او امام بود! بعد هزارو چهارصد و اندی سال در روزگاری که بیشتر افراد برای خود نمایی یا مقام و و پست دست و پا میزنند؛ از میان طوفان فریب و دنیا زدگی مردی پیدا شد که بوی امام حسین داشت، بوی حبیب داشت! پس میتوان از امام حسین الگو گرفت و این گونه بود و مرد میدان ما الگوی ملی و جهانی مقاومت شد.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1400-10-13] [ 09:34:00 ب.ظ ]
|
|
واقعا تاسف آور است، که وارد پاساژ میشوی مانکنها بدون لباس پشت ویترین از پشت و جلو ایستادهاند! نامردان جامعه غیرت، حیا، عفت را استفراغ کردهاند. میخواستم به فروشنده بگویم اگر میخواهی از راه حرام و ناموسفروشی، بیشتر درآمد داشته باشی، همسر و مادر و خواهر و دخترت را به جای اینها بگذار که زنده تر شیطان تر باشند، برای دزدی روحهای مضطرب جوانان ??? ولی شرم مانع شد، حتی کنار مانکنهای برهنه بروم و شکایتم را بگویم. ناچار به 110 گفتم.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1400-10-11] [ 04:32:00 ب.ظ ]
|
|
60سال پیش وقتی داستانهای تخیلی کیهان بچهها را میخواندم، نه من نه نویسنده داستان، باور نمیکردیم؛ که یک روزی داستانش واقعی شود.داستان اینگونه بود: تعدادی دانشمند، رباتهایی میسازند، که توانایی دارند، به جای انسان عملیات انجام دهد!
ترور شهید فخری زاده در 7 آذر ماه 1399و تنها یک روز پیش از دهمین سالگرد شهادت دانشمند هستهای، دکتر مجید شهریاری، بود.
در این ترور یک سلاح نیمه خودکار که به صورت ریموت و با کمک ارسال و دریافت داده ها از ماهواره هدایت میشد به کار رفت؛ سلاحی بلژیکی با وزن حدودی یک تن که به صورت قطعه قطعه وارد کشور و در داخل کشور تجمیع شده است. این نوع خاص از مسلسل قابلیت اتصال به یک یونیت رباتیک را داراست که با استفاده از دادههای دریافتی و ارسالی، توانایی تشخیص چهره با استفاده از الگوریتم های هوش مصنوعی را دارد. با شناسایی هدف توسط سلاح، اپراتوری که عملیات ترور را کنترل میکند باید فرمان شلیک را صادرکند تا با قفل شدن سلاح بر روی هدف خود، شلیک صورت بگیرد. تمام این عملیات از لحظه تشخیص تنها 60 ثانیه زمان برده و دقت کار به قدری بالا بوده که فقط خود شهید مورد اصابت قرار گرفته و حتی یک تیر هم به همسرشان که تنها حدود 25 سانتی متر با ایشان فاصله داشته برخورد نکرده است. اصابت تیر به محافظ ایشان هم تنها به دلیل قرار گرفتن وی در مسیرگلوله بوده است. اما آنچه که پیشرفته بودن این سیستم را بیشتر نمایان میکند این است که پیش از شلیک به هدف اصلی، ابتدا نقاط حساس خودروی حامل هدف شناسایی و سپس به آنها شلیک شده، در ادامه و با توقف خودرو، هدف اصلی مورد اصابت قرار گرفته است، آن هم در شرایطی که دیگر چهره هدف قابل تشخیص نبوده؛ این به خوبی نشان میدهد بایک بار شناسایی و تایید آن، سلاح بر روی هدف تا پایان عملیات قفل شده است.کافی است تمام اینها را در کنار شیوه های پیشین ترور دانشمندان هسته ای قرار دهیم.
توضیح زیادی لازم نخواهد بود تا لزوم قانون گذاری و پرداخت به مسائل حقوقی استفاده ازفناوری هوش مصنوعی در صنایع نظامی و اقدام سریع برای برنامه ریزی و تدوین اسنادی مشخص جهت پیشرفت در این حوزه، احساس شود.کمپینی که سال 2015 ایان ماسک، صاحب شرکت فضا راه انداخت نیز با موضوعی مشابه و با هدف جلوگیری از استفاده ازجنگ افزارهای خودکار و مبتنی بر هوش مصنوعی بوده که هزاران نفر از سرتاسر جهان و به طورخاص دانشمندانی چون استیون هاوکینگ به آن پیوستند. در همین راستا سازمان ملل نیز شروع به فعالیت کرده است و دور از انتظار نیست روزی که قوانین و چهارچوبهایی جهانی برای استفاده از هوش مصنوعی جهت جلوگیری از دستیابی به سلاح های جنگی وضع شود و کشورهای دیگر برای تقویت حتی پدافندی خود مجبوربه پاسخگویی در قابل چنین تعهداتی باشند. تعهداتی که بی شک سازندگانش را موظف به پایبندی به هیچ چیزی نمیکند و تنها سدی است برای جلوگیری از دسترسی کشورهای دیگربه این فناوری.
نشریه پلاک1
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-08] [ 02:51:00 ب.ظ ]
|
|
آمد پیشم گفت: دارم می میرم. گفتم:دکتر دیگهای، خارج کشور؟ گفت: نه همه اتفاق نظر دارن؛گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد. گفتم:ان شاء الله خدا کریمه، بهت سلامتی میده. با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بمیرم خدا کریم نیست؟ فهمیدم آدم فهمیده ای است. گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟ گفت: از وقتی فهمیدم دارم می میرم خیلی ناراحت شدم از خونه بیرون نمیومدم کارم شده بود در اتاق موندن و غصه خوردن. تا اینکه یک رو به خودم گفتم تا کی#منتظر مرگ باشم؟ خلاصه یک روز از خونه زدم بیرون مثل همه شروع بکار کردم. اما با مردم فرق داشتم، چون قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت. خیلی مهربون شدم، دیگه رفتار ای غلط مردم اذیتم نمی کرد. با خودم گفتم بگذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن. آخه من#رفتنی ام و اونا انگار نه. سرتونو درد نیارم من کار می کردم اما حرص نداشتم بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم ودوستشون داشتم. ماشین عروس که می دیدم ار ته دل شاد می شدم و دعا می کردم.
گدا که می دیداز ته دل غصه می خوردم و بدون اینکه حساب کنم کمک می کردم. مثل پیرمرد! برا جونا آرزوی خوشبختی می کردم. الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز و خوردنی شدم. حال سوالم اینه که من به خاطر #مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن رو قبول می کنه؟ گفتم: بله، اونجور که یاد گرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه. آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر، داشت می رفت گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!
یک چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرر وقت دارم. با تعجب گفتم : مگه بیماریت چیه؟
گفت: بیمار نیستم!!
گفتم: پس چی؟
گفت:فهمیدم #مردنیم، رفتم دکتر گفتم: می تونید کاری کنید که نمیرم گفتن: نه!
گفتم: خارج چی؟ و باز گفتنند:نه! خلاصه حاجی ما رفتنی هستیم کی اش فرقی داره مگه؟ باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد…!
پناهیان
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[سه شنبه 1400-08-25] [ 11:52:00 ب.ظ ]
|
|
https://www.alef.ir/news/3961125018.html
صدها گزارش و خبر درباره ضرورت حفاظت از یوز ایرانی بر صفحه روزنامهها و مجلات نشست، دهها کارشناس اروپایی و آمریکایی برای کمک به کارشناسان محیط زیست کشورمان و آموزش چگونگی حفاظت از این حیوان زبانبسته عازم ایران شدند، تصویر یوز ایرانی روی پیراهن ورزشکاران در تیمهای ملی کشورمان نقش بست، سریال پر بیننده «پایتخت» یکی از قسمتهای این سریال را به یوز ایرانی اختصاص داد و مورد تقدیر سازمان حفاظت از محیط زیست قرار گرفت، سازمان صدا و سیما چند فیلم مستند از یوز ایرانی با دوربینهای دید در شب تهیه و پخش کرد، صدها تابلو با مضمون «محل عبور یوز ایرانی» در کناره جاده کویری شرق کشور از گرمسار تا سمنان و دامغان و شاهرود و سبزوار تا نیشابور نصب شد و… هیچکس نپرسید چه شده که یکباره یوز ایرانی و حفاظت از آن به یکی از اصلیترین مسائل کشورمان تبدیل شده و چرا منطقه کویری سمنان و شاهرود تا این اندازه مورد توجه کارشناسان آمریکایی و اروپایی قرار گرفته که سفرهای پی در پی آنان به ایران و حضور شبانه روزی آنها در این منطقه را به دنبال داشته است؟!
پ ن
کلاه گشادی که بر سرمسؤلان رفت!یک باره یوز ایرانی مهمترین موضوع ایران شد. دشمن در هر برنامهریزی که برای نابودی کشورها تنظیم میکند اهداف چندگانهای را در نظر میگیرد. تا از چندین تیری که آماده کرده است؛ در صورت موفق نشدن همه بتواند چند تایی را به هدف بزند.
بعد از دستگیری جاسوسان و روشن شدن بهانه یوز برای جاسوسی، متاسفانه نفوذ کار خودش را کرد! دیگر نام ملی پوشان ورزش کشور تغییر کرده است آنها را در میادین ورزشی بینالمللی به نام یوز ایرانی میشناسند. نامی که هیچ بار ارزشی برای جوانان ندارد فقط جوان ورزشکار ما باید افتخار کند که شبیه یک حیوان وحشی درنده است، نه یک انسان! دشمن هنوز در حال بهره برداری از پروژه ی نفوذ میباشد.
حتما در آینده عدهای از عاشقان ورزش تیم ملی ایران نام کودکانشان را هم یوز خواهند گذاشت.
این همه الگوهای دینی فرهنگی ملی داریم، از ایران باستان مثل رستم و دوران خودمان شهدایی که هم ورزش کار بودند، مثل شهید هادی و بسیاری دیگر که هر کدام یلی بودند؛ که بار ارزشی انسان ساز دارد، باید نام یک حیوان درنده وحشی را بزرگ کنند و به خورد جوانان ورزش دوست بدهند!
همین مسؤلان هیچ وقت برای فرهنگ سازی سبک زندگی اسلامی این گونه شتابان عمل نکردند!
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1400-08-22] [ 12:06:00 ب.ظ ]
|
|
مصوب جلسه427 مورخ84/10/13شورایفرهنگعمومی
وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات
2ـ مسدود کردن سایتهای ضداخلاقی و ضدحجاب بر اساس مصوبات کمیته پنج نفرة مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی.
6ـ برخورد با مؤسسات اینترنتی که دسترسی به سایتهای غیرمجاز را فراهم مینمایند، و جلوگیری از فعالیت آنها.
این دو بند بالا از مصوبه 30 صفحهای جلسه شورای فرهنگ عمومی است. بند های دیگر آن هم بسیار جذاب و عالی هستند.متاسفانه اجرای آن همچنان لنگ است. این ماجرا مثل داستان گربه مزاحم و موشهای گرفتار شده است. گروه موشها از دریده شدن توسط گربه در همسایگی شان به تنگ آمدند. در تجمعی اعتراض آمیز چند نفر از نخبه ها نقشهای ناب کشیدند. نقشه این بود، که زنگولهای را به گردن گربه بیندازند تا هروقت بسوی آنها آمد از صدای آن فرار کنند. همه موشها با کف و هورا پنج موش نخبه را تشویق کردند! اما هنگام اجرای عمل که شد حیران شدند که چگونه زنگوله را به گردن گربه آویزان کنند! این بندها خیلی زیبا طراحی و نوشته شده است. باید وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات آن را اجرا کند! چرا اجرا نمیشود!؟
با بقیه مصوبات کاری ندارم بماند. شبکههای خارجی مثل اینستا بماند! چون مدیریت آن از خارج کشور اجرا میشود! مدتی است در شبکههای اجتماعی و مجازی داخلی مثل ایتا برای جذب جوانان از تصاویر بیحجاب دختران در آغوش مردان استفاده میشود.بارها گزارش آن را فرستادم متاسفانه هیچ اتفاقی نیفتاد! این بندها فقط برای روی کاغذها میماند، کسی پیدا نمیشود تا اجرا کند.هروقت موشها برای زنگوله انداختن گردن گربه کسی را یافتن باید بپرسیم از کجا ؟!
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-08-20] [ 01:06:00 ب.ظ ]
|
|
حکایتی بسیار زیبا و خواندنی مَگَسی بر پرِكاهی نشست كه آن پركاه بر ادرار خری روان بود. مگس مغرورانه بر ادرار خر كشتی میراند و میگفت: من علم دريانوردی و كشتيرانی خواندهام. در اين كار بسيار تفكر كردهام. ببينيد اين دريا و اين كشتی را و مرا كه چگونه كشتی میرانم. او در ذهن كوچک خود بر سر دريا كشتی میراند آن ادرار، دريای بيساحل به نظرش ميآمد و آن برگ كاه كشتي بزرگ ، زيرا آگاهی و بينش او اندک بود. جهان هر كس به اندازه ذهن و بينش اوست. آدمِ مغرور و كج انديش مانند اين مگس است. و ذهنش به اندازه درک ادرار الاغ و برگ كاه. پ ن چه بسیارند افرادی که برای بدست آوردن پست و مقام، صندلی مدیریت را، کشتی میپندارند و پول را دریایی که در آن کشتی رانی میکنند. برای ماندن روی این دریا دست به هر کاری میزنند. به دوستیهای گذشته پشت پا میزنند.همه اخلاقیات را زیر پا له میکنند.درست تر آن است که بگوییم اخلاقیات را استفراغ میکنند. تلاش میکنند تا با حذف کردن دوستان بر امواج سوار شوند.گمان میکنند که در دریا پارو میزنند تا به بالای آبشار برسند. غافلند از فرو رفتن در گرداب. زمان خیلی زود دیر میشود. عاقبت ادرار خر به ته میرسد؛ دریای مدیریت ته میکشد. کتاب مثنوی معنوی
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1400-08-15] [ 10:41:00 ب.ظ ]
|
|
وقتی طلبه شدم، انگیزهای جز طلبگی نداشتم. حتی دوستانم میگفتند که از آقای مدیرمان بپرسم که به ما مدرک می دهند یا نه؟ پاسخ دادم من که دنبال مدرک نیستم برای چی بپرسم! سال 1368از سال 61 بود.من طلبه پاره وقت جامعه الزهرا بودم. برای طلبه شدن با توجه به سوادی که داشتم چون مدرک نداشتم در کلاس نهضت سواد اموزی شرکت کردم . هشت سال زحمت تحصیل غیر حضوری دیپلم را تحمل کردم تا بتوانم در حوزه ثبت نام کنم. فقط برای طلبه شدن. 7سال خواندم تا سطح یک را به پایان رساندم. با اینکه در ضمن تحصیل در حوزه دانشگاه را هم تمام کردم احساس کردم بی سوادم! نامه نوشتم به جامعه الزهرا و تقاضای ادامه تحصیل کردم. دعا ها اثر کرد، نامه شرکت در سطح دو آمد. باز غیر حضوری ادامه دادم. در همان ایام که برای امتحان رفته بودم جامعه الزهرا در محل اسکان خواب دیدم که پشت در اتاقی که نیمه باز بود با یکی همکلاسی هایم ایستادیم و به حضرت زهرا سلام الله علیها عرض سلام میکنیم! همیشه دنبال تعبیر خوابم بودم؛ تا اینکه سال 1378 پیشنهاد مدیریت حوزه را پذیرفتم.مدرسهای با نام حضرت فاطمه تاسیس کردم.خوابم تعبیر شد. یک روز اطلاعیه دریافت مدرک را روی تابلو دیدم. با خودم گفتم حدیثی داریم با این مضمون، در پرسیدن عجله نکن به وقتش پاسخ را خواهی یافت.وقتی آزمون سطح سه را دادم، از نتیجه آزمون بی اطلاع بودم. در عالم رویا دیدم با اینکه چادر دارم اما زبرجدهای سبز رنگ بالای مقنعهام وجود دارد هرکاری میکنم از زیر چادر بیرون میزند! خواب را همسرم تعبیر کرد که در رشته تفسیر قبول شدهای، علوم دینی بدون اینکه خودت بخواهی خودنمایی میکند. همزمان بامدیریت و تدریس تحصیل در سطح سه ادامه دادم، تاسال 1393 تمام کردم.هر چه بیشتر خواندم، هنوز هم احساس میکنم که چیزی نمیدانم، مجهولاتم بیشتر شده است. افسوس که مدت چهل سال است از قم دور شدهام نتوانستم در سطوح بالاتر ادامه دهم!از سال 1361 برای طلبه شدن شروع کردم تا سال 1393 تمام کردم، یعنی 33 سال برای انگیزه ام تلاش کردم و هیچ وقت خسته نشدم.هنوز هم دنبالشم که ادامه دهم. حاصل تحصیلاتم 20 سال مدیریت و تالیف 4 جلد کتاب شد.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1400-08-14] [ 10:07:00 ق.ظ ]
|
|
هشداری مهم برای خوشبختی و بدبختی جهانیان، هدیهای که حضرت با بعثتش به انسانیت بخشید. امر مهمی که سبب پریده شدن رنگ ایشان شد.
خوشبختی جاودانه و بدبختی ابدی. چه خبری مهمتر از این سخن میتواند برای بشریت باشد. انسانی که تمام تلاشش برای خوشبختی است، پیشاپیش از گوهر خوشبختی با خبر باشد. عقل حکم میکند که گوهر را شناسایی کن و برای خودت حفظ کن. از سوی دیگر انسان عاقل باید دنبال شناسایی خطراتی باشد که خوشبختی اورا نابود میکند.با این توضیح پذیرش دعوت حضرت رسول مهربانیها، پیروی از دین اسلام و حفظ آن سبب شهادتها و رشادتهای شهیدان و جانبازان در طول تاریخ اسلام شده است.تا گوهر خوشبختی جاوادانه را حفظ کنند هرچند جسمشان در این جهان نباشد. بدبختی و شقاوت ابدی را از جامعه انسانی دور کنند.
سخن حضرت چه بوده است، که برای حفظ آن خونبهایی به بزرگی خون شهدای کربلا باید پرداخته میشد!
این بود هدیه حضرت محمد (ص).رسول خدا افتخار میکرد که هرگاه از جنگ باز میگشت به مسجد میرفت و دورکعت نماز میخواند.آنگاه که از مسجد بیرون میآمد قبل از رفتن به منزل به خانه فاطمه میرفت. فاطمه به استقبال پدر میشتافت و گریان میشد، پیامبر از او میپرسید چرا اشک میریزی؟ فاطمه میگفت :میبینم رنگ رخسار شما پریده است! پیامبر میفرمود ای فاطمه خداوند پدرت را به امر مهمی مبعوث کرده که روی زمین خانه و خیمهای نیست مگر که صاحبان آنها ،دعوت مرا بپذیرند، عزت و خوشبختی در آن وارد خواهد شد و اگر نپذیرند، ذلت و خواری در خانهشان را خواهد گشود و این دعوت به اسلام و عزت و گسترهی آن به سان گسترهی شب فراگیر است و تا پایان روزگار ادامه خواهد داشت.
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[شنبه 1400-08-01] [ 10:38:00 ق.ظ ]
|
|
اگر از داستانهای قرآن عبرت بگیریم خیلی برای انسان درسآموز است. مثل داستان شداد.
عزرائیل به دیدار حضرت رسول مشرف شد. حضرت از او پرسید :
-تا کنون دلت برای چه کسانی سوخته است؟
-برای دو نفر دلم سوخت :
1. روزی دریا طوفانی گشت و موج های سنگین یک کشتی را در نوردید و همه سرنشینان کشتی غرق شدند و تنها زنی نجات یافت، آن زن باردار بود و سوار بر تخته ای از کشتی شد و موج های ملایم او را به ساحل بردند و به یک جزیره رساندند ، درد زایمان زن فرا رسید و او نوزادش را به دنیا آورد، من مامور گشتم جان آن مادر را بگیرم و در آن لحظه دلم به حال کودک سوخت.
2. زمانی که شداد بن عاد سالها عمر خود را صرف ساختن باغ بزرگ و بی نظیر خود نمود و در ساختن آن باغ پر شکوه تمام توان و امکانات و ثروت خود را بکار برد و برای ساخت ستون ها و سایر زرق و برق آن خروارها طلا و جواهرات خرج نمود.
هنگامی که خواست به دیدن باغ برود و حاصل زحمتهای خود را ببیند ،همین که خواست از اسب پیاده شود و هنوز پای چپش بر رکاب بود که من از سوی پروردگار فرمان گرفتم جان او را بگیرم، او از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت بدین علت که عمرش را صرف ساخت باغی نمود اما هنوز چشمش به باغ نیفتاده، مرگ به سراغش آمد.
جبرئیل به محضر پیامبر (صل الله علیه و آله) عرض کرد:
- ای محمد! خدایت سلام می رساند و می فرماید:به عظمت و جلالم سوگند شداد بن عاد همان کودکی بود که او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم و از آن جزیره دور افتاده نجاتش دادیم و او را بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم، در عین حال کفران نعمت کرد و خود بینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما بر افراشت، سر انجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به آدمیان مهلت می دهیم و لی آنها را رها نمی کنیم.
نقل از :(قصه های قرآن، محمدی اشتهاردی، ص 64 ، جوامع الحکایات، محمد عوفی ص 365).
پ ن
وقتی به احوالات خودمان دقت میکنیم، یا خودمان شداد هستیم یا دور برمان را شدادکها گرفتهاند. از مدیرانی که باهم دوست بودیم؛ در مدت 20 سال آشنایی برایم قصه ای تعریف کرد:
قصه غم انگیزی از طماعی و ناسپاسی انسان بود.«در ابتدای تاسیس حوزه از استان دیگر، تعداد 15 نفر طلبه برای تحصیل به مدرسهشان آمدند.بعد از مصاحبه و آزمودنشان، مورد قبول واقع نشدند. قرار شد که همه را به شهرشان برگردانند. یکی از طلاب با التماس و گریه اجازه ادامه تحصیل در حوزه را خواست. او را نگه داشتند.سطح را تمام کرد. و ادامه تحصیلش را در قم به پایان رساند. برای ازدواجش حضرت معصومه با کرامتش زوجی مناسب او فرستاد.
برای سکونتش خداوند مدیرش را مامور کرد تا خانهاش را در اختیار او قرار دهد. از جهت مالی او را کمک کند و در ادامه برای اشتغال خودش و همسرش مدیر و معاون همان مدرسه شد.
همیشه مدعیان خدمت لاف میزنند. چون به مدیر و مدرسهام مدیون هستم.میخواهم خدمت کنم. وقتی روی صندلی مدیریت مینشیند، چرک آبهای مقام و پول تا انتهای قلبشان نفوذ میکند. انواع بیماری در قلبشان جوانه میزند. رشد تکبر اولینش است.بعد در باتلاق ناسپاسی غرق میشود. به جایی میرسد دیگر خدا را بنده نیستند.»
خیلی باید مواظب بود. مبادا روز قیامت زیر پرچم شداد ها محشور شویم!!!
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[دوشنبه 1400-07-26] [ 05:16:00 ب.ظ ]
|
|
هر روز در امتحان هستیم. سوژههای نو به نو. مثل سوالات کنکور که هر سال عوض میشه! : احسب الناس ان یترکوا ان یقولوا آمنا و هم لا یفتنون: آیا مردم پنداشتهاند که با گفتن این که ایمان آوردیم رها میشوند و هرگز مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟ واقعا بعد از هر ایمانی امتحان سختی وجود دارد. ما بیخیال در آزمون مردود میشویم!
با گزینه های متفاوت. یکی با پول و آن دیگری با مقام و پول و آن دیگری با حسادت و کینه توزی….!
پلیس گاهی از حقه بازانی که دستگیر میشوند برایمان هشدار میدهد. مراقب باشید که افرادی با نام و لباس پلیس از شما اخاذی نکنند! کسانی که با عنوان مامور برق یا گاز و آب را وقتی تنها هستید به خانه راه ندهید ، چون ممکن است دزد باشد.
در گذشتههای دور از دزدهایی که به گورها وارد میشدند و کفن مردگان را میبردند هم بسیار شنیدیم.
اما حالا در این دورانی که ابر طوفانی کرونا دنیا را تیره تار کرده است؛ دزدیهای جدیدی به گوش میرسد.
اوایل دوران کرونا گاهی از داروهای تقلبی یا واکسن هایی که از شیشههای خالی شده واکسن ها استفاده شده و پر از آب مقطر، شنیدیم.
اما جدیدا خبرهایی بگوش میرسد، که زحمات نظام جمهوری اسلامی را زیر سوال میبرد و مردم را در باره رعایت پروتکلهای بهداشتی و هزینه کرد مبالغ هنگفتی برای واکسن !
خبر این گونه است که در بعضی از بیمارستانها که بیماران غیر کرونایی از دنیا میروند. فرشتگان سلامت از صاحبان مرده تقاضا میکنند که اجازه دهید با عنوان کرونا مرده ترخیص شود! چرا چنین خواستهای دارند؟
برای اینکه از حقوق بیشتری برخوردار شوند!چون بیمار کرونایی زحمت زیاد و خطر زیادی دارد!
این جفای بزرگی است. چون با این همه تزریق واکسن بازهم فوتی زیادی داریم. این بی اعتمادی و استرسی که به اجتماع تزریق میشود را از سوی بعضی فرشتگان ناسلامتی چه کسی باید شفاف سازی کند؟!
موضوعات: فرهنگی
لینک ثابت
[جمعه 1400-07-16] [ 09:27:00 ب.ظ ]
|
|
|
|
|
|